کاربر ناشناس
خطبه امام حسین در منا: تفاوت میان نسخهها
جز
←متن خطبه
imported>Pourrezaei جز (←متن خطبه) |
imported>Pourrezaei جز (←متن خطبه) |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
در پی اين دعوت بيش از هفتصد نفر ـ كه بيشتر آنان از تابعين و حدود دويسـت نفـر از اصحـاب پيامبر(ص) بودند در منا در خيمة آن حضرت گرد آمدند. امام در ميان آنان برای ايراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: | در پی اين دعوت بيش از هفتصد نفر ـ كه بيشتر آنان از تابعين و حدود دويسـت نفـر از اصحـاب پيامبر(ص) بودند در منا در خيمة آن حضرت گرد آمدند. امام در ميان آنان برای ايراد خطبه برخاست و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: | ||
{{طومار|عنوان= بخش اول خطبه|ارتفاع=12}} | {{طومار|عنوان= بخش اول خطبه|ارتفاع=12 | ||
|شکل بندی عنوان=text-align:right;}} | |||
اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندیِ من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما میدانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام میرساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) میگفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت میدهیم و تابعین میگفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت میشناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم میدهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم میگوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید که علیبنابیطالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عدهای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ میداد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا میدانید که عمربنخطاب علاقه داشت تا روزنهای بهاندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا. | اما بعد، این شخص طغیانگر (معاویه) درباره ما و شیعیان ما اعمالی را روا داشت که دیدید و فهمیدید و شاهد بودید. میخواهم مطلبی را از شما بپرسم، اگر راست گفتم مرا تصدیق کنید و اگر دروغ گفتم مرا تکذیب کنید.{{سخ}} شما را سوگند میدهم به حقّ خدا بر شما و حقّ رسول خدا(ص) و خویشاوندیِ من که با پیامبر شما دارم، چون از اینجا (به دیار خود) رفتید، این گفتار مرا عنوان کنید و همه شما در دیار خود از قبایلتان آنان را که به آنها اطمینان دارید دعوت کنید.{{سخ}} در رویات دیگری، آمده است: به شهرها و قبایل خود برگردید و هر کسی را که به او ایمان و اطمینان دارید، به آنچه درباره ما و حق ما میدانید، دعوت کنید؛ چون بیم آن دارم که این امر کهنه شود و حق از بین رفته، مغلوب گردد. «خداوند نور خود را به اتمام میرساند؛ اگرچه کافران را خوش نیاید».<ref>صف: ۸.</ref>{{سخ}} آنگاه حضرت(ع) ضمن این گفتار، هیچ آیه قرآنی را که خداوند در شأن آنان نازل کرده بود نگذاشت، مگر اینکه آن را خواند و تفسیر فرمود و نیز هر چه رسول خدا(ص) درباره پدر و برادر و مادر خود و خاندانش فرموده بود نقل کرد، و در همه آنها اصحاب پیامبر(ص) میگفتند: آری، به خدا این سخنان را شنیدیم و شهادت میدهیم و تابعین میگفتند: «به خدا سوگند این سخنان را کسانی از صحابه که آنان را به راستگویی و امانت میشناسیم برای ما نقل کردند». امام حسین(ع) فرمود: شما را به خدا قسم میدهم این سخنان را برای هر کس که به او و دینش اطمینان دارید، نقل کنید.{{سخ}} سلیم میگوید: از جمله سخنان امام حسین(ع) که درباره آن، آنان را سوگند داد و یادآور شد، این بود که فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم آیا میدانید که علیبنابیطالب(ع) برادر رسول خدا(ص) بود، هنگامی که پیامبر(ص) بین اصحابش برادری پدید آورد، بین او و خودش برادری برقرار کرد و فرمود: تو برادر مؤمن منی و من برادر تو هستم در دنیا و آخرت؟! گفتند: آری به خدا.{{سخ}} آنگاه فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا میدانید که رسول خدا(ص) محل مسجد و منازل خود را خرید و ساختمان کرد، سپس در آنجا ده اتاق ساخت، نُه اتاق برای خودش و یک اتاق که در وسط واقع شده بود برای پدرم، سپس درهایی که به مسجد راه داشت جز درِ اتاق پدرم، همه را بست. پس در این باره عدهای به سخن آمدند و پیامبر(ص) فرمود: من از طرف خودم درِ منازل شما را نبستم و درِ منزل علی(ع) را باز نگذاشتم، بلکه خداوند مرا به بستن درهای منازل شما و گشودن درِ منزل علی(ع) فرمان داد، بعد پیامبر(ص) همه مردم بجز علی(ع) را از خوابیدن در مسجد نهی فرمود، در مسجد و منزل او و در منزل رسول خدا(ص) جنابت رخ میداد از این رو در همانجا برای پیامبر(ص) و علی(ع) فرزندانی متولد شدند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا.{{سخ}} امام فرمود: آیا میدانید که عمربنخطاب علاقه داشت تا روزنهای بهاندازه چشمش از منزل خود به مسجد باز کند ولی پیامبر(ص) اجازه نداد، سپس سخن راند و فرمود: خداوند به من فرمان داده تا مسجدی پاک بسازم که جز من و برادرم و فرزندانش در آن سکونت نکنند؟!{{سخ}} گفتند: آری به خدا. | ||