پرش به محتوا

روضه ساربان: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۳۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۷ اکتبر ۲۰۱۵
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Emadmohseny
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Emadmohseny
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=اکتبر|روز=۷|سال=۲۰۱۵|چند = ۲}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=اکتبر|روز=۷|سال=۲۰۱۵|چند = ۲}}
==ساربان==
==ساربان==
حسین بن حمدان خصیبی(م 334) در کتاب هدایةالکبری گزارشی را با شش واسطه از سعید بن المسیب نقل می­کند که شخصی هنگام طواف در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری میپرداخت، زمانی که از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که امام حسین(ع) با اهل بیت و اصحاب خود ازمدینه راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان این قافله در خدمت کاروان بودم و چشمم به کمربند حضرت افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم، پس ازشهادت امام حسین (ع) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که حضرت با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکسته ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که پیامبر (ص)حضرت علی(ع) و امام حسن (ع)و ملائکه وحضرت زهرا (س)در آن قرار داشتند و امام حسین(ع) در حالی که سر بریده اش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(س) سخن گفت و امام از من به مادرش شکایت کرد و از پیامبر(ص) اجازه خواست که پیشانی خود را به خون امام حسین(ع) خضاب کند و دراین حال امام از ساربان شکایت نمود و ماوقع را برای پیامبر(ص) بیان کرد و پیامبر(ص)جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و نفرین کرد و همان جا دستان من قطع شد. <ref>حسین بن حمدان خصیبی، هدایةالکبری، ص 208</ref> اما کسی که انگشت امام را به طمع انگشتری برید بجدل بن سلیم کلبی بود.<ref>مع الركب الحسيني ،ج‏4،ص:433</ref>
[[حسین بن حمدان خصیبی]](م 334) در کتاب [[هدایه الکبری]] گزارشی را نقل می­کند که شخصی هنگام [[طواف]] در حالی که دو دست در بدن نداشت به تضرع و زاری می‌پرداخت، از او علت را جویا شدند، گفت زمانی که [[امام حسین(ع)]] راهی عراق شد من به عنوان شتربان و ساربان در خدمت کاروان بودم و چشمم به کمربند امام افتاد از آنجا که این کمربند قیمتی بود مترصد فرصت بودم تا آنرا به دست آورم، پس ازشهادت امام حسین(ع) در دل شب اقدام به بازکردن کمربند نمودم که امام با دست راست کمربند را گرفت و من با شمشیر شکست‌ای که آنجا بود دست راستش را قطع نمودم و حضرت با دست چپ مانع شدند که دست چپ را هم قطع نمودم وی ادامه میدهد که هودجی به زمین آمد که [[پیامبر(ص)]]، [[حضرت علی(ع)]]، [[امام حسن(ع)]]، [[ملائکه]] و [[حضرت زهرا(س)]]در آن قرار داشتند. امام حسین(ع) در حالی که سر بریده‎اش روی گردن او قرار گرفت با مادرش فاطمه(س) سخن گفت و از من به مادرش و پیامبر(ص) شکایت کرد، پیامبر(ص) جلوی من آمد و مرا مورد عتاب قرار داد و [[نفرین]] کرد و همان جا دستان من قطع شد. <ref>حسین بن حمدان خصیبی، هدایةالکبری، ص 208</ref> اما کسی که انگشت امام را به طمع انگشتری برید، [[بجدل بن سلیم کلبی]] بود.<ref>مع الركب الحسيني ،ج‏4،ص:433</ref>


==روضه==
==روضه==
===بررسی سندی===
===بررسی سندی===
==نمونه اشعار==
==نمونه اشعار==
کاربر ناشناس