پرش به محتوا

قیام مختار: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ نوامبر ۲۰۱۷
جز
imported>Alipour
imported>Alipour
خط ۲۵۲: خط ۲۵۲:


==قتل مختار==
==قتل مختار==
مختار به همراهی ۱۹نفر از قصر بیرون آمده و پس از جنگ نابرابری به قتل رسید، این واقعه روز ۱۴[[ماه مبارک رمضان]] سال ۶۷ق اتفاق افتاد.<ref>تاریخ قم،ص:۲۹۰</ref>
مختار به همراهی ۱۹نفر از قصر بیرون آمده و پس از جنگ نابرابری به قتل رسید، این واقعه روز ۱۴[[ماه مبارک رمضان]] سال ۶۷ق اتفاق افتاد.<ref>قمی، تاریخ قم، ۱۳۶۱ش، ص۲۹۰.</ref>


از جمله همراهان مختار که در این روز کشته شدند عبدالله و عبدالرحمان فرزندان [[حجر بن عدی]]<ref>الإصابة،ج۲،ص۳۴ </ref>و [[سائب بن مالک اشعری]] جد [[اشعریون قم]] بود.<ref>تاریخ قم،ص:۲۹۰</ref>
از جمله همراهان مختار که در این روز کشته شدند عبدالله و عبدالرحمان فرزندان [[حجر بن عدی]]<ref>ابن حجر، الإصابة، ج۲، ص۳۴. </ref>و [[سائب بن مالک اشعری]] جد [[اشعریون قم]] بود.<ref>قمی، تاریخ قم، ۱۳۶۱ش، ص۲۹۰.</ref>


===سرانجام محاصره شدگان===
===سرانجام محاصره شدگان===
کسانی که حاضر نشدند به دستور مختار عمل کرده و در درگیری با سپاه مصعب شرافتمندانه کشته شوند، پس از مختار هر ۶۰۰۰نفر دستگیر و گردن زده شدند.<ref>المنتظم،ج۶،ص:۶۶</ref>
کسانی که حاضر نشدند به دستور مختار عمل کرده و در درگیری با سپاه مصعب شرافتمندانه کشته شوند، پس از مختار هر ۶۰۰۰نفر دستگیر و گردن زده شدند.<ref>ابن جوزی، المنتظم، ج۶، ص۶۶.</ref>


روزی معصب از کنار [[عبدالله بن عمر]] گذشت، عبدالله به وی گفت، تو همان کسی هستی که در یک روز ۶۰۰۰نفر از اهل قبله را کشتی، مصعب جواب داد آنان کافر بودند، عبدالله گفت اگر به این تعداد فقط از گوسفندان ارث پدرت کشته بودی این کار [[اسراف]] و حرام بود تا چه رسد به مسلمانان.<ref>البدایةوالنهایة،ج۸،ص:۲۸۹</ref><ref>أنسابالأشراف،ج۶،ص:۴۴۵</ref>
روزی معصب از کنار [[عبدالله بن عمر]] گذشت، عبدالله به وی گفت، تو همان کسی هستی که در یک روز ۶۰۰۰نفر از اهل قبله را کشتی، مصعب جواب داد آنان کافر بودند، عبدالله گفت اگر به این تعداد فقط از گوسفندان ارث پدرت کشته بودی این کار [[اسراف]] و حرام بود تا چه رسد به مسلمانان.<ref>ابن کثیر، البدایةوالنهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۲۸۹؛ بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۶، ص۴۴۵.</ref>


===کشته شدن همسر مختار===
===کشته شدن همسر مختار===
مصعب پس از کشتن تمام اسرا به سراغ دو همسر مختار، [[ام ثابت دختر سمره بن جندب]] و [[عمره دختر نعمان بن بشیر]] رفت و از آنان خواست از مختار بدگویی کنند.<ref>الأخبارالطوال،ص:۳۰۹</ref> ام ثابت چنین کرد و آزاد شد؛ اما عمره گفت خدا او را رحمت کند که بنده‌ای از بندگان صالح خدا بود؛ بدین جهت مصعب دستور قتل وی را صادر کرد و شخصی به نام مطر وی را به قتل رساند. [[یعقوبی]] می‌نویسد: مصعب نظر عمره را درباره مختار جویا شد، وی از مختار به نیکی یاد کرده و گفت «إنه کان تقیا، نقیا صواما» او پرهیزکار، پاکیره و بسیار [[روزه]]‌دار بود، مصعب دستور قتل وی را داد. عمره اولین زن در اسلام بود که گردنش را زدند.<ref>تاریخ الیعقوبی،ج۲،ص:۲۶۴</ref>
مصعب پس از کشتن تمام اسرا به سراغ دو همسر مختار، [[ام ثابت دختر سمره بن جندب]] و [[عمره دختر نعمان بن بشیر]] رفت و از آنان خواست از مختار بدگویی کنند.<ref>دینوری، الأخبارالطوال، ص۳۰۹.</ref> ام ثابت چنین کرد و آزاد شد؛ اما عمره گفت خدا او را رحمت کند که بنده‌ای از بندگان صالح خدا بود؛ بدین جهت مصعب دستور قتل وی را صادر کرد و شخصی به نام مطر وی را به قتل رساند. [[یعقوبی]] می‌نویسد: مصعب نظر عمره را درباره مختار جویا شد، وی از مختار به نیکی یاد کرده و گفت «إنه کان تقیا، نقیا صواما» او پرهیزکار، پاکیره و بسیار [[روزه]]‌دار بود، مصعب دستور قتل وی را داد. عمره اولین زن در اسلام بود که گردنش را زدند.<ref>یعقوبی، تاریخ، دار صادر، ج۲، ص۲۶۴.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
کاربر ناشناس