کاربر ناشناس
خالد بن ولید: تفاوت میان نسخهها
منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi (منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع) |
imported>M.r.seifi (منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع) |
||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
خالد در [[جاهلیت]] جزو اشراف قریش و از سلحشوران آنها بود و مسئولیت تدارک سپاه و سرکردگی سواران قریش را در جنگ برعهده داشت.<ref> ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۵۲۸؛ ابن عبدربّه، العقد الفرید، دار الاحیاءالتراثالعربی، ج ۳، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> | خالد در [[جاهلیت]] جزو اشراف قریش و از سلحشوران آنها بود و مسئولیت تدارک سپاه و سرکردگی سواران قریش را در جنگ برعهده داشت.<ref> ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۵۲۸؛ ابن عبدربّه، العقد الفرید، دار الاحیاءالتراثالعربی، ج ۳، ص۲۷۸؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷.</ref> | ||
او در [[سال ۲ هجری]] در [[جنگ بدر]]، بر ضد مسلمانان شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴.</ref> و به گفته | او در [[سال ۲ هجری]] در [[جنگ بدر]]، بر ضد مسلمانان شرکت کرد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج۷، ص۳۹۴.</ref> و به گفته واقدی،اسیر شد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۱، ص۱۳۰.</ref> | ||
در [[سال سوم هجری]] در [[جنگ احد|جنگ اُحُد]]، سرکرده سواران جناح راست قریش بود و براثر خطایی که چند تن از افراد سپاه [[اسلام]] در مراقبت از راه ورود دشمن مرتکب شدند، وی توانست مسلمانان را شکست دهد.<ref> رجوع کنید به ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵؛ واقدی، | در [[سال سوم هجری]] در [[جنگ احد|جنگ اُحُد]]، سرکرده سواران جناح راست قریش بود و براثر خطایی که چند تن از افراد سپاه [[اسلام]] در مراقبت از راه ورود دشمن مرتکب شدند، وی توانست مسلمانان را شکست دهد.<ref> رجوع کنید به ابن اسحاق، سیره ابن اسحاق، ۱۴۰۱ق، ص۳۰۵؛ واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۱، ص۲۲۰، ۲۲۹، ۲۳۲، ۲۷۵، ۲۸۳؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۳، ص۷۰، ۹۱.</ref> | ||
او در [[سال پنجم قمری]]، در [[غزوه خندق|نبرد خندق]] یا احزاب نیز شرکت کرد و جزو کسانی بود که قصد داشت از خندق عبور کند ولی موفق نشد.<ref> واقدی، | او در [[سال پنجم قمری]]، در [[غزوه خندق|نبرد خندق]] یا احزاب نیز شرکت کرد و جزو کسانی بود که قصد داشت از خندق عبور کند ولی موفق نشد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۲، ص۴۶۵ـ۴۶۶، ۴۷۰، ۴۷۲ـ۴۷۳، ۴۹۰.</ref> | ||
در [[شوال]] [[سال ششم هجری]]، به قولی خالد در رأس دویست سوار از مشرکان قریش، برای جلوگیری از حرکت پیامبر(ص) برای ادای [[مناسک حج]]، از [[مکه]] به محل کُراع الغَمیم رفت.<ref> واقدی، | در [[شوال]] [[سال ششم هجری]]، به قولی خالد در رأس دویست سوار از مشرکان قریش، برای جلوگیری از حرکت پیامبر(ص) برای ادای [[مناسک حج]]، از [[مکه]] به محل کُراع الغَمیم رفت.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۲، ص۵۷۹ـ۵۸۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳.</ref> | ||
در [[سال هفتم هجری قمری|سال هفتم]] که پیامبر(ص) و مسلمانان برای ادای عمرةالقضاء روانه مکه شدند، خالد چنان از اسلام و مسلمانان نفرت داشت که شهر را ترک کرد.<ref> واقدی، | در [[سال هفتم هجری قمری|سال هفتم]] که پیامبر(ص) و مسلمانان برای ادای عمرةالقضاء روانه مکه شدند، خالد چنان از اسلام و مسلمانان نفرت داشت که شهر را ترک کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۲، ص۷۴۶؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۴.</ref> | ||
==بعد از مسلمان شدن== | ==بعد از مسلمان شدن== | ||
مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشتهاند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۵۱.</ref> دانستهاند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref> واقدی، | مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشتهاند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، الإستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۴۲۷؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref>ابن حجر عسقلانی، الاصابة، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۲۵۱.</ref> دانستهاند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۲، ص۶۶۱؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۳، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۲.</ref> | ||
===جنگ موته=== | ===جنگ موته=== | ||
خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، | خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵.</ref> او بعدها میگفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۴، ص۲۵۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰.</ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۹۶۸م، ج ۷، ص۳۹۵؛ زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰؛ بخاری، التاریخ الکبیر، دائرة المعارف العثمانية، ج۳، ص۱۳۶.</ref> | ||
===فتح مکه=== | ===فتح مکه=== | ||
در [[۲۰ رمضان]] [[سال هشتم قمری]] و به هنگام فتح مکه، خالد به فرمان پیامبر(ص) در رأس گروهی از سواران، از ناحیه لیط در جنوب [[مکه]] به سوی این شهر حرکت کرد، اما با برخی از [[شرک|مشرکان]] قریش در خَنْدَمه درگیر شد و عدهای از آنان را کشت و وقتی وارد مکه شد، نزد پیامبر(ص) رفت و اقدام خود را توجیه کرد<ref> واقدی، | در [[۲۰ رمضان]] [[سال هشتم قمری]] و به هنگام فتح مکه، خالد به فرمان پیامبر(ص) در رأس گروهی از سواران، از ناحیه لیط در جنوب [[مکه]] به سوی این شهر حرکت کرد، اما با برخی از [[شرک|مشرکان]] قریش در خَنْدَمه درگیر شد و عدهای از آنان را کشت و وقتی وارد مکه شد، نزد پیامبر(ص) رفت و اقدام خود را توجیه کرد<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۲، ص۸۱۹، ۸۲۵ ـ۸۲۶، ۸۳۸ ـ ۸۳۹؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۴۹ـ ۵۰ </ref> و آنگاه که پیامبر(ص) وارد [[کعبه]] شد، او کنار درِ کعبه ایستاد و اجازه نداد کسی وارد آن شود.<ref>أزرقی، أخبار مکة، دار الأندلس للنشر، ج ۱، ص۲۶۷.</ref> پس از فتح مکه، خالدبن ولید در رأس گروهی سوار، به فرمان پیامبر اکرم(ص)، به بَطن نخله رفت و بت معروف [[بت عزی|العُزَّی]]، بزرگترین بت [[قریش]]، را از بین برد.<ref> ابن کلبی، کتاب الاصنام، ۱۹۱۴م، ص۲۴ـ۲۷؛ واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۱، ص۶؛ ج۳، ص۸۷۳ ـ ۸۷۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۷۹.</ref> | ||
===سال هشتم هجری=== | ===سال هشتم هجری=== | ||
در اوایل [[شوال]] سال هشتم، پیامبر اکرم(ص) خالدبن ولید را در رأس گروهی ۳۵۰ نفره از [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[قبیله بنی سلیم|بنی سُلَیم]] به سوی [[بنی جذیمه|بنی جَذِیمه]]، در اطراف مکه، فرستاد تا آنان را به [[اسلام]] دعوت کند. با وجود اینکه بنی جَذیمه مسلمانی خود را اعلام و اسلحه خود را تسلیم کردند، اما خالد دستور داد عدهای از آنان را گردن زدند که چون پیامبر(ص) مطّلع شد، از کار خالد تبری جست و [[حضرت علی(ع)]] را فرستاد تا [[دیه]] کشته شدگان را بپردازد. [[عبدالرحمن بن عوف]] این اقدام خالد را صرفاً برای انتقام خون عمویش، فاکه بن مغیره، دانسته است.<ref> واقدی، | در اوایل [[شوال]] سال هشتم، پیامبر اکرم(ص) خالدبن ولید را در رأس گروهی ۳۵۰ نفره از [[مهاجران]] و [[انصار]] و [[قبیله بنی سلیم|بنی سُلَیم]] به سوی [[بنی جذیمه|بنی جَذِیمه]]، در اطراف مکه، فرستاد تا آنان را به [[اسلام]] دعوت کند. با وجود اینکه بنی جَذیمه مسلمانی خود را اعلام و اسلحه خود را تسلیم کردند، اما خالد دستور داد عدهای از آنان را گردن زدند که چون پیامبر(ص) مطّلع شد، از کار خالد تبری جست و [[حضرت علی(ع)]] را فرستاد تا [[دیه]] کشته شدگان را بپردازد. [[عبدالرحمن بن عوف]] این اقدام خالد را صرفاً برای انتقام خون عمویش، فاکه بن مغیره، دانسته است.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۸۷۵ـ۸۸۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۷۰ـ۷۴؛ ابن حبیب، ۱۳۸۴، ص۲۴۸، ۲۵۲، ۲۵۹ـ۲۶۰ </ref> | ||
در سال هشتم، هنگامی که پیامبر(ص) برای جنگ با قبیله مشرک [[قبیله هوازن|هوازن]] از مکه راهی [[غزوه حنین]] شد، خالد با سواران بنی سُلَیم در مقدمه سپاه حرکت میکرد، اما در جنگ جزو فراریان بود. گفتهاند که بعداً بازگشت و در نبرد شرکت کرد و زخمهایی برداشت و عدهای از جمله یک زن را کشت. آنگاه پیامبر(ص) وی را از قتل کودکان، زنان و بردگان منع کرد.<ref> رجوع کنید به ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۱۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، كتابالاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۵.</ref> خالد همچنین هنگام حرکت پیامبر(ص) به سوی [[طائف]] برای نبرد با [[قبیله ثقیف]] (سال هشتم) در مقدمه سپاه پیامبر(ص) بود.<ref> واقدی، | در سال هشتم، هنگامی که پیامبر(ص) برای جنگ با قبیله مشرک [[قبیله هوازن|هوازن]] از مکه راهی [[غزوه حنین]] شد، خالد با سواران بنی سُلَیم در مقدمه سپاه حرکت میکرد، اما در جنگ جزو فراریان بود. گفتهاند که بعداً بازگشت و در نبرد شرکت کرد و زخمهایی برداشت و عدهای از جمله یک زن را کشت. آنگاه پیامبر(ص) وی را از قتل کودکان، زنان و بردگان منع کرد.<ref> رجوع کنید به ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۱۰۰؛ ابوالفرج اصفهانی، كتابالاغانى، قاهره، ج ۱۶، ص۱۹۵.</ref> خالد همچنین هنگام حرکت پیامبر(ص) به سوی [[طائف]] برای نبرد با [[قبیله ثقیف]] (سال هشتم) در مقدمه سپاه پیامبر(ص) بود.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۳، ص۹۲۳.</ref> | ||
===سال نهم هجری=== | ===سال نهم هجری=== | ||
در [[رجب]] [[سال نهم هجری]]، پیامبر(ص) هنگام اقامت در [[تبوک]]، خالد را در رأس گروهی با ۴۲۰ سوار به سوی أُکَیدِربن عبدالملک، حاکم مسیحی [[دومة الجندل|دَوْمَةُ الْجَنْدَل]]، فرستاد که پس از نبرد کوتاهی وی را اسیر و بعد با او [[صلح]] کرد.<ref> واقدی، | در [[رجب]] [[سال نهم هجری]]، پیامبر(ص) هنگام اقامت در [[تبوک]]، خالد را در رأس گروهی با ۴۲۰ سوار به سوی أُکَیدِربن عبدالملک، حاکم مسیحی [[دومة الجندل|دَوْمَةُ الْجَنْدَل]]، فرستاد که پس از نبرد کوتاهی وی را اسیر و بعد با او [[صلح]] کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۰۲۵ـ ۱۰۳۰؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۱۶۹ـ۱۷۰.</ref> | ||
===در سال دهم هجری=== | ===در سال دهم هجری=== | ||
در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref> واقدی، | در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸ </ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref> طبری، ج ۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ ابن هشام، السیره النبویه، ۱۹۳۶م، ج ۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱.</ref> | ||
==دوران خلیفه اول== | ==دوران خلیفه اول== | ||
به گفته واقدی، | به گفته واقدی، خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت<ref>واقدی، المغازی، ۱۹۸۹م، ج ۳، ص۸۸۴.</ref> و پس از رحلت پیامبر(ص) در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref> زبیربن بکّار، ص۵۸۱ </ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref>زبیری، نسب قریش، ۱۹۵۳م، ص۳۲۰.</ref> | ||
در [[جنگهای رده|جنگهای ردّه]]، ابوبکر به خالد دستور داد نخست به سوی [[قبیله طی|قبیله طَی]] / طییء در اکناف، سپس به سوی طُلَیحةبن خُوَیلِد اسدی در بُزاخه و بعد به سوی [[مالک بن نویره|مالک بن نُوَیره]] در بُطاح برود و چنانچه آنان به اسلام بازنگشتند، با آنان بجنگد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۶۹ـ۷۰؛ طبری، ج ۳، ص۲۴۹، ۲۵۳ـ۲۵۵ </ref> بعداً ابوبکر از فرستادن خالد به بُزاخه ابراز تأسف کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۷ </ref> خالد در نبرد سختی طلیحه را که مدعی [[نبوت]] بود، شکست داد و یارانش را به شدت سرکوب کرد.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۹۰، ص۸۱ ـ۹۴ </ref> سپس، با آنکه مالک بن نویره، قبیله او و [[قبیله بنی تمیم|بنی تمیم]] مسلمان بودند، خالد آنان را اسیر کرد و بعد دستور داد مالک بن نویره و افراد قبیلهاش را کشتند و با همسرش همبستر شد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۱۰۳ـ۱۰۷؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۵۳؛ طبری، ج ۳، ص۲۷۶ـ۲۷۸ </ref> | در [[جنگهای رده|جنگهای ردّه]]، ابوبکر به خالد دستور داد نخست به سوی [[قبیله طی|قبیله طَی]] / طییء در اکناف، سپس به سوی طُلَیحةبن خُوَیلِد اسدی در بُزاخه و بعد به سوی [[مالک بن نویره|مالک بن نُوَیره]] در بُطاح برود و چنانچه آنان به اسلام بازنگشتند، با آنان بجنگد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۶۹ـ۷۰؛ طبری، ج ۳، ص۲۴۹، ۲۵۳ـ۲۵۵ </ref> بعداً ابوبکر از فرستادن خالد به بُزاخه ابراز تأسف کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۷ </ref> خالد در نبرد سختی طلیحه را که مدعی [[نبوت]] بود، شکست داد و یارانش را به شدت سرکوب کرد.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۹۰، ص۸۱ ـ۹۴ </ref> سپس، با آنکه مالک بن نویره، قبیله او و [[قبیله بنی تمیم|بنی تمیم]] مسلمان بودند، خالد آنان را اسیر کرد و بعد دستور داد مالک بن نویره و افراد قبیلهاش را کشتند و با همسرش همبستر شد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۱۰۳ـ۱۰۷؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ، ۱۴۱۵ق، ص۵۳؛ طبری، ج ۳، ص۲۷۶ـ۲۷۸ </ref> |