Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵
ویرایش
imported>Baqer h (اصلاح جعبه اطلاعات) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| تصویر = ضریح خالد بن ولید.jpg | | تصویر = ضریح خالد بن ولید.jpg | ||
| توضیح تصویر = تصویر مقبره خالد بن ولید | | توضیح تصویر = تصویر مقبره خالد بن ولید | ||
| نام کامل = خالد بن ولید بن مُغیرةبن | | نام کامل = خالد بن ولید بن مُغیرةبن عبدالله بن عمر(عُمَیر) بن مَخزوم قرشی مخزومی | ||
| کنیه = | | کنیه = | ||
| لقب = سیف الله المسلول (نزد اهل سنت) | | لقب = سیف الله المسلول (نزد اهل سنت) | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==کنیه و قبیله== | ==کنیه و قبیله== | ||
خالد بن ولید بن مُغیرة بن | خالد بن ولید بن مُغیرة بن عبدالله بن عمر(عُمَیر) بن مَخزوم قرشی مخزومی از خاندان بنیمخزوم [[قریش]] بود. کنیهاش ابوسلیمان<ref> ابن سعد، ج ۷، ص۳۹۴؛ مصعب بن عبدالله، ص۳۲۰؛ ابن عبدالبرّ، ج ۲، ص۴۲۷.</ref> و به روایتی ابوالولید<ref> ابن عبدالبرّ، ج ۲، ص۴۲۷.</ref> بود. خاندان او یکی از خاندانهای بزرگ و مهم قبیله [[قریش]]، بود که با [[بنی هاشم]] رقابت میکردند.<ref> رجوع کنید به شلبی، ص۲۰ـ۲۴.</ref> | ||
==ولادت و نسب== | ==ولادت و نسب== | ||
هرچند مورخان تاریخ تولد خالد را ذکر نکردهاند، اما باتوجه به تاریخ وفات و سن وی در هنگام مرگ میتوان حدس زد که او در حدود ۲۶ سال پیش از [[بعثت|مبعث]] [[محمد(ص)|پیامبر اسلام]] (۵۸۴م)، در [[مکه]] متولد شده است. پدرش، ولیدبن مغیره، از اشراف و بزرگان قریش محسوب میشد<ref> ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۶، ص۱۹۴ </ref> و مادرش، عَصْماء (لُبابه صغرا یا کبرا)، دختر حارث بن حَرْب (یا حَزْن/ حَزْم) است که نسبش به قبیله قَیس عیلان بن مُضَر میرسد.<ref> ابن سعد، همانجا؛ مصعب بن | هرچند مورخان تاریخ تولد خالد را ذکر نکردهاند، اما باتوجه به تاریخ وفات و سن وی در هنگام مرگ میتوان حدس زد که او در حدود ۲۶ سال پیش از [[بعثت|مبعث]] [[محمد(ص)|پیامبر اسلام]] (۵۸۴م)، در [[مکه]] متولد شده است. پدرش، ولیدبن مغیره، از اشراف و بزرگان قریش محسوب میشد<ref> ابوالفرج اصفهانی، ج ۱۶، ص۱۹۴ </ref> و مادرش، عَصْماء (لُبابه صغرا یا کبرا)، دختر حارث بن حَرْب (یا حَزْن/ حَزْم) است که نسبش به قبیله قَیس عیلان بن مُضَر میرسد.<ref> ابن سعد، همانجا؛ مصعب بن عبدالله، ص۳۲۲؛ خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۴، ص۵۱؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۲۰ </ref> | ||
از مشهورترین عموهای ولید یکی ابواُمَیة بن مغیره بود که گفته شده است اختلاف قبایل قریش را درباره چگونگی گذاشتن [[حجرالاسود]] به هنگام بازسازی [[کعبه]]، با پیشنهاد تعیین داور حل کرد و گفت قریش نخستین کسی را که از در مسجد وارد شود، حَکَم قرار دهند<ref> ابن هشام، ج ۱، ص۲۰۹ </ref> و دیگری، هشام بن مُغیره که از اشراف قریش و فرمانده بنی مخزوم در جنگ فِجار بود. با مرگ وی، قریشیان سه سال بازار برپا نکردند و مرگ وی را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.<ref> ابن قدامه، ص۳۵۵؛ شلبی، ص۲۶ </ref> [[میمونه دختر حارث]] (همسر پیامبر) و [[لبابه (همسر ابوالفضل)|لُبابه]] امّ الفضل (همسر [[حضرت ابوالفضل|عباس بن عبدالمطلب]] و مادربزرگ خلفای عباسی)، خالههای خالد بودند.<ref> ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷ </ref> | از مشهورترین عموهای ولید یکی ابواُمَیة بن مغیره بود که گفته شده است اختلاف قبایل قریش را درباره چگونگی گذاشتن [[حجرالاسود]] به هنگام بازسازی [[کعبه]]، با پیشنهاد تعیین داور حل کرد و گفت قریش نخستین کسی را که از در مسجد وارد شود، حَکَم قرار دهند<ref> ابن هشام، ج ۱، ص۲۰۹ </ref> و دیگری، هشام بن مُغیره که از اشراف قریش و فرمانده بنی مخزوم در جنگ فِجار بود. با مرگ وی، قریشیان سه سال بازار برپا نکردند و مرگ وی را مبدأ تاریخ خود قرار دادند.<ref> ابن قدامه، ص۳۵۵؛ شلبی، ص۲۶ </ref> [[میمونه دختر حارث]] (همسر پیامبر) و [[لبابه (همسر ابوالفضل)|لُبابه]] امّ الفضل (همسر [[حضرت ابوالفضل|عباس بن عبدالمطلب]] و مادربزرگ خلفای عباسی)، خالههای خالد بودند.<ref> ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷ </ref> | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
در [[شوال]] [[سال ششم هجری]]، به قولی خالد در رأس دویست سوار از مشرکان قریش، برای جلوگیری از حرکت پیامبر(ص) برای ادای [[مناسک حج]]، از [[مکه]] به محل کُراع الغَمیم رفت.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۵۷۹ـ۵۸۲؛ ابن هشام، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳ </ref> | در [[شوال]] [[سال ششم هجری]]، به قولی خالد در رأس دویست سوار از مشرکان قریش، برای جلوگیری از حرکت پیامبر(ص) برای ادای [[مناسک حج]]، از [[مکه]] به محل کُراع الغَمیم رفت.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۵۷۹ـ۵۸۲؛ ابن هشام، ج ۳، ص۳۲۲ـ۳۲۳ </ref> | ||
در [[سال هفتم هجری قمری|سال هفتم]] که پیامبر(ص) و مسلمانان برای ادای عمرةالقضاء روانه مکه شدند، خالد چنان از اسلام و مسلمانان نفرت داشت که شهر را ترک کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۴۶؛ مصعببن | در [[سال هفتم هجری قمری|سال هفتم]] که پیامبر(ص) و مسلمانان برای ادای عمرةالقضاء روانه مکه شدند، خالد چنان از اسلام و مسلمانان نفرت داشت که شهر را ترک کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۴۶؛ مصعببن عبدالله، ص۳۲۴ </ref> | ||
==بعد از مسلمان شدن== | ==بعد از مسلمان شدن== | ||
مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشتهاند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۵، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، همانجا؛ ابن اثیر، ج ۲، ص۱۰۹ </ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref> ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۱ </ref> دانستهاند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۶۶۱؛ ابن هشام، ج ۳، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن سعد، ج ۴، ص۲۵۲ </ref> | مورخان درباره تاریخ [[اسلام]] آوردن خالد آرای متفاوتی داشتهاند، به نحوی که برخی اسلام آوردنش را در سال پنجم، پس از [[غزوه بنی قریظه|غزوه بنی قُرَیظه]]، یا در فاصله زمانی میان [[صلح حدیبیه]] ([[ذی القعدة الحرام|ذیقعده]] سال ششم) و فتح خیبر (محرّم سال هفتم)<ref> رجوع کنید به خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۵، ص۴۰؛ ابن عبدالبرّ، همانجا؛ ابن اثیر، ج ۲، ص۱۰۹ </ref> یا در سال هفتم بعد از [[غزوه خیبر|فتح خیبر]]<ref> ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۱ </ref> دانستهاند، اما بنابر مشهور، او در اول [[صفر]] سال هشتم، پیش از [[فتح مکه]]، اسلام آورد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۶۶۱؛ ابن هشام، ج ۳، ص۲۹۰ـ۲۹۱؛ ابن سعد، ج ۴، ص۲۵۲ </ref> | ||
===جنگ موته=== | ===جنگ موته=== | ||
خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵ </ref> او بعدها میگفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref> ابن سعد، ج ۴، ص۲۵۳؛ قس ابن اثیر، ج ۲، ص: ۱۱۰ هفت شمشیر </ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، ج ۷، ص۳۹۵؛ مصعب بن | خالد پس از چند ماه از اسلام آوردنش، در [[جنگ موته|جنگ مؤته]] در [[جمادی الاولی]] سال هشتم شرکت کرد که پس از [[شهید]] شدن سران سپاه اسلام، او فرماندهی را برعهده گرفت و باقیمانده سپاه را به [[مدینه]] بازگرداند.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۷۶۱ـ۷۶۵؛ ابن هشام، ج ۴، ص۱۹ـ۲۲، ۲۵ </ref> او بعدها میگفت در این نبرد نُه شمشیر در دستش شکسته بود.<ref> ابن سعد، ج ۴، ص۲۵۳؛ قس ابن اثیر، ج ۲، ص: ۱۱۰ هفت شمشیر </ref> گفته شده است که پس از نبرد مؤته، خالد به سیف اللّه ملقب شد و در برخی روایات نقل شده است که این لقب را پیامبر(ص) به وی اعطا کرد.<ref> رجوع کنید به ابن سعد، ج ۷، ص۳۹۵؛ مصعب بن عبدالله، ص۳۲۰؛ بخاری، ج ۳، جزء۲، قسم ۱، ص۱۳۶ </ref> | ||
===فتح مکه=== | ===فتح مکه=== | ||
در [[۲۰ رمضان]] [[سال هشتم قمری]] و به هنگام فتح مکه، خالد به فرمان پیامبر(ص) در رأس گروهی از سواران، از ناحیه لیط در جنوب [[مکه]] به سوی این شهر حرکت کرد، اما با برخی از [[شرک|مشرکان]] قریش در خَنْدَمه درگیر شد و عدهای از آنان را کشت و وقتی وارد مکه شد، نزد پیامبر(ص) رفت و اقدام خود را توجیه کرد<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۸۱۹، ۸۲۵ ـ۸۲۶، ۸۳۸ ـ ۸۳۹؛ ابن هشام، ج ۴، ص۴۹ـ ۵۰ </ref> و آنگاه که پیامبر(ص) وارد [[کعبه]] شد، او کنار درِ کعبه ایستاد و اجازه نداد کسی وارد آن شود.<ref> ازرقی، ج ۱، ص۲۶۷ </ref> پس از فتح مکه، خالدبن ولید در رأس گروهی سوار، به فرمان پیامبر اکرم(ص)، به بَطن نخله رفت و بت معروف [[بت عزی|العُزَّی]]، بزرگترین بت [[قریش]]، را از بین برد.<ref> ابن کلبی، ص۲۴ـ۲۷؛ واقدی، ۱۹۶۶، ج ۱، ص۶، قس ج ۳، ص۸۷۳ ـ ۸۷۴؛ ابن هشام، ج ۴، ص۷۹ </ref> | در [[۲۰ رمضان]] [[سال هشتم قمری]] و به هنگام فتح مکه، خالد به فرمان پیامبر(ص) در رأس گروهی از سواران، از ناحیه لیط در جنوب [[مکه]] به سوی این شهر حرکت کرد، اما با برخی از [[شرک|مشرکان]] قریش در خَنْدَمه درگیر شد و عدهای از آنان را کشت و وقتی وارد مکه شد، نزد پیامبر(ص) رفت و اقدام خود را توجیه کرد<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۲، ص۸۱۹، ۸۲۵ ـ۸۲۶، ۸۳۸ ـ ۸۳۹؛ ابن هشام، ج ۴، ص۴۹ـ ۵۰ </ref> و آنگاه که پیامبر(ص) وارد [[کعبه]] شد، او کنار درِ کعبه ایستاد و اجازه نداد کسی وارد آن شود.<ref> ازرقی، ج ۱، ص۲۶۷ </ref> پس از فتح مکه، خالدبن ولید در رأس گروهی سوار، به فرمان پیامبر اکرم(ص)، به بَطن نخله رفت و بت معروف [[بت عزی|العُزَّی]]، بزرگترین بت [[قریش]]، را از بین برد.<ref> ابن کلبی، ص۲۴ـ۲۷؛ واقدی، ۱۹۶۶، ج ۱، ص۶، قس ج ۳، ص۸۷۳ ـ ۸۷۴؛ ابن هشام، ج ۴، ص۷۹ </ref> | ||
خط ۶۶: | خط ۶۶: | ||
در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، ج ۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸ </ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref> طبری، ج ۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ قس ابن هشام، ج ۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱ </ref> | در [[ربیع الثانی|ربیع الآخر]] یا [[جمادی الاولی]] سال دهم، پیامبر(ص) خالد را با چهارصد نفر به سوی بنی حارث/ بَلْحارث بن کعب در [[نجران]] فرستاد و آنان را به [[اسلام]] دعوت کرد.<ref> واقدی، ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۳ ـ ۸۸۴؛ ابن هشام، ج ۴، ص۲۳۹ـ۲۴۰؛ طبری، ج ۳، ص۱۲۶ـ ۱۲۸ </ref> در این سال، پیامبر(ص) خالد را به [[یمن]] فرستاد تا مردم آنجا را نیز به اسلام دعوت کند. او شش ماه در یمن به دعوت پرداخت ولی کسی به دعوت وی پاسخ مثبت نداد و در پی آن پیامبر(ص)، [[علی(ع)]] را به یمن روانه کرد و فرمود تا خالد را بازگرداند.<ref> طبری، ج ۳، ص۱۳۱ـ۱۳۲؛ قس ابن هشام، ج ۴، ص۲۹۰ـ۲۹۱ </ref> | ||
==دوران خلیفه اول== | ==دوران خلیفه اول== | ||
به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴ </ref> خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت و پس از رحلت پیامبر(ص) در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref> زبیربن بکّار، ص۵۸۱ </ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref> مصعب بن | به گفته واقدی،<ref> ۱۹۶۶، ج ۳، ص۸۸۴ </ref> خالد در [[حجه الوداع|حجةالوداع]] حضور داشت و پس از رحلت پیامبر(ص) در شمار حامیان [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] قرار گرفت<ref> زبیربن بکّار، ص۵۸۱ </ref> و به همین سبب نزد او جایگاه والایی داشت و همواره تحت حمایت وی بود.<ref> مصعب بن عبدالله، ص۳۲۰ </ref> | ||
در [[جنگهای رده|جنگهای ردّه]]، ابوبکر به خالد دستور داد نخست به سوی [[قبیله طی|قبیله طَی]] / طییء در اکناف، سپس به سوی طُلَیحةبن خُوَیلِد اسدی در بُزاخه و بعد به سوی [[مالک بن نویره|مالک بن نُوَیره]] در بُطاح برود و چنانچه آنان به اسلام بازنگشتند، با آنان بجنگد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۶۹ـ۷۰؛ طبری، ج ۳، ص۲۴۹، ۲۵۳ـ۲۵۵ </ref> بعداً ابوبکر از فرستادن خالد به بُزاخه ابراز تأسف کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۷ </ref> خالد در نبرد سختی طلیحه را که مدعی [[نبوت]] بود، شکست داد و یارانش را به شدت سرکوب کرد.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۹۰، ص۸۱ ـ۹۴ </ref> سپس، با آنکه مالک بن نویره، قبیله او و [[قبیله بنی تمیم|بنی تمیم]] مسلمان بودند، خالد آنان را اسیر کرد و بعد دستور داد مالک بن نویره و افراد قبیلهاش را کشتند و با همسرش همبستر شد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۱۰۳ـ۱۰۷؛ خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۵، ص۵۳؛ طبری، ج ۳، ص۲۷۶ـ۲۷۸ </ref> | در [[جنگهای رده|جنگهای ردّه]]، ابوبکر به خالد دستور داد نخست به سوی [[قبیله طی|قبیله طَی]] / طییء در اکناف، سپس به سوی طُلَیحةبن خُوَیلِد اسدی در بُزاخه و بعد به سوی [[مالک بن نویره|مالک بن نُوَیره]] در بُطاح برود و چنانچه آنان به اسلام بازنگشتند، با آنان بجنگد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۶۹ـ۷۰؛ طبری، ج ۳، ص۲۴۹، ۲۵۳ـ۲۵۵ </ref> بعداً ابوبکر از فرستادن خالد به بُزاخه ابراز تأسف کرد.<ref> یعقوبی، ج ۲، ص۱۳۷ </ref> خالد در نبرد سختی طلیحه را که مدعی [[نبوت]] بود، شکست داد و یارانش را به شدت سرکوب کرد.<ref> رجوع کنید به واقدی، ۱۹۹۰، ص۸۱ ـ۹۴ </ref> سپس، با آنکه مالک بن نویره، قبیله او و [[قبیله بنی تمیم|بنی تمیم]] مسلمان بودند، خالد آنان را اسیر کرد و بعد دستور داد مالک بن نویره و افراد قبیلهاش را کشتند و با همسرش همبستر شد.<ref> واقدی، ۱۹۹۰، ص۱۰۳ـ۱۰۷؛ خلیفةبن خیاط، ۱۴۱۵، ص۵۳؛ طبری، ج ۳، ص۲۷۶ـ۲۷۸ </ref> | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۴: | ||
خالد پس از بازجویی و اندکی تأمل از سوی ابوعبیده که اکراه داشت خبر عزلش را به وی اطلاع دهد، به محل امارتش در قنّسرین بازگشت تا اینکه عمر شخصآ وی را عزل و به [[مدینه]] احضار کرد.<ref> ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۶ـ۲۶۸؛ صفدی، ج ۱۳، ص۲۶۷ </ref> | خالد پس از بازجویی و اندکی تأمل از سوی ابوعبیده که اکراه داشت خبر عزلش را به وی اطلاع دهد، به محل امارتش در قنّسرین بازگشت تا اینکه عمر شخصآ وی را عزل و به [[مدینه]] احضار کرد.<ref> ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۶ـ۲۶۸؛ صفدی، ج ۱۳، ص۲۶۷ </ref> | ||
خالد در مدینه نخست از عمر نزد [[صحابه]] شکایت کرد. سپس پیش عمر رفت که پس از توضیح دادن منابع ثروتش و بازپس دادن بیست هزار (درهم؟) یا نیمی از مال خود خلیفه از او دلجویی کرد<ref> طبری، ج ۳، ص۴۳۷، ج ۴، ص۶۸؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۶؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۱۸ </ref> و سپس دلایل عزل خالد را برای کارگزاران و مردم اعلام نمود.<ref> مصعب بن | خالد در مدینه نخست از عمر نزد [[صحابه]] شکایت کرد. سپس پیش عمر رفت که پس از توضیح دادن منابع ثروتش و بازپس دادن بیست هزار (درهم؟) یا نیمی از مال خود خلیفه از او دلجویی کرد<ref> طبری، ج ۳، ص۴۳۷، ج ۴، ص۶۸؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۶؛ ابن کثیر، ج ۴، جزء۷، ص۱۱۸ </ref> و سپس دلایل عزل خالد را برای کارگزاران و مردم اعلام نمود.<ref> مصعب بن عبدالله، ص۳۲۱؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۶۸، ۲۷۴ـ۲۷۵؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۲۵۶ </ref> | ||
==درگذشت== | ==درگذشت== | ||
[[پرونده:مسجد خالد بن ولید.jpg|بندانگشتی|220px|مقبرهٔ خالد در مسجد خالد بن ولید در شهر حمص سوریه]] | [[پرونده:مسجد خالد بن ولید.jpg|بندانگشتی|220px|مقبرهٔ خالد در مسجد خالد بن ولید در شهر حمص سوریه]] | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
==خصوصیات== | ==خصوصیات== | ||
برخی مورخان خالدبن ولید را فرماندهی شجاع، بافراست، مهربان، خوش تدبیر، باوقار و خوش یمن دانسته و با این حال گفتهاند وی [[قرآن]] را به سبب [[جهاد]] حفظ نبود.<ref> رجوع کنید به ازدی، ص۹۶، ۹۹؛ مصعب بن | برخی مورخان خالدبن ولید را فرماندهی شجاع، بافراست، مهربان، خوش تدبیر، باوقار و خوش یمن دانسته و با این حال گفتهاند وی [[قرآن]] را به سبب [[جهاد]] حفظ نبود.<ref> رجوع کنید به ازدی، ص۹۶، ۹۹؛ مصعب بن عبدالله، ص۳۲۰؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۵۰؛ ذهبی، ۱۴۱۷، همانجا </ref> با وجود این، گفته شده است در ماجرای اخذ [[بیعت]] از [[علی(ع)]] برای [[خلیفه اول]]، خالد از کسانی بود که در این اقدام مشارکت کرد.<ref> رجوع کنید به سُلیم بن قیس هلالی، ص۳۸۶ـ ۳۸۷؛ نیز رجوع کنید به ابن ابی الحدید، ج ۲، ص۵۷ </ref> | ||
===از دشمنان علی(ع) === | ===از دشمنان علی(ع) === | ||
طبق روایاتی در منابع متعدد شیعی، وی در برخی اقدامات مخفیانه بر ضد [[امام علی(ع)]] از جمله طرح قتل ایشان عضویت داشت؛ و به همین دلیل و نیز کارهای دیگرش به شدت مورد نکوهش بوده است.<ref> برای نمونه رجوع کنید به سلیم بن قیس هلالی، ص۳۹۴؛ ابن شاذان، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ ابن بابویه، ج ۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ کشی، ج ۲، ص۶۹۵ </ref> | طبق روایاتی در منابع متعدد شیعی، وی در برخی اقدامات مخفیانه بر ضد [[امام علی(ع)]] از جمله طرح قتل ایشان عضویت داشت؛ و به همین دلیل و نیز کارهای دیگرش به شدت مورد نکوهش بوده است.<ref> برای نمونه رجوع کنید به سلیم بن قیس هلالی، ص۳۹۴؛ ابن شاذان، ص۱۵۵ـ۱۵۸؛ ابن بابویه، ج ۱، ص۱۹۱ـ۱۹۲؛ کشی، ج ۲، ص۶۹۵ </ref> | ||
===از راویان حدیث=== | ===از راویان حدیث=== | ||
وی احادیثی چند از [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] [[روایت]] کرده است.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۴، ص۸۸ـ۸۹؛ بسوی، ج ۱، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۹۵ـ۲۹۸ </ref> [[ | وی احادیثی چند از [[پیامبر اکرم|پیامبر اکرم(ص)]] [[روایت]] کرده است.<ref> رجوع کنید به ابن حنبل، ج ۴، ص۸۸ـ۸۹؛ بسوی، ج ۱، ص۳۱۲؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۱۶ـ۲۱۹؛ ابن حجر عسقلانی، ۱۴۱۴، ج ۲، ص۲۹۵ـ۲۹۸ </ref> [[عبدالله بن عباس]]، [[مقدام بن معدی کرب|مِقدام بن مَعدی کَرَب]] و [[مالک اشتر|مالک بن حارث الاشتر]] از او روایت کردهاند.<ref> رجوع کنید به ابن ابی حاتم، ج ۳، ص۳۵۶؛ ابن عساکر، ج ۱۶، ص۲۱۶ </ref> | ||
==نسل خالد== | ==نسل خالد== | ||
خالد در [[شام]] فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله مهاجر، | خالد در [[شام]] فرزندان بسیاری داشت که از آن جمله مهاجر، عبدالله، سلیمان، و عبدالرحمان بودند که همگی بر اثر طاعون در شام مردند و به روایتی، طاعون چهل تن از فرزندانش را کشت و نسلش ریشه کن و منقرض شد.<ref> مصعب بن عبدالله، ص۳۲۴ـ۳۲۵، ۳۲۷ـ۳۲۸؛ ابن قتیبه، ۱۹۶۰، ص۲۶۷؛ ابن حزم، ص۱۴۷ـ۱۴۸ </ref> اما برخی مورخان معاصر این نظر را نمیپذیرند و معتقدند که از خالد نسل بسیار به جا مانده است.<ref> رجوع کنید به خالدی، ص۹؛ محمدسلیمان طیب، ج ۶، ص۴۴۶ به بعد </ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
* ابوزرعه دمشقی، تاریخ ابی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوجانی، دمشق، بیتا. | * ابوزرعه دمشقی، تاریخ ابی زرعة الدمشقی، چاپ شکراللّه قوجانی، دمشق، بیتا. | ||
* ابویوسف، کتاب الخراج، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. | * ابویوسف، کتاب الخراج، بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹. | ||
* محمدبن | * محمدبن عبدالله ازدی، تاریخ فتوح الشام، چاپ عبدالمنعم عبدالله عامر، قاهره ۱۹۷۰. | ||
* محمدبن | * محمدبن عبدالله ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدی صالح ملحس، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛ چاپ افست قم ۱۳۶۹ش. | ||
* محمداحمد باشمیل، حروب الاسلام فی الشام، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. | * محمداحمد باشمیل، حروب الاسلام فی الشام، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴. | ||
* محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، (بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶). | * محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، (بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۶). | ||
خط ۱۷۸: | خط ۱۷۸: | ||
* محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشی، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقربن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴. | * محمدبن عمر کشی، اختیار معرفة الرجال، المعروف برجال الکشی، (تلخیص) محمدبن حسن طوسی، تصحیح و تعلیق محمدباقربن محمد میرداماد، چاپ مهدی رجائی، قم ۱۴۰۴. | ||
* محمد سلیمان طیب، موسوعة القبائل العربیة، قاهره ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱. | * محمد سلیمان طیب، موسوعة القبائل العربیة، قاهره ۱۴۲۱/ ۲۰۰۱. | ||
* مصعببن | * مصعببن عبدالله، کتاب نسب قریش، چاپ لوی پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳. | ||
* محمدبن عمر واقدی، کتاب الردة، روایة احمدبن محمدبن اعثم کوفی، چاپ یحیی جبوری، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰. | * محمدبن عمر واقدی، کتاب الردة، روایة احمدبن محمدبن اعثم کوفی، چاپ یحیی جبوری، بیروت ۱۴۱۰/ ۱۹۹۰. | ||
* همو، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶. | * همو، کتاب المغازی، چاپ مارسدن جونز، لندن ۱۹۶۶. |