ساره: تفاوت میان نسخهها
جز
←هجرت به مصر
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) (←زندگی: اصلاح متن، ساختار و ویکیسازی) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (←هجرت به مصر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
===هجرت به مصر=== | ===هجرت به مصر=== | ||
پس از دعوت ابراهیم به یکتاپرستی در [[بابل|بابِل]]، عده کمی به او ایمان آوردند، و ابراهیم به همین دلیل به همراه ساره و لوط، به شام هجرت | پس از دعوت ابراهیم به یکتاپرستی در [[بابل|بابِل]]، عده کمی به او ایمان آوردند، و ابراهیم به همین دلیل به همراه ساره و لوط، به شام هجرت کرد، اما با شیوع قحطی و بیماری، ساره به همراه همسرش ابراهیم(ع)، رهسپار [[مصر]] شد.<ref>دقس، آشنایی با زنان قرآنی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۰ و ۱۱۱.</ref> | ||
بنابر روایات تاریخی، پادشاه مصر از زیبایی ساره مطلع شد<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۰؛ فعال عراقی، داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، ۱۳۷۸ش، ص۳۶۸</ref> و ابراهیم در پاسخ به اینکه چه نسبتی با ساره دارد، او را خواهر خود معرفی کرد.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> چنانکه ابن اثیر گفته، ابراهیم از آنجا که میدانسته اگر ساره را همسر خود معرفی کند، پادشاه دستور قتل او را صادر خواهد کرد تا ساره را تصاحب کند، حقیقت را مخفی کرده است.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> پادشاه مصر، ساره را احضار میکند و تلاش میکند او را تصاحب کند، اما در همین حین، دستش خشک میشود.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> پادشاه از ساره میخواهد دعا کند که دستش دوباره سالم شود، تا او را رها کند، اما پس از دعای ساره و سلامت دست پادشاه، او دوباره تلاش میکند به ساره نزدیک شود و این اتفاق سه بار رخ میدهد.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> پادشاه پس از آن، از کردهٔ خود پشیمان میشود، کنیزی به نام هاجر، و هدایایی به ساره میبخشد و او را آزاد میکند.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۱.</ref> | بنابر روایات تاریخی، پادشاه مصر از زیبایی ساره مطلع شد<ref>ابن کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۱، ص۱۵۰؛ فعال عراقی، داستانهای قرآن و تاریخ انبیاء در المیزان، ۱۳۷۸ش، ص۳۶۸</ref> و ابراهیم در پاسخ به اینکه چه نسبتی با ساره دارد، او را خواهر خود معرفی کرد.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> چنانکه ابن اثیر گفته، ابراهیم از آنجا که میدانسته اگر ساره را همسر خود معرفی کند، پادشاه دستور قتل او را صادر خواهد کرد تا ساره را تصاحب کند، حقیقت را مخفی کرده است.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> پادشاه مصر، ساره را احضار میکند و تلاش میکند او را تصاحب کند، اما در همین حین، دستش خشک میشود.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> پادشاه از ساره میخواهد دعا کند که دستش دوباره سالم شود، تا او را رها کند، اما پس از دعای ساره و سلامت دست پادشاه، او دوباره تلاش میکند به ساره نزدیک شود و این اتفاق سه بار رخ میدهد.<ref>ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۲و۲۳.</ref> پادشاه پس از آن، از کردهٔ خود پشیمان میشود، کنیزی به نام هاجر، و هدایایی به ساره میبخشد و او را آزاد میکند.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۴۱.</ref> |