کاربر ناشناس
فهرست کلمات قصار نهج البلاغه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani جز (←منابع) |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کلمات قصار نهج البلاغه'''، یکی از | '''کلمات قصار نهج البلاغه'''، یکی از بخشهای سهگانه [[نهج البلاغه]] (سخنان امام علی) گردآوری [[شریف رضی]] (۳۵۹ق-۴۰۶ق) معروف به سید رضی از علما و ادبیان شیعه است. | ||
{{ستون-شروع|۲}} | {{ستون-شروع|۲}} | ||
# هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتی تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند - چنان زی که در تو طمع نبندند -. | # هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش نه پشتی تا سوارش شوند و نه پستانی تا شیرش دوشند - چنان زی که در تو طمع نبندند -. | ||
# آن که طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند، و آن که راز سختی خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار نمود. و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت. | # آن که طمع را شعار خود گرداند خود را خرد نمایاند، و آن که راز سختی خویش بر هر کس گشود، خویشتن را خوار نمود. و آن که زبانش را بر خود فرمانروا ساخت خود را از بها بینداخت. | ||
# بخل ننگ است و ترس نقصان، و درویشی کند | # بخل ننگ است و ترس نقصان، و درویشی کند کننده زبان - زیرک در برهان، و تنگدست بیگانه در دیار خود بر همگان. | ||
# ناتوانی آفت است، و شکیبایی شجاعت و ناخواستن - دنیا - ثروت و پرهیزگاری سپری - نگهدار - و رضا نیکو همنشین - و یار -. | # ناتوانی آفت است، و شکیبایی شجاعت و ناخواستن - دنیا - ثروت و پرهیزگاری سپری - نگهدار - و رضا نیکو همنشین - و یار -. | ||
# دانش میراثی است گزین و آداب، زیورهای نوین - جان و تن - و اندیشه | # دانش میراثی است گزین و آداب، زیورهای نوین - جان و تن - و اندیشه آینه روشن. | ||
# سینهء خردمند صندوق راز اوست و گشادهرویی دام دوستی و بردباری گور | # سینهء خردمند صندوق راز اوست و گشادهرویی دام دوستی و بردباری گور زشتیهاست. [ یا که فرمود:] آشتی کردن، نهان جای زشتیهاست و آن که از خود خشنود بود ناخشنودان او بسیار شود. | ||
# صدقه دارویی است درمانبخش و کردار بندگان در دنیای آنان پیش دیدههاشان بود در آخرت ایشان - هرچه را در این جهان کنند، در آن جهان بینند -. | # صدقه دارویی است درمانبخش و کردار بندگان در دنیای آنان پیش دیدههاشان بود در آخرت ایشان - هرچه را در این جهان کنند، در آن جهان بینند -. | ||
# از این آدمی شگفتی گیرید: با پیه مینگرد و با گوشت سخن میگوید: و با استخوان میشنود، و از شکافی دم برمیآورد. | # از این آدمی شگفتی گیرید: با پیه مینگرد و با گوشت سخن میگوید: و با استخوان میشنود، و از شکافی دم برمیآورد. | ||
# چون دنیا به کسی روی آرد، | # چون دنیا به کسی روی آرد، نیکوییهای دیگران را بدو به عاریت سپارد، و چون بدو پشت نماید، خوبیهای او را برباید. | ||
# با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند، و اگر زنده ماندید به شما مهربانی ورزند. | # با مردم چنان بیامیزید که اگر مردید بر شما بگریند، و اگر زنده ماندید به شما مهربانی ورزند. | ||
# اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وی ساز. | # اگر بر دشمنت دست یافتی بخشیدن او را سپاس دست یافتن بر وی ساز. | ||
# ناتوانترین مردم کسی است که نیروی به دست آوردن دوستان ندارد، و | # ناتوانترین مردم کسی است که نیروی به دست آوردن دوستان ندارد، و ناتوانتر از او کسی بود که دوستی به دست آرد و او را ضایع گذارد. | ||
# چون طلیعهء | # چون طلیعهء نعمتها به شما رسید، با ناسپاسی دنبالهء آن را مبرید. | ||
# آن را که نزدیک واگذارد، یاری دور را به دست آرد. | # آن را که نزدیک واگذارد، یاری دور را به دست آرد. | ||
# هر فریب خورده را سرزنش نتوان کرد. | # هر فریب خورده را سرزنش نتوان کرد. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
# هر که همراه آرزوی خویش تازد، مرگش به سر در اندازد. | # هر که همراه آرزوی خویش تازد، مرگش به سر در اندازد. | ||
# از لغزش جوانمردان در گذرید که کسی از آنان نلغزید، جز که دست خدایش برفرازید. | # از لغزش جوانمردان در گذرید که کسی از آنان نلغزید، جز که دست خدایش برفرازید. | ||
# ترس با نومیدی همراه است، و آزرم با بیبهرگی همعنان، و فرصت چون ابر گذران. پس | # ترس با نومیدی همراه است، و آزرم با بیبهرگی همعنان، و فرصت چون ابر گذران. پس فرصتهای نیک را غنیمت بشمارید. | ||
# ما را حقی است اگر دادند- بستانیم - و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروی به درازا کشد. [و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنی آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود | # ما را حقی است اگر دادند- بستانیم - و گرنه ترک شتران سوار شویم و برانیم هر چند شبروی به درازا کشد. [و این از سخنان لطیف و فصیح است و معنی آن این است که اگر حق ما را ندادند ما خوار خواهیم بود چنانکه ردیف شتر سوار بر سرین شتر نشیند، چون بنده و اسیر و مانند آن.]<ref>یادداشت مترجم: در تفسیر این سخن دو نظر دادهاند: یکی آن که رضی فرموده و دیگری که ابن منظور و أزهری و ابن أثیر نوشتهاند و مترجم آن را گزید، و آن این است: اگر کسی حق ما را گرفت، ما دست بر نمیداریم و اگر او بر پشت شتر نشیند ما بر کفل آن شتر مینشینیم و در پی او میرویم تا حق خود را بگیریم، هر چند زمانی دراز بگیرد. نهج البلاغه، ترجمه شهیدی، ص۵۳۷، تعلیقه شماره ۵.</ref> | ||
# آن که کرده وی او را بجایی نرساند نسب او وی را پیش نراند. | # آن که کرده وی او را بجایی نرساند نسب او وی را پیش نراند. | ||
# از کفاره گناهان بزرگ، فریادخواه را به فریاد رسیدن است، و غمگین را آسایش بخشیدن. | # از کفاره گناهان بزرگ، فریادخواه را به فریاد رسیدن است، و غمگین را آسایش بخشیدن. | ||
# پسر آدم! چون دیدی پروردگارت پی در پی نعمتهای خود به تو میرساند و تو او را نافرمانی میکنی از او بترس. | # پسر آدم! چون دیدی پروردگارت پی در پی نعمتهای خود به تو میرساند و تو او را نافرمانی میکنی از او بترس. | ||
# هیچ کس چیزی را در دل نهان نکرد، جز که در سخنان | # هیچ کس چیزی را در دل نهان نکرد، جز که در سخنان بیاندیشهاش آشکار گشت و در صفحه رخسارش پدیدار.- | ||
# با درد خود بساز چندان که با تو بسازد. | # با درد خود بساز چندان که با تو بسازد. | ||
# برترین پارسایی نهفتن پارسایی است. | # برترین پارسایی نهفتن پارسایی است. |