حسین بن منصور حلاج: تفاوت میان نسخهها
←مذهب و دیدگاهها
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (←زندگی) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
حلاج، دیدگاههای فقهی و کلامی ویژه و اختلافبرانگیزی داشته و نظرات او درباره تصوف، همواره مورد بحث بوده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> او معتقد بود که میتوان از انجام پارهای از واجبات فقهی امتناع کرد. بنابر نظرات کلامی حسین بن منصور حلاج، خداوند از داشتن طول و عرض منزه است، یک روح ناطق غیرمخلوق است و با روح مخلوق زاهد، اتحاد دارد.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> به باور حلاج، شوق به رنج و درد و تسلیم شدن در برابر آن، وسیله اتحاد کامل با اراده الهی است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۸.</ref> | حلاج، دیدگاههای فقهی و کلامی ویژه و اختلافبرانگیزی داشته و نظرات او درباره تصوف، همواره مورد بحث بوده است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> او معتقد بود که میتوان از انجام پارهای از واجبات فقهی امتناع کرد. بنابر نظرات کلامی حسین بن منصور حلاج، خداوند از داشتن طول و عرض منزه است، یک روح ناطق غیرمخلوق است و با روح مخلوق زاهد، اتحاد دارد.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۷.</ref> به باور حلاج، شوق به رنج و درد و تسلیم شدن در برابر آن، وسیله اتحاد کامل با اراده الهی است.<ref>محسنینیا، «حلاج در نگاه مخالفان»، در فصلنامه مطالعات ایرانی، پاییز ۱۳۸۳ش، ص ۱۴۸.</ref> | ||
او در دادگاههای متعدد، خود را از اهل سنت، معتقد به اصول و فروع اسلام و مبانی قرآن، و همچنین مومن به توحید و نبوت معرفی میکرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> او اما در جایی دیگر در پاسخ به کسی که از دینش پرسید، خود را بر دین الهی خواند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> با این همه، برخی مانند کامل مصطفی شیبی و عبدالحسین زرینکوب، از انتساب او به شیعه سخن گفتهاند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> حلاج همچنین مراوداتی با بزرگان شیعه داشته و برخی از نظریات کلامی و عرفانی او، نزدیک به عقاید شیعه است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> اتهاماتی که به او وارد شده، از جمله ادعای بابیت و نیابت هم دلایلی برای شیعه بودن وی خوانده شده است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۶۴.</ref> | |||
'''سفرها''' | |||
حلاج در سال ۲۷۰ق به سفر حج رفت، و در ۲۷۱ق، به بغداد بازگشت و در حضور جنید بغدادی، سخنانی بر زبان آورد که جنید از او رنجید و درباره عاقبت سخنانش به او هشدار داد و برای نخستین بار او را از ادعاهای بزرگ منع کرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> مخالفت جنید با حلاج سبب شد که برخی صوفیان بزرگ همعصر او مانند عمر مکی و ابویعقوب اقطع هم حلاج را طرد و با او مخالفت کنند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> از این پس، خرقه صوفیانه را کنار گذاشت و بیشتر عمرش در سفر به مناطق مختلف گذشت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> | |||
حسین بن منصور حلاج، در سال ۲۷۵ق، سفری پنج ساله به خراسان، ماوراءالنهر، سیستان، کرمان، فارس و دیگر نقاط داشت و به تبلیغ دیدگاههای خود پرداخت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او سپس نزد خانوادهاش در اهواز بازگشت و در سال ۲۸۱ق به همراه جمع فراوانی از مریدانش به سفر حج رفت و در این سفر به ساحری، شیادی و ارتباط با اجنه متهم شد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او دوباره سفری پنج ساله به خراسان، ماوراءالنهر، هندوستان، چین، و ایران، به تبلیغ دیدگاههای خود پرداخت.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶.</ref> او در همین سفر تلاش کرد با علمای امامیه رابطه برقرار کند، اما موفقیتی به دست نیاورد و متهم به ادعای ربوبیت و مهدویت شد. در اصفهان هم علی بن سهل اصفهانی، حلاج را تکفیر کرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۶ و ۲۵۷.</ref> | |||
او در سال ۲۹۰ق به بغداد بازگشت، سپس به سفر حج رفت، و این سفر دو سال طول کشید. حلاج در سال ۲۹۳ق در خانه خود بنایی شبیه به کعبه ساخت و شبها در قبرستان نماز میخواند و در کوچه و بازار، سخن میگفت و برخی احتمال دادهاند که «انا الحق» را در این زمان گفته است.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۷.</ref> ضعف حکومت عباسی در دوره خلافت مقتدر، موجب شد او باورهای خود را با صراحت و به صورت علنی مطرح کند و برخی از صوفیان بزرگ مانند شبلی در همین شرایط از او دوری گزیدند. علمای دینی و فقهایی هم به مخالفت با او برخاستند و حلاج را به اتهام عقیده به حلول و اتحاد، تکفیر کردند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۷.</ref> او گرچه از مرگ نجات یافت، اما از سال ۳۰۱ق زندگی مخفی داشت و پس از دستگیری، تا سال ۳۰۹ق از زندانی به زندان دیگر منتقل میشد و افکار خود را به زندانیان هم منتقل میکرد.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۸ و ۲۵۹.</ref> بنابر گزارشهای تاریخی، بسیاری از زندانیان و حتی سپاهیان و درباریان، به او گرایش یافتند و بر این باور بودند که او مردگان را زنده میکند و جنیان خدمتگزاران او هستند.<ref>شمس، «حلاج»، در دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۲ش، ص ۲۵۹.</ref> | |||
==تکفیر و تحسین== | ==تکفیر و تحسین== |