کیسانیه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''کیسانیه''' | '''کیسانیه''' فرقهای مذهبی و از اولین انشعابات [[شیعه|شیعی]] است. اعضای این فرقه به سرکردگی [[مختار ثقفی]] به همراه شیعیان کوفه، انتقام سختی از قاتلان [[امام حسین|سید الشهدا]] (ع) گرفتند. این شاخه از شیعه به همان شتابی که پدید آمده بود، تجزیه شد.<ref>مادلونگ، فرقههای اسلامی، ص۱۲۷.</ref> اعتقاد به [[امامت]] [[محمد حنفیه]] و قول به [[بداء]] از معتقدات این فرقه است. | ||
برخی معتقدند، فرقهای به نام کیسانیه ساخته و پرداخته دستگاههای سیاسی [[امویان]]، [[زبیریان]] و [[عباسیان]] بوده است که هرکدام در دوره زمانی مربوط به خود به تاسیس یا ادامه این فرقه دامن زدهاند. | برخی معتقدند، فرقهای به نام کیسانیه ساخته و پرداخته دستگاههای سیاسی [[امویان]]، [[زبیریان]] و [[عباسیان]] بوده است که هرکدام در دوره زمانی مربوط به خود به تاسیس یا ادامه این فرقه دامن زدهاند. | ||
==علت نامگذاری== | ==علت نامگذاری== | ||
علت نامگذاری آنان به کیسانیه استنادشان به [[کیسان]] است. (کیس) در لغت به معنای باهوش و با کیاست است.<ref>الفیروز آبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۳۸۶.</ref> در تاریخ فرق اسلامی<ref>ج۲، صص۳۶-۳۵</ref> درباره این که کیسان چه کسی است نظرات مختلفی وجود دارد. | علت نامگذاری آنان به کیسانیه استنادشان به [[کیسان]] است. (کیس) در لغت به معنای باهوش و با کیاست است.<ref>الفیروز آبادی، القاموس المحیط، ۱۴۱۲، ج ۲، ص۳۸۶.</ref> در تاریخ فرق اسلامی<ref>ج۲، صص۳۶-۳۵.</ref> درباره این که کیسان چه کسی است نظرات مختلفی وجود دارد. | ||
#کیسان، لقب [[مختار]] است؛<ref>نک. البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۳۱</ref> [[آیت الله خویی]] در علت نامگذاری مختار به کیسان میگوید: بر فرض درستی این لقب برای او، منشأش همان روایت کشی از [[علی(ع)|امیرالمومنان(ع)]] است که دوبار مختار را با لقب «یا کیّس» خطاب قرار دادند، سپس این را به صیغه تثنیه در آوردند و کیسان گفتند.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۲-۱۰۳</ref> | #کیسان، لقب [[مختار]] است؛<ref>نک. البدء و التاریخ، ج۵، ص۱۳۱.</ref> [[آیت الله خویی]] در علت نامگذاری مختار به کیسان میگوید: بر فرض درستی این لقب برای او، منشأش همان روایت کشی از [[علی(ع)|امیرالمومنان(ع)]] است که دوبار مختار را با لقب «یا کیّس» خطاب قرار دادند، سپس این را به صیغه تثنیه در آوردند و کیسان گفتند.<ref>معجم الرجال، ج۱۸ص ۱۰۲-۱۰۳.</ref> | ||
#کیسان، شخص دیگری غیر از مختار است؛<ref>گفته شده این شخص، از [[موالیان علی بن ابیطالب|موالیان]] [[حضرت علی|علی بن ابیطالب]](ع) یا از شاگردان محمد بن حنفیه بوده است. نک. ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی السیایه و العقائد و تاریخ المذاهب الفقهیه، ص۴۱</ref> و مختار عقاید خود را از یکی از وابستگان [[علی(ع)]] که کیسان نام داشت گرفته است.<ref>نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۷</ref> برخی نیز کیسان را لقب [[ابوعمره |ابوعمره]]؛ رییس پلیس مختار و برخی نیز کیسان را لقب غلام حضرت علی (ع) دانستهاند.<ref>الکیسانیة فی التاریخ و الادب، ص۵۹؛ الزینة، ص۲۳۸</ref> | #کیسان، شخص دیگری غیر از مختار است؛<ref>گفته شده این شخص، از [[موالیان علی بن ابیطالب|موالیان]] [[حضرت علی|علی بن ابیطالب]](ع) یا از شاگردان محمد بن حنفیه بوده است. نک. ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی السیایه و العقائد و تاریخ المذاهب الفقهیه، ص۴۱.</ref> و مختار عقاید خود را از یکی از وابستگان [[علی(ع)]] که کیسان نام داشت گرفته است.<ref>نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۲۷.</ref> برخی نیز کیسان را لقب [[ابوعمره |ابوعمره]]؛ رییس پلیس مختار و برخی نیز کیسان را لقب غلام حضرت علی (ع) دانستهاند.<ref>الکیسانیة فی التاریخ و الادب، ص۵۹؛ الزینة، ص۲۳۸.</ref> | ||
==باورهای کیسانیه== | ==باورهای کیسانیه== | ||
به علت در دسترس نبودن عقاید مستقیم کیسانیان، اعتقادات آنها مستند به گزارشهایی است که مخالفانشان اعم از [[امامیه]] یا [[اهل سنت|اهل تسنن]] به دست دادهاند. به اعتقاد امام محمد ابوزهره، نظریات کیسانیان مشوب به آرای فلسفی است. آنان به [[بداء]]، [[تناسخ]]، این که هرچیزی دارای ظاهر و باطنی است، جمع شدن حکمتها و اسرار عالم در انسان و علم علی(ع) به این اسرار و حکم، و... معتقدند.<ref>نک. ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی السیایه و العقائد و تاریخ المذاهب الفقهیه، صص۴۴-۴۱</ref> | به علت در دسترس نبودن عقاید مستقیم کیسانیان، اعتقادات آنها مستند به گزارشهایی است که مخالفانشان اعم از [[امامیه]] یا [[اهل سنت|اهل تسنن]] به دست دادهاند. به اعتقاد امام محمد ابوزهره، نظریات کیسانیان مشوب به آرای فلسفی است. آنان به [[بداء]]، [[تناسخ]]، این که هرچیزی دارای ظاهر و باطنی است، جمع شدن حکمتها و اسرار عالم در انسان و علم علی(ع) به این اسرار و حکم، و... معتقدند.<ref>نک. ابوزهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه فی السیایه و العقائد و تاریخ المذاهب الفقهیه، صص۴۴-۴۱.</ref> | ||
در صفحات ۴۵ تا ۵۱ جلد ۲ کتاب تاریخ فرق اسلامی،اعتقاد به [[مهدویت]] محمد حنفیه، قول به [[بداء]]، علم مستودع برای امام، [[حلول]] و تناسخ، دعوی [[نبوت]] و باطنی گرایی، از معتقدات کیسانیه ذکر شده است.<ref>صابری،تاریخ فرق اسلامی ج۲ ص ۴۵-۵۱</ref> البته درباره استناد سه اعتقاد اخیر یعنی؛ تناسخ و حلول، دعوی نبوت و باطنیگرایی به آنان اظهار تردید شده و احتمال قویتر را بر عدم اطلاع مختار از چنین اموری دانستهاند.<ref>نک. نشار، نشأة الفکر الفلسفی، ج۲، ص۵۸.</ref> | در صفحات ۴۵ تا ۵۱ جلد ۲ کتاب تاریخ فرق اسلامی،اعتقاد به [[مهدویت]] محمد حنفیه، قول به [[بداء]]، علم مستودع برای امام، [[حلول]] و تناسخ، دعوی [[نبوت]] و باطنی گرایی، از معتقدات کیسانیه ذکر شده است.<ref>صابری،تاریخ فرق اسلامی ج۲ ص ۴۵-۵۱.</ref> البته درباره استناد سه اعتقاد اخیر یعنی؛ تناسخ و حلول، دعوی نبوت و باطنیگرایی به آنان اظهار تردید شده و احتمال قویتر را بر عدم اطلاع مختار از چنین اموری دانستهاند.<ref>نک. نشار، نشأة الفکر الفلسفی، ج۲، ص۵۸.</ref> | ||
===مهدویت محمد حنفیه=== | ===مهدویت محمد حنفیه=== | ||
برخی پژوهشگران فرق و مذاهب اسلامی معتقدند محمد بن حنفیه اولین کسی بود که در اسلام [[مهدی]] نامیده شد.<ref>صابری، ج۲، ص۵۵.</ref> معتقدین به مهدویت او ادعا میکردند او در [[کوه رضوی|کوه رَضْویٰ]] سکونت کرده و از دو نهر از شیر و عسل ارتزاق میکند تا زمانی که خداوند امرش را بگشاید.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، ج۱، ص۹۰ و ۹۱؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، مکتبة محمد صبیح و اولاده، ص۳۹، ۴۱ و ۴۳.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] محمد بن حنفیه را مبرای از کیسانیه دانسته و معتقد بود کیسانیه بعد از وی به وجود آمدند.<ref>معجم الرجال، ج ۱۸ص ۱۰۳-۱۰۲</ref> | برخی پژوهشگران فرق و مذاهب اسلامی معتقدند محمد بن حنفیه اولین کسی بود که در اسلام [[مهدی]] نامیده شد.<ref>صابری، ج۲، ص۵۵.</ref> معتقدین به مهدویت او ادعا میکردند او در [[کوه رضوی|کوه رَضْویٰ]] سکونت کرده و از دو نهر از شیر و عسل ارتزاق میکند تا زمانی که خداوند امرش را بگشاید.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، تحقیق: محمد محییالدین عبدالحمید، ج۱، ص۹۰ و ۹۱؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، قاهره، مکتبة محمد صبیح و اولاده، ص۳۹، ۴۱ و ۴۳.</ref> [[سید ابوالقاسم خویی|آیت الله خویی]] محمد بن حنفیه را مبرای از کیسانیه دانسته و معتقد بود کیسانیه بعد از وی به وجود آمدند.<ref>معجم الرجال، ج ۱۸ص ۱۰۳-۱۰۲.</ref> | ||
===قول به بداء=== | ===قول به بداء=== | ||
"هرچند از دیدگاه [[شیعه]] نظریه [[بداء]] دیرینه بسیار دارد، اما در [[روایت]] منابع فرقهشناختی این نظریه به مختار نسبت داده شده است.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۴۷</ref> بغدادی مینویسد: وقتی لشکریان مختار با شکست از مدائن برگشتند و به او خرده گرفتند که چرا به ما وعده پیروزی دادی، او به [[آیه]] (یمْحُوا اَللّٰهُ مٰا یشٰاءُ وَ یثْبِتُ) استناد کرد و گفت بداء صورت گرفته است. و این امر سبب اعتقاد کیسانیه به بداء شد.<ref> نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۶ و بغدادی، الملل و النحل، صص۴۹-۴۸</ref> | "هرچند از دیدگاه [[شیعه]] نظریه [[بداء]] دیرینه بسیار دارد، اما در [[روایت]] منابع فرقهشناختی این نظریه به مختار نسبت داده شده است.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۴۷.</ref> بغدادی مینویسد: وقتی لشکریان مختار با شکست از مدائن برگشتند و به او خرده گرفتند که چرا به ما وعده پیروزی دادی، او به [[آیه]] (یمْحُوا اَللّٰهُ مٰا یشٰاءُ وَ یثْبِتُ) استناد کرد و گفت بداء صورت گرفته است. و این امر سبب اعتقاد کیسانیه به بداء شد.<ref> نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۶ و بغدادی، الملل و النحل، صص۴۹-۴۸.</ref> | ||
===علم مستودع امام=== | ===علم مستودع امام=== | ||
"ظاهرا شهرستانی یگانه کس یا یکی از معدود کسانی است که از «علم مستودع» نزد امام از دیدگاه کیسانیه سخن به میان آورده است. او پس از ستودن محمد بن حنفیه به اینکه دانشی سرشار و اندیشهای روشن و پیشبینیهایی درست از آینده داشت و امیر مؤمنان(ع) او را از احوال فتنههای آینده روزگار آگاهانیده بود میافزاید: گفتهاند: «او علم مستودع امامت را در اختیار داشت تا آنکه این امانت را به صاحبش رساند».<ref> صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۴۸</ref> | "ظاهرا شهرستانی یگانه کس یا یکی از معدود کسانی است که از «علم مستودع» نزد امام از دیدگاه کیسانیه سخن به میان آورده است. او پس از ستودن محمد بن حنفیه به اینکه دانشی سرشار و اندیشهای روشن و پیشبینیهایی درست از آینده داشت و امیر مؤمنان(ع) او را از احوال فتنههای آینده روزگار آگاهانیده بود میافزاید: گفتهاند: «او علم مستودع امامت را در اختیار داشت تا آنکه این امانت را به صاحبش رساند».<ref> صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۴۸.</ref> | ||
===حلول و تناسخ=== | ===حلول و تناسخ=== | ||
درباره حلول و [[تناسخ]]، به برخی از شاخههای این فرقه نسبت دادهاند که معتقدند: [[امامت]] در[[ علی(ع) ]]و سپس [[حسن(ع)]] و سپس [[حسین(ع)]] و بعد از آن در محمد حنفیه جریان یافته است، معنی این سخن آنان این است که روح خدا در نبی(ص)، روح [[محمد|نبی]] در علی(ع)، روح علی(ع) در حسن(ع)، روح حسن(ع) در حسین(ع) و روح حسین(ع) در [[محمد حنفیه]] و روح محمد حنفیه در فرزندش هاشم و... حلول کرده است.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ص۲۷</ref> | درباره حلول و [[تناسخ]]، به برخی از شاخههای این فرقه نسبت دادهاند که معتقدند: [[امامت]] در[[ علی(ع) ]]و سپس [[حسن(ع)]] و سپس [[حسین(ع)]] و بعد از آن در محمد حنفیه جریان یافته است، معنی این سخن آنان این است که روح خدا در نبی(ص)، روح [[محمد|نبی]] در علی(ع)، روح علی(ع) در حسن(ع)، روح حسن(ع) در حسین(ع) و روح حسین(ع) در [[محمد حنفیه]] و روح محمد حنفیه در فرزندش هاشم و... حلول کرده است.<ref>اشعری، المقالات و الفرق، ص۲۷.</ref> | ||
===ادعای نبوت مختار=== | ===ادعای نبوت مختار=== | ||
بغدادی مینویسد: برخی از [[غلو|غلات]] [[شیعه]] مختار را فریفتند و به او گفتند تو حجت این زمان هستی و وی را بر ادعای [[نبوت]] ترغیب کردند. و مختار هم نزد برخی از خواص از یارانش چنین ادعایی کرد.<ref>نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۴</ref>این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۶ص۴۰۳ </ref>ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث اهل بیت این مطلب نمیتواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به احنف بن قیس است،<ref> انساب الاشراف ج ۶ص۴۱۸ </ref>از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز بر آن دامن میزد.<ref>انساب الاشراف ج۶ص۴۱۸</ref> اکراه محمد بن حنفیه از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف ج ۳ص ۲۸۷</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است. | بغدادی مینویسد: برخی از [[غلو|غلات]] [[شیعه]] مختار را فریفتند و به او گفتند تو حجت این زمان هستی و وی را بر ادعای [[نبوت]] ترغیب کردند. و مختار هم نزد برخی از خواص از یارانش چنین ادعایی کرد.<ref>نک. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۳۴.</ref>این مطلب ازآنجا قوت گرفته که مختار عباراتی سجع گونه داشت،<ref>انساب الاشراف، ج ۶ص۴۰۳ .</ref>ولی با توجه به استقرار وی در کوفه و تشکیل حکومت و حمایت مسلمانان و احادیث اهل بیت این مطلب نمیتواند درست باشد. عامل بعدی این اتهام نامه وی به احنف بن قیس است،<ref> انساب الاشراف ج ۶ص۴۱۸ .</ref>از آنجا که احنف طرفدار زبیریان بود این نامه را دستمایه ادعای نبوت مختار قرار داده و حتی بعد از مرگ مختار نیز بر آن دامن میزد.<ref>انساب الاشراف ج۶ص۴۱۸.</ref> اکراه محمد بن حنفیه از کذاب دانستن مختار آنهم نزد عبدالله بن زبیر پس از قتل مختار<ref> انساب الاشراف ج ۳ص ۲۸۷.</ref> خود دلیلی بر واهی بودن این تهمت نسبت به مختار است. | ||
===تاویل و باطن گرایی=== | ===تاویل و باطن گرایی=== | ||
{{اصلی|باطنیگری}} | {{اصلی|باطنیگری}} | ||
در مورد باطنی گرایی میتوان به برخی اقوال آنان مثل این که در تفسیر [[آیه]] «والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین» میگفتند: کلمات این آیه بیانگر رموزی است، از جمله این که تین، علی است، زیتون حسن، طورسینین حسین و بلدالامین محمد حنفیه،<ref>نک. اشعری، المقالات و الفرق، ص۲۱</ref> استناد کرد. | در مورد باطنی گرایی میتوان به برخی اقوال آنان مثل این که در تفسیر [[آیه]] «والتین و الزیتون و طور سینین و هذا البلد الامین» میگفتند: کلمات این آیه بیانگر رموزی است، از جمله این که تین، علی است، زیتون حسن، طورسینین حسین و بلدالامین محمد حنفیه،<ref>نک. اشعری، المقالات و الفرق، ص۲۱.</ref> استناد کرد. | ||
==شاخههای کیسانیه== | ==شاخههای کیسانیه== | ||
کیسانیه با وجود اینکه دوام چندانی نداشت؛ اما فرقههای مختلفی در درون آن پدید آمد. برخی از منابع این گروه را شامل دوازده فرقه دانستهاند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۸.</ref> | کیسانیه با وجود اینکه دوام چندانی نداشت؛ اما فرقههای مختلفی در درون آن پدید آمد. برخی از منابع این گروه را شامل دوازده فرقه دانستهاند.<ref>اشعری، مقالات الاسلامیین، ص۱۸.</ref> | ||
وجه مشترک فرقههای کیسانی، اعتقاد به امامت [[محمد بن حنفیه]] و قول به جواز [[بداء]] است.<ref>نک: رازی، گرایشها و مذاهب اسلامی، ص۱۳۴ و بغدادی، الفرق بین الفرق، ص ۲۷</ref> | وجه مشترک فرقههای کیسانی، اعتقاد به امامت [[محمد بن حنفیه]] و قول به جواز [[بداء]] است.<ref>نک: رازی، گرایشها و مذاهب اسلامی، ص۱۳۴ و بغدادی، الفرق بین الفرق، ص ۲۷.</ref> | ||
شاخههای کیسانیه با اختلاف نظر بر سر امام بعد از [[علی(ع)]]، پدیدار میشوند؛ | شاخههای کیسانیه با اختلاف نظر بر سر امام بعد از [[علی(ع)]]، پدیدار میشوند؛ | ||
خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
****گروهی میگویند: به وصیت ابی هاشم، امام بعد از وی، محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] است. این فرقه [[راوندیه]] نامیده میشود؛ | ****گروهی میگویند: به وصیت ابی هاشم، امام بعد از وی، محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن [[عبدالمطلب]] است. این فرقه [[راوندیه]] نامیده میشود؛ | ||
****گروهی میگویند: امامت به [[بیان بن سمعان]] رسیده که [[بیانیه]] نامیه میشوند؛ | ****گروهی میگویند: امامت به [[بیان بن سمعان]] رسیده که [[بیانیه]] نامیه میشوند؛ | ||
****گروهی هم میگویند: امامت به عبدالله بن عمرو بن حرب رسیده که [[حربیه]] نامیده میشوند.<ref>برای تقسیمات کیسانیه نک. رازی، گرایشها و مذاهب اسلامی، صص ۱۴۰-۱۳۵ و بغدادی، الفرق بین الفرق، صص۲۸-۲۷ و صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، صص۶۱-۵۵</ref> | ****گروهی هم میگویند: امامت به عبدالله بن عمرو بن حرب رسیده که [[حربیه]] نامیده میشوند.<ref>برای تقسیمات کیسانیه نک. رازی، گرایشها و مذاهب اسلامی، صص ۱۴۰-۱۳۵ و بغدادی، الفرق بین الفرق، صص۲۸-۲۷ و صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، صص۶۱-۵۵.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |