پرش به محتوا

اصحاب رس: تفاوت میان نسخه‌ها

۶۲ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ دسامبر ۲۰۱۷
imported>Alikhosravi
imported>Alikhosravi
خط ۱۰: خط ۱۰:


== ماجرای اصحاب رس==
== ماجرای اصحاب رس==
درباره اینکه اصحاب رس چه گروهی بوده‌اند، روایات مختلفی وجود دارد:
درباره اینکه اصحاب رس چه گروهی بوده‌اند، [[حديث|روایات]] مختلفی وجود دارد:


===روایت اول===
===روایت اول===
در روایتی از [[حضرت علی(ع)]]، اصحاب رس قومی معرفی شده‌اند که پس از [[سلیمان نبی]] می‌زیسته‌اند آنان درخت صنوبری را می‌پرستیدند. گفته شده این درخت را یافث بن نوح در کنار رودی به نام روشاب نشانده بود که کسی اجازه نوشیدن و استفاده از آن آب را نداشت. هر ساله در ایام عید آن قوم به گرد آن درخت می‌آمدند و به شاخه‌های آن پارچه‌های گوناگون می‌بستند و سپس به [[دعا]]، تضرع و [[قربانی]] کردن می‌پرداختند. پس از آن [[شیطان]] می‌آمد و شاخه‌های درخت را تکان می‌داد و از اعمال آنان اظهار خوشنودی می‌کرد. اصحاب رس هم به عیش و نوش از جمله [[مساحقه]] می‌پرداختند. خدا نوه یهودا بن [[یعقوب]] را به پیامبری این قوم فرستاد تا هدایتشان کند اما آنان به او ایمان نیاوردند و به آزار و اذیت او دست زدند پیامبر آنان، از خدا خواست تا قدرتش را به آنها  نشان دهد در پی دعای پیامبر، درخت خشک شد قوم رس پیامبر خدا را گناهکار و مقصر دانستند و او را در چاه انداختند این کار غضب خدا را در پی داشت و ابر و بادی فرستاد و زمین را برایشان چون آتش داغ کرد و آنان همچون آهن ذوب شدند.<ref>ابن بابویه، معانی، ۱۳۸۵ق، ص۴۸-۴۹؛ صدوق، عیون اخبارالرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۱۵۱-۱۵۳؛‌ میبدی، کشف الاسرار،، ۱۳۶۱ش، ج۷، صص۳۳-۳۵؛‌فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۳۱۳ق، ج۲۴، ص۸۲-۸۳.</ref>
در روایتی از [[حضرت علی(ع)]]، اصحاب رس قومی معرفی شده‌اند که پس از [[سلیمان نبی]] می‌زیسته‌اند آنان درخت صنوبری را می‌پرستیدند. گفته شده این درخت را یافث بن نوح در کنار رودی به نام روشاب نشانده بود که کسی اجازه نوشیدن و استفاده از آن آب را نداشت. هر ساله در ایام عید آن قوم به گرد آن درخت می‌آمدند و به شاخه‌های آن پارچه‌های گوناگون می‌بستند و سپس به [[دعا]]، تضرع و [[قربانی]] کردن می‌پرداختند. پس از آن [[شیطان]] می‌آمد و شاخه‌های درخت را تکان می‌داد و از اعمال آنان اظهار خوشنودی می‌کرد. اصحاب رس هم به عیش و نوش از جمله [[مساحقه]] می‌پرداختند. خدا نوه یهودا پسر [[یعقوب]] را به پیامبری این قوم فرستاد تا هدایت‌شان کند اما آنان به او [[ایمان]] نیاوردند و به آزار و اذیت او دست زدند. پس از دعای پیامبر، درخت خشک شد و قوم رس پیامبر را گناهکار و مقصر دانسته و او را در چاه انداختند این کار غضب خدا را در پی داشت، ابر و بادی فرستاد و زمین را برایشان چون آتش داغ کرد و آنان همچون آهن ذوب شدند.<ref>ابن بابویه، معانی، ۱۳۸۵ق، ص۴۸-۴۹؛ صدوق، عیون اخبارالرضا، ۱۳۷۸ق، ج۱، ص۲۰۵-۲۰۹؛ ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۱۵۱-۱۵۳؛‌ میبدی، کشف الاسرار،، ۱۳۶۱ش، ج۷، صص۳۳-۳۵؛‌فخررازی، التفسیر الکبیر، ۱۳۱۳ق، ج۲۴، ص۸۲-۸۳.</ref>


=== روایت دوم===
=== روایت دوم===
در دسته‌ای از روایات، زیستگاه اصحاب رس، حضرموت یمن و پیامبرشان حنظلة بن صفوان ذکر شده که مردم آن دیار به [[مساحقه]] می‌پرداختند. حنظله تلاش می‌کرد تا آنان را از این گونه اعمال باز دارد اما آنان به آزار و اذیت او پرداختند و او را در چاه انداختند، خداوند سيل‌ عرم‌ را نازل کرد.<ref> همدانی، الاکلیل، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛‌ نویری، نهایه الارب، ۱۳۸۰ق، ج۱۳، ص۸۸.</ref> گفته شده در قبر حنظله نوشته‌ای پیدا شده که بر آن از زبان حنظله نوشته شده که وی پیامبر خدا بوده و برای حمیر، عریب و عزیز از اهل یمن مبعوث شده، ولی آنها  او را کشتند.<ref> همدانی، الاکلیل، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۲۰؛‌ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۲ق، ج۱۴، ص۱۶۰.</ref> در برخی از این روایات زنی به نام دلهاث دختر ابلیس، مساحقه را به زنان آن قوم آموزش می‌داده و آنان را به انجام آن ترغیب می‌کرده است.<ref>ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۱۵۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۳۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۲ق، ج۱۴، ص۱۵۴.</ref>
در دسته‌ای از روایات، زیستگاه اصحاب رس، حضرموت [[یمن]] و پیامبرشان حنظلة بن صفوان ذکر شده که مردم آن دیار به [[مساحقه]] می‌پرداختند. حنظله تلاش می‌کرد تا آنان را از این گونه اعمال باز دارد اما آنان به آزار و اذیت او پرداختند و او را در چاه انداختند، خداوند سيل‌ عرم‌ را نازل کرد.<ref> همدانی، الاکلیل، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۲۳-۱۲۴؛‌ نویری، نهایه الارب، ۱۳۸۰ق، ج۱۳، ص۸۸.</ref> گفته شده در قبر حنظله نوشته‌ای پیدا شده که بر آن از زبان حنظله نوشته شده که وی پیامبر خدا بوده و برای حمیر، عریب و عزیز از اهل یمن [[بعثت|مبعوث]] شده، ولی آنها  او را کشتند.<ref> همدانی، الاکلیل، ۱۳۸۳ق، ج۱، ص۱۲۰؛‌ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۲ق، ج۱۴، ص۱۶۰.</ref> در برخی از این روایات زنی به نام دلهاث دختر ابلیس، مساحقه را به زنان آن قوم آموزش می‌داده و آنان را به انجام آن ترغیب می‌کرده است.<ref>ثعلبی، عرائس المجالس، ۱۴۰۱ق، ج۱۰، ص۱۵۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۳۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۲ق، ج۱۴، ص۱۵۴.</ref>


=== روایت سوم===
=== روایت سوم===
بر پایه  روایتی از رسول خدا که محمد بن کعب بن قرظی آن را روایت کرده است؛ خدا برای قومی پیامبری فرستاد که با تکذیب آنان روبه‌رو شد. آنان پیامبر خدا را در چاهی انداختند و بر درِ چاه سنگ بزرگی گذاشتند. در آن دیار غلامی می‌زیست که با جمع کردن هیزم امرار معاش می‌کرد. او به آن پیامبر ایمان آورده بود و هر روز آب و خوراکی برای پیامبر در چاه فرو می‌فرستاد روزی به دنبال جمع‌آوری هیزم بود، که خواب بر او چیره شد و به فرمان خدا ۱۴ سال در خواب ماند هنگامی که بیدار شد گمان کرد فقط ساعتی خواب بوده است  سپس طعامی را آماده کرد و بر سر چاه رفت اما از پیامبر خبری نبود. بر اساس این حدیث، هنگامی که او در خواب بود خدا عذابی بر قومش نازل کرده بود و آنان از کرده خود پشیمان شده و پیامبر را آزاد کردند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۹، ص۱۱-۱۰.</ref>  
بر پایه  روایتی از [[رسول خدا]] که محمد بن کعب بن قرظی آن را روایت کرده است؛ خدا برای قومی پیامبری فرستاد که با تکذیب آنان روبه‌رو شد. آنان پیامبر خدا را در چاهی انداختند و بر درِ چاه سنگ بزرگی گذاشتند. در آن دیار غلامی می‌زیست که با جمع کردن هیزم امرار معاش می‌کرد. او به آن پیامبر ایمان آورده بود و هر روز آب و خوراکی برای پیامبر در چاه فرو می‌فرستاد روزی به دنبال جمع‌آوری هیزم بود، که خواب بر او چیره شد و به فرمان خدا ۱۴ سال در خواب ماند هنگامی که بیدار شد گمان کرد فقط ساعتی خواب بوده است  سپس طعامی را آماده کرد و بر سر چاه رفت اما از پیامبر خبری نبود. بر اساس این حدیث، هنگامی که او در خواب بود خدا عذابی بر قومش نازل کرده بود و آنان از کرده خود پشیمان شده و پیامبر را آزاد کردند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۱۹، ص۱۱-۱۰.</ref>  


برخی از مفسران اصحاب رس را [[اصحاب اخدود]]، و رس را اُخدود دانسته‌اند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۳۶۶ق، ج۳، ص۲۸۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۲۷۲.</ref> گفته شده گروهی چون [[کعب الاحبار]] و مقاتل، رس را نام چاهی در انطاکیه دانسته‌اند که اصحاب مؤمن آل یاسین، [[حبیب نجار]] و [[مؤمن آل یاسین]] را کشتند و در آن انداختند.<ref>طوسی، التبیان، بیروت، ج۷، ۴۹۱، ج۹، ص۳۶۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۳۲؛ قرطبی، الجامع الحکام، ۱۴۰۰ق، ج۱۳، ص۳۲.</ref>
برخی از مفسران اصحاب رس را [[اصحاب اخدود]]، و رس را اُخدود دانسته‌اند.<ref> زمخشری، الکشاف، ۱۳۶۶ق، ج۳، ص۲۸۰؛ ابوالفتوح رازی، تفسیر، ۱۳۸۵ق، ج۸، ص۲۷۲.</ref> گفته شده گروهی چون [[کعب الاحبار]] و مقاتل، رس را نام چاهی در انطاکیه دانسته‌اند که اصحاب مؤمن آل یاسین، [[حبیب نجار]] و [[مؤمن آل یاسین]] را کشتند و در آن انداختند.<ref>طوسی، التبیان، بیروت، ج۷، ۴۹۱، ج۹، ص۳۶۱؛ میبدی، کشف الاسرار، ۱۳۶۱ش، ج۷، ص۳۲؛ قرطبی، الجامع الحکام، ۱۴۰۰ق، ج۱۳، ص۳۲.</ref>
کاربر ناشناس