پرش به محتوا

فتح‌الله غروی اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Aghaie
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
== زندگی نامه ==
== زندگی نامه ==
=== تولد و نسب ===
=== تولد و نسب ===
در ۱۲ [[ربیع الاول]] یا [[ربیع الاخر]] ۱۲۶۶ ق در [[اصفهان]] به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمدجواد از خاندان معروف نمازی شیرازی و ساکن اصفهان بود.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص154؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص391؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8ف ص52.</ref>
در ۱۲ [[ربیع الاول]] یا [[ربیع الاخر]] ۱۲۶۶ ق در [[اصفهان]] به دنیا آمد. پدرش حاج میرزا محمدجواد از خاندان معروف نمازی شیرازی و ساکن اصفهان بود.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸ف ص۵۲؛ بامداد او را متولد شیراز ذکر کرده است. بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، ص۱۷۵</ref>
=== شهرت ===
=== شهرت ===
[[محسن امین|امین]] در مورد علت اشتهار ایشان به «نمازی» نوشته که جد ایشان، حاج محمد علی نمازی، معروف به ورع و [[تقوا]] بوده و بر اثر مداومت بر بر [[نوافل]] و [[نماز|فرائض]]، به نمازی مشهور شده است.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص154؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص391؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8ف ص52.</ref>
[[محسن امین|امین]] در مورد علت اشتهار ایشان به «نمازی» نوشته که جد ایشان، حاج محمد علی نمازی، معروف به ورع و [[تقوا]] بوده و بر اثر مداومت بر بر [[نوافل]] و [[نماز|فرائض]]، به نمازی مشهور شده است.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸ف ص۵۲.</ref>


=== درگذشت ===
=== درگذشت ===
وی در شب یکشنبه 8 ربیع الثانی 1339ق در نجف اشرف (بر اثر بیماری که در قیام ضدانگلیسی مردم عراق بر او غالب شد)، از دنیا رفت و در صحن حرم امیرالمؤمنین علی (ع) در یکی از غرفه های شرقی به خاک سپرده شد.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392؛ رکـ: کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص52.</ref> شیخ محمد و شیخ حسن از فرزندان او بودند.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156.</ref>
وی در شب یکشنبه ۸ ربیع الثانی ۱۳۳۹ق در نجف اشرف و در سن ۷۳سالگی (بر اثر بیماری که در قیام ضدانگلیسی مردم عراق بر او غالب شد)، از دنیا رفت و در صحن [[حرم امیرالمؤمنین]] [[علی(ع)]] در یکی از غرفه‌های شرقی به خاک سپرده شد.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، ص۱۷۵.</ref>
 
=== فرزندان ===
* شیخ محمد<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.</ref>
* شیخ حسن<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.</ref>
* میرزا مهدی<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref> <ref group="یادداشت"> وی از ازکیای زمان خود بود که در سال ۱۳۱۸ق در زمان حیات پدر در نجف درگذشت و کتاب اعلام الاعلام بمولد خیرالانام از آثار او است که تقریرات پدرش را به رشته تحریر درآورده و در تعیین روز ولادت آن حضرا برخلاف مشهور گراییده است. رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>


== زندگی علمی==
== زندگی علمی==
شیخ فتح الله تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز نموده و پس از آن به [[مشهد|مشهدالرضا]] (ع) و بعدها به [[نجف اشرف]] عزیمت کرد. <ref>امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
شیخ فتح الله تحصیلات خود را در زادگاهش آغاز نموده و پس از آن به [[مشهد|مشهدالرضا]](ع) و بعدها به [[نجف اشرف]] عزیمت کرد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.</ref>


=== اصفهان ===
=== اصفهان ===
وی در [[حوزه علمیه اصفهان]] نزد این بزرگان تحصیل کرد:<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
وی در [[حوزه علمیه اصفهان]] نزد این بزرگان تحصیل کرد:<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* ملا [[حیدر علی اصفهانی]]
* ملا [[حیدر علی اصفهانی]]
* ملا[[عبدالجواد خراسانی]] مدرس کبیر
* ملا[[عبدالجواد خراسانی]] مدرس کبیر
خط ۲۲: خط ۲۷:


=== مشهد ===
=== مشهد ===
شیخ فتح الله سپس به [[حوزه علمیه مشهد|حوزه علمیه مشهدالرضا]] (ع) رفت. محسن امین در این رابطه گوید: حوزه آن زمان مشهد، مملو از فضلا و طلاب بود که با حضور شیخ الشریعه درآنجا و مباحثات علمی زیادی درگرفت و برتری شیخ بر ایشان آشکار گردید. <ref>امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
شیخ فتح الله سپس به [[حوزه علمیه مشهد|حوزه علمیه مشهدالرضا]](ع) رفت. محسن امین در این رابطه گوید: حوزه آن زمان مشهد، مملو از فضلا و طلاب بود که با حضور شیخ الشریعه درآنجا و مباحثات علمی زیادی درگرفت و برتری شیخ بر ایشان آشکار گردید.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.</ref>


=== نجف اشرف ===
=== نجف اشرف ===
پس از مشهد، در سال۱۲۹۵ یا ۱۲۹۶ ق، شیخ الشریعه به نجف اشرف رفت و در محضر درس میرزا [[حبیب الله رشتی]] و شیخ [[محمد حسین کاظمی|محمدحسین فقیه کاظمی]] حاضر شد.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص154و 155؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
پس از مشهد، در سال۱۲۹۵ یا ۱۲۹۶ ق، شیخ الشریعه به نجف اشرف رفت و در محضر درس میرزا [[حبیب الله رشتی]] و شیخ [[محمد حسین کاظمی|محمدحسین فقیه کاظمی]] حاضر شد.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴و ۱۵۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷..</ref>


=== تدریس ===
=== تدریس ===
شیخ الشریعه در همان اصفهان، تدریس خود را آغاز نمود و به تدریس اصول به شیوۀ [[شیخ مرتضی انصاری]] پرداخت. نقل شده که حضور وی در مشهد و نجف هم باعث ازدحام و تجمع جویندگان علم در کلاسش شده است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref> وی در زبان علماء به '''شریعت مدار''' و '''شیخ الشریعة''' معروف شد.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص154؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص391؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص52.</ref> از شاگردانش می توان به این اسامی اشاره کرد:<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156.</ref>
شیخ الشریعه در همان اصفهان، تدریس خود را آغاز نمود و به تدریس اصول به شیوۀ [[شیخ مرتضی انصاری]] پرداخت. نقل شده که حضور وی در مشهد و نجف هم باعث ازدحام و تجمع جویندگان علم در کلاسش شده است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.</ref> وی در زبان علماء به '''شریعت مدار''' و '''شیخ الشریعة''' معروف شد.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۴؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۱؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲.</ref> از شاگردانش می‌توان به این اسامی اشاره کرد:<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.</ref>
* سید علی اظهر کجوی (صاحب مجله اصلاح)
* سید علی اظهر کجوی (صاحب مجله اصلاح)
* [[سید عبدالهادی شیرازی|سید عبدالهادی بن میرزا اسماعیل شیرازی]]
* [[سید عبدالهادی شیرازی|سید عبدالهادی بن میرزا اسماعیل شیرازی]]
* شیخ محمد حسن بن محمد مظفر نجفی
* شیخ محمد حسن بن محمد مظفر نجفی
* سید علی مدد نجفی
* سید علی مدد نجفی
* [[آقا بزرگ طهرانی]] (که از شیخ الشریعة موفق به دریافت اجازه روایت شده بود.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156.</ref>
* [[آقا بزرگ طهرانی]] (که از شیخ الشریعة موفق به دریافت اجازه روایت شده بود.)<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶.</ref>


=== اجازات ===
=== اجازات ===
شیخ الشریعه از برخی از اساتید خود اجازه روایت دریافت کرد که به شرح زیر است:
شیخ الشریعه از برخی از اساتید خود اجازه روایت دریافت کرد که به شرح زیر است:
* [[سید مهدی قزوینی]]<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص155؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
* [[سید مهدی قزوینی]]<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* شیخ [[محمد طه نجف]]<ref>امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
* شیخ [[محمد طه نجف]]<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* [[سید محمد باقر خوانساری]] (صاحب [[روضات الجنات|روضات]])<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
* [[سید محمد باقر خوانساری]] (صاحب [[روضات الجنات|روضات]])<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* میرزا محمد هاشم خوانساری (برادر صاحب روضات)<ref>امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
* میرزا محمد هاشم خوانساری (برادر صاحب روضات)<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* شیخ محمد حسین کاظمی<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
* شیخ محمد حسین کاظمی<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>


=== آثار ===
=== آثار ===
برای شیخ الشریعه آثاری چند ذکر شده است:
برای شیخ الشریعه آثاری چند ذکر شده است:
* اناره الحالک فی قرائه ملک و مالک <ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص52.</ref>
* اناره الحالک فی قرائه ملک و مالک<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* ابانه المختار فی ارث الزوجه من ثمن العقار<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156؛ امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص52.</ref> (محسن امین نقل کرده که [[آخوند خراسانی]] در حاشیه این کتاب اعتراضاتی را نگاشته بوده که شیخ الشریعه با رساله ای به نام «صیانة الابانة» بدان ها پاسخ گفته است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>)
* ابانه المختار فی ارث الزوجه من ثمن العقار<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref> (محسن امین نقل کرده که [[آخوند خراسانی]] در حاشیه این کتاب اعتراضاتی را نگاشته بوده که شیخ الشریعه با رساله‌ای به نام «صیانة الابانة» بدان‌ها پاسخ گفته است.<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲.</ref>)
* رسالة فی احکام العصیر العنبی<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص52.</ref>
* رسالة فی احکام العصیر العنبی<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۲.</ref>
* اصاله الصحه
* اصاله الصحه<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* حاشیه فصول
* حاشیه فصول<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* قاعدة صدور در حکمت<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>
* قاعدة صدور در حکمت<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* قاعدة ضرر<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص53.</ref>
* قاعدة ضرر<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۳.</ref>
* افاضه القدیر فی خل العصیر<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج2، ص156.</ref>
* افاضه القدیر فی خل العصیر<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۶؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
* قاعدة‌ طهارت<ref> امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج8، ص53.</ref>
* قاعدة‌ طهارت<ref> امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج۸، ص۵۳؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷.</ref>
 
== مقام علمی و مرجعیت ==
صاحبان تراجم از جمله محسن امین، [[محمد حرزالدین|حرزالدین]] و [[محمد علی مدرس تبریزی|مدرس تبریزی]]، مراتب فضل و کمال و جامعیت علمی او را ستوده و او را در علوم عقلی و نقلی، یکی از سرآمدان روزگار خویش نام برده‌اند.<ref>حرزالدین، معارف الرجال، ج۲، ص۱۵۵؛ امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref> وی در سال ۱۳۱۳ق به حج مشرف شد و پس از مراجعت، بر مسند افتاء و قضای حوائج مؤمنین نشست. بسیاری از مردم در زمان حیات [[سید محمد کاظم یزدی]] و [[میرزا محمد تقی شیرازی]] به شیخ الشریعة رجوع کرده و از وی [[تقلید]] می‌کردند اما پس از درگذشت این دو عالم، شیخ الشریعه یگانه [[مرجع تقلید|مرجع]] جهان [[تشیع]] شد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج۸، ص۳۹۲؛ رکـ: مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۷؛ بامداد، شرح حال رجال ایران، ج۶، ص۱۷۵.</ref>
 
محمدعلی مدرس تبریزی، او را از علمای طراز اول نامیده و در تجلیل از وی می‌نویسد: «او جامع معقول و منقوو حاوی فروع و اصول، فقیه اصولی رجالی، حکیم متکلم، ادیب مفسر اخلاقی، بالجمله در جامعیت و اشتراک در اکثر علوم عقلیه و نقلیه، از اغلب معاصرین خود ممتاز بود، بالخصوص در رجال و علوم حدیثیه و قرآنیه، گوی سبقت از دیگران ربود. علاوه بر مراتب علمیه، بسیار لطیف المحاوره بود و قوه حافظة او را از خوارق عادات و عجایب اتفاقات می‌شمارند… مقامات علمیه‌اش نزد علمای مشاهد مقدسه، مسلم و مورد تحسین شایان و تقدیر بی‌پایان بود…».<ref>مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ج۳، ص۲۰۶-۲۰۷.</ref>
 
== مبارزات سیاسی ==
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول = ای مسلمانان! شما باید بدانید که بنا به اجماع مسلمانان و لزوم مذهبی، جهاد بر ضد کافران واجب است. اکنون ارتش ایتالیا، طرابلس را اشغال کرده مناطق مردم نشین آن را ار میان برده و مردان و زنان و کودکان را کشتار کرده‌اند. وظیفه جهاد خود را در راه خدا انجام دهید و متحد گردید و از صرف ثروت خود دریغ مدارید. پیش از آنکه خیلی دیر شود خود را برای دفاع آماده کنید.|تاریخ بایگانی| منبع = <small>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص۱۶۴.</small>| تراز = چپ| عرض = ۲۳۰px| اندازه خط = ۱۲px|رنگ پس‌زمینه =#ffeebb| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
زندگی شیخ الشریعة اصفهانی همزمان با اتفاقات سیاسی و نظامی مختلفی بود که وی در آن مسائل تاثیرگذار بود. وی علیه استعمارگران ایتالیایی در حمله به لیبی، حمله متجاوزان روس به شمال ایران و کشتار آزادیخواهان در ۱۳۲۹ ق/ ۱۹۱۱، حمله متفقین به عثمانی در ۱۳۳۲ ق/ ۱۹۱۴،‌ و نیز تجاوز نیروهای انگلیسی به عراق و اشغال بصره در ۱۳۳۸ ق/ ۱۹۲۰، چندین فتوای جهاد صادر کرد که در آنها مسلمانان سراسر جهان اسلام را به مقاومت در برابر استعمارگران و بیرون راندن آنها از سرزمین‌های اسلامی و نفی و طرد هرگونه حاکمیت سیاسی، نظامی،‌اقتصادی و فرهنگی آنان فراخواند. نقش پررنگ وی در کنار میرزا محمدتقی شیرازی در جنبش استقلال طلبانه مردم عراق در تاریخ مشهود است، تا آنجا که پس از وفات میرزای شیرازی و اختیار منصب مرجعیت توسط شیخ الشریعه، عملاً رهبری انقلاب مردم در دست وی قرار گرفت. شیخ الشریعه همچون استادش، هم وظیفه نظارت بر امور و هم رابط میان رؤسای عشایر درگیر در جنگ را بر عهده داشت.<ref>رهیمی، تاریخ جنبش اسلامی در عراق (۱۹۰۰-۱۹۲۴م)،‌ ۱۴۵، ۱۷۵-۱۷۶، ۱۸۵، ۲۰۴، ۲۰۹-۲۱۰، ۲۱۹؛ همچنین رکـ: نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، جاهای مختلف.</ref>
 
به باور عبدالهادی حائری، جامع‌ترین و منظمترین اعلامیه‌ای که آگاهی زیادی را درباره جنبش به خواننده می‌داد، اعلامیه شریعت اصفهانی بوده است که در آن به اهم اهداف استعمارگران و برنامه‌های ایشان در ایجاد شکاف و اختلاف در میان مسلمانان پرداخته بود.<ref> حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص۱۶۵.</ref><ref group="یادداشت">
# بیگانگان استعمارگر با ملایمت و روش دوستانه، دل های مردم نادان را جلب کردند.
# استعمارگران با آوردن ساخته ها و دستاوردهای خود به بازار، مردم مسلمان را در همه امور زندگی، به خود نیازمند ساختند.
# آنان به بهانه آموزش و پرورش و خدمات پزشکی، شیوه های خرافات دینی و گمراه کننده خویش را تبلیغ کردند.
# استعمارگران، مبلغان مذهبی خود را به میان مسلمانان فرستادند تا آنان را از علمای اسلام دور سازند.
# آنها کتاب های ضد دینی خود را در میان مسلماان به رایگان و یا به بهایی ارزان منتشر کردند،.
# بیگانگان استعمارگر زر و سیم مسلمانان را گرفته، به جای آن، کاغذ و اشیاء تجملی و مصرفی به آنان دادند.
# مسلمانان را به مصرف مواد غیر لازم مانند قند و شکر، چای و بعضاً زیان آور مانند سیگار معتاد کردند.
# استعمارگران، اصل «تفرقه بینداز و حکومت کن» را به کار برده، بدان وسیله بسیاری از سرزمین های اسلامی را اشغال کردند.
# تنی چند از روحانی نمایان، خود را به لباس روحانیت درآورده و ادعای دانش می کنند،‌در حالی که واقعاً از گروه علمای روحانی به شمار نمی روند. بیگانگان این علما را نیز همردیف علمای واقعی قلمداد کرده و فسادی را که علمای دروغین مرکتب می شوند به حساب بدی مذهب اسلام می گذارند و بدین وسیله مردم را به سرپیچی از اوامر علمای حقیقی اسلام می خوانند.
# استعمارگران با به دست آوردن امتیازات و دادن وام ها و انعقاد قراردادهای گوناگون نفوذ خویش را در کشورهای اسلامی می گسترانند.</ref>
 


== مرجعیت ==
بسیاری از مردم در زمان حیات [[سید محمد کاظم یزدی]] و [[میرزا محمد تقی شیرازی]] به شیخ الشریعة رجوع کرده و از وی [[تقلید]] می کردند اما  پس از درگذشت این دو عالم، شیخ الشریعه یگانه [[مرجع تقلید|مرجع]] جهان [[تشیع]] شد.<ref>امین، اعیان الشیعه، ج8، ص392.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۶۴: خط ۸۹:
{{منابع}}
{{منابع}}
* امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۲۱ ق.
* امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۲۱ ق.
* بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، کتابفروشی زوار، تهران، ۱۳۶۳ش.
* حائری، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
* حرز الدین، محمد، معارف الرجال في تراجم العلماء و الأدباء، تعلیق محمد حسین حرز الدین، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، قم.
* رهیمی، عبدالحلیم، تاریخ جنبش اسلامی در عراق (۱۹۰۰-۱۹۲۴م)،‌ ترجمه جعفر دلشاد، چهارباغ، اصفهان، ۱۳۸۰ش.
* کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، دار احياء التراث العربي، بیروت.
* کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، دار احياء التراث العربي، بیروت.
* حرز الدین، محمد، معارف الرجال في تراجم العلماء و الأدباء، تعلیق محمد حسین حرز الدین، کتابخانه حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی(ره)، قم.
* مدرس تبریزی، محمد علی، ریحانة الادب، انتشارات خیام، چاپ سوم، ۱۳۶۹ش.
* نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، ترجمه کاظم چاپچیان، امیرکبیر، تهران، ۱۳۶۴ش.
{{پایان}}
کاربر ناشناس