خانقاه: تفاوت میان نسخهها
جز
←محل عبادت صوفیان
جز (←محل عبادت صوفیان) |
جز (←محل عبادت صوفیان) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
==محل عبادت صوفیان== | ==محل عبادت صوفیان== | ||
خانقاه (نْ / نَ / نِ)، عربیشده از اسم فارسی «خانگاه» است. خانگاه، اسم مرکب از «خانه» و «گاه» است؛ مانند منزلگاه و مجلسگاه. جمع خانقاه، خوانق و خانقاهات است.<ref>لغتنامه دهخدا، ماده «خانقاه».</ref> جلالالدین همایی(تاریخ نگار معاصر ایرانی۱۳۵۹-۱۲۷۸ش) خانقاه را معرّب «خوانگاه» یعنی محل خوردن دانسته است. سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۹.نظر دیگر این است که خانقاه تلفظ فارسی «خانقاة» و «خانقات» (جمع «خانق») است. «خانق » معرب «خانک» (مصغر خان و خانه) است.<ref>قیومی بیدهندی، «معماری گمشده: خانقاه در خراسان سده پنجم»، ۱۳۹۳ش، ص۶۹.</ref> در کتاب طبقات الصوفیه که از قدیمیترین کتابهای نگارش شده در [[تصوف]] و [[عرفان]] است چند بار کلمه خانگاه و خانقاه آمده است.<ref>تسبیحی، «خانقاه»، ۱۳۴۵ش، ص۹۷۱و۹۷۲.</ref> | خانقاه (نْ / نَ / نِ)، عربیشده از اسم فارسی «خانگاه» است. خانگاه، اسم مرکب از «خانه» و «گاه» است؛ مانند منزلگاه و مجلسگاه. جمع خانقاه، خوانق و خانقاهات است.<ref>لغتنامه دهخدا، ماده «خانقاه».</ref> جلالالدین همایی(تاریخ نگار معاصر ایرانی۱۳۵۹-۱۲۷۸ش) خانقاه را معرّب «خوانگاه» یعنی محل خوردن دانسته است. <ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ۱۳۸۱ش، ص۳۳۹.</ref>نظر دیگر این است که خانقاه تلفظ فارسی «خانقاة» و «خانقات» (جمع «خانق») است. «خانق » معرب «خانک» (مصغر خان و خانه) است.<ref>قیومی بیدهندی، «معماری گمشده: خانقاه در خراسان سده پنجم»، ۱۳۹۳ش، ص۶۹.</ref> در کتاب طبقات الصوفیه که از قدیمیترین کتابهای نگارش شده در [[تصوف]] و [[عرفان]] است چند بار کلمه خانگاه و خانقاه آمده است.<ref>تسبیحی، «خانقاه»، ۱۳۴۵ش، ص۹۷۱و۹۷۲.</ref> | ||
اصطلاح خانقاه، به معنای خانهای است که [[صوفیه|صوفیان]]، درویشان و مشایخ در آن به سر میبرند و [[عبادت]] میکنند. به خانقاه، [[صومعه]]، عبادتگاه، [[رباط]]، تکیه، زاویه،<ref>لغتنامه دهخدا، ماده «خانقاه».</ref> قلندر، لنگر، دُوَیره و جماعتخانه نیز اطلاق میشده است.<ref>قیومی بیدهندی، «معماری گمشده: خانقاه در خراسان سده پنجم»، ۱۳۹۳ش، ص۶۸.</ref> همچنین نام تعدادی از روستاهای [[ایران]] و [[افغانستان]] خانقاه است<ref>لغتنامه دهخدا، ماده «خانقاه».</ref> و [[امامباره]] نیز گاهی خانقاه خوانده میشود.<ref>نک: دهلوی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>سجادی خانقاه را مانند [[مسجد|مساجد]] محل گردآمدن درویشان برای [[ذکر|ذکر خدای]] دانسته است.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ۱۳۸۱ش، ص۳۲۸.</ref> | اصطلاح خانقاه، به معنای خانهای است که [[صوفیه|صوفیان]]، درویشان و مشایخ در آن به سر میبرند و [[عبادت]] میکنند. به خانقاه، [[صومعه]]، عبادتگاه، [[رباط]]، تکیه، زاویه،<ref>لغتنامه دهخدا، ماده «خانقاه».</ref> قلندر، لنگر، دُوَیره و جماعتخانه نیز اطلاق میشده است.<ref>قیومی بیدهندی، «معماری گمشده: خانقاه در خراسان سده پنجم»، ۱۳۹۳ش، ص۶۸.</ref> همچنین نام تعدادی از روستاهای [[ایران]] و [[افغانستان]] خانقاه است<ref>لغتنامه دهخدا، ماده «خانقاه».</ref> و [[امامباره]] نیز گاهی خانقاه خوانده میشود.<ref>نک: دهلوی، ج۱، ص۲۲۲.</ref>سجادی خانقاه را مانند [[مسجد|مساجد]] محل گردآمدن درویشان برای [[ذکر|ذکر خدای]] دانسته است.<ref>سجادی، فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ۱۳۸۱ش، ص۳۲۸.</ref> |