پرش به محتوا

تأویل: تفاوت میان نسخه‌ها

۳٬۹۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۶ اکتبر ۲۰۱۴
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
خط ۱۴۷: خط ۱۴۷:


ابن تیمیه نتیجه می‌گیرد که یکی از تفاوت‌های اساسی تفسیر و تأویل قرآن این است که آگاهی از تفسیرِ همه قرآن ممکن است، در حالی که تأویل بعضی از آیات را کسی جز خداوند نمی‌داند.<ref>الاکلیل، ص۲۳</ref> وی تصریح می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن از نظر معنا مبهم و غیر قابل فهم نیست؛ امّا حقیقت خارجی برخی از آیات را ازنظر کمیت و کیفیت، کسی جز خدا نمی‌داند؛ به طور مثال، وقتی خداوند در قرآن خبر می‌دهد که در بهشت، شیر، عسل و شراب وجود دارد، ما می‌دانیم که حقیقت آنها غیر از آن چیزی است که در دنیا می‌بینیم، و به رغم تشابه در اسم، بین آنها تباین عظیمی وجود دارد. شناخت حقایق آنها، آن طور که هست، شناخت تأویل اخبار قرآن به شمار می‌آید و علم به آن مختص خداوند است.<ref>ر. ک: الاکلیل، ص۱۷، ۲۳</ref>
ابن تیمیه نتیجه می‌گیرد که یکی از تفاوت‌های اساسی تفسیر و تأویل قرآن این است که آگاهی از تفسیرِ همه قرآن ممکن است، در حالی که تأویل بعضی از آیات را کسی جز خداوند نمی‌داند.<ref>الاکلیل، ص۲۳</ref> وی تصریح می‌کند که هیچ آیه‌ای از قرآن از نظر معنا مبهم و غیر قابل فهم نیست؛ امّا حقیقت خارجی برخی از آیات را ازنظر کمیت و کیفیت، کسی جز خدا نمی‌داند؛ به طور مثال، وقتی خداوند در قرآن خبر می‌دهد که در بهشت، شیر، عسل و شراب وجود دارد، ما می‌دانیم که حقیقت آنها غیر از آن چیزی است که در دنیا می‌بینیم، و به رغم تشابه در اسم، بین آنها تباین عظیمی وجود دارد. شناخت حقایق آنها، آن طور که هست، شناخت تأویل اخبار قرآن به شمار می‌آید و علم به آن مختص خداوند است.<ref>ر. ک: الاکلیل، ص۱۷، ۲۳</ref>
۵. حقایق عرشی مستندِ محتویات قرآن: این نظریه نیز بر آن است که اصطلاح تأویل در قرآن اصلا در حوزه معناشناسی قرآن به کار نرفته است، بلکه قرآن مستند به حقایق خارجی و عرشی است که آن تأویل قرآن است.
[[علامه طباطبایی]]، مبتکر این نظریه تصریح می‌کند که تأویل قرآن، نه از سنخ الفاظ است، و نه از سنخ معانی و مدلول‌های الفاظ و نه از سنخ مصادیق خارجی مفاهیم و گزاره‌های قرآن، بلکه از امور خارجی است که قرآن از آن ناشی شده است.<ref>ر. ک:المیزان، ج۳، ص۴۹، ۵۲، ۵۴، ۶۴</ref>
تأویل قرآن در دیدگاه ایشان، حقایقی خارجی است که آیات قرآن در معارف، شرایع و سایر بیاناتش، اعم از حکم، موعظه یا حکمت و نیز [[محکم و متشابه]] بدان مستند است.<ref>المیزان، ج۳، ص۴۹</ref> ایشان می‌گوید: از آیات شریفه قرآن به دست می‌آید که ماورای این قرآن، که آن را می‌خوانیم و معانی آن را می‌فهمیم، امر دیگری است که نسبت آن با قرآن، نسبت روح به جسد و مُمَثَّل با مَثَل است که [[خداوند]] آن را «‌کتاب حکیم‌» نامیده است و همه مضامین و معارف قرآن به آن مستند است. یادکردِ این نکته لازم است که علاّمه طباطبایی تأویل را اوّلا و بالذات، وصف متعلّق خارجی آیات می‌داند نه وصف خود آیات. حال این سؤال پیش می‌آید که متعلق آیات چیست؟ پاسخ این است که آیات قرآن دو دسته‌اند:اِخبار و انشاء؛ اخبار، از امور خارجی حکایت می‌کند و انشاء، به افعال و امور خارجی تعلق می‌گیرد. آنچه که حقیقتاً تأویل دارد، آن امور خارجی است که اخبار از آنها حکایت می‌کند و انشاء به آنها تعلق می‌گیرد؛<ref>ر. ک:المیزان، ج۳، ص۲۴ ۲۵، ۲۷</ref> به طور مثال، وقتی کسی به خادمش می‌گوید: «‌آب بیاور»، اگر این جمله انشایی را در نَفْسِ گوینده‌اش تحلیل کنیم، به حقایق و در نهایت به حقیقتی می‌رسیم که باعث انشای این حکم شده است و تأویل این حکم به شمار می‌آید. مراحلی که نَفْس در انشای این حکم پیموده، بدین ترتیب است:
# انسان در ذات و فطرت خود کمال‌جوست؛
# این حقیقت خارجی، یعنی کمال خواهی اقتضا می‌کند که انسان حفظ و بقای خود را بخواهد؛
# میل به بقا باعث می‌شود که انسان آنچه را که از بدنش تحلیل می‌رود جایگزین کند؛
# این امر نیز سبب می‌شود که انسان غذای لازم را مصرف کند؛
# مصرف غذا باعث تشنگی می‌شود؛
# تشنگی باعث می‌شود که فردِ تشنه آب را طلب کند و به خادمش بگوید: «‌آب بیاور».
بنابراین در این مثال، «‌تشنگی‌» که حقیقتی خارجی است و سبب انشای حکم «‌آب بیاور‌» شده دارای تأویل است و آن نیز حقیقتی خارجی است که همان «‌خصلتِ کمال خواهی‌» است که در طبیعت و فطرت انسان وجود دارد.<ref>. ر. ک: المیزان، ج۳، ص۵۲</ref>


{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
کاربر ناشناس