کاربر ناشناس
تأویل: تفاوت میان نسخهها
←رؤیا
imported>Lohrasbi |
imported>Lohrasbi (←رؤیا) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
{{جمع شدن}} | {{جمع شدن}} | ||
در این ۷ مورد، مراد از تأویلِ رؤیا، علم به حقایقی است که در ورای رؤیا وجود دارد و نقطه شروع در تأویل، صورتهای نمادینی است که شخص خواب بیننده در رؤیای خود دیده است. تأویل کننده با اطلاعی که از حقایق ماورای نمادها دارد میتواند به آنچه در [[عالم غیب]] در آن باره مقدّر شده خبر دهد، بنابراین غایت علمی رؤیا که همان تأویل رؤیاست، تقدیری است که در عالم ماورای حس رقم خورده است، از همین روست که یوسف علیهالسلام پس از بیان تأویل رؤیای دو رفیق زندانی خود گفت: {{متن قرآن|قُضِی الاَمرُ الَّذی فیهِ تَستَفتیان|ترجمه= امری که شما دو تن از من جویا شدید مقدّر شده است|سوره= یوسف|آیه= ۴۱}} گفتنی است که مطابق برخی آیات قرآن، حوادثی که در این عالم اتفاق میافتد قبلا در کتابی نوشته شده است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۶۷؛ مخزن العرفان، ج۱۳، ص۱۵۲؛ نک: حدید، ۲۲</ref> | در این ۷ مورد، مراد از تأویلِ رؤیا، علم به حقایقی است که در ورای رؤیا وجود دارد و نقطه شروع در تأویل، صورتهای نمادینی است که شخص خواب بیننده در رؤیای خود دیده است. تأویل کننده با اطلاعی که از حقایق ماورای نمادها دارد میتواند به آنچه در [[عالم غیب]] در آن باره مقدّر شده خبر دهد، بنابراین غایت علمی رؤیا که همان تأویل رؤیاست، تقدیری است که در عالم ماورای حس رقم خورده است، از همین روست که یوسف علیهالسلام پس از بیان تأویل رؤیای دو رفیق زندانی خود گفت: {{متن قرآن|قُضِی الاَمرُ الَّذی فیهِ تَستَفتیان|ترجمه= امری که شما دو تن از من جویا شدید مقدّر شده است|سوره= یوسف|آیه= ۴۱}} گفتنی است که مطابق برخی آیات قرآن، حوادثی که در این عالم اتفاق میافتد قبلا در کتابی نوشته شده است.<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۶۷؛ مخزن العرفان، ج۱۳، ص۱۵۲؛ نک: حدید، ۲۲</ref> | ||
پس تأویل رؤیا ارجاع آن به حقایقی است در عالم غیب که نمادهای دیده شده در رؤیا نشان آن حقایق است. البته خوابهایی هم هستند که صرفاً از حدیث نفس ناشی میشوند و هیچ واقعیتی در ورای آنها نیست.<ref>فتح القدیر، ج۳، ص۳۱</ref> | پس تأویل رؤیا ارجاع آن به حقایقی است در عالم غیب که نمادهای دیده شده در رؤیا نشان آن حقایق است. البته خوابهایی هم هستند که صرفاً از حدیث نفس ناشی میشوند و هیچ واقعیتی در ورای آنها نیست.<ref>فتح القدیر، ج۳، ص۳۱</ref> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
برخی مفسران نیز اظهار داشتهاند که ممکن است کلمه «احادیث» در آیاتِ یاد شده بر هر سه مورد یعنی رؤیا، حوادث و سخن دلالت داشته باشد؛ به این معنا که یوسف تأویل هر سه را میدانسته است.<ref>فتح القدیر، ج۳، ص۱۴؛ الکاشف، ج۴، ص۲۸۷</ref> در مورد حرفِ «مِنْ» در عبارت «مِن تَأویلِ الاَحادیثِ» که در هر سه آیه آمده گفته شده است که براساس آن، حضرت یوسف علیهالسلام تنها به برخی از سطوح تأویل آگاه بوده است.<ref>ر. ک:التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۲۱۷؛ بیان السعاده، ج۲، ص۳۴۷</ref> | برخی مفسران نیز اظهار داشتهاند که ممکن است کلمه «احادیث» در آیاتِ یاد شده بر هر سه مورد یعنی رؤیا، حوادث و سخن دلالت داشته باشد؛ به این معنا که یوسف تأویل هر سه را میدانسته است.<ref>فتح القدیر، ج۳، ص۱۴؛ الکاشف، ج۴، ص۲۸۷</ref> در مورد حرفِ «مِنْ» در عبارت «مِن تَأویلِ الاَحادیثِ» که در هر سه آیه آمده گفته شده است که براساس آن، حضرت یوسف علیهالسلام تنها به برخی از سطوح تأویل آگاه بوده است.<ref>ر. ک:التفسیر الکبیر، ج۱۸، ص۲۱۷؛ بیان السعاده، ج۲، ص۳۴۷</ref> | ||
{{پایان جمع شدن}} | {{پایان جمع شدن}} | ||
=== عمل === | |||
در ۴ مورد تأویل به عمل نسبت داده شده است:در دو مورد، صیرورت خود عمل به سوی غایت فعلی آن را نشان میدهد و دو مورد دیگر مربوط به بازگشت فعل به سوی غایت علمی آن است. در [[سوره نساء]] ارجاع دعاوی و مرافعات به [[خدا]] و [[رسول خدا|رسول]] را دارای تأویلی نیکو دانسته است: {{متن قرآن|فَاِن تَنزَعتُم فی شَیء فَرُدّوهُ اِلَی اللّهِ والرَّسولِ اِن کُنتُم تُؤمِنونَ بِاللّهِ والیومِ الأخِرِ ذلِکَ خَیرٌ و اَحسَنُ تَأویلا|سوره= [[سوره نساء|نساء]]|آیه= ۵۹}}؛ همچنین در [[سوره اسراء]] درستکاری و دقت در داد و ستد را دارای تأویلی نیکو برشمرده است: {{متن قرآن|و اَوفُوا الکَیلَ اِذا کِلتُم وزِنوا بِالقِسطاسِ المُستَقیمِ ذلِکَ خَیرٌ واَحسَنُ تَأویلا.|سوره= اسراء|آیه= ۳۵}} | |||
مفسران «اَحسَنُ تَأویلا» را در آیات یاد شده به «اَحسنُ عاقبةً» یا «اَحسنُ جزاءً» تفسیر کردهاند؛<ref>جامع البیان، ج۵، ص۲۱۰؛ مجمع البیان، ج۶، ص۶۳۹</ref> یعنی این افعال در نظام الهی در مسیری قرار دارند که به فرجامی نیکو میانجامند. | |||
دو مورد دیگر، که بازگشت فعل به غایت علمی آن مورد نظر است، در داستان [[حضرت موسی]] با [[حضرت خضر]] (کهف، ۷۸، ۸۲) <ref>مجمع البیان، ج۶، ص۷۴۵؛ الکشاف، ج۲، ص۷۳۱</ref> آمده است. در آن داستان آمده است که او به موسی گفت:تأویل کارهایی را که درباره آنها از خودشکیبایی نشان نداده است به او خواهد گفت: {{متن قرآن|سَاُنَبِّئُکَ بِتَأویلِ ما لَم تَستَطِع عَلَیهِ صَبرا.|سوره= کهف|آیه= ۷۸}} آنچه که او با عنوان تأویل آن کارها به موسی گفته است چیزی جز پرده برداشتن از حقیقتِ ماجرا و نیت و قصد او (غایت علمی) از انجام کارها نبوده است. | |||
= پانویس == | = پانویس == |