پرش به محتوا

عالم ملکوت: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ مارس ۲۰۲۳
خط ۴۸: خط ۴۸:


== راهیابی انسان به ملکوت ==
== راهیابی انسان به ملکوت ==
آدمی که به گمان برخی دربردارنده جنبه‌های [[ناسوت]]ی، [[جبروت]]ی و البته ملکوتی است،<ref> بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۱۷.</ref> {{یادداشت| برخی دیگر بعد از بیان این مطلب که لشکریان الهی از عالم ملکوت و جبروت برمی‌خیزند، و لشکریان شیطانی از عالم ملک و طبیعت روی کار می‌آیند، انسان را دارای دو وِجهه معرفی می‌کنند: یک وجهه آن به طرف عقل و ملکوت، و وجهه دیگر آن به طرف مُلک و طبیعت است و به هر طرف که متمایل شود، در تحت حکومت و تصرف و نفوذ لشکریان آن سرزمین واقع خواهد شد. و بهترین و کامل‌ترین برنامه برای رسیدن به جهان ملکوت و روحانیت، را آداب و احکام و اوامر و نواهی دینی دانسته و ترک دستورهای الهی و مخالفت تکالیف دینی را علامت ارتجاع و برگشت به سوی طبیعت و شیطنت معرفی کرده‌اند. (منسوب به [[امام جعفر صادق(ع)]]، [[مصباح الشریعه]]، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳.)}} می‌تواند در همین دنیا با قلبی که از عالم ملکوت به انسان هدیه شده است برخی از انوار معرفت را دریافت کند<ref> سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۸۴۸.</ref> و به همین جهت تلاش [[عارفان]] و سالکان، گذر از ملک به منزلگاهی نزدیک یعنی ملکوت است<ref>سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۴۷۵.</ref> که بهر‌ه‌گیری از راهکارهایی چون تسبیح، تهلیل و [[استغفار]] و انجام فرائض سبب برداشتن حجاب‌های این عالم خواهد شد<ref> سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.</ref> و با تقویت [[ایمان]] به عنوان حلقه ارتباطی، می‌توان به افق بی‌انتهای فضای ملکوت دست یافت.<ref> قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۲۲۱؛ عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۹.</ref>  
آدمی که به گمان برخی دربردارنده جنبه‌های [[عالم ناسوت|ناسوت]]ی، [[عالم جبروت| جبروت]]ی و البته ملکوتی است،<ref> بلاغی، حجة التفاسیر، ۱۳۸۶ق، ج۵، ص۱۷.</ref> {{یادداشت| برخی دیگر بعد از بیان این مطلب که لشکریان الهی از عالم ملکوت و جبروت برمی‌خیزند، و لشکریان شیطانی از عالم ملک و طبیعت روی کار می‌آیند، انسان را دارای دو وِجهه معرفی می‌کنند: یک وجهه آن به طرف عقل و ملکوت، و وجهه دیگر آن به طرف مُلک و طبیعت است و به هر طرف که متمایل شود، در تحت حکومت و تصرف و نفوذ لشکریان آن سرزمین واقع خواهد شد. و بهترین و کامل‌ترین برنامه برای رسیدن به جهان ملکوت و روحانیت، را آداب و احکام و اوامر و نواهی دینی دانسته و ترک دستورهای الهی و مخالفت تکالیف دینی را علامت ارتجاع و برگشت به سوی طبیعت و شیطنت معرفی کرده‌اند. (منسوب به [[امام جعفر صادق(ع)]]، [[مصباح الشریعه]]، ۱۳۶۰ش، ص۱۶۳.)}} می‌تواند در همین دنیا با قلبی که از عالم ملکوت به انسان هدیه شده است برخی از انوار معرفت را دریافت کند<ref> سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۳، ص۱۸۴۸.</ref> و به همین جهت تلاش [[عارفان]] و سالکان، گذر از ملک به منزلگاهی نزدیک یعنی ملکوت است<ref>سلطان علیشاه، ترجمه تفسیر بیان السعادة، ۱۳۷۲ش، ج۱۴، ص۴۷۵.</ref> که بهر‌ه‌گیری از راهکارهایی چون تسبیح، تهلیل و [[استغفار]] و انجام فرائض سبب برداشتن حجاب‌های این عالم خواهد شد<ref> سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۲، ص۱۲۲۵.</ref> و با تقویت [[ایمان]] به عنوان حلقه ارتباطی، می‌توان به افق بی‌انتهای فضای ملکوت دست یافت.<ref> قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۸ش، ج۸، ص۲۲۱؛ عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۶۹.</ref>  


شرط دستیابی انسان به عالم ملکوت پیراستگی و بی‌نیازی از مادیات،<ref>عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۵، ص۱۶۲.</ref> [[تزکیه نفس]]،<ref>شهرزوری، نزهة الارواح، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.</ref> مجاهدت‌های بسیار،<ref>ابن الهروی، انواریه، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵؛ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۰۸؛ کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵. </ref> رفع موانع،<ref> ابن الهروی، انواریه، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵.</ref> و رهایی از اسارت نفس<ref>غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ۱۸۷. </ref> است. در این صورت تبدیل به [[نفس مطمئنه| نفس مطمئنه‌ای]] خواهد شد<ref>غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۲؛ شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۳۶۰.</ref> که لیاقت کشف اسرار غیبی<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.</ref> و حتی ترقی در عالم ملکوت را دارد<ref> کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.</ref> و با عنایت خداوندی، این اتصال به ملکوت به مَلَکه‌ای {{یادداشت| قوت حصول شی ٔ در ذهن و قدرت انجام دادن کاری که متمکن گردد به طبیعت کسی.(از غیاث اللغات و آنندراج) در کیفیات نفسانیه آنچه سریع‌الزوال باشد حال گویند و آنچه بطیءالزوال است ملکه خوانند. (از[[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر طوسی]]) دهخدا، لغتنامه ذیل ملکه. }}در درون او بدل می‌گردد.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۲.</ref>
شرط دستیابی انسان به عالم ملکوت پیراستگی و بی‌نیازی از مادیات،<ref>عاملی، تفسیر عاملی، ۱۳۶۰ش، ج۵، ص۱۶۲.</ref> [[ تزکیه|تزکیه نفس]]،<ref>شهرزوری، نزهة الارواح، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.</ref> مجاهدت‌های بسیار،<ref>ابن الهروی، انواریه، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵؛ سهروردی، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱۳۷۵ش، ج۳، ص۴۰۸؛ کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵. </ref> رفع موانع،<ref> ابن الهروی، انواریه، ۱۳۶۳ش، ص۲۱۵.</ref> و رهایی از اسارت نفس<ref>غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ۱۸۷. </ref> است. در این صورت تبدیل به [[نفس مطمئنه| نفس مطمئنه‌ای]] خواهد شد<ref>غفاری، فرهنگ اصطلاحات آثار شیخ اشراق، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۲؛ شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳۷؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۹، ص۳۶۰.</ref> که لیاقت کشف اسرار غیبی<ref>کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.</ref> و حتی ترقی در عالم ملکوت را دارد<ref> کاشانی، مجموعه رسائل و مصنفات کاشانی، ۱۳۸۰ش، ص۳۰۵.</ref> و با عنایت خداوندی، این اتصال به ملکوت به مَلَکه‌ای {{یادداشت| قوت حصول شئ در ذهن و قدرت انجام دادن کاری که متمکن گردد به طبیعت کسی.(از غیاث اللغات و آنندراج) در کیفیات نفسانیه آنچه سریع‌الزوال باشد حال گویند و آنچه بطیءالزوال است ملکه خوانند. (از[[خواجه نصیرالدین طوسی|خواجه نصیر طوسی]]) دهخدا، لغتنامه ذیل ملکه. }}در درون او بدل می‌گردد.<ref>فیاض لاهیجی، گوهر مراد، ۱۳۸۳ش، ص۱۶۲.</ref>


ملکوت در نگاه برخی جایگاه ندیدنی‌هایی است<ref> شعرانی، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۹۴.</ref> که جز اندکی همچون برخی [[پیامبران]]<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸.</ref> و همچنین [[معصومان]]<ref> طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۱۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> توان درک آن را ندارند؛ به همین سبب برخی، یکی از شرایط [[امام]] را برخورداری از یقینی می‌دانند که توان درک عالم ملکوت را داشته باشد<ref> حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> و حتی بعضی محل آفرینش پیکر [[انبیاء]] و [[ائمه|ائمه(ع)]] را عالم ملکوت می‌دانند.<ref>کلینی، الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.</ref>
ملکوت در نگاه برخی جایگاه ندیدنی‌هایی است<ref> شعرانی، پژوهش‌های قرآنی علامه شعرانی، ۱۳۸۶ش، ج۱، ص۴۹۴.</ref> که جز اندکی همچون برخی [[پیامبران]]<ref>طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸.</ref> و همچنین [[معصومان]]<ref> طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۴۱۳؛ طیب، اطیب البیان، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۱۸؛ حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> توان درک آن را ندارند؛ به همین سبب برخی، یکی از شرایط [[امام]] را برخورداری از یقینی می‌دانند که توان درک عالم ملکوت را داشته باشد<ref> حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۳۴.</ref> و حتی بعضی محل آفرینش پیکر [[انبیاء]] و [[ائمه|ائمه(ع)]] را عالم ملکوت می‌دانند.<ref>کلینی، الکافی، ترجمه کمره‌ای، ۱۳۷۵ش، ج۴، ص۶۷۲.</ref>


جایگاه نفس انسانی پس از مرگ نیز در این دنیا دانسته شده است<ref> شهرزوری، نزهة الارواح، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.</ref> که بسیاری از ندیدنی‌ها را درک کرده و حقیقت و واقعیت‌های اعمال را مشاهده خواهد کرد.<ref> حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref>  بر همین اساس حالت خواب از نگاه عده‌ای می‌تواند به‌عنوان زمانی برای صعود [[روح]] به ملکوت تلقی گردد<ref> شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۹۵.</ref> و از این جهت است که برخی [[رؤیای صادقه]] را بخشی از ملکوت می‌دانند.<ref> عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷۱.</ref> به‌هرحال نفس انسانی که جوهری از عالم ملکوت است<ref> شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳۷.</ref> در نهایت به اختیار و یا اضطرار [[اجل مسمی]]  را درک کرده<ref> حسینی تهرانی، معادشناسی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۶۳.</ref> و به خاستگاه اولیه خود قبل از تولد، یعنی به ملکوت خواهد رسید.<ref> سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۵۲۷.</ref>
جایگاه نفس انسانی پس از مرگ نیز در این دنیا دانسته شده است<ref> شهرزوری، نزهة الارواح، ۱۳۶۵ش، ص۹۴.</ref> که بسیاری از ندیدنی‌ها را درک کرده و حقیقت و واقعیت‌های اعمال را مشاهده خواهد کرد.<ref> حسینی تهرانی، امام‌شناسی، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۱۶۵.</ref>  بر همین اساس حالت خواب از نگاه عده‌ای می‌تواند به‌عنوان زمانی برای صعود [[روح]] به ملکوت تلقی گردد<ref> شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۱۹۵.</ref> و از این جهت است که برخی [[رؤیای صادقه]] را بخشی از ملکوت می‌دانند.<ref> عضیمه، معناشناسی واژگان قرآن، ۱۳۸۰ش، ص۵۷۱.</ref> به‌هرحال نفس انسانی که جوهری از عالم ملکوت است<ref> شاه‌عبدالعظیمی، تفسیر اثنی‌عشری، ۱۳۶۳ش، ج۶، ص۲۳۷.</ref> در نهایت به اختیار و یا اضطرار [[اجل مسمی]]  را درک کرده<ref> حسینی تهرانی، معادشناسی، ۱۴۲۳ق، ج۱، ص۶۳.</ref> و به خاستگاه اولیه خود قبل از تولد، یعنی به ملکوت خواهد رسید.<ref> سجادی، فرهنگ اصطلاحات فلسفی ملاصدرا، ۱۳۷۹ش، ص۵۲۷.</ref>
== ملکوت در ادبیات==
== ملکوت در ادبیات==
اهمیت موضوع ملکوت تا بدان حد است که شاعران بزرگ از آن غافل نبوده‌اند و به تبیین جنبه‌های مختلفش پرداخته اند.  
اهمیت موضوع ملکوت تا بدان حد است که شاعران بزرگ از آن غافل نبوده‌اند و به تبیین جنبه‌های مختلفش پرداخته اند.  
۱۷٬۸۸۳

ویرایش