پرش به محتوا

بنی‌عباس: تفاوت میان نسخه‌ها

۵٬۲۵۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۰ فوریهٔ ۲۰۲۰
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
{{نیازمند گسترش}}
{{نیازمند گسترش}}


'''بنی عباس'''، (حکومت: ۱۳۲ق-۶۵۶ق) از مشهورترین سلسله‌های [[خلافت]] اسلامی که بیش از پنج قرن بر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند. این سلسله با انقراض [[بنی‌امیه|امویان]] کار خود را شروع کرد و توسط [[مغول|مغول‌ها]] از بین رفتند.  
'''بنی عباس'''، (حکومت: ۱۳۲ق-۶۵۶ق) از مشهورترین سلسله‌های [[خلافت]] اسلامی که بیش از پنج قرن بر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند. فعالیت [[امام صادق (ع)]]، و امامان بعدی، در زمان بنی‌عباس بوده است. در زمان بنی‌عباس، امامان و [[علویان]] و پیروان آنان، در فشار و سرکوب شدید بودند. سیاست امامان در برابر حاکمان بنی‌عباس، [[تقیه]] و دوری از قیام و گاه گفتگوی صریح با خلیفه بود.
 
اولین قیام مشهور علویان، [[قیام نفس زکیه]] و برادرش [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]] در ۱۴۵ق علیه [[منصور عباسی|منصور]] بود.
 
همه خلفای بنی‌عباس از نسل محمد بن علی، نوه [[ابن عباس|ابن‌عباس]]، [[مفسر]] معروف بودند. محمد بن علی ادعا کرد که توسط [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]]، نوه [[امام علی (ع)]]، به وصایت و امامت [[بنی هاشم|بنی‌هاشم]] انتخاب گردید. [[ابومسلم خراسانی|ابومسلم]]، [[داعی]] مشهور عباسیان، در ۱۲۹ق از [[مرو]] قیام علیه [[بنی‌مروان]] را آغاز کرد که به سقوط آنان و شروع [[خلافت]] عباسیان منجر شد. مقر حکومت بنی‌عباس، [[بغداد]] بود. مشهورترین خلفای این سلسله، منصور(۱۵۸-۱۳۶ق)، [[هارون عباسی|هارون]] (۱۹۷-۱۷۰ق)، [[مأمون|مامون]] (۲۱۸-۱۹۸ق)و [[معتصم عباسی|معتصم]] (۲۲۷-۲۱۸ق) بود. این سلسله توسط [[هلاکو خان]] امیر [[مغول|مغول‌ها]] در ۵۵۶ق از بین رفت.  


==تبار==
==تبار==
همه [[خلفای عباسی]] از نسل محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بودند. [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]](۳۲ق ـ ۵۳پ.ق) عموی [[پیامبر]] بود. فرزندش عبدالله بن عباس (۶۸-۳ق) مشهور به [[ابن‌عباس]]، از اصحاب سه امام اول [[شیعیان]] و از [[مفسران]] بود. علی (۴۰-۱۱۷ق) فرزند ابن‌عباس، توسط خلفای [[بنی‌مروان]] به حُمَیمه تبعید شد. فرزند او ابوعبدالله محمد (۱۲۵-۵۴ق) ادعا کرد که توسط ابوهاشم عبدالله، نوه [[امام علی]] و فرزند [[محمد حنفیه]]، در ۹۸ق به وصایت و امامت [[بنی‌هاشم]] انتخاب شده است. ابراهیم (۱۳۲-۸۲ق) فرزند محمد، معروف به ابراهیم امام، [[ابومسلم]] را به [[خراسان]] فرستاد تا در ۱۲۹ق قیام علیه [[بنی‌امیه]] را شروع کرد و آنان را برانداخت و بنی‌عباس به حکومت رسیدند. اولین و دومین حاکم بنی‌عباس، ابوالعباس عبدالله [[سفاح]] و عبدالله منصور، برادران ابراهیم و فرزندان محمد بودند.
همه [[خلفای عباسی]] از نسل محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بودند. [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]](۳۲ق ـ ۵۳پ.ق) عموی [[پیامبر]] بود. فرزندش عبدالله بن عباس (۶۸-۳ق) مشهور به [[ابن‌عباس]]، از اصحاب سه امام اول [[شیعیان]] و از [[مفسران]] بود. علی (۴۰-۱۱۷ق) فرزند ابن‌عباس، توسط خلفای [[بنی‌مروان]] به حُمَیمه، در جنوب شام تبعید شد. فرزند او ابوعبدالله محمد (۱۲۵-۵۴ق) ادعا کرد که توسط ابوهاشم عبدالله، نوه [[امام علی]] و فرزند [[محمد حنفیه]]، در ۹۸ق به وصایت و امامت [[بنی‌هاشم]] انتخاب شده است. ابراهیم (۱۳۲-۸۲ق) فرزند محمد، معروف به ابراهیم امام، [[ابومسلم]] را به [[خراسان]] فرستاد تا در ۱۲۹ق قیام علیه [[بنی‌امیه]] را شروع کرد و آنان را برانداخت و بنی‌عباس به حکومت رسیدند. اولین و دومین حاکم بنی‌عباس، ابوالعباس عبدالله [[سفاح]] و عبدالله منصور، برادران ابراهیم و فرزندان محمد بودند.
{{تبارنامه بنی‌عباس}}
{{تبارنامه بنی‌عباس}}
==ادعای امامت==
==ادعای امامت==
خط ۲۱: خط ۲۵:
بنی‌عباس پس از صلح و کناره‌گیری از خلافت امام حسن(ع) از علویان فاصله گرفتند. عبیدالله برادر [[ابن عباس|ابن‌عباس]]، فرماندهی سپاه [[امام حسن (ع)|امام حسن]] را رها کرد و به [[معاویه]] پیوست.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۳۰.</ref> [[ابن عباس|ابن‌عباس]] در حرکت [[امام حسین (ع)]] به [[کوفه]] در [[مکه]] ماند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref> او و فرزندانش پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) فقط با [[محمد حنفیه]] و فرزندش [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]] ارتباط نزدیک داشتند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref>  
بنی‌عباس پس از صلح و کناره‌گیری از خلافت امام حسن(ع) از علویان فاصله گرفتند. عبیدالله برادر [[ابن عباس|ابن‌عباس]]، فرماندهی سپاه [[امام حسن (ع)|امام حسن]] را رها کرد و به [[معاویه]] پیوست.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۳، ص۴۳۰.</ref> [[ابن عباس|ابن‌عباس]] در حرکت [[امام حسین (ع)]] به [[کوفه]] در [[مکه]] ماند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref> او و فرزندانش پس از شهادت امام حسین(علیه السلام) فقط با [[محمد حنفیه]] و فرزندش [[عبدالله بن محمد حنفیه|ابوهاشم]] ارتباط نزدیک داشتند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref>  


امامت [[امام صادق علیه‌السلام|حضرت صادق]]، امام ششم [[شیعیان]] و امامان بعدی با دوران حکومت بنی‌عباس هم‌زمان بود. سیاست کلی این امامان شامل [[تقیه]] و عدم مخالفت صریح با بنی‌عباس در اجتماع، عدم شرکت در قیام‌های [[علویان]] و انتقادهای صریح و شجاعانه در دیدارهای رودررو با خلفاء بود.
امامت [[امام صادق علیه‌السلام|حضرت صادق]]، امام ششم [[شیعیان]] و امامان بعدی با دوران حکومت بنی‌عباس هم‌زمان بود. سیاست کلی این امامان شامل [[تقیه]] و عدم مخالفت صریح با بنی‌عباس در اجتماع، عدم شرکت در قیام‌های [[علویان]] و انتقادهای صریح و شجاعانه در دیدارهای رودررو با خلفاء بود.>ref>جعفریان، حیات فکری‌سیاسی امامان شیعه، ۱۳۹۳ش، ص۴۳۵.</ref>
 
===امام صادق===
در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق]] توسط [[ابومسلم]] در زمان دعوت بنی‌عباس و دو نامه از سوی [[ابوسلمه|ابوسَلمه خلَاّل]]، وزیر سفاح روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱</ref> اسد حیدر، علت واکنش امام صادق به نامه‌های ابومسلم را در عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم دانسته است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> حضرت صادق به آورنده نامه ابوسلمه گفت: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref>
در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق]] توسط [[ابومسلم]] در زمان دعوت بنی‌عباس و دو نامه از سوی [[ابوسلمه|ابوسَلمه خلَاّل]]، وزیر سفاح روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱</ref> اسد حیدر، علت واکنش امام صادق به نامه‌های ابومسلم را در عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم دانسته است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> حضرت صادق به آورنده نامه ابوسلمه گفت: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref>
منصور برای اطلاع از تمایل یا عدم تمایل و فعالیت‌های جعفر صادق علیه خود، او را زیرنظر داشت و گاه افراد و نامه‌های جعلی برای او می‌فرستاد. در این دوره روایاتی از امام صادق(ع) نقل شده است که بر تقیه تأکید می‌کرد.<ref>فتال نیشابوری، روضةالواعظین، ۱۳۷۵ش، ج۲، ص۲۹۳.</ref> برخی نیز با انگیزه‌های متفاوت، نزد منصور از امام صادق بدگویی می‌کردند. پس از سرکوب قیام نفس زکیه، عیسی بن موسی، پسرعموی منصور، بخشی از اموال امام ششم را مصادره کرد. منصور در پاسخ به شکایت امام، قصد قتل او را کرد ولی با صحبت‌ها و تعهد امام، از این کار صرف‌نظر کرد.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۵۴۴-۵۴۳.</ref> منصور چندین بار حضرت صادق را از مدینه به عراق خواند و او را وادار به مناظره با ابوحنیفه کرد تا شاید امام ششم مغلوب گردد.<ref>ذهبی، سیر اعلام النبوة، ج۶، ص۲۵۸-۲۵۷.</ref> امام در ۱۴۸ق، سه سال پس از قیام نفس زکیه درگذشت. تعدادی از علمای شیعه علت فوت او را مسمومیت توسط منصور می‌دانند.<ref>ابن بابویه، اعتقادات الامامیه، ۱۳۸۹ش، ص۹۸؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص ۲۸۰؛ محمد بن جریر طبری، دلائل الامامه، ۱۴۱۳ق، ص۲۴۶؛ سید ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۲۱۴.</ref> حضرت صادق جهت سخت‌گیری‌های عباسیان و به منظور حفظ جان امام کاظم(ع)، پنج نفر، از جمله خلیفه عباسی را وصی خود معرفی کرد.<ref>پیشوایی، سیره پیشوایان، ص۴۱۴.</ref>
==امام کاظم===


==موقعیت طالبیان و شیعیان==
==موقعیت طالبیان و شیعیان==
گفته شده [[ابن عباس|ابن‌عباس]] به فرزندش على وصیت کرد(۶۸ق) پس از مرگ او، از [[حجاز]] خارج شود و از قیام‌هاى پسرعموهایش، [[علویان]] دورى کند.<ref>اخبار الدولةالعباسی، ص۲۰۰.</ref> محمد‌بن‌علی، نوه ابن‌عباس در ۱۰۰ق وقتی [[داعی]] خود را به [[خراسان]] می‌فرستاد، به او توصیه کرد از شخصی به نام غالب و یارانش که در [[نیشابور]] مردم را به [[امام باقر (ع)]] دعوت می‌کرد، دوری کند.<ref>اخبار الدولةالعباسی، ص۲۰۴.</ref> او، برادران، فرزندان، داعیان و طرفداران‌ش در [[قیام زید]] (۱۲۲ق)و فرزندش [[یحیی بن زید|یحیی]] (۱۲۵ق) شرکت نکردند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref>  
گفته شده [[ابن عباس|ابن‌عباس]] به فرزندش على وصیت کرد(۶۸ق) پس از مرگ او، از [[حجاز]] خارج شود و از قیام‌هاى پسرعموهایش، [[علویان]] دورى کند.<ref>اخبار الدولةالعباسی، ص۲۰۰.</ref> محمد‌بن‌علی، نوه ابن‌عباس در ۱۰۰ق وقتی [[داعی]] خود را به [[خراسان]] می‌فرستاد، به او توصیه کرد از شخصی به نام غالب و یارانش که در [[نیشابور]] مردم را به [[امام باقر (ع)]] دعوت می‌کرد، دوری کند.<ref>اخبار الدولةالعباسی، ص۲۰۴.</ref> او، برادران، فرزندان، داعیان و طرفداران‌ش در [[قیام زید]] (۱۲۲ق)و فرزندش [[یحیی بن زید|یحیی]] (۱۲۵ق) شرکت نکردند.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ۱۳۸۱ش، ص۸۹.</ref>  
*قیام عبدالله بن معاویة
 
عبدالله بن معاویة، نوه [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]]، در ۱۲۷ق در [[کوفه]] در اوایل حکومت مروان بن محمد قیام کرد. او پس از شکست، به منطقه جبال (همدان، ری، قومس و اصفهان) رفت و آنجا را به اضافه شیراز تصرف کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۵۷.</ref> سپس خاندان عباسی مانند [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح]] و عموهایش به او پیوستند. او منصور را والی ایذه کرد. عبدالله در ۱۲۹ق از سپاه مروان شکست خورد و به امید یاری [[ابومسلم]] به [[هرات]] رفت. خاندان عباسی نیز به شراة برگشتند. عبدالله توسط حاکم هرات و بدستور ابومسلم، در زندان کشته شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۶۴.</ref>  
در ۱۲۶ق پس از مرگ [[هشام بن عبدالملک]]، خلیفه قدرتمند مروانی، بنی هاشم در موسم [[حج]] در دهکده [[ابواء]]، مدفن [[آمنه]]، مادر [[پیامبر]] جمع شدند. در این جلسه، [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] معروف به [[محمد بن عبدالله بن حسن|نفس زکیه]] به عنوان [[خلیفه]] آینده معرفی شد و بنی‌عباس و بقیه بجز [[امام صادق]] با او [[بیعت]] کردند.<ref>مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۲.</ref>
*بیعت با نفس زکیه
 
در ۱۲۶ق پس از مرگ [[هشام بن عبدالملک]]، خلیفه قدرتمند مروانی، بنی هاشم در موسم [[حج]] در دهکده [[ابواء]]، مدفن [[آمنه]]، مادر [[پیامبر]] جمع شدند. در این جلسه، [[محمد بن عبدالله بن حسن|محمد بن عبدالله]] معروف به [[محمد بن عبدالله بن حسن|نفس زکیه]] به عنوان [[خلیفه]] آینده معرفی شد و بنی‌عباس و بقیه بجز [[امام صادق]] با او [[بیعت]] کردند.<ref>مفید، ارشاد، ج۲، ص۱۹۰-۱۹۲.</ref> آنان در ۱۲۹ق، در [[مکه]] برای تجدید بیعت تشکیل جلسه دادند ولی بنی‌عباس با شنیدن شروع قیام ابومسلم، جلسه را ترک کردند.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۲۷.</ref>
بنی‌عباس در ۱۲۷ق در قیام عبدالله بن معاویة، نوه [[عبدالله بن جعفر بن ابی‌طالب]]، شرکت کردند. {{یادداشت|او در [[کوفه]] در ابتدای حکومت مروان بن محمد قیام کرد. عبدالله پس از شکست، به منطقه جبال (همدان، ری، قومس و اصفهان) رفت و آنجا را به اضافه شیراز تصرف کرد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۱۵۷.</ref> در این هنگام، خاندان عباسی مانند [[منصور عباسی|منصور]] و [[سفاح]] و عموهایش به او پیوستند. او منصور را والی ایذه کرد.}} عبدالله در ۱۲۹ق از سپاه مروان شکست خورد و به امید یاری [[ابومسلم]] به [[هرات]] رفت. خاندان عباسی نیز به شراة، نزدیک دمشق برگشتند. عبدالله در ۱۳۰ق توسط حاکم هرات و بدستور ابومسلم، در زندان کشته شد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۶۴.</ref>
*قیام نفس زکیه
 
{{اصلی|نفس زکیه}}
بنی‌هاشم در ۱۲۹ق، در [[مکه]] برای تجدید بیعت تشکیل جلسه دادند ولی بنی‌عباس با شنیدن شروع قیام ابومسلم، جلسه را ترک کردند.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص۲۲۷.</ref>
در دوران سفاح، علویان از آرامش نسبی برخوردار بودند. جانشین او، منصور در ابتدای حکومت، به دنبال نفس زکیه و برادرش ابراهیم، پدر آنان، عبدالله بن حسن را زیر نظر گرفت و تحت فشار قرار داد.
 
مهم‎ترین واقعه‎ای که خلافت منصور را به طور جدی تهدید کرد، [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام محمد بن عبدالله]] مشهور به [[نفس زکیه]] در [[مکه]] و [[مدینه]] و [[قیام قتیل باخمرا|قیام برادرش]]، [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]] در [[بصره]] بود.<ref>طبری، ج۷، ص۴۹۳؛ ابوالفرج، همان، ص۲۳۲، ۳۱۵.</ref> منصور تنها به سرکوب نظامی بسنده نکرد. او برای بی‌اعتبار کردن علویان و تثبیت خلافت عباسی به استفاده از اخبار و احادیث و نیز استفاده از منجمان برای پیشگویی حوادث و نقل رؤیا می‌پرداخت.<ref>بلاذری، ج۴، ص۲۶۲؛ طبری، ج۷، ص۶۲۴، ۶۲۶، ۶۴۵، ۶۴۸.</ref> منصور برای مقابله با علویان پسرش، محمد را «‌مهدی‌» خواند.<ref>برای تفصیل، نک: دوری، الفکرة...؛ ۱۲۹-۱۳۰؛ عمر، بحوث، ۲۱۲-۲۱۴.</ref>وی در نامه‌ای به [[محمد نفس زکیه]] موضوع وراثت [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] از [[پیامبر(ص)]] را مطرح ساخت.<ref>طبری، ج۷، ص۵۷۱.</ref> در این زمان روایاتی با ساختار پیشگویانه ترویج می‎شد که بر بقای خلافت در فرزندان عباس و حتی محرومیت [[آل ابی‌طالب|آل ابی طالب]] از آن تأکید داشت.<ref>ابن سعد، ج۵، ص۳۲۸؛ بلاذری، همان، ج۴، ص۱۱؛ دینوری مالکی، ج۱، ص۱۵۸؛ نیز نک: اخبار، ص۱۳۱، ۱۶۸، ۱۸۶، ۱۸۷، ۲۰۰.</ref>
در دوران سفاح (۱۳۶-۱۳۲ق) علویان از آرامش نسبی برخوردار بودند. البته سفاح، وزیر خود، ابوسلمه خلال را که از داعیان و عوامل موثر سقوط بنی‌امیه و شروع خلافت بنی‌عباس بود، به قتل رساند. زیرا او به علویان اظهار تمایل کرده بود و قدرت بسیاری داشت.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ص۶۶.</ref> ابومسلم در قتل ابوسلمه، مخالفتی نکرد. او چند ماه پس از شروع خلافت سفاح، سلیمان‌ بن‌ کثیر را نیز به گمان همکاری با علویان گردن زد.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۴۰۵ق، ص۱۵۹.</ref> او سپس جنبش شریک بن شیخ (۱۳۳ق) را در بخارا سرکوب کرد و او را کشت. تعدادی از مورخان، شریک و ماهیت قیام او را شیعی دانسته‌اند.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۳۹۸ق، ص۱۵۹؛ طبری، تاریخ طبری، ۱۸۶۹م، ج۶،ص۱۱۲.</ref> سفاح مرکز حکومت خود را از کوفه به حیره، سپس انبار منتقل کرد زیرا مردم کوفه را متمایل به علویان می‌دانست. او شهر هاشمیه را نزدیک انبار ساخت.<ref>الله اکبری، عباسیان از بعثت تا خلافت، ص۶۶.</ref>
 
در حکومت منصور [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام محمد بن عبدالله]] (۱۴۵ق) مشهور به [[نفس زکیه]] در [[مکه]] و [[مدینه]] و [[قیام قتیل باخمرا|قیام برادرش]]، [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]] در [[بصره]] رخ داد.<ref>طبری، ج۷، ص۴۹۳؛ ابوالفرج، همان، ص۲۳۲، ۳۱۵.</ref> منصور در ابتدای حکومت، برای پیدا کردن نفس زکیه و برادرش ابراهیم، پدر آنان، عبدالله بن حسن را زیر نظر گرفت و تحت فشار قرار داد. منصور برای مقابله با علویان پسرش، محمد را «‌مهدی‌» خواند.<ref>برای تفصیل، نک: دوری، الفکرة...؛ ۱۲۹-۱۳۰؛ عمر، بحوث، ۲۱۲-۲۱۴.</ref>وی در نامه‌ای به [[محمد نفس زکیه]] موضوع وراثت [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] از [[پیامبر(ص)]] را مطرح ساخت.<ref>طبری، ج۷، ص۵۷۱.</ref> در این زمان روایاتی با ساختار پیشگویانه ترویج می‎شد که بر بقای خلافت در فرزندان عباس و حتی محرومیت [[آل ابی‌طالب|آل ابی طالب]] از آن تأکید داشت.<ref>ابن سعد، ج۵، ص۳۲۸؛ بلاذری، همان، ج۴، ص۱۱؛ دینوری مالکی، ج۱، ص۱۵۸؛ نیز نک: اخبار، ص۱۳۱، ۱۶۸، ۱۸۶، ۱۸۷، ۲۰۰.</ref> در بعضی منابع ذکر شده منصور برای بی‌اعتبار کردن علویان و تثبیت خلافت عباسی به استفاده از اخبار و احادیث و نیز استفاده از منجمان برای پیشگویی حوادث و نقل رؤیا می‌پرداخت.<ref>بلاذری، ج۴، ص۲۶۲؛ طبری، ج۷، ص۶۲۴، ۶۲۶، ۶۴۵، ۶۴۸.</ref>


==دوره‌های حکومت==
==دوره‌های حکومت==
کاربر ناشناس