کاربر ناشناس
بنیعباس: تفاوت میان نسخهها
جز
پاک کردن مطالب نامربوط و اضافی و تشکیل بخشهای جدی و ویرایش کلی
imported>Fayaz جز (اصلاح و ویرایش و ادغام سه پاراگراف اول) |
imported>Fayaz جز (پاک کردن مطالب نامربوط و اضافی و تشکیل بخشهای جدی و ویرایش کلی) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
[[پرونده:گستره دولت عباسیان.jpg|300px|بندانگشتی|گستره حکومت عباسیان در دوران اوج خلافت]] | [[پرونده:گستره دولت عباسیان.jpg|300px|بندانگشتی|گستره حکومت عباسیان در دوران اوج خلافت]] | ||
{{نیازمند گسترش}} | {{نیازمند گسترش}} | ||
'''بنی عباس'''، (حکومت: ۱۳۲ق-۶۵۶ق) از مشهورترین سلسلههای [[خلافت]] اسلامی که بیش از پنج قرن بر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند. این سلسله با انقراض [[بنیامیه|امویان]] کار خود را شروع کرد و توسط [[مغول|مغولها]] از بین رفتند. | '''بنی عباس'''، (حکومت: ۱۳۲ق-۶۵۶ق) از مشهورترین سلسلههای [[خلافت]] اسلامی که بیش از پنج قرن بر اکثر مناطق اسلامی حکومت داشتند. این سلسله با انقراض [[بنیامیه|امویان]] کار خود را شروع کرد و توسط [[مغول|مغولها]] از بین رفتند. | ||
==تبار== | ==تبار== | ||
همه [[خلفای عباسی]] از نسل محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بودند. [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]](۳۲ق ـ ۵۳پ.ق) عموی [[پیامبر]] بود. فرزندش عبدالله بن عباس (۶۸-۳ق) مشهور به [[ابنعباس]]، از اصحاب سه امام اول [[شیعیان]] و از [[مفسران]] بود. علی (۴۰-۱۱۷ق) فرزند ابنعباس، توسط خلفای [[بنیمروان]] به حُمَیمه تبعید شد. فرزند او ابوعبدالله محمد (۱۲۵-۵۴ق) ادعا کرد که توسط ابوهاشم عبدالله، نوه [[امام علی]] و فرزند [[محمد حنفیه]]، به وصایت و امامت [[بنیهاشم]] انتخاب شده است. ابراهیم (۱۳۲-۸۲ق) فرزند محمد، معروف به ابراهیم امام، [[ابومسلم]] را به [[خراسان]] فرستاد تا در ۱۲۹ق قیام علیه [[بنیامیه]] را شروع کرد و آنان را برانداخت و بنیعباس به حکومت رسیدند. اولین و دومین حاکم بنیعباس، ابوالعباس عبدالله [[سفاح]] و عبدالله منصور، برادران ابراهیم و فرزندان محمد بودند. | همه [[خلفای عباسی]] از نسل محمد بن علی بن عبدالله بن عباس بن عبدالمطلب بودند. [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]](۳۲ق ـ ۵۳پ.ق) عموی [[پیامبر]] بود. فرزندش عبدالله بن عباس (۶۸-۳ق) مشهور به [[ابنعباس]]، از اصحاب سه امام اول [[شیعیان]] و از [[مفسران]] بود. علی (۴۰-۱۱۷ق) فرزند ابنعباس، توسط خلفای [[بنیمروان]] به حُمَیمه تبعید شد. فرزند او ابوعبدالله محمد (۱۲۵-۵۴ق) ادعا کرد که توسط ابوهاشم عبدالله، نوه [[امام علی]] و فرزند [[محمد حنفیه]]، در ۹۸ق به وصایت و امامت [[بنیهاشم]] انتخاب شده است. ابراهیم (۱۳۲-۸۲ق) فرزند محمد، معروف به ابراهیم امام، [[ابومسلم]] را به [[خراسان]] فرستاد تا در ۱۲۹ق قیام علیه [[بنیامیه]] را شروع کرد و آنان را برانداخت و بنیعباس به حکومت رسیدند. اولین و دومین حاکم بنیعباس، ابوالعباس عبدالله [[سفاح]] و عبدالله منصور، برادران ابراهیم و فرزندان محمد بودند. | ||
{{تبارنامه بنیعباس}} | {{تبارنامه بنیعباس}} | ||
==ادعای امامت== | |||
[[ابوهاشم]] فرزند محمد حنفیه و بزرگ بنیهاشم در ۹۸ق پس از دیدار با سلیمانبنعبدالملک، خلیفه بنیمروان، درگذشت. برخی منابع، از دیدار او با محمدبنعلی، و سپردن اسرار دعوت خود به او خبر دادهاند. محمدبنعلی سپس ادعای امامت بنیهاشم کرد.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ص۸۰؛ یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۹۷؛ مسعودی، التنبیه و الاشراف، ص۲۹۳-۲۹۲.</ref> | |||
===دعوت و قیام علیه بنیامیه=== | |||
محمد بن علی، در ۱۰۰ق دعوتگران خود را به عراق و خراسان فرستاد تا مردم را به [[آل محمد (ص)]] دعوت کنند. پایگاه اصلی وی، [[کوفه]] بود. پیروان او، خمس اموال و هدایا برای او میفرستادند. محمد بن علی به مدت ۲۸ سال توانست، سازمان تبلیغی مخفی و منظم ایجاد و اداره کند. | |||
پس از فوت محمد بن علی در ۱۲۵ق<ref>نک: بلاذری، همان، ج۴، ص۱۰۷؛ نیز اخبار، ص۲۳۹.</ref> داعیان و پیروان او بنابر وصیتش، جانشینی پسرش ابراهیم را پذیرفتند.<ref>همان، ص۲۳۷-۲۳۹؛ طبری، ج۷ُ ص ۲۹۴-۲۹۵.</ref> | |||
هنگامی که [[مروان بن محمد]]، آخرین خلیفه مروانیان با آشوبهای فراوان و عدم توان کنترل آن روبرو بود، [[ابومسلم خراسانی]] به داعیان پیوست.<ref>طبری، ج۷، ص۳۲۳، ۳۷۴-۳۷۵، ۳۹۳-۳۹۴.</ref> او در رمضان ۱۲۹ق در مرو قیام خود را شروع کرد.<ref>طبری، ج۷، ص۳۷۸-۳۷۹؛ اخبار، ص۳۱۰، ۳۱۵.</ref> قُحطَبة بن شَبیب، فرمانده لشکریان بنیعباس به سمت شهرهای اطراف و [[عراق]] حرکت کرد.<ref>همان، ص۳۲۱.</ref> او در [[محرم]] ۱۳۲ق به [[کوفه]] رسید. ولی اندکی پیش از آن، ابراهیم در زندان مروان بن محمد درگذشت.<ref>بلاذری، جمل، ج۴، ص۱۶۴-۱۶۵؛ طبری، ج۷، ص۴۲۲.</ref> ابراهیم به هنگام دستگیری، برادرش ابوالعباس عبدالله (سفاح) را جانشین خود قرار داد و از او خواست به کوفه برود.<ref>بلاذری، همان، ج۴، ص۱۶۷.</ref> | |||
===موضع امام صادق=== | |||
در برخی منابع، از ارسال دو نامه برای [[امام صادق]] توسط [[ابومسلم]] و [[ابوسلمه|ابوسَلمه خلَاّل]]، وزیر سفاح روایت شده است. [[مسعودی]] نوشته که امام به دو نامه ابومسلم جوابی نداده است.<ref>مسعودی، مروج الذهب، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۲۶۸.</ref> اما فخر رازی آورده، جعفر بن محمد پاسخ داد: نه تو از یاران من هستی و نه این زمان، زمان من است.<ref>فخر رازی، المحصل، ۱۴۱۱ق، ص۵۹۱</ref> اسد حیدر، علت واکنش امام صادق به نامههای ابومسلم را در عدم صداقت و عدم وفاداری ابومسلم دانسته است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> حضرت صادق به آورنده نامه ابوسلمه گفت: مرا کاری با ابوسلمه نیست! او شیعه دیگران است.<ref>حیدر، الامام الصادق و المذاهب الاربعه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۳۰۶.</ref> | |||
==شروع خلافت== | |||
خلافت عباسی پس از بیعت با ابوالعباس عبدالله سفاح در [[ربیع الاول]] یا [[ربیع الثانی]] ۱۳۲ق/۷۴۹م در [[مسجد کوفه]] آغاز شد. آنها نخست [[مروان]] و بقایای [[امویان]] را تار و مار کردند.<ref>طبری، ج۷، ص۴۶۶.</ref> عباسیان تلاش کردند تا خلافت خود را همان دولت موعود جلوه دهند. این موضوع به ویژه از لقب «سفاح» برمیآید که بنابر شماری از [[روایات]]، لقب موعود است. آنان از همان آغاز خود را [[اهل بیت پیامبر(ص)]] قلمداد میکردند.<ref>مثلاً نک: طبری، ج۷، ص۴۲۵، ۴۲۶.</ref> کشتار امویان را انتقام از قاتلان [[امام حسین(ع]]) و [[زید بن علی]] میشمردند.<ref>ازدی، ص۱۳۹؛ نیز نک: بلاذری، همان، ج۴، ص۲۱؛ ابن اثیر، ج۵، ص۴۳۰.</ref> دورهٔ ابوالعباس طولانی نبود. او در [[ذیحجه]] ۱۳۶ق درگذشت.<ref>بلاذری، همان، ج۴، ۲۳۸-۲۳۹؛ طبری، ج۷، ص۴۷۰.</ref> | |||
[[منصور عباسی|منصور]]، دومین خلیفه این خاندان، تلاش بسیاری برای تحکیم حکومت نمود. در آغاز عبدالله بن علی، عموی منصور در شام شورش کرد. ابومسلم این شورش را سرکوب کرد.منصور در [[شعبان المعظم|شعبان]] ۱۳۷ق ابومسلم را بخاطر بیاعتمادی و بیم از قدرت او به قتل رساند و با بخششهای فراوان یاران او را به سکوت واداشت.<ref>طبری، ج۷، ۴۹۳؛ مسعودی، ج۴، ص۱۴۳.</ref> | |||
==امامان و بنیعباس== | |||
امامت [[امام صادق علیهالسلام|حضرت صادق]] و امامان بعدی [[شیعیان]] با دوران بنیعباس همزمان بود. سیاست امام صادق (ع) شامل تقیه و عدم مخالفت صریح با بنیعباس در اجتماع، عدم شرکت در قیامهای علویان و انتقادهای صریح و شجاعانه در دیدارهای رودررو با خلفاء. | |||
== | ==موضع بنیهاشم و شیعیان== | ||
برخی از بنیهاشم علیه بنیعباس قیام کرده و برخی نیز سکوت اختیار کرده یا با بنیعباس ارتباط یا همکاری داشتند. | |||
*قیام نفس زکیه | |||
{{مدخل اصلی:نفس زکیه}} | |||
مهمترین واقعهای که خلافت منصور را به طور جدی تهدید کرد، [[قیام محمد بن عبدالله بن حسن|قیام محمد بن عبدالله]] مشهور به [[نفس زکیه]] در [[مکه]] و [[مدینه]] و [[قیام قتیل باخمرا|قیام برادرش]]، [[ابراهیم بن عبدالله|ابراهیم]] در [[بصره]] بود.<ref>طبری، ج۷، ص۴۹۳؛ ابوالفرج، همان، ص۲۳۲، ۳۱۵.</ref> منصور تنها به سرکوب نظامی بسنده نکرد. او برای بیاعتبار کردن علویان و تثبیت خلافت عباسی به استفاده از اخبار و احادیث و نیز استفاده از منجمان برای پیشگویی حوادث و نقل رؤیا میپرداخت.<ref>بلاذری، ج۴، ص۲۶۲؛ طبری، ج۷، ص۶۲۴، ۶۲۶، ۶۴۵، ۶۴۸.</ref> منصور برای مقابله با علویان پسرش، محمد را «مهدی» خواند.<ref>برای تفصیل، نک: دوری، الفکرة...؛ ۱۲۹-۱۳۰؛ عمر، بحوث، ۲۱۲-۲۱۴.</ref>وی در نامهای به [[محمد نفس زکیه]] موضوع وراثت [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] از [[پیامبر(ص)]] را مطرح ساخت.<ref>طبری، ج۷، ص۵۷۱.</ref> در این زمان روایاتی با ساختار پیشگویانه ترویج میشد که بر بقای خلافت در فرزندان عباس و حتی محرومیت [[آل ابیطالب|آل ابی طالب]] از آن تأکید داشت.<ref>ابن سعد، ج۵، ص۳۲۸؛ بلاذری، همان، ج۴، ص۱۱؛ دینوری مالکی، ج۱، ص۱۵۸؛ نیز نک: اخبار، ص۱۳۱، ۱۶۸، ۱۸۶، ۱۸۷، ۲۰۰.</ref> | |||
==دورههای حکومت== | |||
{{خلافت بنی عباس}} | |||
سلسله عباسی را بر اساس قدرت خلیفه و اوضاع سیاسی میتوان به چهار دوره یا مرحله تقسیم کرد.<ref>طقوش، دولت عباسیان، ص۲۷.</ref> | |||
*دوره نخست (۲۳۲-۱۳۲ق/۸۴۷-۷۵۰م): در این دوره، قدرت خلیفه بسیار بود و تسلط حکومت رو به گسترش و نفوذ بود. این دوره از خلافت ابوالعباس سفاح تا پایان خلافت واثق ادامه داشت. | |||
*دوره دوم (۳۳۴-۲۳۲ق/۸۴۷-۹۴۶م): اقوام تُرک آسیای میانه باعث تضعیف حکومت شدند. این دوره از آغاز خلافت متوکل تا میانه خلافت مستکفی طول کشید. | |||
*دوره سوم (۴۴۷-۳۳۴ق/۱۰۰۵-۹۴۶م): در ابتدای این دوره حاکمان پارسی آلبویه بر خلفاء تسلط پیدا کردند. این دوره از میانه خلافت مستکفی آغاز شد و در میانه خلافت القائم به پایان رسید. | |||
*دوره چهارم (۶۵۶-۴۴۷ق/۱۲۸۵-۱۰۰۵م): سلجوقیان در ابتدای این دوره قدرت را بدست گرفتند و مغولان در اخر این دوره، با کشتن مستعصم، خلافت بنیعباس را تمام کردند. | |||
== | |||
تا | |||
==خلفای مشهور== | |||
*[[منصور عباسی|منصور]] | |||
*[[هارون]] | |||
*[[مامون]] | |||
*[[معتصم]] | |||
==معروفترین وزیران و کارگزاران== | |||
*ابومسلم | |||
*ابوسلمه خلال | |||
*برمکیان | |||
اگرچه در زمان منصور و مهدی وزارت بود،<ref>طبری، ج۸، ص۱۸۹، ۲۰۷؛ جهشیاری، ص۱۴۱، ۱۵۶، ۱۶۷؛ برای تفصیل نک: کروی، ۲۹-۳۰، ۵۳، ۶۱.</ref> اما این نهاد از زمان برمکیان استقرار یافت.<ref>نک: دوری، النظم....، ۱۹۸، ۲۱۲؛ ضیف، ص۲۰، برای انواع دیوانها، نک: جنابی، ص۴۱.</ref>[[برمکیان]] به همراه کامیابیها و پیشرفت امور، نفوذ بسیاری در شئون خلافت یافتند. به همین سبب، در ۱۸۷ق هارون تصمیم به حذف ایشان گرفت.<ref>طبری، ج۸، ص۲۸۷.</ref> | |||
*فضل بن سهل | |||
==حکومتهای همزمان== | |||
*[[طاهریان]] | |||
*[[صفاریان]] | |||
*[[غوریان]] | |||
*[[غزنویان]] | |||
*[[سلجوقیان]] | |||
*[[خوازمیان]] | |||
*[[مغول]] | |||
==اتفاقات برجسته== | |||
*بنای [[بغداد]] | |||
تا حدود ۱۴۵ق عباسیان در [[کوفه]] مستقر بودند. منصور پس از سرکوب قیام محمد نفس زکیه، بنای [[بغداد]] بیش از پیش مورد توجه قرار داد. بنای بغداد در استواری خلافت نقش زیادی داشت. <ref>نک: مدخل [[بغداد]].</ref> | |||
*نبرد با رومیان | |||
در ۱۸۱ق هارون به آسیای صغیر لشکر کشید و با تحمیل شرایط سنگین بر روم، صلح کرد.<ref>همو& ج۸، ۲۶۸؛ نیز نک: حسین، ص۲۲۰.</ref> او در ۱۹۰ق بار دیگر به روم شرقی لشکر کشید و تا فتح هرقله پیش رفت.<ref>خلیفه، ج۲، ص۷۳۷؛ طبری، ج۸، ص۳۲۰-۳۲۲.</ref> | |||
*[[نهضت ترجمه]] | |||
*[[دوران محنت]] | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس| | {{پانویس|۳}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== |