پرش به محتوا

خوارج: تفاوت میان نسخه‌ها

۸ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۱۸
جز
imported>Mgolpayegani
imported>Mgolpayegani
خط ۶۲: خط ۶۲:


==آثار علمی و ادبی==
==آثار علمی و ادبی==
خوارج از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتاب‌های دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و [[فقیهان|فقیهانی]] از میان آنان برخاستند.<ref>جولدتسیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، ۱۳۷۸ق، ص۱۹۳؛ معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۶۰؛ کشّی، اختیار معرفة الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۲۲۹.</ref> آنان اهل نقل روایات نبودند و متن قرآن را تنها منبع فقهی می‌دانستند.<ref>شیخ مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ۱۳۷۴ش، ص۸۵.</ref> مکتب فلسفی و فقهی وسیع و منسجمی از آنها در دست نیست؛ تنها یکی از فرقه‌های آنها به نام اباضیه، آثاری در اعتقادات و تعالیم فقهی داشته‌اند.<ref>امین، ضحی الاسلام، دار الکتاب العربی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۷.</ref>
خوارج از نیمه سده دوم، به تدریج به تألیف کتاب‌های دینی، فقهی و تاریخی روی آورده و راویان و عالمان و [[فقیهان|فقیهانی]] از میان آنان برخاستند.<ref>جولدتسیهر، العقیدة والشریعة فی الاسلام، ۱۳۷۸ق، ص۱۹۳؛ معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۶۰؛ کشّی، اختیار معرفة الرجال، ۱۳۴۸ش، ص۲۲۹.</ref> آنان اهل نقل روایات نبودند و متن قرآن را تنها منبع فقهی می‌دانستند.<ref>شیخ مفید، الجمل و النُصرة لسید العترة فى حرب البصرة، ۱۳۷۴ش، ص۸۵.</ref> مکتب فلسفی و فقهی وسیع و منسجمی از آنها در دست نیست؛ تنها یکی از فرقه‌های آن‌ها به نام اباضیه، آثاری در اعتقادات و تعالیم فقهی داشته‌اند.<ref>امین، ضحی الاسلام، دار الکتاب العربی، ج۳، ص۳۳۴-۳۳۷.</ref>


ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان می‌کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، تهران، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در [[علوم قرآنی]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] آثاری تالیف کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، تهران، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره [[توحید]] و [[امامت]]، و همچنین ردیه‌هایی بر مخالفان‌شان از جمله [[معتزله]]، [[مرجئه]]، [[شیعه]] و [[غلاة]]، از خوارج نقل شده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، تهران، ص۲۳۳-۲۳۴؛ سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ۱۴۲۰ق، ص۲۸-۳۹.</ref>
ابن ندیم در کتاب فهرست خود، بر این باور است که خوارج، آثار خود را به دلیل مخالفت و فشار مردم، پنهان می‌کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، تهران، ص۲۳۳، ۲۹۵.</ref> با این‌حال، ابن ندیم، چند تن از عالمان خوارج را نام برده که آثاری در [[علوم قرآنی]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، [[فقه]] و [[اصول فقه]] تألیف کرده‌اند.<ref>ابن ندیم، الفهرست، تهران، ص۲۹۵.</ref> آثار دیگری درباره [[توحید]] و [[امامت]] و همچنین ردیه‌هایی بر مخالفان‌شان از جمله [[معتزله]]، [[مرجئه]]، [[شیعه]] و [[غلاة]]، از خوارج نقل شده است.<ref>ابن ندیم، الفهرست، تهران، ص۲۳۳-۲۳۴؛ سابعی، الخوارج و الحقیقة الغائبة، ۱۴۲۰ق، ص۲۸-۳۹.</ref>


خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بوده‌اند.<ref>تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ۱۳۹۱-۱۳۹۳ق، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگ‌ها گفته‌اند.<ref>معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ سمعانی، شعر الخوارج، ۱۹۷۴م، ص۱۰-۲۷؛ قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ۱۹۴۵م، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref> پاره‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های خوارج نیز نقل شده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنها و درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج، و همچنین ترغیب به [[خروج]] و [[جهاد]] و [[امر به معروف]] است.<ref>معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۲۹۳-۳۰۲؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ۱۴۱۵ق، ص۲۵۱-۲۵۲؛ جاحظ، البیان و التبیین، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref>
خوارج همچنین خطیبان و شاعران بسیاری داشته و برخی از آنها مشهور بوده‌اند.<ref>تنوخی، نشوار المحاضرة و اخبار المذاکرة، ۱۳۹۱-۱۳۹۳ق، ج۳، ص۲۹۱.</ref> بیشتر اشعار خوارج، رجزهایی دانسته شده که در جنگ‌ها گفته‌اند.<ref>معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۲۵۰-۲۵۲، ۲۵۶-۲۵۸؛ سمعانی، شعر الخوارج، ۱۹۷۴م، ص۱۰-۲۷؛ قلماوی، ادب الخوارج فی العصر الاموی، ۱۹۴۵م، ص۴۶-۴۸، ۵۰.</ref> پاره‌ای از خطبه‌ها و نامه‌های خوارج نیز نقل شده که منسوب به ۱۸ تن از سران آنها و درباره دعوت و سلوک دینی و سیاسی خوارج، و همچنین ترغیب به [[خروج]] و [[جهاد]] و [[امر به معروف]] است.<ref>معروف، الخوارج فی العصر الاموی، ۱۴۰۶ق، ص۲۹۳-۳۰۲؛ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفة بن خیاط، ۱۴۱۵ق، ص۲۵۱-۲۵۲؛ جاحظ، البیان و التبیین، ۱۳۶۷ق، ج۲، ص۱۲۶-۱۲۹، ۳۱۰-۳۱۱؛ بلاذری، جمل من أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۷، ص۴۳۲-۴۳۵؛ طبری، تاریخ الطبری، بیروت، ج۷، ص۳۹۴-۳۹۷.</ref>
کاربر ناشناس