پرش به محتوا

خوارج: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۷۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۳ مهٔ ۲۰۱۸
جز
(افزودن لینک)
خط ۵۲: خط ۵۲:


==آراء و عقاید==
==آراء و عقاید==
خوارج همواره از فرقه‌های کلامی و سیاسی مهم در جهان اسلام بوده‌اند. به باور محققان، خوارج تا اوایل دوره بنی امیه، وجهه‌ای سیاسی داشتند، اما پس از آن وجوه کلامی برجسته‌ای یافتند.<ref>ایزوتسو، ص۳۴.</ref> یکی از مهمترین عقاید خوارج، باور به کفر کسی است که مرتکب گناه کبیره می‌شود. این باور، در پیدایش و تحول علم کلام، موثر دانسته شده است.<ref>یولیوس ولهاوزن، احزاب المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، ص۴۶؛ ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ص۱۴۹-۱۵۷.</ref> برخی از باورها و عقاید خوارج عبارتند از:
خوارج همواره از فرقه‌های کلامی و سیاسی مهم در جهان اسلام بوده‌اند. به باور محققان، خوارج تا اوایل دوره بنی امیه، وجهه‌ای سیاسی داشتند، اما پس از آن وجوه [[کلام اسلامی|کلامی]] برجسته‌ای یافتند.<ref>ایزوتسو، ص۳۴.</ref> یکی از مهمترین عقاید خوارج، باور به [[کفر]] کسی است که مرتکب [[گناه کبیره]] می‌شود. این باور، در پیدایش و تحول علم کلام، موثر دانسته شده است.<ref>یولیوس ولهاوزن، احزاب المعارضة السیاسیة الدینیة فی صدر الاسلام: الخوارج و الشیعة، ترجمه عبدالرحمان بدوی، ص۴۶؛ ابن فورک، مجرد مقالات الشیخ ابی الحسن الاشعری، ص۱۴۹-۱۵۷.</ref> برخی از باورها و عقاید خوارج عبارتند از:


*'''کفر در صورت ارتکاب گناه کبیره''': نخستین اندیشه‌ای که خوارج بر آن اتفاق نظر داشته‌اند، تکفیر کسی است که مرتکب گناه کبیره شده است.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۳۳۲؛ همو، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۳.</ref> فرقه‌ای از خوارج با نام ازارقه، در این اندیشه افراط کرده و معتقدند مرتکب گناه کبیره نمی‌تواند دوباره ایمان بیاورد و باید به سبب ارتداد، همراه با فرزندانش به قتل برسد و مخلد در آتش است.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۸۵-۸۶؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۵۹؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> یکی از ادله خوارج برای تکفیر مرتکب کبیره، استناد به آیه ۴۴ سوره مائده است.<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۸؛ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۸.</ref>
*'''کفر در صورت ارتکاب گناه کبیره''': نخستین اندیشه‌ای که خوارج بر آن اتفاق نظر داشته‌اند، تکفیر کسی است که مرتکب [[گناه کبیره]] شده است.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ بغدادی، کتاب اصول الدین، ص۳۳۲؛ همو، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۳.</ref> فرقه‌ای از خوارج با نام ازارقه، در این اندیشه افراط کرده و معتقدند مرتکب گناه کبیره نمی‌تواند دوباره [[ایمان]] بیاورد و باید به سبب [[ارتداد]]، همراه با فرزندانش به قتل برسد و [[خلود|مخلد در آتش]] است.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات و الفرق، ص۸۵-۸۶؛ علی بن اسماعیل اشعری، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلّین، ج۱، ص۱۵۹؛ بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۸۲-۸۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> یکی از ادله خوارج برای تکفیر مرتکب کبیره، استناد به آیه ۴۴ [[سوره مائده]] است.<ref>علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۸، ص۱۱۴-۱۱۸؛ علی بن محمد جرجانی، شرح المواقف، ج۸، ص۳۳۴-۳۳۸.</ref>


*'''امامت''': آرای خوارج درباره امامت، برگرفته از نظر آنان درباره مرتکب کبیره بود. کسی که مرتکب گناه کبیره شده، نباید امامت جامعه مسلمانان را بر عهده بگیرد و اگر بر مسند امامت باشد، بر مؤمنان واجب است که بر او خروج کنند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ص۲۶.</ref> بیشتر خوارج، آشکارا با نصب خلیفه از سوی پیامبر(ص) مخالف، و معتقد بودند هر کسی که به کتاب و سنت عمل کند، شایستگی امامت را دارد و امامت، با بیعت دو تن نیز منعقد می‌شود.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص۸؛ حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰.</ref> آنان به انتخابی بودن امام معتقد بودند<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> و بر خلاف باور رایج در آن زمان، خلافت غیرقریش را هم ممکن می‌دانستند.<ref>حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰؛ علی ابن اسمعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۳۴؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ض ۱۱۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۵.</ref>
*'''امامت''': آرای خوارج درباره امامت، برگرفته از نظر آنان درباره مرتکب کبیره بود. بر این اساس، کسی که مرتکب [[گناه کبیره]] شده، نباید امامت جامعه مسلمانان را بر عهده بگیرد و اگر بر مسند امامت باشد، بر مؤمنان واجب است که بر او خروج کنند.<ref>بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۷۳؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ص۱۱۳؛ شهفور بن طاهر اسفراینی، التبصیر فی الدین و تمییز الفرقة الناجیة عن الفرق الهالکین، ص۲۶.</ref> بیشتر خوارج، با نصب خلیفه از سوی [[پیامبر(ص)]] مخالف، و معتقد بودند هر کسی که به [[قرآن کریم|کتاب]] و [[سنت]] عمل کند، شایستگی امامت را دارد و امامت، با بیعت دو تن نیز منعقد می‌شود.<ref>سعد بن عبداللّه اشعری، کتاب المقالات والفرق، ص۸؛ حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰.</ref> آنان به انتخابی بودن امام معتقد بودند<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۴-۱۷۵.</ref> و بر خلاف باور رایج در آن زمان، خلافت غیرقریش را هم ممکن می‌دانستند.<ref>حسن بن موسى نوبختى، فرق الشیعة، ص۱۰؛ علی ابن اسمعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۳۴؛ ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۲، ض ۱۱۳؛ محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۷۵.</ref>


*'''خلفای راشدین''': خوارج با توجه به حوادث رخ‌داده در دوران خلفای چهارگانه، عمر و ابوبکر را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد عثمان فقط ۶ سال نخست حکومت او، و در مورد امام علی، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومت‌شان تکفیر کردند و معزول دانستند.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ علی ابن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۲۸؛ محمد بن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۷۴.</ref>
*'''خلفای راشدین''': خوارج با توجه به حوادث رخ‌داده در دوران [[خلفای راشدین|خلفای چهارگانه]]، [[عمر]] و [[ابوبکر]] را به عنوان امام و خلیفه رسول خدا پذیرفتند، ولی در مورد [[عثمان]] فقط ۶ سال نخست حکومت او، و در مورد [[امام علی]]، تا قبل از پذیرش حکمیت را صحیح شمردند و این دو را در مابقی دوران حکومت‌شان تکفیر کردند و معزول دانستند.<ref>ابوحاتم رازی، کتاب الزینة فی الکلمات الاسلامیة العربیة، قسم ۳، ص۲۸۲؛ علی ابن اسماعیل اشعری، ج۱، ص۱۸۹، ج۲، ص۱۲۸؛ محمد بن احمد مَلَطى شافعى، التنبیه و الرد على اهل الاهواء و البدع، ص۵۱؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج۲، ص۲۷۴.</ref>


*'''اندیشه‌های فقهی''': از برخی فرقه‌های خوارج پاره‌ای آرای فقهی نقل شده است؛ از جمله رد سنگسار زناکار (با استناد به اینکه در قرآن کریم اشاره‌ای به آن نشده)، جایز بودن قتل اطفال و همسران مخالفان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و مخالفت با تقیه در قول و عمل.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> به باور ازارقه، مسلمانانی که به خوارج تعلق ندارند باید کشته شوند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان حرام است.<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۸۹.</ref>
*'''اندیشه‌های فقهی''': از برخی فرقه‌های خوارج پاره‌ای آرای فقهی نقل شده است؛ از جمله رد [[سنگسار|سنگسار زناکار]] (با استناد به اینکه در قرآن کریم اشاره‌ای به آن نشده)، جایز بودن قتل اطفال و همسران مخالفان، اعتقاد به اینکه اطفال مشرکان نیز با پدران در آتش خواهند بود و مخالفت با [[تقیه]] در قول و عمل.<ref>محمد بن عبدالکریم شهرستانی، الملل والنحل، ج۱، ص۱۸۶.</ref> به باور ازارقه، مسلمانانی که به خوارج تعلق ندارند باید کشته شوند، ولی قتل مسیحیان، زردشتیان یا یهودیان [[حرام]] است.<ref>ابن حزم، کتاب الفصل فی الملل والاهواء والنحل، ج۴، ص۱۸۹.</ref>


==آثار علمی و ادبی==
==آثار علمی و ادبی==
۳۸۶

ویرایش