پرش به محتوا

حکم بن ابی‌العاص: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
(صفحه‌ای جدید حاوی «{{جا:ویرایش}} حَكَم‌ بن ابی‌العاص بن‌امیه ، عموى عثمان‌بن عَفّان، پدر مروان...» ایجاد کرد)
 
imported>Mahboobi
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش ۲|ماه=اکتبر|روز=۶|سال=۲۰۱۴|چند = 2}}
{{در دست ویرایش ۲|ماه=اکتبر|روز=۶|سال=۲۰۱۴|چند = 2}}
حَكَم‌ بن ابی‌العاص بن‌امیه ، عموى عثمان‌بن عَفّان، پدر مروان خلیفه اموى و از دشمنان سرسخت پیامبر صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم.
حَكَم‌ بن ابی‌العاص بن‌امیه ، عموى عثمان‌بن عَفّان، پدر مروان خلیفه اموى و از دشمنان سرسخت پیامبر صلی‌اللّه علیه‌وآله‌وسلم.
==نسب==
==زندگی نامه==
وى از سرشناسان تیره بنی‌امیه از قبیله قریش بود (ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 104). از تاریخ تولدش اطلاعى در دست نیست.
وى از سرشناسان تیره بنی‌امیه از قبیله قریش بود (ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 104). از تاریخ تولدش اطلاعى در دست نیست. گزارشهاى اندك از زندگى او اغلب درباره دشمنیهایش با پیامبر اكرم است و نشان می‌دهد وى از آن دسته دشمنانى بوده است كه رفتارهاى زشتى با پیامبر داشتند و از درایت و دوراندیشى تهى بودند. گفته شده كار وى حجامت بوده است (ابن‌رسته، ص 215).
 
==در مکه==


==از دشمنان پیامبر(ص)==
گزارشهاى اندك از زندگى او اغلب درباره دشمنیهایش با پیامبر اكرم است و نشان می‌دهد وى از آن دسته دشمنانى بوده است كه رفتارهاى زشتى با پیامبر داشتند و از درایت و دوراندیشى تهى بودند (رجوع کنید به ادامه مقاله). گفته شده كار وى حجامت بوده است (ابن‌رسته، ص 215).
===در مکه===
پس از آشكار شدن دعوت رسول خدا در مكه، حكم‌بن ابی‌العاص پیامبر را بسیار می‌آزرد و از كسانى بود كه بر سر پیامبر در هنگام نماز شكنبه گوسفند ریخت (ابن‌هشام، ج 2، ص157). حكم‌بر خویشانش كه مسلمان می‌شدند، سخت می‌گرفت، چنان كه برادرزاده خود، عثمان، را با طناب بست و او را تهدید كرد تا از دین جدید دست برندارد، وى را آزاد نخواهد كرد (ابن‌سعد، ج 3، ص 55). وى در توطئه قتل پیامبر اكرم (توطئه دارالندوه*) شركت داشت و جزو محاصره‌كنندگان خانه آن حضرت بود (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 228). او همچنان بر كفر و شرك خود باقى بود تا آنكه پس از فتح مكه، به‌رغم میل خود، اسلام آورد و پس از مدتى در مدینه ساكن شد (ابن‌حجر عسقلانى، همانجا). مسلمانان همواره با تردید به اسلام آوردن حكم می‌نگریستند و مسلمانى او را واقعى نمی‌پنداشتند (رجوع کنید به بلاذرى، ج 5، ص 125).
پس از آشكار شدن دعوت رسول خدا در مكه، حكم‌بن ابی‌العاص پیامبر را بسیار می‌آزرد و از كسانى بود كه بر سر پیامبر در هنگام نماز شكنبه گوسفند ریخت (ابن‌هشام، ج 2، ص157). حكم‌بر خویشانش كه مسلمان می‌شدند، سخت می‌گرفت، چنان كه برادرزاده خود، عثمان، را با طناب بست و او را تهدید كرد تا از دین جدید دست برندارد، وى را آزاد نخواهد كرد (ابن‌سعد، ج 3، ص 55). وى در توطئه قتل پیامبر اكرم (توطئه دارالندوه*) شركت داشت و جزو محاصره‌كنندگان خانه آن حضرت بود (رجوع کنید به همان، ج 1، ص 228). او همچنان بر كفر و شرك خود باقى بود تا آنكه پس از فتح مكه، به‌رغم میل خود، اسلام آورد و پس از مدتى در مدینه ساكن شد (ابن‌حجر عسقلانى، همانجا). مسلمانان همواره با تردید به اسلام آوردن حكم می‌نگریستند و مسلمانى او را واقعى نمی‌پنداشتند (رجوع کنید به بلاذرى، ج 5، ص 125).


===در مدینه===
==در مدینه==
 
حكم در مدینه نیز از رفتارهاى زشت خود دست برنداشت. وى پشت سر رسول خدا به راه می‌افتاد و از راه رفتن پیامبر تقلید و حركات حضرت را با دست و بینى و چشم مسخره می‌كرد (همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 105). یك بار كه پیامبر حكم را در حال تقلید كردن دید، او را نفرین كرد و فرمود: «به همین حال بمان»، و حكم از آن لحظه تا پایان عمر به همان قیافه ماند (طبرى، ج 10، ص 58؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359ـ360) و دچار رعشه و بی‌عقلى شد (بلاذرى؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها).
 
حكم اسرار پیامبر را فاش می‌نمود (بلاذرى، همانجا). مثلاً، آنچه را پیامبر در باره مشركان قریش و منافقان به بزرگان صحابه می‌گفت، برملا می‌كرد (ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359). یكى دیگر از كارهاى او، كه پیامبر را رنجیده‌خاطر ساخت، این بود كه پشت خانه رسول خدا می‌ایستاد و به سخنان ایشان گوش می‌داد. یك‌بار نیز از شكاف در به درون خانه پیامبر می‌نگریست كه پیامبر بیرون آمد و فرمود: «چه كسى مرا از شرّ این مرد نجات می‌دهد؟» سرانجام، رسول خدا وى را لعنت و به طائف تبعید كرد و فرمود او حق ندارد در مدینه با من زندگى و سكونت كند (بلاذرى، همانجا). برخى فرزندان حكم، از جمله عثمان و حارث (همانجا) و به قولى، مروان (ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 37)، نیز همراه وى در طائف به‌سر بردند. تبعید حكم به طائف به سبب همه رفتارهاى خصمانه او و نیز افشاى اسرار پیامبر براى دشمنان وى از كفار و منافقان بود (بلاذرى؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها). حكم از آن پس به طَریدِ (تبعید شده) رسول خدا مشهور گشت (رجوع کنید به ابن‌عبدربّه، ج 4، ص 267؛ مسعودى، ج 3، ص 78؛ ابن‌طقطقى، ص 143).
 
حكم‌بن ابی‌العاص مصداق بارز آیه 57 سوره احزاب بود كه در آن، آزار پیامبر با آزار خدا یكسان شمرده شده و خدا آزاردهندگان پیامبر را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور كرده و عذاب خواركننده‌اى براى ایشان در آخرت مهیا ساخته است.


به ‌گزارش بلاذرى (ج 5، ص 126)، پیامبر اكرم نه فقط حَكم، بلكه ذریه و نسل او را نیز لعنت كرد، مگر مؤمنان آنان كه اندك‌اند. ماجراى لعن حكم و فرزندانش از سوى پیامبر، در روایات متعددى از زبان صحابه و تابعین نقل شده است (رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص360؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 37ـ38؛ ذهبى، ج 2، ص 108).
* حكم در مدینه نیز از رفتارهاى زشت خود دست برنداشت. وى پشت سر رسول خدا به راه می‌افتاد و از راه رفتن پیامبر تقلید و حركات حضرت را با دست و بینى و چشم مسخره می‌كرد (همانجا؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359؛ ابن‌حجر عسقلانى، ج 2، ص 105). یك بار كه پیامبر حكم را در حال تقلید كردن دید، او را نفرین كرد و فرمود: «به همین حال بمان»، و حكم از آن لحظه تا پایان عمر به همان قیافه ماند (طبرى، ج 10، ص 58؛ ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359ـ360) و دچار رعشه و بی‌عقلى شد (بلاذرى؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها).
* حكم اسرار پیامبر را فاش می‌نمود (بلاذرى، همانجا). مثلاً، آنچه را پیامبر در باره مشركان قریش و منافقان به بزرگان صحابه می‌گفت، برملا می‌كرد (ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص 359). یكى دیگر از كارهاى او، كه پیامبر را رنجیده‌خاطر ساخت، این بود كه پشت خانه رسول خدا می‌ایستاد و به سخنان ایشان گوش می‌داد. یك‌بار نیز از شكاف در به درون خانه پیامبر می‌نگریست كه پیامبر بیرون آمد و فرمود: «چه كسى مرا از شرّ این مرد نجات می‌دهد؟» سرانجام، رسول خدا وى را لعنت و به طائف تبعید كرد و فرمود او حق ندارد در مدینه با من زندگى و سكونت كند (بلاذرى، همانجا). برخى فرزندان حكم، از جمله عثمان و حارث (همانجا) و به قولى، مروان (ابن‌عبدالبرّ، همانجا؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 37)، نیز همراه وى در طائف به‌سر بردند. تبعید حكم به طائف به سبب همه رفتارهاى خصمانه او و نیز افشاى اسرار پیامبر براى دشمنان وى از كفار و منافقان بود (بلاذرى؛ ابن‌عبدالبرّ، همانجاها). حكم از آن پس به طَریدِ (تبعید شده) رسول خدا مشهور گشت (رجوع کنید به ابن‌عبدربّه، ج 4، ص 267؛ مسعودى، ج 3، ص 78؛ ابن‌طقطقى، ص 143).
* حكم‌بن ابی‌العاص مصداق بارز آیه 57 سوره احزاب بود كه در آن، آزار پیامبر با آزار خدا یكسان شمرده شده و خدا آزاردهندگان پیامبر را در دنیا و آخرت از رحمت خود دور كرده و عذاب خواركننده‌اى براى ایشان در آخرت مهیا ساخته است.
* به ‌گزارش بلاذرى (ج 5، ص 126)، پیامبر اكرم نه فقط حَكم، بلكه ذریه و نسل او را نیز لعنت كرد، مگر مؤمنان آنان كه اندك‌اند. ماجراى لعن حكم و فرزندانش از سوى پیامبر، در روایات متعددى از زبان صحابه و تابعین نقل شده است (رجوع کنید به ابن‌عبدالبرّ، ج 1، ص360؛ ابن‌اثیر، ج 2، ص 37ـ38؛ ذهبى، ج 2، ص 108).


== در تبعید==
== در تبعید==
خط ۳۱: خط ۲۷:
== منابع ==
== منابع ==
{{ستون-شروع}}
{{ستون-شروع}}
ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973؛ ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992؛ ابن‌رسته؛ ابن‌سعد (بیروت)؛ ابن‌طقطقى، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ و. آلوارت، گریفزولت 1858؛ ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992؛ ابن‌عبدربّه، العقد الفرید، چاپ على شیرى، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990؛ ابن‌قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960؛ ابن‌هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفى سقا، ابراهیم ابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، قاهره 1355/1936؛ احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، ج 5، چاپ گویتین، اورشلیم 1936، چاپ افست بغداد ]بی‌تا.[؛ ذهبى؛ خلیل‌بن ایبك صفدى، كتاب الوافى بالوفیات، ویسبادن 1962ـ ؛ همو، نكت الهمیان فى نكت العُمیان، چاپ احمد زكی‌بك، مصر 1329/ 1911؛ طبرى، تاریخ (بیروت)؛ مسعودى، مروج (بیروت)؛ مصعب‌بن عبداللّه، كتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره 1953؛ یعقوبى، تاریخ.
* ابن‌اثیر، اسدالغابة فى معرفة الصحابة، چاپ محمد ابراهیم بنا و محمد احمد عاشور، قاهره 1970ـ1973.
* ابن‌حجر عسقلانى، الاصابة فى تمییز الصحابة، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992.
* ابن‌رسته.
* ابن‌سعد (بیروت).
* ابن‌طقطقى، الفخرى فى الآداب السلطانیة و الدول الاسلامیة، چاپ و. آلوارت، گریفزولت 1858.
* ابن‌عبدالبرّ، الاستیعاب فى معرفة الاصحاب، چاپ علی‌محمد بجاوى، بیروت 1412/1992.
* ابن‌عبدربّه، العقد الفرید، چاپ على شیرى، بیروت 1408ـ1411/ 1988ـ1990.
* ابن‌قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره 1960.
* ابن‌هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفى سقا، ابراهیم ابیارى، و عبدالحفیظ شلبى، قاهره 1355/1936.
* احمدبن یحیى بلاذرى، انساب‌الاشراف، ج 5، چاپ گویتین، اورشلیم 1936، چاپ افست بغداد، بی‌تا.
* ذهبى.
* خلیل‌بن ایبك صفدى، كتاب الوافى بالوفیات، ویسبادن 1962.
* همو، نكت الهمیان فى نكت العُمیان، چاپ احمد زكی‌بك، مصر 1329/ 1911.
* طبرى، تاریخ (بیروت).
* مسعودى، مروج (بیروت).
* مصعب‌بن عبداللّه، كتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره 1953.
* یعقوبى، تاریخ.
{{پایان}}
 
==پیوند به بیرون==
 
منبع مقاله: [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=6375 دانشنامه جهان اسلام]
کاربر ناشناس