imported>Mgolpayegani |
|
خط ۴۸: |
خط ۴۸: |
|
| |
|
| |} | | |} |
|
| |
| == تلاش برای فهم معنای این حروف ==
| |
| پیشینه کوشش برای یافتن معنا و مقصود این حروف، به زمان نزول قرآن و ستیز [[یهودی|یهودیان]] با [[پیامبر اسلام|پیامبر صلی اللّه علیه وآله وسلم]] بازمیگردد، ولی گزارش متواتر و اطمینان بخشی در دست نیست که نشان دهد [[صحابه]] در این خصوص از پیامبر پرسشی کرده و پاسخی گرفتهاند. به عقیده [[ابن حجر عسقلانی]]، این بدین معناست که مدلول یا مقصود این حروف برای آنان شناخته شده و انکارناپذیر بوده است.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰-۳۱.</ref>
| |
|
| |
| این حروف همواره عالمان و قرآنپژوهان را به تفکر و گمانهزنی درباره معنا و مدلول آنها واداشته و آثار و کتابهای مستقلی نیز در این باره تالیف شده است؛ مانند: [[الحروف المقطعة فی القرآن]] اثر [[عبدالجبار شراره]]، اوائل السور فی القرآن الکریم، اثر علی ناصوح طاهر، و اعجاز قرآن: تحلیل آماری حروف مقطّعه، اثر رشاد خلیفه.
| |
|
| |
|
| ==معانی و تفاسیر مختلف== | | ==معانی و تفاسیر مختلف== |
| === پرهیز از اظهار نظر ===
| | عالمان و قرآنپژوهان، در آثار خود معانی و تفاسیر مختلفی برای حروف مقطعه بیان کردهاند. علاوه بر این، کتابهای مستقلی درباره حروف مقطعه تالیف شده است؛ از جمله [[الحروف المقطعة فی القرآن]] اثر [[عبدالجبار شراره]]، اوائل السور فی القرآن الکریم، اثر علی ناصوح طاهر، و اعجاز قرآن: تحلیل آماری حروف مقطّعه، اثر رشاد خلیفه. با این حال، گروهی از دانشمندان [[مسلمان]] بر اساس برخی [[روایات]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> بر آناند که این حروف از جمله رازهایی هستند که تنها [[خدا]] از آنها آگاه است و در نتیجه، از اظهارنظر در این باره خودداری کردهاند.<ref>شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۷۹ق، ص۵۴.</ref> |
| گروهی از دانشمندان [[مسلمان]] بر اساس برخی [[روایات]]<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> بر آناند که این حروف از جمله رازهایی هستند که تنها [[خدا]] از آنها آگاه است و در نتیجه، از اظهارنظر در این باره خودداری کردهاند.<ref>شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، ۱۳۷۹ق، ص۵۴.</ref> | |
| | |
| === رمز بین خدا و پیامبر ===
| |
| برخی محتمل دانستهاند که این حروف، رمزی میان خدا و [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] بوده و خدا نخواسته است کسی جز پیامبر اکرم از آنها آگاه گردد.<ref>نگاه کنید به: طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۹؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴ق، ج۱۸، ص۹.</ref> این نظر به [[امام جعفر صادق(ع)]] هم نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به: علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۸۴.</ref>
| |
| | |
| === از متشابهات ===
| |
| برخی، این رازها را از [[محکم و متشابه|متشابهات]] قرآن میدانند که آگاهی از آنها مختص خداست و کسی جز او تأویل آنها را نمیداند.<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> این معنا در اخبار و [[احادیث]] [[شیعه]] هم آمده است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> حتی برخی گفتهاند منظور از متشابه در آیه هفتم [[سوره آل عمران]]، همین حروف است<ref>نگاه کنید به: طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴ق، ج۳، ص۳۲؛ طباطبائی، قرآن در اسلام، ۱۳۶۱ش، ص۳۵-۳۶؛ ابوزید، معنای متن، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۵.</ref>
| |
| | |
| === نام سورهها ===
| |
| برخی این حروف را نامهای [[سوره|سورهها]] دانستهاند، به طوری که هر سورهای را با حروف مقطعهای که آغاز شده است میشناسند.<ref>نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸ـ۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۲.</ref> این رأی که [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸ـ۴۹.</ref> و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> آن را بهترین وجه در تفسیر این حروف دانستهاند، به [[ابی بن کعب|أُبی بن کعب]]، [[حسن بصری]] و زید بن اسلم نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]] نیز همین رأی را برگزیدهاند،<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref>
| |
| | |
| === حروف سوگند ===
| |
| [[ابن عباس]] و عِکرمه، حروف مقطعه را حروف سوگند دانستهاند و معتقدند خدا با این حروف که از نامهای او هستند، سوگند یاد کرده است.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل بقره: ۱؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۷.</ref> سیوطی<ref>سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷م، ج۳، ص۲۷-۲۸.</ref> در توجیه و تأیید این نظر به روایتی از [[علی|علی علیهالسلام]] استناد کرده که گفته است: «یا کهیعص اغفرلی»، اما به نظر [[اخفش]] چون حروف از شرافت و فضیلت برخوردارند و پایه و اساس کتابهای آسمانی به زبانهای گوناگوناند، خدا به این حروف سوگند یاد کرده است.<ref>نگاه کنید به: طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref>
| |
| | |
| === نشان دادن اعجاز قرآن ===
| |
| یکی از قدیمیترین و پرطرفدارترین نظریهها در تفسیر حروف مقطعه این است که دلیل آغاز شدن ۲۹ سوره قرآن با این حروف، آن است که تازیان بفهمند این قرآنِ [[اعجاز القرآن|معجز]]، از همان حروفی نظم و تألیف یافته است که با آن سخن میگویند و متون معمولی خود را با آن تألیف میکنند، پس اگر مدعیاند این قرآن کلام خدا نیست، مثلش را بیاورند.<ref>نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۵.</ref>
| |
| | |
| این رأی در پارهای از منقولات [[شیعه|شیعی]] نیز مندرج است.<ref>نگاه کنید به: التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ۱۴۰۹ق، ص۶۲؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۷.</ref> [[سید قطب]]<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۳۸۶ق، ج۱، جزء۱، ص۳۸.</ref> فقط همان را اختیار کرده و شایسته ذکر دانسته است. حتی به نوشته [[علامه طباطبائی|طباطبائی]]، ظاهراً بر پایه همین تفسیر، برخی مفسران سَلَف بر آن بودهاند که این حروف، محکمات و بقیه قرآن متشابهاتاند، زیرا حروف مقطعه اصل و أمّ الکتاباند و قرآن از آنها بیرون میآید.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ ۱۳۹۴، ج۳، ص۳۳.</ref> پیروان این رأی مدعای خود را با برخی نکات دقیق و ظریف همراه ساختهاند.<ref>نگاه کنید به: باقلانی، اعجاز القرآن، ۱۹۷۷م، ص۴۴ـ ۴۶؛ زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۶۵-۱۷۰؛ شریعتی مزینانی، تفسیر نوین، ص چهل وهشت ـ چهل ونه؛ ابوزید، معنای متن، ۱۳۸۰ش، ص۳۲۰ـ ۳۲۲.</ref>
| |
| | |
| === اسم اعظم خدا ===
| |
| [[ابن مسعود]]، [[ابن عباس]] و شَعْبی گفتهاند که این حروف، [[اسم اعظم]] خدا هستند.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق، همانجا؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۷.</ref> همچنین [[سعید بن جبیر بن هشام اسدی|سعید بن جُبَیر]] گفته نامهای خداست که تقطیع شده است و اگر مردم تألیف آن را بدانند به اسم اعظم الهی دست خواهند یافت، ولی ما بر جمع و پیوند آن توانا نیستیم.<ref>نگاه کنید به: طبرسی؛ ابوالفتوح رازی، ۱۴۰۸ق، همانجاها.</ref> این معنا در پارهای از کتابهای حدیث به برخی [[امامان شیعه]] نیز منسوب است.<ref>نگاه کنید به: علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۵.</ref>
| |
| | |
| === رمزهایی از نامها و صفات ===
| |
| براساس یکی از کهنترین نظریهها، حروف مقطعه نشانههای اختصاری یا رمزهایی از نامها و صفات (و اغلب نامها و صفات الهی) هستند، چنان که هر یک از این حروف به معنایی است که با معنای حرف مشابه دیگر فرق دارد. این نظریه ــ که به ابن عباس، ابن مسعود و جماعتی دیگر از [[صحابه]] و نیز به سعید بن جبیر منسوب است ــ<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ش، همانجا؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۷-۴۸.</ref> در کتابهای [[تفسیر]] و علوم قرآنی بازتابی گسترده یافته و بعدها دستاویزی برای اظهارنظرهای صوفیان، حروفیه و خاورشناسان شده است.{{مدرک}} بر پایه این نظریه، هر یک از این حروف، از باب دلالت جزء بر کل، بر یکی از نامها یا صفات خدا دلالت دارند. مثلاً، الف از اللّه، لام از لطیف و میم از مجید است، یا آنکه الف از آلاء الهی، لام از لطف الهی و میم از مجد الهی مشتق شده است.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ش، همانجا؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۷۳؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴ـ ۲۵.</ref>
| |
| | |
| === ادات تنبیه ===
| |
| یکی دیگر از نظریههای رایج این است که هر یک از این حروف به مثابه ادات تنبیه (از قبیل اَلا، اَما، و هان) هستند و میگویند چون [[مشرک|مشرکان]] باهم قرار گذاشته بودند از [[قرآن]] اِعراض کنند و به آن گوش نسپارند و در اثنای خواندن آیات سروصدا راه بیندازند،<ref>نگاه کنید به: سوره فصلت، آیه ۲۶.</ref> خدا سخنان خود را در برخی از سورهها با این حروف آغاز کرد تا موجب سکوت مشرکان و انگیزه هشیاری و استماع و جلب نظر آنان به قرآن گردد.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ش، همانجا؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، همانجا؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> در این باره که «چرا خدا از ادوات تنبیه مشهور بهره نگرفته است؟» گفته شده که قرآن کلامی است که به سخن بشر شباهت ندارد؛ پس، باید با نوعی از ادوات تنبیهِ نامعهود و نامتعارف آغاز گردد تا از کلامهای دیگر بلیغتر و مؤثرتر باشد.<ref>سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref>
| |
| | |
| === تفسیر عددی ===
| |
| گروهی دیگر از مفسران، این حروف را رمزهایی همراه با معنای نمادینِ مبتنی بر ارزش عددی حروفِ عربی، موسوم به «عَدُّ اَبی جاد» یا «[[حساب جمل|حساب جُمَل]]»، دانستهاند.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، همانجاها؛ درباره حساب جُمَل رجوع کنید به ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، ص۲۳-۴۲.</ref> این گروه، که از یهودیان اثر پذیرفتهاند، با تفسیر عددی حروف مقطعه خواستهاند زمان تأسیس حکومتها و انقراض آنها، مدت عمر و سیادت اقوام و گروهها و به ویژه مدت دوام و بقای امت مسلمان را به دست آورند و آن را پیشگویی کنند،<ref>نگاه کنید به: طبرسی، همانجا؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹ـ۳۰؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۶ـ۴۷.</ref> چنان که مثلاً [[مقاتل بن سلیمان]] (متوفی ۱۵۰) گفته است: ما این حروف را پس از حذف مکررها حساب کردیم، حاصل آن ۷۴۴ سال شد و این، مدتِ بقای این امت است. دیگری گفته است: ما دوباره حساب کردیم عدد ۶۹۳ به دست آمد.<ref>نگاه کنید به: طبرسی، همانجا.</ref> در برخی مجموعههای حدیثی [[شیعه]]، روایتهایی از برخی [[امامان]] آورده شده که در آنها به تفسیر عددی این حروف پرداختهاند؛<ref>برای نمونه نگاه کنید به: عیاشی، کتاب التفسیر، ۱۳۸۰-۱۳۸۱ش، ج۲، ص۲ـ۳؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۶، ۳۸۳ـ۳۸۴.</ref> اما این روایتها با اخبار دیگری که تفسیر عددی این حروف را مردود میشمارند، در تعارضاند.{{مدرک}}
| |
| | |
| قاضی ابوبکر ابن عربی، ابن حجر عسقلانی، [[ابن خلدون]] و برخی دیگر، این گونه تأویلها را مردود شمردهاند. ابن حجر عسقلانی برای بطلان این تأویلها به رأی [[ابن عباس]] تکیه کرده و گفته است که مسلّماً [[ابن عباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشهای در شریعت ندارد.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> ابن خلدون<ref>ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۴۱۴.</ref> هم، به دو دلیل، این تفسیرهای عددی را نپذیرفته است: نخست آنکه دلالت حروف بر این ارقام، طبیعی یا عقلی نیست، بلکه عرفی، قراردادی و بیدلیل است. دوم آنکه، به نظر او، یهودیان که واضع این دلالتاند، خود به بیسوادی و بدویت در فرهنگ و تمدن دچار هستند و ازاین رو در چنین مسائلی نمیتوان بر نظر و [[اجتهاد]] ایشان تکیه کرد.<ref>نیز نگاه کنید به: ابوزید، معنای متن، ۱۳۸۰ش، ص۳۱۸.</ref>
| |
|
| |
|
| === همه وجوه ===
| | رمز بین خدا و پیامبر، متشابهات قرآن کریم، نام سورهها، حروف سوگند، نشانه معجزه بودن قرآن کریم، اسم اعظم خداوند و استعمال به عنوان ادات تنبیه، از مهمترین معانی ذکر شده برای حروف مقطعه است. به باور ابن حجر عسقلانی، از آنجا که گزارش قابل اطمینانی از پرسش صحابه از پیامبر درباره حروف مقطعه در دست نیست، میتوان نتیجه گرفت که مدلول یا مقصود این حروف برای آنان شناخته شده و انکارناپذیر بوده است.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰-۳۱.</ref> با این حال به باور [[علامه طباطبائی|طباطبائی]]، معانی مذکور، چندان معتبر نیست؛ چرا که از حد احتمال فراتر نرفته و هیچ دلیلی بر درستی آنها در دست نیست.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴، ج۱۸، ص۸.</ref> |
| تنی چند از مفسران و قرآن پژوهان به همه این وجوه معتقد شده و جملگی را تأویلی واحد انگاشتهاند، چرا که [[خدا]] برخی سورههای قرآن را با حروف مقطعه آغاز کرده است تا با هریک از این حروف بر معانی کثیر، نه بر معنایی واحد، دلالت کند.<ref>نگاه کنید به: طبری، ۱۳۷۳؛ طوسی، همانجاها؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۱۷۵؛ ابوزید، معنای متن، ۱۳۸۰ش، ص۳۲۳.</ref>
| |
|
| |
|
| === ارزیابی کلی ===
| | * رمز بین خدا و پیامبر: برخی از جمله علامه طباطبایی و سید محمود طالقانی، حروف مقطعه را رمزی میان خدا و [[پیامبر اسلام|پیغمبر]] دانسته که خداوند نخواسته کسی جز پیامبر(ص) از آنها آگاهی یابد.<ref>نگاه کنید به: طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۹؛ طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴ق، ج۱۸، ص۹.</ref> این دیدگاه، همچنین به [[امام جعفر صادق(ع)]] نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به: علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۸۴.</ref> |
| در یک ارزیابی کلی، بیشتر فرضیاتی که در این زمینه مطرح شده، سلیقهای است و به تعبیر [[علامه طباطبائی|طباطبائی]] تصویرهایی است که از حد احتمال فراتر نرفته و هیچ دلیلی بر درستی آنها در دست نیست.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴، ج۱۸، ص۸.</ref> | | * متشابهات قرآن کریم: فخر رازی و سیوطی، از عالمان اهل سنت، بر این باورند که حروف مقطعه از [[محکم و متشابه|متشابهات]] قرآن کریم است که تنها خداوند معنای آن را میداند.<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۴.</ref> برخی از روایات نقلشده توسط محدثان شیعه نیز تاییدکننده این دیدگاه است.<ref>برای نمونه نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> |
| | * نام سورهها: به باور شیخ طوسی، طبرسی و سیوطی، از مفسران شیعه و سنی، حروف مقطعه، نامهای [[سوره|سورهها]] هستند و عنوان هر سوره، همان حروف مقطعهای است که با آن آغاز شده است.<ref>نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸ـ۴۹؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۲.</ref> [[شیخ طوسی]]<ref>شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸ـ۴۹.</ref> و [[فضل بن حسن طبرسی|طبرسی]] <ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref>، این قول را بهترین دیدگاه در تفسیر حروف مقطعه دانستهاند. قول مذکور، به [[ابی بن کعب|أُبی بن کعب]]، [[حسن بصری]] و زید بن اسلم نسبت داده شده است.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> همچنین [[خلیل بن احمد]] و [[سیبویه]].<ref>نگاه کنید به: فخر رازی، التفسیر الکبیر، ذیل سوره بقره، آیه ۱.</ref> |
| | *حروف سوگند: [[ابن عباس]] و عِکرمه، حروف مقطعه را حروف سوگند دانسته و معتقدند خداوند با این حروف که از نامهای او هستند، سوگند یاد کرده است.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، ذیل بقره: ۱؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۷.</ref> سیوطی در توجیه و تأیید این نظر به روایتی از [[علی|علی علیهالسلام]] استناد کرده که گفته است: «یا کهیعص اغفرلی».<ref>سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷م، ج۳، ص۲۷-۲۸.</ref> |
| | *نشانه اعجاز قرآن: یکی از قدیمیترین و مشهورترین نظریهها در تفسیر حروف مقطعه، این است که خداوند ۲۹ سوره از قرآن کریم را با این حروف آغاز کرده تا عربزبانان دریابند قرآن از همان حروفی ساخته شده که با آن سخن میگویند و اگر فکر میکنند قرآن معجزه نیست، با همان حروف، چیزی مانند قرآن کریم بیاورند.<ref>نگاه کنید به: شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۱، ص۶۶۵.</ref> این رأی در برخی متون [[شیعه|شیعی]] نیز آمده است.<ref>نگاه کنید به: التفسیر المنسوب الی الامام ابی محمد الحسن بن علی العسکری، ۱۴۰۹ق، ص۶۲؛ علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۷.</ref> [[سید قطب]]، از عالمان اهل سنت، فقط همین قول را پسندیده و شایسته ذکر دانسته است.<ref>سید قطب، فی ظلال القرآن، ۱۳۸۶ق، ج۱، جزء۱، ص۳۸.</ref> |
| | *اسم اعظم خدا: [[ابن مسعود]]، [[ابن عباس]] و شَعْبی، از مفسران صدر اسلام، گفتهاند که این حروف، [[اسم اعظم]] خدا هستند.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق، همانجا؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۷.</ref> همچنین [[سعید بن جبیر بن هشام اسدی|سعید بن جُبَیر]] معتقد بوده حروف مقطعه، نامهای خداست که تقطیع شده است.<ref>نگاه کنید به: طبرسی؛ ابوالفتوح رازی، ۱۴۰۸ق، همانجاها.</ref> این دیدگاه در برخی نقلهای منسوب به برخی از [[امامان شیعه]] نیز وجود دارد.<ref>نگاه کنید به: علامه مجلسی، بحار الأنوار، ۱۴۰۳ق، ج۸۹، ص۳۷۵.</ref> |
| | *ادات تنبیه: به باور برخی، هر یک از حروف مقطعه،ح به مثابه ادات تنبیه (از قبیل اَلا، اَما، و هان) هستند؛ بر این اساس، از آنجا که [[مشرک|مشرکان]] در پی آن بودهاند که از [[قرآن]] اِعراض کنند، به آن گوش نسپارند و در اثنای خواندن آیات سروصدا راه بیندازند،<ref>نگاه کنید به: سوره فصلت، آیه ۲۶.</ref> خدا سخنان خود را در برخی از سورهها با حروف مقطعه آغاز کرد تا موجب سکوت مشرکان و انگیزه هشیاری و جلب نظر آنان به قرآن گردد.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ش، همانجا؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج۱، ص۴۸؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۴۰۸ق، همانجا؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> در این باره که «چرا خدا از ادوات تنبیه مشهور بهره نگرفته است؟» گفته شده که قرآن کلامی است که به سخن بشر شباهت ندارد؛ پس، باید با نوعی از ادوات تنبیهِ نامعهود و نامتعارف آغاز گردد تا از کلامهای دیگر بلیغتر و مؤثرتر باشد.<ref>سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۱.</ref> |
| | *تفسیر عددی: گروهی از مفسران، این حروف را رمزهایی همراه با معنای نمادینِ مبتنی بر ارزش عددی حروفِ عربی، موسوم به «عَدُّ اَبی جاد» یا «[[حساب جمل|حساب جُمَل]]»، دانستهاند.<ref>نگاه کنید به: طبری، تفسیر الطبری، ۱۳۷۳ق؛ شیخ طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، همانجاها؛ درباره حساب جُمَل رجوع کنید به ذاکری، «تاریخچه ابجد و حساب جمل در فرهنگ اسلامی»، ص۲۳-۴۲.</ref> این گروه، که از یهودیان اثر پذیرفتهاند، با تفسیر عددی حروف مقطعه خواستهاند زمان تأسیس حکومتها و انقراض آنها، مدت عمر و سیادت اقوام و گروهها و به ویژه مدت دوام و بقای امت مسلمان را به دست آورند و آن را پیشگویی کنند،<ref>نگاه کنید به: طبرسی، همانجا؛ سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۲۹ـ۳۰؛ طالقانی، پرتوی از قرآن، ۱۳۴۵ش، ج۱، ص۴۶ـ۴۷.</ref> ابن حجر عسقلانی برای بطلان این تأویلها به رأی [[ابن عباس]] تکیه کرده و گفته است که [[ابن عباس]] از عدّ ابی جاد منع کرده و آن را از زمره سحر شمرده است، زیرا هیچ ریشهای در شریعت ندارد.<ref>نگاه کنید به: سیوطی، الإتقان فی علوم القرآن، ۱۹۶۷ق، ج۳، ص۳۰.</ref> |
|
| |
|
| == مطالعۀ بیشتر == | | == مطالعۀ بیشتر == |