کاربر ناشناس
ازبکستان: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Fayaz جز (←مذهب در ازبکستان) |
imported>Fayaz جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==جغرافیا== | ==جغرافیا== | ||
جمهوری ازبکستان از کشورهای [[آسیای مرکزی]] است که در موقعیت جغرافیایی ۳۷ تا۴۶ درجه عرض شمالی و۵۶ تا ۷۴ درجه طول شرقی قرار دارد. | جمهوری ازبکستان از کشورهای [[آسیای مرکزی]] است که در موقعیت جغرافیایی ۳۷ تا۴۶ درجه عرض شمالی و۵۶ تا ۷۴ درجه طول شرقی قرار دارد. | ||
مساحت آن حدود ۴۴۷۴۰۰ کیلومتر مربع است. ازبکستان در شمال و غرب با [[قزاقستان]]، در جنوب با [[ترکمنستان]] و [[افغانستان]]، در شرق با [[تاجیکستان]] و در شمال شرقی با [[قرقیزستان]] مرز مشترک دارد. | |||
[[پرونده:نقشه کشور ازبکستان.jpg|بندانگشتی|کشور ازبکستان و همسایههای آن]] | [[پرونده:نقشه کشور ازبکستان.jpg|بندانگشتی|کشور ازبکستان و همسایههای آن]] | ||
خط ۶۴: | خط ۶۰: | ||
همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری ازبکستان در اول سپتامبر سال ۱۹۹۱م اعلام استقلال کرد و در تاریخ هشت دسامبر سال ۱۹۹۲م قانون اساسی کشور از تصویب مجلس گذشت. اولین رئیس جمهور ازبکستان اسلام کریم اف بود، او دبیر اول حزب کمونیست ازبکستان بود.<ref> اولکات، «سیاست در آسیای مرکزی پس از فروپاشی امپراطوری»، سال ۱،ش ۲، ص۶۲.</ref> | همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جمهوری ازبکستان در اول سپتامبر سال ۱۹۹۱م اعلام استقلال کرد و در تاریخ هشت دسامبر سال ۱۹۹۲م قانون اساسی کشور از تصویب مجلس گذشت. اولین رئیس جمهور ازبکستان اسلام کریم اف بود، او دبیر اول حزب کمونیست ازبکستان بود.<ref> اولکات، «سیاست در آسیای مرکزی پس از فروپاشی امپراطوری»، سال ۱،ش ۲، ص۶۲.</ref> | ||
==تشکیلات حکومتی== | ==تشکیلات حکومتی== | ||
خط ۸۳: | خط ۷۳: | ||
تا سال ۱۹۳۰م، خط عربی در ازبکستان رواج داشت، در حد فاصل سالهای ۴۰-۱۹۳۴م، خط لاتین بتدریج جایگزین خط عربی شد. در سال ۱۹۴۰م، خط سیریلی، خط رسمی مردم ازبکستان معرفی شد، پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱م، درباره جایگزین کردن خط لاتین به جای خط سیریلی اقدامهایی انجام شده است. | تا سال ۱۹۳۰م، خط عربی در ازبکستان رواج داشت، در حد فاصل سالهای ۴۰-۱۹۳۴م، خط لاتین بتدریج جایگزین خط عربی شد. در سال ۱۹۴۰م، خط سیریلی، خط رسمی مردم ازبکستان معرفی شد، پس از استقلال این کشور در سال ۱۹۹۱م، درباره جایگزین کردن خط لاتین به جای خط سیریلی اقدامهایی انجام شده است. | ||
==تقسیمات کشوری== | ==تقسیمات کشوری== | ||
خط ۱۰۴: | خط ۸۷: | ||
==اسلام در ازبکستان== | ==اسلام در ازبکستان== | ||
در قانون اساسی ازبکستان در فصل هفتم این قانون آمده که همه مردم از آزادی اعتقاد برخوردارند، هر شخصی حق دارد به یکی از ادیان بگرود و یا اصلاً به هیچ کدام از آنها اعتقاد نداشته باشد. تحصیل اجباری عقاید دینی ممنوع است.<ref>وفایی، سیمای فرهنگی ازبکستان، ۱۳۸۴ش.</ref> | اسلام در حوالی سالهای ۵۵-۶۰ برای نخستین بار به آن سوی جیحون راه یافت و طبق معمول، با قرارداد صلح راه مراوده گشوده شد. بیش از ۹۰ درصد سکنه ازبکستان مسلمان هستند،اکثریت جمعیت ازبکستان را مسلمانان [[سنی]] مذهب پیرو مذهب [[حنفی]] تشکیل میدهند. پس از حاکمیت ایده ئولوژی کمونیستی، سعی شد، افکار و اعتقادات سوسیالیستی جایگزین اصول اسلامی شود و برای نیل به این هدف، انجام فعالیتها و مراسم مذهبی ممنوع شد و مسلمانان در اجرای عبادات و فرایض دینی خود با محدودیت شدیدی روبرو شدند. با کسب استقلال کشورهای آسیای مرکزی، بسیاری از [[مسجد|مساجد]] بازسازی شد و ظرفیت برخی از آنها افزایش یافت، که میتوان به عنوان نمونه به مسجد طلاشیخ و مسجد جامع یکه سرای در شهر [[تاشکند]] اشاره کرد.<ref>دلدم، اسکندر، سیر و سیاحت در اتحاد شوروی، ص۱۶۲.</ref> در قانون اساسی ازبکستان در فصل هفتم این قانون آمده که همه مردم از آزادی اعتقاد برخوردارند، هر شخصی حق دارد به یکی از ادیان بگرود و یا اصلاً به هیچ کدام از آنها اعتقاد نداشته باشد. تحصیل اجباری عقاید دینی ممنوع است.<ref>وفایی، سیمای فرهنگی ازبکستان، ۱۳۸۴ش.</ref> | ||
حزب احیای اسلامی مهمترین حزب اسلامی ازبکستان محسوب میشود که طرفدار ایجاد نظام سیاسی کشور براساس اصول اسلامی است، مرکز فعالیت آن در شهر تاشکند قرار دارد. بیشتر فعالیت حزب در زمینه جذب جوانان به [[اسلام]] متمرکز است. | |||
دفتر مرکز روحانی آسیای مرکزی و قزاقستان، در تاشکند قرار دارد. این مرکز که وظیفه اصلی آن تعلیم و تربیت علمای مذهبی است، هزینه لازم برای انتشارات اسلامی در کشورهای آسیای مرکزی را تأمین میکند. | |||
نام دو مرکز اسلامی ازبکستان، مدرسه میرعرب و انستیتوی عالی امام اسماعیل بخاری است. مدرسه میرعرب در سال ۱۵۳۶م در شهر بخارا تاسیس شد، و انستیتوی عالی امام اسماعیل بخاری در اواسط قرن شانزدهم میلادی به نام برک خان در شهر تاشکند احداث شد و در سال ۱۹۷۴م به یادبود هزار و دویستمین سالگرد تولد [[محمد بخاری|امام بخاری]] به اسم فعلی تغییر نام یافت.<ref> اقوام مسلمان اتحاد شوروی، ص۳۵۸.</ref> | |||
از ابتدای ورود [[اسلام]] به این سرزمین، تصوف نیز مورد توجه گروهی از مردم قرار گرفت. شهرهای [[بخارا]] و خیوه از مهمترین مراکز تعلیمات صوفیه در قرون وسطی بود. [[نجم الدین کبری]] در شهر خیوه پایه گذار راه و روش کبرویه شد و در بخارا، [[بهاءالدین نقشبندی]] مسلک [[نقشبندیه|نقشبندی]] را رواج داد. در آن عصر این دو شهر در اشاعه تصوف در جهان اسلام نقش عمده داشتند.<ref> ملیتهای آسیای میانه، صص ۸۰-۸۱. </ref> | |||
از ابتدای ورود [[اسلام]] به این سرزمین، تصوف نیز مورد توجه گروهی از مردم قرار گرفت. شهرهای [[بخارا]] و خیوه از مهمترین مراکز تعلیمات صوفیه در قرون وسطی بود. [[نجم الدین کبری]] در شهر خیوه پایه گذار راه و روش کبرویه شد و در بخارا، [[بهاءالدین نقشبندی]] مسلک [[نقشبندیه|نقشبندی]] را رواج داد. در آن عصر این دو شهر در اشاعه تصوف در جهان اسلام نقش عمده داشتند.<ref> ملیتهای آسیای میانه، صص ۸۰-۸۱ | |||
==شیعه در ازبکستان== | ==شیعه در ازبکستان== | ||
شیعیان، ۵درصد مسلمانان ازبکستان را تشکیل میدهند.<ref>اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، ۱۳۹۴ش.</ref> شیعیان ازبکستان در سه گروه قومی قرار دارند. بیشتر شیعیان در بخارا و سمرقند زندگی میکنند و اکثرا به زبان فارسی تاجیکی صحبت میکنند. گروه دیگری نیز شیعیان آذری هستند که در زمان استالین از آذربایجان شوروی به این منطقه تبعید شده و بیشتر آنها در راه آهن به کار گماشته شدهاند. امروز هم بسیاری از فرزندان آنها در کنار راهآهن تاشکند و در محله تزی کوفکا و نیز در روستای چرنی کوفکا سکونت دارند. تعداد شیعیان در ازبکستان به درستی معلوم نیست ولی آمار آنها را یک و نیم میلیون نفر ذکر میکنند.نام [[تشیع]] در این دیار با تبلیغات [[عباسیان]] آغاز گشت و در نهایت با قیام شریک بن شیخ مهری در سال ۱۳۳ که به تعبیر تاریخ بخارا «خلق عظیم بر او گرد آمدند» به نام علویان و بر ضد عباسیان استوار گشت. سادات در آن دیار محبوب بودند و امیر اسماعیل سامانی سنی هم روستای برکه را [[وقف]] علویان و فقرای بخارا کرد. به تدریج پای تبلیغات [[اسماعیلیان]] به آن ناحیه گشوده شد و حتی به دربار سامانی هم نفوذ یافت. | |||
[[حسین بن علی مروزی]] (م ح ۲۹۵)، [[محمد بن احمد نخشبی]] (م ح ۳۰۶) جیهانی (م ح ۳۲۸) و حتی [[حسنک وزیر]] (م ۴۲۳) به قرمطیگری گرایش یافته یا متهم شدند و اعدام گشتند. خانواده [[ابوعلی سینا]] نیز یک خانواده اسماعیلی بود. ابن سینا در قریه افشنه از روستاهای خرمسین در اطراف [[بخارا]] به دنیا آمد. اسماعیلیان تا به امروز در برخی از نواحی ماوراءالنهر حضور دارند. برخی از آثار اسماعیلیان مانند کتاب وجه دین [[ناصر خسرو]] که تصور میشد مفقود گشته در این اواخر در همین بخارا یافت شد. برخی از دیگر آثار اسماعیلیان نیز پس از یک هزار سال در این منطقه به دست آمد. | [[حسین بن علی مروزی]] (م ح ۲۹۵)، [[محمد بن احمد نخشبی]] (م ح ۳۰۶) جیهانی (م ح ۳۲۸) و حتی [[حسنک وزیر]] (م ۴۲۳) به قرمطیگری گرایش یافته یا متهم شدند و اعدام گشتند. خانواده [[ابوعلی سینا]] نیز یک خانواده اسماعیلی بود. ابن سینا در قریه افشنه از روستاهای خرمسین در اطراف [[بخارا]] به دنیا آمد. اسماعیلیان تا به امروز در برخی از نواحی ماوراءالنهر حضور دارند. برخی از آثار اسماعیلیان مانند کتاب وجه دین [[ناصر خسرو]] که تصور میشد مفقود گشته در این اواخر در همین بخارا یافت شد. برخی از دیگر آثار اسماعیلیان نیز پس از یک هزار سال در این منطقه به دست آمد. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۰۹: | ||
در دهه دوم و سوم قرن دوازدهم هجری و همزمان با ضعف صفویان، حملات ازبکان و افغانان به خراسان گسترش یافت و در حملاتی که صورت گرفت به مرور تعداد زیادی ایرانی شیعه به عنوان اسیر به بخارا برده شد. نادرشاه در سال ۱۱۵۸ موفق شد شش هزار خانواده ایرانی که اسیر خان خیوه بودند را آزاد کند. ازبکان که نزدیک به سه قرن با صفویان درگیر بودند، فتاوایی برای اثبات کفر شیعیان داشتند و اسرای ایرانی را مانند برده خرید و فروش میکردند. شماری از ایرانیان در آن نواحی ماندند و به مقاماتی هم رسیدند که از آن جمله حسین خان ایرانی حاکم قراکول بود. وی مذهب تشیع خویش را پنهان میکرد.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ص۶۲۱-۶۲۰</ref> | در دهه دوم و سوم قرن دوازدهم هجری و همزمان با ضعف صفویان، حملات ازبکان و افغانان به خراسان گسترش یافت و در حملاتی که صورت گرفت به مرور تعداد زیادی ایرانی شیعه به عنوان اسیر به بخارا برده شد. نادرشاه در سال ۱۱۵۸ موفق شد شش هزار خانواده ایرانی که اسیر خان خیوه بودند را آزاد کند. ازبکان که نزدیک به سه قرن با صفویان درگیر بودند، فتاوایی برای اثبات کفر شیعیان داشتند و اسرای ایرانی را مانند برده خرید و فروش میکردند. شماری از ایرانیان در آن نواحی ماندند و به مقاماتی هم رسیدند که از آن جمله حسین خان ایرانی حاکم قراکول بود. وی مذهب تشیع خویش را پنهان میکرد.<ref>جعفریان، اطلس شیعه، ص۶۲۱-۶۲۰</ref> | ||
{|class="wikitable" style="margin-right:auto;margin-left:auto;" | {|class="wikitable" style="margin-right:auto;margin-left:auto;" | ||
|- | |- | ||
خط ۱۴۸: | خط ۱۲۰: | ||
|- | |- | ||
|} | |} | ||
شهرهای سمرقند، بخارا، زیرآباد از توابع بخارا، تاشکند، جیزخ، نوایی، خوارزم، قشقوریا و شهر سیردریا از شهرهای مهم شیعه نشین هستند. [[عیاشی|محمد بن مسعود عیاشی]]، در قرن ۴ ق، مدرسه علمیه در این شهر تاسیس کرد. از دیگر چهرههای شیعه سمرقند، [[حسین بن اشکیب سمرقندی]]، از اصحاب [[امام حسن عسکری(ع)]] شاگرد وی [[حیدر بن محمد بن نعیم]]، [[جعفر بن ابی جعفر سمرقندی]]، [[جعفر بن ایوب سمرقندی]]، [[محمد بن نعیم]] و [[محمد بن ابراهیم وراق]] است.<ref>محمد رضا جباری، نمایندگان ائمه علیهالسلام در ایران(از عصر امام صادق علیهالسلام تا پایان غیبت صغری)، فصلنامه تاریخ در آینه پژوهش، پیش شماره یک، پاییز ۱۳۸۱، ص۱۱۶.</ref> در سمرقند اکثر شیعیان در محله پنجاب یا محله [[ایران|ایرانیها]] زندگی میکنند. <ref>مرتضی اشرافی، گزارش راهبردی شیعیان آسیای مرکزی، مجمع جهانی اهل بیت(ع)، گروه مطالعات راهبردی، ۱۳۹۴.</ref> | |||
ازجمله قراین حضور تشیع در [[بخارا]]، وجود اسامی شیعی در منابع رجالی است که منسوب به بخارا هستند: احمد بن ابی عوف و فرزندش محمد که [[علامه حلی]]، بخاری بودن آنها را تصریح کرده است. محمد بن احمد علوی" از سادات مقیم بخارا بود که حدیث روایت میکرد و اشعاری به زبان عربی میسرود. | |||
=== شیعیان | ===شیعیان مسختی=== | ||
{{اصلی|شیعیان مسختی}} | |||
شیعیان مِسخِتی از اقلیتهای شیعه هستند که در دره فرغانه ازبکستان زندگی میکنند. اگرچه از چگونگی گرایش این دسته به مذهب [[شیعه]]، اطلاع درستی در دست نیست، با این حال مسختها در حال حاضر از وضعیت چندان مناسبی برخوردار نیستند.<ref>بهمن، ژئوپلتیک تشیع، ص۱۵۶</ref><ref>[http://mh1342.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=918&Itemid=66&limitstart=1 شیعیان آسیای مرکزی]</ref> | |||
== | |||
بسیاری از [[اهل سنت]] در این کشور به [[اهل بیت(ع)]] علاقهمندند. برحسب عادت به [[خلفای راشدین]] احترام میگذارند و در عین حال سخت عاشق «[[امام علی(ع)]]» و «[[امام حسین(ع)]]» هستند و «[[حضرت زهرا(س)]]» را «بیبی فاطمه» خطاب میکنند. سابقه سوگواری امام حسین(ع) در منطقه «ترکستان» که شامل ازبکستان نیز میشود، به قرن سوم هجری بازمیگردد. در آن زمان عدهای از [[خراسان]] به این منطقه مهاجرت کردند و در اوایل قرن سوم در بخارا و خیوه ساکنشدند و عزاداری امام حسین(ع) را برپا کردند. در آن دوران از ترس کمونیستها، مجالس عزاداری در منازل بهصورت پنهانی برگزار میشد اما پس از فروپاشی شوروی عزاداریها آزاد شد. امروز در [[ترکمنستان]]، [[قزاقستان]]، [[جمهوری آذربایجان|آذربایجان]] و ازبکستان مراسم سوگواری حسینی با شکوه تمام برگزارمیشود و در این مراسم اهل سنت نیز حضور خوبی دارند. البته در مقاطعی وهابیون سعی میکنند با ترفندهای مختلف، مانع این مراسم شوند ولی با گذشت زمان این عزاداریها باعث غنای فرهنگ تشیع شده و خطبا، نویسندگان و شاعران به گرامیداشت محرم همت گماردهاند. معمولاً ازبکهای اهل سنت با دیدن سوگواریها و نوحهسرایی و محافل حزن متأثرشده و با عزاداران همراهیمیکنند. در سمرقند و بخارا، [[حسینیه|حسینیههایی]] نیز ساخته شده و در آن به سوگواری میپردازند.<ref>[http://old.iran-newspaper.com/1391/7/16/Iran/5194/Page/12/Iran_5194_12.pdf روزنامه ایران: تجدید حیات اسلامی در ازبکستان]</ref> | |||
==مساجد و حسینیههای شیعیان== | ==مساجد و حسینیههای شیعیان== |