پرش به محتوا

اجل مسمی: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۰ دسامبر ۲۰۱۷
imported>M.bahrami
imported>M.bahrami
خط ۲۲: خط ۲۲:
برخی معتقدند بر اساس [[آیات]] [[قرآن]] مخصوصا آیه ۲ [[سوره انعام]] که خداوند فرموده است «اجل حتمی نزد اوست» می‌توان نتیجه گرفت که فقط خداوند است که زمان اجل مسمی یا اجل حتمی را می‌داند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۸؛ موسوی، البداء، ۱۳۹۳ش،ص۱۲۱-۱۲۳.</ref> همچنین برخی عنوان کرده‌اند که در اجل مسمی و حتمی [[بداء]](تغییر و دگرگونی) حاصل نمی‌شود این در حالی است که در اجل معلق بداء حاصل می‌شود. به عبارت دیگر در اجل مسمی [[دعا]]، [[صدقه]] و هر کاری که در اجل معلق موثر بود، هیچ گونه تاثیری ندارد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۹؛ موسوی، البداء، ۱۳۹۳ش،ص۱۲۱-۱۲۳.</ref>
برخی معتقدند بر اساس [[آیات]] [[قرآن]] مخصوصا آیه ۲ [[سوره انعام]] که خداوند فرموده است «اجل حتمی نزد اوست» می‌توان نتیجه گرفت که فقط خداوند است که زمان اجل مسمی یا اجل حتمی را می‌داند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۸؛ موسوی، البداء، ۱۳۹۳ش،ص۱۲۱-۱۲۳.</ref> همچنین برخی عنوان کرده‌اند که در اجل مسمی و حتمی [[بداء]](تغییر و دگرگونی) حاصل نمی‌شود این در حالی است که در اجل معلق بداء حاصل می‌شود. به عبارت دیگر در اجل مسمی [[دعا]]، [[صدقه]] و هر کاری که در اجل معلق موثر بود، هیچ گونه تاثیری ندارد.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۹؛ موسوی، البداء، ۱۳۹۳ش،ص۱۲۱-۱۲۳.</ref>


برخی برای تبیین معنای اجل مسمی و فرق آن با اجل معلق به چراغ روشن مثال زده‌اند. چراغ به دلیل روغنی که در آن وجود دارد روشن است. بنابراین تا زمانی که روغن در چراغ وجود دارد چراغ روشنایی می‌دهد و روشن است و هر زمان که روغن چراغ تمام شود، روشنایی‌اش نیز تمام می‌شود و خاموش می‌شود.بر این اساس اجل مسمی چراغ تمام شدن روغن چراغ است که که چراغ به طور طبیعی خاموش می‌شود و اجل معلق چراغ، خاموش شدن آن به هر دلیلی غیر از تمام شدن روغن چراغ(مثل باد) است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۱۰.</ref> بنابراین همانطور که برخی از متکلمین عنوان کرده‌اند دو اجل داشتن انسان در و اقع دو تقدیر برای انسان است و این دو تقدیر موجب تغییر در علم خداوند یا تعارض و تناقض نیست.<ref>سبحانی تبریزی، البداء فی ضوء الکتاب و السنه، ۱۴۰۸ق، ص۶۶-۶۷.</ref>
برخی عمل انسان را مانند چراغی روشن دانسته‌اند که این چراغ روشن اگر در معرض موانع مثلا باد قرار نگیرد تا زمانی که روغن دارد روشن خواهد بود و هر زمان روغن آن تمام شوم چراغ هم تمام می‌شود اما اگر در معرض موانعی چون باد قرار گیرد ممکن است هر لحظه خاموش شود. بر این اساس اجل مسمی چراغ تمام شدن روغن چراغ است که چراغ به طور طبیعی خاموش می‌شود و اجل معلق چراغ، خاموش شدن آن به هر دلیلی غیر از تمام شدن روغن چراغ(مثل باد) است. عمر انسان و اجل مسمی و غیر مسمی در مورد انسان نیز همینطور است. <ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۲، ص۴۱۰.</ref> برخی از متکلمین نیز عنوان کرده‌اند دو اجل داشتن انسان در و اقع دو تقدیر برای انسان است و این دو تقدیر موجب تغییر در علم خداوند یا تعارض و تناقض نیست.<ref>سبحانی تبریزی، البداء فی ضوء الکتاب و السنه، ۱۴۰۸ق، ص۶۶-۶۷.</ref>


برخی دیگر نسبت اجل مسمی به اجل غیر مسمی را نسبت مطلق و منجر به مشروط و معلق عنوان کرده‌اند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۸.</ref> به این معنی که اجل مسمی و حتمی در لوح محفوظ(ام الکتاب) ثبت شده است و هیچ تغییر و دگرگونی در آن راه ندارد. اما اجل مشروط که در لوح محو و اثبات ثبت می‌شود همان عمر طبیعی بدن است. به نظر آنها ساختمان بدن انسان به نحوی آفریده شده است که مثلا صد یا حتی صد و بیست سال می‌تواند زنده بماند. این اقتضاء یا مدت زندگی همان چیزی است که در لوح محو واثبات ثبت شده است و به آن اجل غیر مسمی گفته می‌شود.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۹.</ref> چرا که ساختمان بدن ارتباط تنگاتنگی با خود و بیرون از خود دارد لذا ممکن است موانع و اسبابی در ساختمان و اجزاء بسیار فراوان بدن ایجاد شود که باعث تزاحم و اصطکاک آنها با یکدیگر شود و به عبارتی باعث شود که ساختمان بدن یا به عبارت دیگر عمر انسان قبل از رسیدن به حد طبیعی خود از بین برود و اقتضاء زنده بودن او تمام شود.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۹.</ref>
برخی دیگر نسبت اجل مسمی به اجل غیر مسمی را نسبت مطلق و منجر به مشروط و معلق دانسته‌اند.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۸.</ref> به این معنی که اجل مسمی و حتمی در [[لوح محفوظ|لوح محفوظ(ام الکتاب)]] ثبت شده است و هیچ تغییر و دگرگونی در آن راه ندارد. اما اجل مشروط که در [[لوح محو و اثبات]] ثبت می‌شود همان عمر طبیعی بدن است. به نظر آنها ساختمان بدن انسان به نحوی آفریده شده است که مثلا صد یا حتی صد و بیست سال می‌تواند زنده بماند. این اقتضاء یا مدت زندگی همان چیزی است که در لوح محو واثبات ثبت شده است و به آن اجل غیر مسمی گفته می‌شود.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۹.</ref> چرا که ساختمان بدن ارتباط تنگاتنگی با خود و بیرون از خود دارد لذا ممکن است موانع و اسبابی در ساختمان و اجزاء بسیار فراوان بدن ایجاد شود که باعث تزاحم و اصطکاک آنها با یکدیگر شود و به عبارتی باعث شود که ساختمان بدن یا به عبارت دیگر عمر انسان قبل از رسیدن به حد طبیعی خود از بین برود و اقتضاء زنده بودن او تمام شود.<ref>طباطبایی، تفسیر المیزان، ۱۳۹۰ق، ج۷، ص۹.</ref>


==جستارهای وابسته==
==جستارهای وابسته==
کاربر ناشناس