Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۳۵
ویرایش
جز (←تکنگاری) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
طبق آیه ۱۴۵ [[سوره نساء]] جایگاه منافقان در پایینترین درجه [[جهنم]] است و [[مفسران]] با استناد به این آیه، نفاق را از [[کفر]] بدتر دانستهاند. [[نماز میت]] بر منافق متفاوت از نماز میت [[مؤمن]] است و به جای درخواست [[آمرزش]]، بر او [[لعن]] گفته میشود. | طبق آیه ۱۴۵ [[سوره نساء]] جایگاه منافقان در پایینترین درجه [[جهنم]] است و [[مفسران]] با استناد به این آیه، نفاق را از [[کفر]] بدتر دانستهاند. [[نماز میت]] بر منافق متفاوت از نماز میت [[مؤمن]] است و به جای درخواست [[آمرزش]]، بر او [[لعن]] گفته میشود. | ||
کتابهای صفة النفاق و نَعت المنافقین من السنن الماثورة عن رسول الله اثر [[ابونعیم اصفهانی|ابونُعَیم اصفهانی]]، صفاتالمنافقین تألیف [[ابنقیم جوزی| | کتابهای صفة النفاق و نَعت المنافقین من السنن الماثورة عن رسول الله اثر [[ابونعیم اصفهانی|ابونُعَیم اصفهانی]]، صفاتالمنافقین تألیف [[ابنقیم جوزی|ابنقَیم جوزی]] و النفاق والمنافقون فی القرآن الکریم به قلم [[جعفر سبحانی]] ازجمله کتابهایی است که درباره منافقان نوشته شده است. | ||
==نفاق چیست؟== | ==نفاق چیست؟== | ||
منافق کسی است که [[کفر|کفرش]] را پنهان میکند و غیر آن را نمایان میسازد و با اسلام خودش را میپوشاند.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۲۴۱.</ref> منافق در مقابل دو مفهوم مؤمن و کافر به کار میرود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۵، ص۲۰۱، ۲۰۲.</ref> به گفته [[مرتضی مطهری]] مؤمن کسی است که در دل، زبان و عمل به اسلام ایمان دارد، [[کافر]] کسی است که هم در باطن و در ظاهر اسلام را نپذیرفته است و منافق به کسی میگویند که در دل مخالف اسلام است، اما اظهار میکند که به اسلام اعتقاد دارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۵، ص۲۰۶.</ref> | منافق کسی است که [[کفر|کفرش]] را پنهان میکند و غیر آن را نمایان میسازد و با اسلام خودش را میپوشاند.<ref>طریحی، مجمع البحرین، ۱۴۱۶ق، ج۵، ص۲۴۱.</ref> منافق در مقابل دو مفهوم مؤمن و کافر به کار میرود.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۵، ص۲۰۱، ۲۰۲.</ref> به گفته [[مرتضی مطهری]] مؤمن کسی است که در دل، زبان و عمل به اسلام ایمان دارد، [[کافر]] کسی است که هم در باطن و در ظاهر اسلام را نپذیرفته است و منافق به کسی میگویند که در دل مخالف اسلام است، اما اظهار میکند که به اسلام اعتقاد دارد.<ref>مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۹۰ش، ج۲۵، ص۲۰۶.</ref> | ||
===تفاوت نفاق و فسق=== | ===تفاوت نفاق و فسق=== | ||
ایمان اعتقاد قلبی و اقرار زبانی و عمل به وظایف است بر این اساس آن که هر سه را دارا است مؤمن و هر که هر سه را فاقد است کافر است و هر کس اقرار زبانی(به دروغ) دارد ولی اعتقاد قلبی ندارد منافق و هر کس اعتقاد قلبی و زبانی دارد ولی در عمل کوتاهی | ایمان اعتقاد قلبی و اقرار زبانی و عمل به وظایف است بر این اساس آن که هر سه را دارا است مؤمن و هر که هر سه را فاقد است کافر است و هر کس اقرار زبانی(به دروغ) دارد ولی اعتقاد قلبی ندارد منافق و هر کس اعتقاد قلبی و زبانی دارد ولی در عمل کوتاهی میکند فاسق است.<ref>حسینی شاه عبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۱۳،ص۱۷۷؛ قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱۰، ص۵۰.</ref> | ||
[[علامه طباطبایی]] نیز نفاق و ضعف ایمان | [[علامه طباطبایی]] نیز نفاق و ضعف ایمان را دو امر متفاوت دانسته که اولی این است که انسان چیزی را بگوید که بدان اعتقاد ندارد و عمل نمیکند و دومی آن است که انسان چیزی را که میگوید و بدان اعتقاد دارد به جهت سستی اراده و همت انجامش ندهد.<ref>طباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۹، ص۲۴۹.</ref> | ||
==اهمیت منافقان در تاریخ اسلام== | ==اهمیت منافقان در تاریخ اسلام== | ||
به نوشته [[تفسیر نمونه]]، مسئله نفاق و منافقان در اسلام، بعد از [[هجرت پیامبر(ص)]] به [[مدینه]] مطرح شده است. در «مکّه» مخالفان آشکارا بر ضد اسلام تبلیغ میکردند؛ اما بعد از قدرتگیری مسلمانان در مدینه، دشمنان در ضعف قرار گرفتند و برای ادامه برنامههایشان برضد پیامبر(ص) و مسلمانان، در ظاهر به صفوف مسلمانان پیوستند، در حالی که [[ایمان]] نیاورده بودند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۴۶.</ref> | به نوشته [[تفسیر نمونه]]، مسئله نفاق و منافقان در اسلام، بعد از [[هجرت پیامبر(ص)]] به [[مدینه]] مطرح شده است. در «مکّه» مخالفان آشکارا بر ضد اسلام تبلیغ میکردند؛ اما بعد از قدرتگیری مسلمانان در مدینه، دشمنان در ضعف قرار گرفتند و برای ادامه برنامههایشان برضد پیامبر(ص) و مسلمانان، در ظاهر به صفوف مسلمانان پیوستند، در حالی که [[ایمان]] نیاورده بودند.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۴۶.</ref> | ||
[[سوره منافقون]] نیز در خصوص منافقان نازل شده است. در آن منافقان وصف شدهاند و از دشمنی شدیدشان با مسلمانان سخن آمده است. همچنین در این سوره به پیامبر(ص) دستور داده شده است که از خطر منافقان برحذر باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۷۸.</ref> در [[سوره توبه]] نیز چندین آیه به منافقان اختصاص یافته است. <ref>رک: قویدل، منافقان در قرآن.</ref> علامه طباطبایی بر این باور است که باید بر اساس آیات قرآن، تحلیلی تاریخی صورت بگیرد تا فساد و تباهی و گرفتاریهایی که در جامعه اسلامی به وجود آوردند روشن شود. <ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۹، ص۴۱۴. | [[سوره منافقون]] نیز در خصوص منافقان نازل شده است. در آن منافقان وصف شدهاند و از دشمنی شدیدشان با مسلمانان سخن آمده است. همچنین در این سوره به پیامبر(ص) دستور داده شده است که از خطر منافقان برحذر باشد.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۴۱۷ق، ج۱۹، ص۲۷۸.</ref> در [[سوره توبه]] نیز چندین آیه به منافقان اختصاص یافته است.<ref>رک: قویدل، منافقان در قرآن.</ref> علامه طباطبایی بر این باور است که باید بر اساس آیات قرآن، تحلیلی تاریخی صورت بگیرد تا فساد و تباهی و گرفتاریهایی که در جامعه اسلامی به وجود آوردند روشن شود.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۱ق، ج۹، ص۴۱۴. | ||
</ref> | </ref> | ||
===شخصیتهای منافق در صدر اسلام=== | ===شخصیتهای منافق در صدر اسلام=== | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
[[اصحاب عقبه|اصحاب عَقَبه]] نیز در زمره منافقان شمرده شدهاند. آنها گروهی از اصحاب بودند که در مسیر بازگشت پیامبر(ص) از [[غزوه تبوک]] نقشه [[ترور]] پیامبر را داشتند، ولی موفق نشدند.<ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۷۴.</ref> مورخان و سیرهنویسان تعداد اصحاب عقبه را بین ۱۲ تا ۱۵ تن ذکر کردهاند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۵-۱۰۴۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸ق، ج۵، ص۲۰.</ref> بر اساس روایتی از [[امام باقر(ع)]]، شمار آنان ۱۲ تن بوده که هشت تن از [[قریش]] بوده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۹.</ref> [[شیخ صدوق]] بر اساس روایتی، ۱۲ تن از آنان را از [[بنیامیه]] و ۵ تن را از سایر قبایل دانسته است.<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۹۸.</ref> سیوطی از علمای [[اهل سنت]] نام اصحاب عقبه را نقل کرده است؛ از جمله سعد بن ابیسَرح، ابوحاضر اعرابی، جُلاس بن سُوَید، مجمع بن جاریه، مُلَیح تَیمی، [[حصین بن نمیر|حُصَین بن نُمَیر]]، طُعَیمَة بن اُبَیرِق و مُرَّة بن رَبیع.<ref>سیوطی، الدرالمنثور، دارالفکر، ج۴، ص۲۴۳.</ref> | [[اصحاب عقبه|اصحاب عَقَبه]] نیز در زمره منافقان شمرده شدهاند. آنها گروهی از اصحاب بودند که در مسیر بازگشت پیامبر(ص) از [[غزوه تبوک]] نقشه [[ترور]] پیامبر را داشتند، ولی موفق نشدند.<ref>مقریزی، امتاع الاسماع، ۱۴۲۰ق، ج۲، ص۷۴.</ref> مورخان و سیرهنویسان تعداد اصحاب عقبه را بین ۱۲ تا ۱۵ تن ذکر کردهاند.<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۳، ص۱۰۴۵-۱۰۴۴؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۳۹۸ق، ج۵، ص۲۰.</ref> بر اساس روایتی از [[امام باقر(ع)]]، شمار آنان ۱۲ تن بوده که هشت تن از [[قریش]] بوده است.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۹.</ref> [[شیخ صدوق]] بر اساس روایتی، ۱۲ تن از آنان را از [[بنیامیه]] و ۵ تن را از سایر قبایل دانسته است.<ref>شیخ صدوق، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۳۹۸.</ref> سیوطی از علمای [[اهل سنت]] نام اصحاب عقبه را نقل کرده است؛ از جمله سعد بن ابیسَرح، ابوحاضر اعرابی، جُلاس بن سُوَید، مجمع بن جاریه، مُلَیح تَیمی، [[حصین بن نمیر|حُصَین بن نُمَیر]]، طُعَیمَة بن اُبَیرِق و مُرَّة بن رَبیع.<ref>سیوطی، الدرالمنثور، دارالفکر، ج۴، ص۲۴۳.</ref> | ||
=== برخورد پیامبر با منافقان=== | === برخورد پیامبر با منافقان=== | ||
به گفته محققان، از مجموع یافتههای تاریخی درباره شیوه برخورد پیامبر(ص) با منافقان، این مطلب برداشت میشود که او همواره تا آنجا که ممکن بود، با منافقان با مدارا و گذشت رفتار میکرد.<ref>دانش، «رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق»، ص۲۳.</ref> | به گفته محققان، از مجموع یافتههای تاریخی درباره شیوه برخورد پیامبر(ص) با منافقان، این مطلب برداشت میشود که او همواره تا آنجا که ممکن بود، با منافقان با مدارا و گذشت رفتار میکرد.<ref>دانش، «رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق»، ص۲۳.</ref> پیامبر(ص) از کفر پنهان منافقان آگاه بود و در بسیاری از موارد، آیات قرآن آنها را معرفی میکرد.<ref> دانش، «رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق»، ص۲۳.</ref> او بارها در پاسخ کسانی که پیشنهاد قتل منافقان را مطرح میکردند، از چنین کارهایی نهی میکرد.{{مدرک}} | ||
با این همه گفتهاند عفو و مدارای پیامبر موجب بیتوجهی او به جامعه اسلامی نمیشد. پیامبر حرکتهای منافقان را زیر نظر داشت، برنامههای آنان را خنثی میکرد و هنگام شایعهسازیهایشان، حقایق را به آگاهی مسلمانان میرساند. البته او در موارد نادر با منافقان برخورد قاطع هم کرده است که از جمله آنها تخریب [[مسجد ضرار]] است.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۸۰ش، ص۶۵۰؛ دانش، «رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق»، ص۲۱-۲۲.</ref> | با این همه گفتهاند عفو و مدارای پیامبر موجب بیتوجهی او به جامعه اسلامی نمیشد. پیامبر حرکتهای منافقان را زیر نظر داشت، برنامههای آنان را خنثی میکرد و هنگام شایعهسازیهایشان، حقایق را به آگاهی مسلمانان میرساند. البته او در موارد نادر با منافقان برخورد قاطع هم کرده است که از جمله آنها تخریب [[مسجد ضرار]] است.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ۱۳۸۰ش، ص۶۵۰؛ دانش، «رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق»، ص۲۱-۲۲.</ref> | ||
==ویژگیهای منافقان در قرآن== | ==ویژگیهای منافقان در قرآن== | ||
در قرآن و روایات ویژگیها و نشانههایی برای منافقان بیان شده است. بنا به گفته نویسندگان [[تفسیر نمونه]]، در سوره منافقون ده ویژگی برای آنها ذکر شده است: دروغگویی، سوگند دروغ خوردن، نداشتن درک درست از حقیقت، آراستگی ظاهری و چربزبانی، انعطافنداشتن در برابر سخن حق، سوءظن و ترسداشتن از هر حادثهای، تمسخر حق، فسق و گناه، تصور مالکیت بر همه چیز و محتاجدانستن دیگران به خود، و بالاخره خودبزرگبینی و کوچکشمردن دیگران.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۶۴.</ref>[[تفسیر المیزان]] تعبیر «خُشُبٌ مُسَنَّدَه» برای منافقان در سوره منافقون را بیانگر مذمت آنان دانسته که هر چند | در قرآن و روایات ویژگیها و نشانههایی برای منافقان بیان شده است. بنا به گفته نویسندگان [[تفسیر نمونه]]، در سوره منافقون ده ویژگی برای آنها ذکر شده است: دروغگویی، سوگند دروغ خوردن، نداشتن درک درست از حقیقت، آراستگی ظاهری و چربزبانی، انعطافنداشتن در برابر سخن حق، سوءظن و ترسداشتن از هر حادثهای، تمسخر حق، فسق و گناه، تصور مالکیت بر همه چیز و محتاجدانستن دیگران به خود، و بالاخره خودبزرگبینی و کوچکشمردن دیگران.<ref>مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۴ش، ج۲۴، ص۱۶۴.</ref>[[تفسیر المیزان]] تعبیر «خُشُبٌ مُسَنَّدَه» برای منافقان در سوره منافقون را بیانگر مذمت آنان دانسته که هر چند بدنهایی زیبا و تحسین برانگیز و زبانی شیرین و حرّاف دارند ولی مانند چوبهایی تکیه داده بر دیوار و اشباحی خالی از روح هستند که هیچ خیر و فایدهای در وجودشان نیست زیرا اهل فهم درک نیستند.<ref>طباطبایی، المیزان، ۱۳۹۴ق، ج۱۹، ص۲۸۱. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
===تحلیل دروغگویی منافق === | ===تحلیل دروغگویی منافق === | ||
قرآن سخن منافقان را نقل میکند که شهادت به رسالت پیامبر میدادند ولی آنها را دروغگو میخواند (وَاللهُ | قرآن سخن منافقان را نقل میکند که شهادت به رسالت پیامبر میدادند ولی آنها را دروغگو میخواند (وَاللهُ یشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکاذِبُونَ)<ref>سوره منافقون آیه ۱</ref> یعنی پیامبر قطعاً فرستاده خداست ولی منافقی که به رسالت او گواهی میدهد چون اعتقادی به آن چه خودش میگوید ندارد دروغگوست. بر این اساس منافق گرفتار کذب مُخبِری است. یعنی هر چند سخنی درست میگوید و صدق خبری دارد ولی خودش به آن اعتقادی ندارد. در واقع تکذیب منافقان به جهت خبردادن آنها به چیزی است که بدان اعتقادی ندارند نه این که خبر آنها درباره رسالت پیامبر دروغ باشد.<ref>الطباطبائی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۳۱۵. و ج۱۹، ص۲۷۹. </ref> به باور نویسنده [[تفسیر نور]] در واقع نفاق یک دروغ عملی است که کتمان کفر و اظهار(دروغین) ایمان است.<ref>قرائتی، تفسیر نور، ۱۳۸۳ش، ج۱۰، ص۴۹.</ref> | ||
===تمثیل حال روحی منافق=== | ===تمثیل حال روحی منافق=== | ||
بر اساس آیات ۱۷ تا ۱۹ [[سوره بقره]] منافق همانند | بر اساس آیات ۱۷ تا ۱۹ [[سوره بقره]] منافق همانند کسی است که در ظلمتی کور قرار گرفته است، و راه را تشخیص نمیدهد. برای دیدن اطراف دنبال روشنی میگردد، آتشی روشن میکند، اما خدا به وسیلهای چون باد یا باران آتشش را خاموش کند و او دوباره به همان ظلمت گرفتار میشود. در واقع چون منافق به ظاهر دم از ایمان میزند، از بعضی فوائد دین برخوردار میشود، مثلا از مؤمنین ارث میبرد، با آنان ازدواج میکند، و...، اما چون مرگ که هنگام برخورداری از آثار ایمان است، فرا میرسد، خداوند نور خود را از او میگیرد، و آنچه را به عنوان دین انجام داده باطل میکند و در میان دو ظلمت قرار میگیرد، یکی ظلمت اصلیاش و دیگری ظلمتی که اعمالش به بار آورده است. | ||
در تمثیل دیگر منافق به | در تمثیل دیگر منافق به کسی میماند، که دچار رگبار باران توأم با ظلمت شده است، رعد و صاعقه هولانگیز از هر سو او را دچار وحشت کرده، قرارگاهی نمییابد. در آن ظلمت پیش پایش را نمیبیند و چیزی را تشخیص نمیدهد، شدت رگبار او را وادار به فرار میکند، ولی تاریکی نمیگذارد قدم از قدم بردارد. از روشنایی رعد و برق آسمان استفاده میکند، اما همین که یک قدم برداشت برق خاموش گشته، دوباره در تاریکی فرو میرود. | ||
این تمثیلها نشان میدهد که منافق | این تمثیلها نشان میدهد که منافق ایمان را دوست ندارد، اما از روی ناچاری بدان تظاهر میکند، ولی چون دلش با زبانش یکسان نیست، راه زندگی را نمییابد. چنین کسی همواره دچار خطا و لغزش میشود، یک قدم با مسلمانان همراهی میکند اما دوباره میایستد.<ref>طباطبائی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۱، ص۸۹.</ref> | ||
===جایگاه منافقان در جهنم=== | ===جایگاه منافقان در جهنم=== | ||
طبق آیه ۱۴۵ [[سوره نساء]]، منافقان در پایینترین نقطه و در قعرِ [[جهنم]] (دَرَک اَسفَل) قرار دارند: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» (منافقان در فروترین درجات دوزخاند). این آیه سرانجام منافقان را بیان کرده است.<ref>مکارم، الامثل | طبق آیه ۱۴۵ [[سوره نساء]]، منافقان در پایینترین نقطه و در قعرِ [[جهنم]] (دَرَک اَسفَل) قرار دارند: «إِنَّ الْمُنافِقینَ فِی الدَّرْک الْأَسْفَلِ مِنَ النَّارِ» (منافقان در فروترین درجات دوزخاند). این آیه سرانجام منافقان را بیان کرده است.<ref>مکارم، الامثل فی تفسیر، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۵۰۵.</ref> به گفته [[ناصر مکارم شیرازی]] از مفسران شیعه، طبق آیات قرآن، نفاق از [[کفر]] شدیدتر است و منافقان دورترین مخلوقان از خدا هستند.<ref>مکارم، الامثل فی تفسیر، ۱۴۲۱ق، ج۳، ص۵۰۴.</ref> | ||
==تکنگاری== | ==تکنگاری== | ||
افزون بر مباحثی که در کتابهای فقهی و تفسیری درباره منافق مطرح شده است، نوشتههای مستقلی نیز در این زمینه وجود دارد که برخی پیشینهای دراز دارند؛ همچون «صفة النفاق و ذم المنافقین»، نوشته جعفر بن محمد الفریانی (۲۰۷-۳۰۱ق) و «صفة النفاق و نَعت المنافقین من السنن الماثورة عن رسول الله»، اثر ابونُعَیم اصفهانی (۳۳۴-۴۳۰ق) و «صفاتالمنافقین»، از | افزون بر مباحثی که در کتابهای فقهی و تفسیری درباره منافق مطرح شده است، نوشتههای مستقلی نیز در این زمینه وجود دارد که برخی پیشینهای دراز دارند؛ همچون «صفة النفاق و ذم المنافقین»، نوشته جعفر بن محمد الفریانی (۲۰۷-۳۰۱ق) و «صفة النفاق و نَعت المنافقین من السنن الماثورة عن رسول الله»، اثر ابونُعَیم اصفهانی (۳۳۴-۴۳۰ق) و «صفاتالمنافقین»، از ابنقَیم جوزی (۶۹۱-۷۵۱ق). | ||
برخی دیگر از کتابها در این زمینه عبارتاند از: | برخی دیگر از کتابها در این زمینه عبارتاند از: | ||
* المنافقون فی القرآن، از سید حسین صدر | * المنافقون فی القرآن، از سید حسین صدر | ||
* النفاق والمنافقون فی القرآن الکریم، به قلم [[جعفر سبحانی]] | * النفاق والمنافقون فی القرآن الکریم، به قلم [[جعفر سبحانی]] | ||
* ظاهرة النفاق و خبائث المنافقین فی التاریخ، تألیف عبدالرحمان حسن حبنکه المیدانی | * ظاهرة النفاق و خبائث المنافقین فی التاریخ، تألیف عبدالرحمان حسن حبنکه المیدانی | ||
* المواجهة بین النبی (ص) و بین المنافقین، نوشته عبدالکریم نیری | * المواجهة بین النبی(ص) و بین المنافقین، نوشته عبدالکریم نیری | ||
* صور المنافقین فی القرآن الکریم، تالیف بخاری سباعی | * صور المنافقین فی القرآن الکریم، تالیف بخاری سباعی | ||
* نفاق و منافق از دیدگاه [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]]، نوشته زهرا آشیان و فرشته سلامی | * نفاق و منافق از دیدگاه [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]]، نوشته زهرا آشیان و فرشته سلامی | ||
خط ۶۷: | خط ۶۷: | ||
* جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰ش. | * جعفریان، رسول، تاریخ سیاسی اسلام، قم، دلیل ما، ۱۳۸۰ش. | ||
* دانش، محمدقدیر، «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/342600 رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق]»، مجله معرفت، شماره ۱۲۹، ۱۳۸۷ش. | * دانش، محمدقدیر، «[https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/342600 رسول خدا(ص) و استراتژی ایشان در برابر خط نفاق]»، مجله معرفت، شماره ۱۲۹، ۱۳۸۷ش. | ||
* سیوطی، جلالالدین، الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور، بیروت، دارالفکر، | * سیوطی، جلالالدین، الدرالمنثور فی التفسیر بالماثور، بیروت، دارالفکر، بیتا. | ||
* شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲ش. | * شیخ صدوق، محمد بن علی، الخصال، تصحیح: علی اکبر غفاری، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۶۲ش. | ||
* طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق. | * طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق. | ||
* | * طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ۵، ۱۳۷۴ش. | ||
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، ناصرخسرو، تهران، ۱۳۷۲ش. | * طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه: محمدجواد بلاغی، ناصرخسرو، تهران، ۱۳۷۲ش. | ||
* طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۴۱۶ق. | * طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تحقیق سید احمد حسینی، تهران، کتابفروشی مرتضوی، ۱۴۱۶ق. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
* مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش. | * مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، تهران، انتشارات صدرا، ۱۳۹۰ش. | ||
* مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع بمل للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النسیمی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م. | * مقریزی، احمد بن علی، امتاع الاسماع بمل للنبی من الاحوال و الاموال و الحفدة و المتاع، تحقیق محمد عبدالحمید النسیمی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق/۱۹۹۹م. | ||
* مکارم | * مکارم شیرازی، ناصر، الامثل فی تفسیر کتابالله المنزل، قم، مدرسه امام علی بن ابیطالب(ع)، چاپ اول، ۱۴۲۱ق. | ||
* مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش. | * مکارم شیرازی، ناصر و جمعی از نویسندگان، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۴ش. | ||
* نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، تصحیح عباس قوچانی و علی آخوندی، | * نجفی، محمدحسن، جواهرالکلام فی شرح شرائع الاسلام، تصحیح عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم. | ||
* واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م. | * واقدی، محمد بن عمر، المغازی، تحقیق: مارسدن جونس، بیروت، مؤسسه الاعلمی، ۱۴۰۹ق-۱۹۸۹م. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
== پیوند به بیرون== | == پیوند به بیرون== |