کاربر ناشناس
خناس: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>M.bahrami |
imported>M.bahrami بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آذر]]|روز=[[۱۱]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=M.bahrami }} | {{در دست ویرایش ۲|ماه=[[آذر]]|روز=[[۱۱]]|سال=[[۱۳۹۶]]|کاربر=M.bahrami }} | ||
== مفهوم == | == مفهوم == | ||
خناس از ریشه | خناس از ریشه «خَنَسَ» است که برای آن معنای مختلفی بیان شده است. انقباض، تأخیر انداختن، کنار رفتن، بازگشتن و پنهان شدن ازجمله معانیای است که برای آن در کتابهای مختلف مطرحشده است.<ref> جوهری، الصحاح، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص ۹۲۵؛ ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۴ق، ج۶، ص۷۱-۷۲.</ref> در کتاب [[قاموس قرآن (کتاب)|قاموس قرآن]] آمده است که در کتابهای قاموس اللغه، تفسیر بیضاوی و کشاف در معنای این واژه تأخر، واپس ماندن ذکر شده است. همچنین در کتاب نهایه و مفردات راغب به معنای انقباض، تأخیر انداختن و کنار رفتن آمده است.<ref>قرشی، بنایی، قاموس قرآن، ج۲، ص۳۰۸- ۳۰۹.</ref> [[قرشی بنایی]] معتقد است؛ خنس و خنوس به معنی کنار رفتن، واپس ماندن و پنهان شدن است چراکه این معانی به یکدیگری نزدیکاند.<ref>قرشی بنایی، قاموس قرآن، ج۲، ص ۳۰۹.</ref> | ||
== خناس به معنای شیطان در قرآن== | == خناس به معنای شیطان در قرآن== | ||
در قرآن کریم دو بار از ریشهٔ واژه یعنی «خنس» | در [[قرآن|قرآن کریم]] دو بار از ریشهٔ این واژه یعنی «خنس» استفاده شده است: | ||
#آیه ۱۵ سوره تکویر « فَلَا أُقْسِمُ بِالخْنَّس؛ سوگند به ستارگانی که بازمیگردند.» | #آیه ۱۵ [[سوره تکویر]] « فَلَا أُقْسِمُ بِالخْنَّس؛ سوگند به ستارگانی که بازمیگردند.» | ||
#آیه ۴ سوره ناس « مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخْنَّاس؛ از شر وسوسهگر پنهانکار.» | #آیه ۴ [[سوره ناس]] « مِن شَرِّ الْوَسْوَاسِ الخْنَّاس؛ از شر وسوسهگر پنهانکار.» | ||
بسیاری از مفسران خناس را در آیه چهارم سوره ناس به شیطان | بسیاری از [[مفسر|مفسران]] معقدند که خناس را در آیه چهارم [[سوره ناس]] به معنای [[شیطان]] به کار رفته است، آنها عنوان کردهاند که خناس یکی از اوصاف شیطان است چراکه هر زمان انسان به یاد [[خدا]] باشد پنهان میشود و هر زمان که انسان از یاد خداوند غافل شد بهسرعت باز میگردد.<ref>طبرسی، ترجمه تفسیر جوامع الجامع، ۱۳۷۵ش، ج۶، ص ۷۴۵؛ قمی، تفسیر القمی، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص ۴۵۰؛ مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص ۹۴۳؛ شاهعبدالعظیمی، تفسیر اثنی عشری، ۱۳۶۳ش، ج۱۴، ص۳۹۷؛ مراغی، تفسیر المراغی، بیروت، ۱۳۹۰ق، ج۳۰، ص۲۷۰؛ زحیلی، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، ۱۴۱۱ق، ج۳۰، ص۴۸۱.</ref> در [[المیزان فی تفسیر القرآن (کتاب)|تفسیر المیزان]] آمده است خناس به معنای اختفای بعد از ظهور است و به کسی گفته میشود که همواره ظاهر میشود و سپس مخفی میشود است. از همین رو با توجه به اینکه شیطان بهطور مداوم انسان را وسوسه میکند و به محضی که انسان به یاد خدا میافتد پنهان میشود و هر زمان که انسان از یاد خدا غافل شد دوباره برمیگردد و انسان را وسوسه میکند، برخی به گفتهاند که منظور از خناس همان شیطان است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص ۶۱۹. </ref> | ||
در تفسیر المیزان آمده است خناس به معنای اختفای بعد از ظهور است و به کسی گفته میشود که همواره ظاهر میشود و سپس مخفی میشود است. از همین رو با توجه به اینکه شیطان بهطور مداوم انسان را وسوسه میکند و به محضی که انسان به یاد خدا میافتد پنهان میشود و هر زمان که انسان از یاد خدا غافل شد دوباره برمیگردد و انسان را وسوسه میکند، برخی به گفتهاند که منظور از خناس همان شیطان است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص ۶۱۹. </ref> | |||
برخی مفسرین در تفسیر «وسواس الخناس» گفتهاند که شیطان خناس با کلام خفی بهنحویکه هیچ صدا و شنیدنی در آن وجود نداشته باشد مقصود و مفهوم خود را به انسان منتقل میکند مانند انسانی که مفهوم خودش را بدون استفاده از کلام به دیگری میفهماند.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج ۱۰، ص ۴۳۷.</ref> زمخشری معتقد است که بر اساس آنچه در قرآن کریم | برخی مفسرین در تفسیر «وسواس الخناس» گفتهاند که شیطان خناس با کلام خفی بهنحویکه هیچ صدا و شنیدنی در آن وجود نداشته باشد مقصود و مفهوم خود را به انسان منتقل میکند مانند انسانی که مفهوم خودش را بدون استفاده از کلام به دیگری میفهماند.<ref>طوسی، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، ج ۱۰، ص ۴۳۷.</ref> [[زمخشری]] معتقد است که بر اساس آنچه در [[قرآن|قرآن کریم]] مبنی بر امکان شیطان بودن انسان و [[جن]] آمده است، پس شیطانی که در این آیه مورد نظر است فقط شیطان جنی نیست بلکه شیطان انسانی و کسی که زیاد وسوسه میکند را نیز شامل میشود.<ref>زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ۱۴۰۷ق، ج۴، ص۸۲۴.</ref> در [[تفسیر نمونه (کتاب)|تفسیر نمونه]] آمده است که اساساً شیطان اهداف خود را با مخفیکاری انجام میدهد چراکه این مخفیکاری باعث میشود انسان تصور کند که آنچه میخواهد انجام دهد باور و فکر خودش است و کسی به او چیزی را تحمیل نکرده است، به همین دلیل راحتتر و سریعتر گمراه میشود. مخفیکاری شیطان باعث تزیین وسوسههای او میشود. یعنی شیطان با مخفیکاری کارهای باطل را در لعابی از حق و [[دروغ]]، [[گناه]] را در لباس [[عبادت]]، و گمراهی را در پوشش هدایت به باور و فکر انسان تبدیل میکند.<ref> مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ۱۳۷۱ش، ج۲۷، ص ۴۷۳.</ref> | ||
در تفسیر نمونه آمده است که اساساً شیطان اهداف خود را با مخفیکاری انجام میدهد چراکه این مخفیکاری باعث میشود | |||
عباس نژاد در کتاب قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی معتقد است که منظور از وسوسههای خناس در این سوره ارزشهای موهوم و ساختگی است که میتواند جامعه و ارزشهای خدایی را از بین ببرد.<ref>عباس نژاد، قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۴۱۱.</ref> | عباس نژاد در کتاب قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی معتقد است که منظور از وسوسههای خناس در این سوره ارزشهای موهوم و ساختگی است که میتواند جامعه و ارزشهای خدایی را از بین ببرد.<ref>عباس نژاد، قرآن، روانشناسی و علوم تربیتی، ۱۳۸۴ش، ص۴۱۱.</ref> | ||
==خناس با یاد خدا پنهان میشود== | ==خناس با یاد خدا پنهان میشود== | ||
در بسیاری از روایات نیز خناس | در بسیاری از [[حدیث|روایات]] نیز خناس به معنای شیطان مطرحشده است: | ||
*رسول خدا(ص) فرمود: شیطان پوزه خود را بر قلب انسان میگذارد، اگر انسان به یاد خدا بود از آن فرار میکند و دور میشود، و اما اگر خدا در آن نبود، آن را تسخیر میکند و این همان معنای وسواس خناس است.<ref>طبرسی، ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۷، ص ۳۹۴.</ref> | *رسول خدا(ص) فرمود: [[شیطان]] پوزه خود را بر قلب انسان میگذارد، اگر انسان به یاد [[خدا]] بود از آن فرار میکند و دور میشود، و اما اگر خدا در آن نبود، آن را تسخیر میکند و این همان معنای وسواس خناس است.<ref>طبرسی، ترجمه مجمعالبیان، ج ۲۷، ص ۳۹۴.</ref> | ||
*در روایت دیگری وسواس خناس یکی از یاران شیطان شمردهشده است. که کار او بر اساس این روایت وعده دادن و آرزمند کردن انسان است. او در مرحله بعد انسان را تشویق به ارتکاب گناه برای رسیدن به آرزوهایش میکند و زمانی که انسان دچار گناه شد استغفار را از یاد او میبرد.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۶۲۰.</ref> | *در روایت دیگری وسواس خناس یکی از یاران شیطان شمردهشده است. که کار او بر اساس این روایت وعده دادن و آرزمند کردن انسان است. او در مرحله بعد انسان را تشویق به ارتکاب گناه برای رسیدن به آرزوهایش میکند و زمانی که انسان دچار گناه شد استغفار را از یاد او میبرد.<ref>طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، ۱۳۷۴ش، ج۲۰، ص۶۲۰.</ref> | ||
* در روایت دیگری ذیل آیه ۴ سوره ناس آمده است که هر انسانی که متولد میشود در قلب او وسواس خناسی است. زمانی که به یاد خداست این وسواس پنهان میشود و میرود اما هر زمان که از یاد خدا غافل میشود وسوسه باز میگردد و انسان را گمراه میکند. در این کتاب روایات متعددی نقلشده است که این مفهوم را تائید میکنند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳۰، ص۲۲۸؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۵، ص۵۲۶.</ref> | * در روایت دیگری ذیل آیه ۴ [[سوره ناس]] آمده است که هر انسانی که متولد میشود در قلب او وسواس خناسی است. زمانی که به یاد خداست این وسواس پنهان میشود و میرود اما هر زمان که از یاد خدا غافل میشود وسوسه باز میگردد و انسان را گمراه میکند. در این کتاب روایات متعددی نقلشده است که این مفهوم را تائید میکنند.<ref>طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ۱۴۱۲ق، ج۳۰، ص۲۲۸؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۵، ص۵۲۶.</ref> | ||
* در روایتی دیگر ذیل این آیه آمده است که شیطان خناس بهصورت خوکی معلق در قلب انسان است که خداوند او را بر انسان مسلط کرده است. این شیطان به نحوی است که وقتی انسان به یاد خداوند میافتد از قلب انسان پنهان میشود و از جسم و بدن انسان فرار میکند.<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص ۹۴۳.</ref> | * در روایتی دیگر ذیل این آیه آمده است که شیطان خناس بهصورت خوکی معلق در قلب انسان است که خداوند او را بر انسان مسلط کرده است. این شیطان به نحوی است که وقتی انسان به یاد خداوند میافتد از قلب انسان پنهان میشود و از جسم و بدن انسان فرار میکند.<ref>مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، ۱۴۲۳ق، ج۴، ص ۹۴۳.</ref> | ||
*در روایت دیگری از حضرت رسول ذیل این آیه آمده است که در قلب همه مؤمنان دو گوش است که در یک گوش فرشتهای میدمد و الهام میکند و در گوش دیگر وسواس خناس مومن را وسوسه میکند. <ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان، ج ۲۷، ص ۳۹۶.</ref> | *در روایت دیگری از حضرت رسول ذیل این آیه آمده است که در قلب همه [[مومن|مؤمنان]] دو گوش است که در یک گوش فرشتهای میدمد و الهام میکند و در گوش دیگر وسواس خناس مومن را وسوسه میکند. <ref>طبرسی، ترجمه مجمع البیان، ج ۲۷، ص ۳۹۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |