Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۵٬۹۹۳
ویرایش
imported>Mgolpayegani |
|||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
{{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =:{{سخ}}'''السَّلامُ عَلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی الْقَائِلِ لِلْحُسَینِ وَ قَدْ أذِنَ لَهُ فِی الانْصِرَافِ لا نُخَلِّیک حَتَّی یعْلَمَ اللَّهُ أنَّا قَدْ حَفِظْنَا غَیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِیک وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أنِّی أقْتَلُ ثُمَّ أحْیا ثُمَّ أحْرَقُ ثُمَّ أذْرَی وَ یفْعَلُ ذَلِک بِی سَبْعِینَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُک حَتَّی ألْقَی حِمَامِی دُونَک وَ کیفَ لا أفْعَلُ ذَلِک وَ إِنَّمَا هِی مَوْتَةٌ أوْ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِی الْکرَامَةُ الَّتِی لا انْقِضَاءَ لَهَا أبَداً فَقَدْ لَقِیتَ حِمَامَک وَ وَاسَیتَ إِمَامَک وَ لَقِیتَ مِنَ اللَّهِ الْکرَامَةَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَکمْ فِی الْمُسْتَشْهَدِینَ وَ رَزَقَنَا مُرَافَقَتَکمْ فِی أعْلَی عِلِّیینَ'''|تاریخ بایگانی | منبع = <small>بحارالانوار، ج۴۵، ص۷۰.</small> | تراز = چپ| عرض = 200px | اندازه خط = 15px|رنگ پس زمینه=#FF3399 | گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | {{جعبه نقل قول | عنوان = | نقلقول =:{{سخ}}'''السَّلامُ عَلَی سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَنَفِی الْقَائِلِ لِلْحُسَینِ وَ قَدْ أذِنَ لَهُ فِی الانْصِرَافِ لا نُخَلِّیک حَتَّی یعْلَمَ اللَّهُ أنَّا قَدْ حَفِظْنَا غَیبَةَ رَسُولِ اللَّهِ (ص) فِیک وَ اللَّهِ لَوْ أَعْلَمُ أنِّی أقْتَلُ ثُمَّ أحْیا ثُمَّ أحْرَقُ ثُمَّ أذْرَی وَ یفْعَلُ ذَلِک بِی سَبْعِینَ مَرَّةً مَا فَارَقْتُک حَتَّی ألْقَی حِمَامِی دُونَک وَ کیفَ لا أفْعَلُ ذَلِک وَ إِنَّمَا هِی مَوْتَةٌ أوْ قَتْلَةٌ وَاحِدَةٌ ثُمَّ هِی الْکرَامَةُ الَّتِی لا انْقِضَاءَ لَهَا أبَداً فَقَدْ لَقِیتَ حِمَامَک وَ وَاسَیتَ إِمَامَک وَ لَقِیتَ مِنَ اللَّهِ الْکرَامَةَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ حَشَرَنَا اللَّهُ مَعَکمْ فِی الْمُسْتَشْهَدِینَ وَ رَزَقَنَا مُرَافَقَتَکمْ فِی أعْلَی عِلِّیینَ'''|تاریخ بایگانی | منبع = <small>بحارالانوار، ج۴۵، ص۷۰.</small> | تراز = چپ| عرض = 200px | اندازه خط = 15px|رنگ پس زمینه=#FF3399 | گیومه نقلقول = | تراز منبع = چپ}} | ||
ترجمۀ آغاز نامۀ کوفیان چنین است: | ترجمۀ آغاز نامۀ کوفیان چنین است: | ||
:: | ::«''به نام خداوند رحمان رحیم'' | ||
::به حسین بن علی از شیعیان مؤمن و مسلمان وی، اما بعد: زود بیا که مردم در انتظار تو هستند و دل با کسی جز دو ندارند، بشتاب بشتاب درود بر تو باد...اما بعد همه جا سبز شده و میوهها رسیده و چاهها پر آب شده، اگر خواهی بیا که سپاه تو آمده است و سلام بر تو باد.»<ref>رکـ:طبری، تاریخ طبری، ج۴، صص۲۶۱-۲۶۲؛ سماوی، ابصار العین، ص۲۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۹۷؛ جلالی، سلحشوران طف، ص۲۶۲؛ کمرهای، عنصر شجاعت، ج۱، ص۱۶۲.</ref> | ::''به حسین بن علی از شیعیان مؤمن و مسلمان وی، اما بعد: زود بیا که مردم در انتظار تو هستند و دل با کسی جز دو ندارند، بشتاب بشتاب درود بر تو باد...اما بعد همه جا سبز شده و میوهها رسیده و چاهها پر آب شده، اگر خواهی بیا که سپاه تو آمده است و سلام بر تو باد''.»<ref>رکـ:طبری، تاریخ طبری، ج۴، صص۲۶۱-۲۶۲؛ سماوی، ابصار العین، ص۲۱۶؛ ابن شهرآشوب، مناقب، ج۴، ص۹۷؛ جلالی، سلحشوران طف، ص۲۶۲؛ کمرهای، عنصر شجاعت، ج۱، ص۱۶۲.</ref> | ||
امام حسین(ع) به وسیلۀ سعید پاسخ لازم را برای مردم کوفه نگاشته و قید کرد که مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود برای شما روانه کوفه نمود. زمانی که مسلم وارد کوفه شد، در منزل [[مختار ثقفی]] ساکن شده و برای مردم سخنرانی کرد. [[عابس بن ابی شبیب شاکری]] و سپس [[حبیب بن مظاهر]] خطبه خواندند و پس از آن دو نفر سعید بن عبدالله حنفی بپاخواسته و سوگند خورد که مصمم است به یاری حسین(ع) برخیزد. در این مجلس، مسلم وی را مأمور کرد تا امام(ع) را برای ورود به کوفه دعوت کند. سعید مجدد به مکه بازگشت و حامل نامۀ مسلم بن عقیل بود و از مکه در رکاب اباعبدالله(ع) وارد کربلا شد.<ref>سماوی، ابصار العین، ص۲۱۶؛ جلالی، سلحشوران طف، ص۲۶۳.</ref> | امام حسین(ع) به وسیلۀ سعید پاسخ لازم را برای مردم کوفه نگاشته و قید کرد که مسلم بن عقیل را به عنوان سفیر خود برای شما روانه کوفه نمود. زمانی که مسلم وارد کوفه شد، در منزل [[مختار ثقفی]] ساکن شده و برای مردم سخنرانی کرد. [[عابس بن ابی شبیب شاکری]] و سپس [[حبیب بن مظاهر]] خطبه خواندند و پس از آن دو نفر سعید بن عبدالله حنفی بپاخواسته و سوگند خورد که مصمم است به یاری حسین(ع) برخیزد. در این مجلس، مسلم وی را مأمور کرد تا امام(ع) را برای ورود به کوفه دعوت کند. سعید مجدد به مکه بازگشت و حامل نامۀ مسلم بن عقیل بود و از مکه در رکاب اباعبدالله(ع) وارد کربلا شد.<ref>سماوی، ابصار العین، ص۲۱۶؛ جلالی، سلحشوران طف، ص۲۶۳.</ref> |