پرش به محتوا

سید محمدحسین شهریار: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Fouladi
imported>Fouladi
خط ۶۸: خط ۶۸:


== سیر و سلوک ==
== سیر و سلوک ==
شهریار در سالهای 1307 تا 1309 در مجالس احضار ارواح که توسط دکتر ثقفی تشکیل می شده شرکت می کرده است. زاهدی در ادامه می نویسد: شرح آن مجالس در جراید و مجلات چاپ شده است و شهریار در آن مجالس کشفیات زیادی کرده است و آن کشفیات او را به سیر و سلوکهایی می کشاند. در سال 1310 که به خراسان می رود تا سال 1314 که در آنجا بوده دنباله این افکار را داشته است و در بازگشت به تهران تا سال 1319 با شدت بیشتری این افکار و اعمال را تعقیب می کند تا اینکه در سال 1319 داخل جرگه فقر و درویشی می شود و سیر و سلوک این مرحله را به سرعت طی می کند چنانکه بر حسب دستور پیر مرشد قرار می شود که خرقه بگیرد و جانشین پیر شود. تکلیف این عمل شهریار را مدتی در اندیشه عمیق فرو می برد و چندین ماه در حال تردید و حیرت سیر می کند تا اینکه متوجه می شود که پیر شدن و احتمالاً وزرووبال جمع بسیاری را به گردن گرفتن برای شهریار که منظورش معرفت الهی و کشف حقایق است عملی دشوار و خارج از خواست و دلخواه اوست.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (1)، صص 61-62.</ref>
شهریار در سالهای 1307 تا 1309 در مجالس احضار ارواح که توسط دکتر ثقفی تشکیل می شده شرکت می کرده است. زاهدی (دوست وی) در ادامه می نویسد: شرح آن مجالس در جراید و مجلات چاپ شده است و شهریار در آن مجالس کشفیات زیادی کرده است و آن کشفیات او را به سیر و سلوکهایی می کشاند. در سال 1310 که به خراسان می رود تا سال 1314 که در آنجا بوده دنباله این افکار را داشته است و در بازگشت به تهران تا سال 1319 با شدت بیشتری این افکار و اعمال را تعقیب می کند تا اینکه در سال 1319 داخل جرگه فقر و درویشی می شود و سیر و سلوک این مرحله را به سرعت طی می کند چنانکه بر حسب دستور پیر مرشد قرار می شود که خرقه بگیرد و جانشین پیر شود. تکلیف این عمل شهریار را مدتی در اندیشه عمیق فرو می برد و چندین ماه در حال تردید و حیرت سیر می کند تا اینکه متوجه می شود که پیر شدن و احتمالاً وزرووبال جمع بسیاری را به گردن گرفتن برای شهریار که منظورش معرفت الهی و کشف حقایق است عملی دشوار و خارج از خواست و دلخواه اوست.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (1)، صص 61-62.</ref>


زاهدی در ادامه می گوید: دراینجا شهریار با توسل به ذات احدیت و راز و نیازهای شبانه به کشفیاتی علوی و معنوی می رسد و به طوری که خودش می گوید پیش آمدی الهی او را با روح یکی از اولیاء مرتبط می کند و آن مقام مقدس کلیه مشکلاتی را که شهریار در راه حقیقت و [[عرفان]] داشته حل می کند و موارد مبهم و مجهول برای او کشف می شود. پس از این شهریار به کلی تغییر حالت می دهد چندانکه پی بردن به افکار و حالات وی برای خویشان و دوستانش دشوار می شود و اعمال و رفتارش غیر قابل درک و عجیب می شود. مثلاً وی که تا آن موقع به موسیقی علاقه وافری داشت و سه تار را استادانه می نواخت چند فرد هم سه تار داشت که بی نظیر بود از جمله یکی از سه تارهای مرحوم درویش بود که مرحوم صبا به او داده بود شهریار از آن تاریخ به بعد چنان از موسیقی اعراض کرد که تا به حال [بهمن 1337] دست به آلات موسیقی نزده است و سه تارهای خود را هم پرت و پلا کرد. شعر گفتن را که تمام دلخوشی شهریار به آن بود برای مدتی ترک کرد. شهریار تقریباً سی سال اعتیاد سنگینی به نشأت مخدره داشت که در این موقع به طور اعجازآمیزی از آن صرف نظر کرد. خلاصه اینکه وی هر چه را که به آن علاقه داشت کنار گذارد و فکر و ذکرش فقط خواندن قرآن و عبادت و تهجد شد و از هر نوع معاشرت و ملاقات خودداری می کرد. این حالت چند سالی طول کشید و در تمام اوقات شهریار غمگین و متأثر و چشمهایش اشک آلود بود. کارهای خودش را شخصاً انجام می داد و کمک هیچ کس را نمی پذیرفت و اغلب می گفت که مرد خدا و مؤمن حقیقی باید امتحان بدهد و امتحان من سخت است.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (1)، ص 62.</ref>
زاهدی در ادامه می گوید: دراینجا شهریار با توسل به ذات احدیت و راز و نیازهای شبانه به کشفیاتی علوی و معنوی می رسد و به طوری که خودش می گوید پیش آمدی الهی او را با روح یکی از اولیاء مرتبط می کند و آن مقام مقدس کلیه مشکلاتی را که شهریار در راه حقیقت و [[عرفان]] داشته حل می کند و موارد مبهم و مجهول برای او کشف می شود. پس از این شهریار به کلی تغییر حالت می دهد چندانکه پی بردن به افکار و حالات وی برای خویشان و دوستانش دشوار می شود و اعمال و رفتارش غیر قابل درک و عجیب می شود. مثلاً وی که تا آن موقع به موسیقی علاقه وافری داشت و سه تار را استادانه می نواخت چند فرد هم سه تار داشت که بی نظیر بود از جمله یکی از سه تارهای مرحوم درویش بود که مرحوم صبا به او داده بود شهریار از آن تاریخ به بعد چنان از موسیقی اعراض کرد که تا به حال [بهمن 1337] دست به آلات موسیقی نزده است و سه تارهای خود را هم پرت و پلا کرد. شعر گفتن را که تمام دلخوشی شهریار به آن بود برای مدتی ترک کرد. شهریار تقریباً سی سال اعتیاد سنگینی به نشأت مخدره داشت که در این موقع به طور اعجازآمیزی از آن صرف نظر کرد. خلاصه اینکه وی هر چه را که به آن علاقه داشت کنار گذارد و فکر و ذکرش فقط خواندن قرآن و عبادت و تهجد شد و از هر نوع معاشرت و ملاقات خودداری می کرد. این حالت چند سالی طول کشید و در تمام اوقات شهریار غمگین و متأثر و چشمهایش اشک آلود بود. کارهای خودش را شخصاً انجام می داد و کمک هیچ کس را نمی پذیرفت و اغلب می گفت که مرد خدا و مؤمن حقیقی باید امتحان بدهد و امتحان من سخت است.<ref>زاهدی، لطف الله، بیوگرافی استاد شهریار، در دیوان شهریار (1)، ص 62.</ref>
کاربر ناشناس