کاربر ناشناس
آیه امانت: تفاوت میان نسخهها
←تفسیر آیه
imported>Abdollahi جزبدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Abdollahi |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== تفسیر آیه == | == تفسیر آیه == | ||
آیه امانت در حوزه تفسیر و تصوف، به محوریترین منبع در بیان عظمت بار امانت و ناتوانی انسان (در بینش علمای ظاهر) از یک سو، و عظمت و اصالت انسان (در تفکر عارفان و صوفیان) از سوی دیگر قرار گرفته | آیه امانت در حوزه [[تفسیر]] و تصوف، به محوریترین منبع در بیان عظمت بار امانت و ناتوانی انسان (در بینش علمای ظاهر) از یک سو، و عظمت و اصالت انسان (در تفکر عارفان و صوفیان) از سوی دیگر قرار گرفته است؛ گرچه آیه مذکور، ناظر به موضوع امانتداری به معنای عام آن، یعنی وظایف و تکالیفی که حفظ و ادای آن واجب است هم تلقی میشده است<ref>طبری، تفسیر، ج ۲۲، ص ۴۰ و ۴۱</ref>. | ||
بیشتر علما، در عظمت شأن امانت ربانی، اتفاق نظر دارند <ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref> | بیشتر علما، در عظمت شأن امانت ربانی، اتفاق نظر دارند <ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۴، ص۳۴۹_۳۵۰؛محمد غزالی، مکاشفة القلوب، ج۱، ص۵۷_۵۸</ref>؛ اما در شناخت مفهوم این تعبیر و نیز مقام و موقعیت انسان نسبت به حمل آن، اختلافاتی وجود دارد. | ||
===تفسیر تاریخی=== | ===تفسیر تاریخی=== | ||
بعضی از علما، امانت در آیه | بعضی از علما، امانت در آیه یادشده را با بینش تاریخی - اساطیری تفسیر کرده و داستان هابیل و قابیل را زمینه تبیین آن قرار دادهاند. به گمان آنان چون آدم ابوالبشر از جانب خداوند به طواف کعبه مأمور شد، خواست که اهل و فرزند خود (هابیل) را به امانت نزد آسمان و زمین بگذارد، اما آنان نپذیرفتند؛ پس ناگزیر آنان را نزد قابیل به امانت گذاشت و رفت. قابیل در امانت خیانت کرد و هابیل را کشت و بدین سبب، ظلوم و جهول خوانده شد.<ref>طبری، تفسیر، ج ۲۲، ص ۴۰ و ۴۱؛احمد میبدی، کشف الاسرار، ج ۸، ص ۹۵.</ref> | ||
=== تفسیر اهل سنت === | === تفسیر اهل سنت === | ||
مفسران اهل سنت امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کردهاند؛ زیرا همانگونه که امانت لازمالاداء است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب | مفسران [[اهل سنت]] امانت را به دین و حدود و تکالیف و فرایض آن و اوامر و نواهی خداوند تفسیر کردهاند؛ زیرا همانگونه که امانت لازمالاداء است، ادای تکالیف و فرایض دینی و اوامر و نواهی الهی هم واجب است و به این اعتبار همه در زمره امانت الهی محسوب میشوند.<ref>ابن عربی، احکام القرآن، ج ۳، ص ۱۵۸۸-۱۵۸۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج۸، ص۹۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج ۲۲، ص ۹۶؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.</ref> | ||
از علمای | از علمای شیعه، طبرسی نیز همین نظر را در تفسیرش دارد. <ref>طبرسی، مجمع البیان، ج ۳، ص ۹۸</ref> | ||
بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه | بر اساس این تفسیر، خداوند امانت دین را بر آسمان و زمین عرضه داشت و آنها چون طاقت نداشتند، برنتافتند. خداوند آن را به انسان عرضه کرد و انسان از چگونگی امانت و فوایدِ مترتب بر آن پرسید و چون پاسخ شنید که به ادای آن پاداش میبیند و به ردّ آن عقاب، آن را پذیرفت؛ اما سرانجام، در ادای آن خیانت کرد و معلوم شد که او ظلوم و جهول است؛ ظالم بر نفس خود و جاهل به امر الهی.<ref>طبری، تفسیر، ج ۲۲، ص ۳۸-۳۹؛ احمد میبدی، کشف الاسرار، ج ۸، ص ۹۴.</ref> | ||
برخی نیز امانت را به نماز<ref> نک: حویزی، ج ۴، ص۳۱۳</ref> | برخی نیز امانت را به نماز<ref> نک: حویزی، ج ۴، ص۳۱۳</ref>، زکات، روزه و حج، تفسیر کردهاند؛ چراکه ادا کردن واجب و به جا نیاوردن آنها خیانت است.<ref>ابوالفتوح، ج ۱، ص۷۸۴</ref>، برخی دیگر امانت را سرائر طاعات و خفیات شرع میدانند؛ چون عوام مردم بر امانت بودن آنها آگاهی ندارند.<ref>غزالی، محمد، ص ۵۷؛ میبدی، ج ۸، ص۹۳</ref> همه این تفاسیر در واقع ذیل تفسیر پیشین، یعنی تفسیبر امانت به دین و حدود و تکالیف آن است. | ||
===تفسیر شیعه=== | ===تفسیر شیعه=== | ||
مفسران، متکلمان و محدثان [[شیعه|شیعی]] از دیرباز امانت را به گونهای تفسیر کردهاند که نظریه [[ولایت]] و [[امامت]] در جامعه و در حوزه [[خلافت|خلافت اسلامی]] با وجهه الهی قابل طرح باشد و از همین روی، نه تنها از امانت به «ولایت امیر مؤمنان علی(ع)» تعبیر کردهاند، بلکه استمرار نظریه امامت را به عنوان امانت الهی، در خور حفظ و حراست یافتهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸؛محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۷۳ ۲۷۵؛استرابادی، تأویل الایات الظاهره، ج۱، ص۴۶۰؛هاشم بحرانی، البرهان، ج۳، ص۳۴۰_۳۴۲؛حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۳۰۹_۳۱۲؛محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰</ref> آنان به استناد اخباری از [[ائمه(ع)]] تأکید دارند که «اهل امانات» در آیه ۵۸ سوره نساء(۴) «[[امامان]]»اند، و «امانت» چیزی جز «امامت» نیست که هر یک از امامان باید آن را به هنگام رحلت به امام پس از خود تسلیم کند.<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۱، ص۷۸۳_۷۸۴؛طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref> | مفسران، متکلمان و محدثان [[شیعه|شیعی]] از دیرباز امانت را به گونهای تفسیر کردهاند که نظریه [[ولایت]] و [[امامت]] در جامعه و در حوزه [[خلافت|خلافت اسلامی]] با وجهه الهی قابل طرح باشد و از همین روی، نه تنها از امانت به «ولایت امیر مؤمنان علی(ع)» تعبیر کردهاند، بلکه استمرار نظریه امامت را به عنوان امانت الهی، در خور حفظ و حراست یافتهاند.<ref>طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸؛محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۲۳، ص۲۷۳ ۲۷۵؛استرابادی، تأویل الایات الظاهره، ج۱، ص۴۶۰؛هاشم بحرانی، البرهان، ج۳، ص۳۴۰_۳۴۲؛حویزی، نورالثقلین، ج۴، ص۳۰۹_۳۱۲؛محمدحسین طباطبایی، المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰</ref> آنان به استناد اخباری از [[ائمه(ع)]] تأکید دارند که «اهل امانات» در آیه ۵۸ سوره نساء(۴) «[[امامان]]»اند، و «امانت» چیزی جز «امامت» نیست که هر یک از امامان باید آن را به هنگام رحلت به امام پس از خود تسلیم کند.<ref>ابوالفتوح رازی، روح الجنان، ج۱، ص۷۸۳_۷۸۴؛طبرسی، مجمع البیان، ج۳، ص۹۸</ref> | ||
=== تفسیر عرفانی === | === تفسیر عرفانی === | ||
عقل، اختیار و | عقل، اختیار و معرفت، تعابیری است که عارفان از امانت ارائه کردهاند<ref>عزیزالدین نسفی، الانسان الکامل، ص۲۵۲؛ مولوی، مثنوی معنوی، ص۱۱۹</ref> برخی از آنان نیز امانت را به «سرّ توحید»، یا «اسرار الهی» و «نور محمدی» تفسیر کردهاند. <ref>علاءالدوله سمنانی، العروة لاهل الخلوة و الجلوه، ج۱، ص۳۵۴؛ حیدر آملی، جامعالاسرار، ج۱، ص۱۹</ref> البته این تفاسیر با تفاسیر غیر عرفانی نیز قابل جمع است. | ||
===تفاسیر دیگر=== | ===تفاسیر دیگر=== | ||
*تفسیر امانت به کلمه توحید: لا اِله اِلاَّ اللّه؛ فخرالدین رازی این تفسیر را قبول ندارد <ref>۲۵/۲۳۵</ref> | *تفسیر امانت به کلمه توحید: لا اِله اِلاَّ اللّه؛ فخرالدین رازی این تفسیر را قبول ندارد.<ref>۲۵/۲۳۵</ref> به باور او اگر مراد از امانت، کلمه توحید باشد، با نص آیه امانت متناقض خواهد بود؛ چراکه آسمانها و زمین و کوهها، به زبان خود تسبیح خداوند میگویند. | ||
*تفسیر امانت به غسل جنابت، به اعتبار آنکه انسان بدون طهارت بر دین خود امان نمییابد. <ref>قس: طبری، ۲۲/۳۹؛ نک: ابن عربی، محمد، همانجا؛ ابوالفتوح، ۴/۳۴۹</ref>. | *تفسیر امانت به غسل جنابت، به اعتبار آنکه انسان بدون طهارت بر دین خود امان نمییابد. <ref>قس: طبری، ۲۲/۳۹؛ نک: ابن عربی، محمد، همانجا؛ ابوالفتوح، ۴/۳۴۹</ref>. | ||
* تفسیر امانت به «فَرْج» به اعتبار اینکه نخستین چیزی بوده که خدای تعالی از وجود آدمی آفریده است و از لحاظ نگاه داشتن آن از | * تفسیر امانت به «فَرْج» به اعتبار اینکه نخستین چیزی بوده که خدای تعالی از وجود آدمی آفریده است و از لحاظ نگاه داشتن آن از حرام و اجتناب از فحشا میتواند یک تفسیر اخلاقی محسوب شود. <ref>نک: همانجا؛ شیخ طوسی، ۸/۳۶۷؛ میبدی، نیز غزالی، محمد، همانجاها</ref>. | ||
*تفسیر امانت به «عدالت» نیز میتواند تفسیری اجتماعی - سیاسی تلقی | *تفسیر امانت به «عدالت» نیز میتواند تفسیری اجتماعی - سیاسی تلقی شود. با تفسیر امانت به عدل -چه از طریق تفسیر آن به عقل<ref>راغب،معجم مفردات الفاظ القرآن، ۲۲.</ref> و چه از طریق رعایت شئون امور اجتماع برپایه موجبات شریعت (مجلسی، بحار...، ۲۳/۲۷۹) - حاکمان جوامع، بنابر نصِ «اِنَّ اللّهَ یأْمُرُکمْ اَنْ تُؤَدّوا الاْماناتِ اِلی اَهْلِها...» (<ref>سوره نساء، آیه۵۸</ref>)، مأمورند تا صلاح جامعه را رعایت کرده و مردم را بنابر قوانین و احکام دین هدایت کنند <ref>نک: الایضاح، ۹۵؛ مجلسی، همان، ۲۳/۲۷۳</ref>). | ||
== امانت در ادبیات == | == امانت در ادبیات == |