پرش به محتوا

اسراف: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مارس ۲۰۲۳
اصلاح پانویس
(اصلاح پانویس)
خط ۵: خط ۵:


==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>
اسراف هرگونه تجاوز از حدّ اعتدال و گرایش به افراط یا تفریط را در برمی‌گیرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۱۷۶؛ روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶، ص‌۱۷۴؛ التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۰، «سرف».</ref> ازاین‌رو برخی با تقسیم این معنای عام، «اسراف» را درخصوص زیاده‌روی و «سرف» را تنها در مفهوم «کوتاهی» به‌کار برده‌اند.<ref>جامع‌البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۳۳۷.</ref> البته این واژه در همه موارد، شامل کوتاهی از حدّ اعتدال نمی‌شود و بیشتر در زیاده روی ظهور دارد، بدین جهت بسیاری آن را مرادفِ افراط، و متضادّ تقصیر و «تقتیر» <ref>سوره فرقان، آیه۶۷.</ref> که به معنای تضییق و [[بخل|بُخل]] است دانسته‌اند.<ref>التبیان، ج‌۳، ص۱۲؛ طبرسی، مجمع‌البیان، ج‌۲، ص۸۵۴؛ التفسیرالکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹.</ref>


==حدّ وسط در اسراف==
==حدّ وسط در اسراف==
خط ۲۰: خط ۲۰:
===فرق اسراف و تبذیر===
===فرق اسراف و تبذیر===
# اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف(اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و‌...) می‌شود. <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۲۸. تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۵.</ref> امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی،<ref>مفردات، ص‌۴۰، «سرف».</ref> و به ندرت در موارد دیگر به‌کار می‌رود.<ref>الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵.</ref>
# اسراف، مفهومی فراگیر بوده، شامل هرگونه انحراف(اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی و‌...) می‌شود. <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۲۸. تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۳۸۵.</ref> امّا تبذیر، بیشتر در امور مالی و اقتصادی،<ref>مفردات، ص‌۴۰، «سرف».</ref> و به ندرت در موارد دیگر به‌کار می‌رود.<ref>الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵.</ref>
# اسراف، گاه بر زیاده‌روی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق می‌شود؛ مانند زیاده‌روی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست.<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۱. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵. الفروق‌اللغویه، ص‌۱۱۵.</ref> بنابراین، مصادیق آن را می‌توان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست. امّا تبذیر غالباً به‌صورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق می‌یابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، [[حرام|حرامی]] را مرتکب شود.<ref>مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۱۷۰. الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵. روح‌المعانی، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>  تبذیر بر خلاف اسراف، هیچ گاه برای بیان زیاده‌روی در امور خیر، چون انفاق به‌کار نرفته است.<ref>التحریر والتنویر، ج‌۱۵، ص‌۷۹.</ref> بر همین اساس، [[امام صادق(ع)]] تبذیر را جزئی از اسراف دانسته<ref>وسائل‌الشیعه، ج۹، ص۴۶. بحارالانوار، ج‌۷۲، ص‌۳۰۲.</ref> و اسراف بر وجه تبذیر را از اسراف‌های دیگر زشت‌تر شمرده شده است.<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۱۵. روح‌المعانی، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>
# اسراف، گاه بر زیاده‌روی در انجام دادن عملی [[مباح]]، اطلاق می‌شود؛ مانند زیاده‌روی در خوردن که اصل آن تا حدّ نیاز جایز، بلکه مطلوب است و گاه بر خصوص مصارف نابجا و ناشایست، اگرچه اندک باشد؛ مانند دور ریختن مواد غذایی که ارتکاب آن به مقدار کم نیز جایز نیست.<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۱. تفسیر قرطبی، ج‌۷، ص‌۱۲۳‌ـ‌۱۲۵. الفروق‌اللغویه، ص‌۱۱۵.</ref> بنابراین، مصادیق آن را می‌توان از دو نوعِ کمّی و کیفی دانست. امّا تبذیر غالباً به‌صورت کیفی و در خصوص مصارف ناشایست تحقق می‌یابد؛ مثلا به شخصی [[انفاق]] کند تا با آن، [[حرام|حرامی]] را مرتکب شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البحرین، ج‌۱، ص‌۱۷۰. الفرقان، ج‌۱۵، ص‌۱۶۵. روح‌المعانی، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>  تبذیر بر خلاف اسراف، هیچ گاه برای بیان زیاده‌روی در امور خیر، چون انفاق به‌کار نرفته است.<ref>التحریر والتنویر، ج‌۱۵، ص‌۷۹.</ref> بر همین اساس، [[امام صادق(ع)]] تبذیر را جزئی از اسراف دانسته<ref>وسائل‌الشیعه، ج۹، ص۴۶. بحارالانوار، ج‌۷۲، ص‌۳۰۲.</ref> و اسراف بر وجه تبذیر را از اسراف‌های دیگر زشت‌تر شمرده شده است.<ref>الفروق اللغویه، ص‌۱۱۵. روح‌المعانی، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۰.</ref>


{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{سخ}}{{حدیث|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِ‌فُوا وَلَمْ يَقْتُرُ‌وا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا﴿٦٧﴾|ترجمه=و كسانى‌اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مى‌كنند و نه تنگ مى‌گيرند، و ميان اين دو [روش‌] حد وسط را برمى‌گزينند.}}|تاریخ بایگانی| منبع = [[سوره فرقان|فرقان]]، ٦٧| تراز = چپ| عرض = 200px|حاشیه= 7px|اندازه خط = 12px|رنگ پس‌زمینه =#EDFDEB| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
{{جعبه نقل قول| عنوان =| نقل‌قول ={{سخ}}{{حدیث|وَالَّذِينَ إِذَا أَنفَقُوا لَمْ يُسْرِ‌فُوا وَلَمْ يَقْتُرُ‌وا وَكَانَ بَيْنَ ذَٰلِكَ قَوَامًا﴿٦٧﴾|ترجمه=و كسانى‌اند كه چون انفاق كنند، نه ولخرجى مى‌كنند و نه تنگ مى‌گيرند، و ميان اين دو [روش‌] حد وسط را برمى‌گزينند.}}|تاریخ بایگانی| منبع = [[سوره فرقان|فرقان]]، ٦٧| تراز = چپ| عرض = 200px|حاشیه= 7px|اندازه خط = 12px|رنگ پس‌زمینه =#EDFDEB| گیومه نقل‌قول =| تراز منبع = چپ}}
خط ۵۲: خط ۵۲:
مفهوم اسراف در قرآن مصاديق متعددى دارد كه در معناى همه، نوعى تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد:
مفهوم اسراف در قرآن مصاديق متعددى دارد كه در معناى همه، نوعى تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد:
===عقیدتی===
===عقیدتی===
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان، دار المعرفه، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
در آیاتى،<ref>سوره طه، آیات ۱۲۴‌ـ‌۱۲۷؛ سوره غافر، آیات ۳۴‌ـ‌۳۵.</ref> انکار خداوند و پیامبران، [[شرک]] به خدا و [[بت پرستی|بت‌پرستى]] و [[ایمان]] نیاوردن به آیات الهى اسراف معرفى شده، آن را موجب بروز دشواری‌هاى فراوان در زندگى دنیا و عامل نابینایى انسان در [[آخرت]] و گرفتارى در عذاب دردناک و ماندگار مى‌شمارد.<ref>طبری، جامع البیان، دار المعرفه، مج‌۱۲، ج‌۲۴، ص‌۸۷؛ مج‌۱۳، ج‌۲۵، ص‌۶۴؛ طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۶۰ش، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۲۹۰؛ ج‌۹، ص‌۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج‌۱۵، ص‌۳۰۷.</ref> آیات آغازین [[سوره انبیاء]] نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف‌ مى‌کند و به سرانجام هلاکت‌بارشان اشاره‌دارد.
===اخلاقی و رفتاری===
===اخلاقی و رفتاری===
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>
ارتکاب [[گناه|گناهان]] و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکى از منازل تاریک اسراف قرار مى‌دهد.<ref>التحقیق، ج‌۵، ص‌۱۱۱، «سرف». الوجوه والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref> برخى، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایى در مقابل امور آخرتى و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعى اسراف شمرده‌اند؛ مانند کسى که سرمایه‌اى گران را در برابر امرى ناچیز هدر دهد.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۷، ص‌۵۲‌ـ‌۵۳.</ref> از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقى، انحراف جنسى است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۸۴‌ـ‌۶۸۵.</ref> قوم لوط، نخستین کسانى بودند که از زنان روى‌گردانده، به همجنس‌بازى گراییدند. حضرت لوط(ع) در آیات ۸۰‌ـ‌۸۱ [[سوره اعراف]] آنان را از اسرافکاران شمرده و از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۸، ص‌۲۱۸.</ref> همچنین هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نيز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است.<ref>تفسیر راهنما، ج‌۳، ص‌۱۰۴.</ref>


===اجتماعی===
===اجتماعی===
خط ۸۵: خط ۸۵:
# مصرف بیش از میزان درآمد به نحوى که در شأن او نباشد; مانند خرید وسایل تزیینى براى کسى که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>عوائدالایام، ص‌۶۳۳‌ـ‌۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق(ع)]] کسى را که براى مصرف بیش از درآمد خود، دست نیاز به سوى دیگران دراز کند مُسرِف خوانده است.<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۱۳.</ref>
# مصرف بیش از میزان درآمد به نحوى که در شأن او نباشد; مانند خرید وسایل تزیینى براى کسى که توان تأمین معاش خود را ندارد،<ref>عوائدالایام، ص‌۶۳۳‌ـ‌۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref> از همین رو [[امام صادق(ع)]] کسى را که براى مصرف بیش از درآمد خود، دست نیاز به سوى دیگران دراز کند مُسرِف خوانده است.<ref>تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۱۳.</ref>
# مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز; مانند خرید چند خانه یا‌پرخورى.<ref>عوائدالایام، ص‌۶۳۳‌ـ‌۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# مصرف بیش از حدّ و افزون بر نیاز; مانند خرید چند خانه یا‌پرخورى.<ref>عوائدالایام، ص‌۶۳۳‌ـ‌۶۳۵; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]]،<ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۶۳۸; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضاى شهوات در رفع نیازهاى جسمانى،<ref> الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; التحریر والتنویر; ج‌۸، ص‌۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه دینى مصداق اسراف شمرده مى‌شود.
افزون بر این موارد، هرگونه مصرف سرمایه در راه [[گناه]]،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۴، ص‌۶۳۸; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; تفسیر المنار، ج‌۸، ص‌۱۳۸.</ref> یا در نظر گرفتن ارضاى شهوات در رفع نیازهاى جسمانى،<ref> الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴; التحریر والتنویر; ج‌۸، ص‌۱۲۴.</ref> نیز از دیدگاه دینى مصداق اسراف شمرده مى‌شود.
[[روایات|روایاتى]] که مصرف زیاد در امورى چون استعمال عطر، روشنایى، خوراک، [[وضو]]، [[حج]] و [[عمره]] را اسراف نشمرده ناظر به عدم تحقق اسراف در این امور نیست، بلکه به اهمیّت و مطلوبیّت بیش از حدّ آن‌ها اشاره دارد.<ref>عوائد الایام، ص‌۶۳۶‌ـ‌۶۳۷.</ref> اسراف، هرچند بسیار اندک باشد، اگر براى انسان زیانبار باشد، [[حرام]] است،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۲.</ref> و حکم «اِنَّهُ لاَ یُحِبُّ المُسرِفیِنَ» افرادى را نیز دربرمى‌گیرد که زمینه اسراف را براى دیگران مهیا مى‌کنند.<ref>الفرقان، ج‌۸‌ـ‌۹، ص‌۸۵.</ref>
[[روایات|روایاتى]] که مصرف زیاد در امورى چون استعمال عطر، روشنایى، خوراک، [[وضو]]، [[حج]] و [[عمره]] را اسراف نشمرده ناظر به عدم تحقق اسراف در این امور نیست، بلکه به اهمیّت و مطلوبیّت بیش از حدّ آن‌ها اشاره دارد.<ref>عوائد الایام، ص‌۶۳۶‌ـ‌۶۳۷.</ref> اسراف، هرچند بسیار اندک باشد، اگر براى انسان زیانبار باشد، [[حرام]] است،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۵۲.</ref> و حکم «اِنَّهُ لاَ یُحِبُّ المُسرِفیِنَ» افرادى را نیز دربرمى‌گیرد که زمینه اسراف را براى دیگران مهیا مى‌کنند.<ref>الفرقان، ج‌۸‌ـ‌۹، ص‌۸۵.</ref>


خط ۹۱: خط ۹۱:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
تجاوز به حقوق ديگران در دو بخش حقوق عمومى و خصوصى، از مصاديق روشن اسراف اقتصادى است:
* حقوق عمومی
* حقوق عمومی
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>مجمع‌البیان، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
خداوند در آیات۲۶‌ـ‌۲۷ [[سوره اسراء]] به اعطاى بخشى از اموال عمومى به نزدیکان [[پیامبر(ص)]]، بیچارگان و در راه‌ماندگان دستور داده است. سپس از [[تبذیر]] نهى کرده و مبذّران را برادران شیاطین خوانده و ناسپاسى‌ شیطان را یادآور شده است. مفسران در این آیه، مصادیق متعددى براى تبذیر بیان کرده‌اند: توزیع اموال در راه باطل،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> و [[معصیت]] و فساد، صرف دارایى از روى [[ریا]] و [[فخرفروشى]]،<ref>کشف‌الاسرار، ج‌۵، ص‌۵۴۴.</ref> به‌شکل غیر‌عادلانه،<ref>جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۹۵.</ref> خارج از چارچوب و برنامه معیّن،<ref>التحقیق، ج‌۱، ص‌۲۳۷، «بذر».</ref> و بدون در نظر گرفتن مصالح و منافع،<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۶۳۳; المیزان، ۱۳۶۰ش، ج‌۱۳، ص‌۸۰.</ref> و به‌طور کلّى هر نحوه‌اى از توزیع که با دستورهاى خداوند مخالف بوده،<ref>تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۱۸.</ref> و به نابودى دارایى منجر‌شود.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۰، ص‌۱۹۳‌ـ‌۱۹۴.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
حرمت تبذیر، به اموال عمومى اختصاص نداشته، آیه پیشگفته قابلیت تعمیم به هر مورد مشابه دیگر را دارد، بنابراین، هرکس دارایى خود یا دیگران را در مسیرى نادرست و به شکلى ناشایست، توزیع یا مصرف کند، مبذّر است.<ref>تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۱.</ref> برخى از فقیهان [[اهل‌ سنت]] به استناد آیه پیشگفته، به لزوم حَجْر مبذّر(منع او از مصرف مبذّرانه اموالش) قائل شده‌اند; امّا [[ابوحنیفه]] به این دلیل که از مبذّر تکلیف ساقط نیست، حَجر وى را جایز‌ نمى‌شمرد،<ref>احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۲; تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref> خداوند در این آیه، مبذّر را پیرو شیاطین و همکار آن‌ها در افساد در‌زمین و همراه شیاطین در آتش جهنّم دانسته و علّت آن را [[کفران نعمت]] و ناسپاسى پروردگار مى‌شمرد.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۶، ص‌۶۳۴; احکام‌القرآن، ج‌۳، ص‌۲۹۳; تفسیر‌قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۱۶۲.</ref>
* حقوق خصوصی
* حقوق خصوصی
در‌ آیه۴ [[سوره نساء]]، تصرّف نامشروع در اموال [[یتیم]]، اسراف شمرده شده و سرپرست یتیم از امور ذیل، منع مى‌شود: استفاده از مال یتیم در صورت بى‌نیازى، استفاده از آن بیش از حدّ نیاز، استفاده بیش از اُجرت عمل نگهدارى یتیم، و ممانعت از پرداخت مال یتیم به وى از ترس آنکه مانع از استمرار استفاده ولىّ از آن‌شود.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۳، ص‌۱۶; المیزان، ج‌۴، ص‌۱۷۳.</ref> خداوند از سوى دیگر استفاده درست و عادلانه از مال یتیم را براى سرپرستى که فقیر باشد، جایز شمرده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۹۰; تفسیر قرطبى، ج‌۵،، ص‌۲۸.</ref>
در‌ آیه۴ [[سوره نساء]]، تصرّف نامشروع در اموال [[یتیم]]، اسراف شمرده شده و سرپرست یتیم از امور ذیل، منع مى‌شود: استفاده از مال یتیم در صورت بى‌نیازى، استفاده از آن بیش از حدّ نیاز، استفاده بیش از اُجرت عمل نگهدارى یتیم، و ممانعت از پرداخت مال یتیم به وى از ترس آنکه مانع از استمرار استفاده ولىّ از آن‌شود.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۳، ص‌۱۶; المیزان، ج‌۴، ص‌۱۷۳.</ref> خداوند از سوى دیگر استفاده درست و عادلانه از مال یتیم را براى سرپرستى که فقیر باشد، جایز شمرده است.<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۹، ص‌۱۹۰; تفسیر قرطبى، ج‌۵،، ص‌۲۸.</ref>


====اسراف در انفاق====
====اسراف در انفاق====
خط ۱۰۱: خط ۱۰۱:
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; الوجوه‌والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق در راه معصیت و [[گناه]]،<ref>تفسیر قمی، ج‌۲، ص‌۱۱۷; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۵; الوجوه‌والنظائر، ج‌۱، ص‌۶۳.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق از روی ریا و فخرفروشی،<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۴، ص‌۱۰۹; الدرالمنثور، ج‌۳، ص‌۴۴۴.</ref>
# انفاق بیش از حدّ،<ref>جامع‌البیان، مج۱۱، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
# انفاق بیش از حدّ،<ref>جامع‌البیان، مج۱۱، ج‌۱۹، ص‌۴۸; تفسیر ماوردی، ج‌۴، ص‌۱۵۶; طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> به‌گونه‌ای که موجب ناتوانی انسان از انجام دادن دیگر کارهای واجب خود شود.
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>مجمع‌البیان، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>
میان نهی از اسراف در امور خیر، و سفارش به انفاق و [[ایثار]]، هیچ‌گونه تعارضی نیست، زیرا مصداق اسراف در امور خیر، جایی است که انسان بر اثر زیاده‌روی در عمل خیر، از رسیدگی به امر مهم دیگری فرومانَد یا آن عمل خیر را به‌گونه‌ای برآوَرد که مطلوب خداوند واقع نشود، بر همین اساس، [[پیامبر(ص)]] می‌فرماید: هرکس نابجا انفاق‌کند، اسراف کرده و هرکس در جای خود از انفاق روی گرداند بخل ورزیده است.<ref>طبرسی، مجمع‌البیان، ۱۳۶۰ش، ج‌۷، ص‌۲۸۰.</ref> بنابرین پیامبر(ص) افراط در انفاق را چون ممانعت از پرداخت حدّ واجب آن، ناپسند دانسته است.<ref>تفسیر ماوردی، ج‌۲، ص‌۱۷۸.</ref>


==آثار اسراف==
==آثار اسراف==
confirmed، protected، templateeditor
۱۲٬۸۶۴

ویرایش