پرش به محتوا

حوامیم: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶۰ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲ فوریهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pakzad
(اصلاح ارقام)
imported>Pakzad
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:


==خصوصیات حوامیم==
==خصوصیات حوامیم==
حَوامیم، نام گروهی سوره‌های چهلم تا چهل وششم [[قرآن کریم]] است که با [[حروف مقطعه|حروف مُقَطَّعه]] «حم» (حامیم) آغاز می‌شوند. این سوره‌ها به ترتیب عبارتند از: [[سوره غافر|غافِر]] (مؤمن)، [[سوره فصلت|فُصِّلَت]]، [[سوره شوری|شوری]]، [[سوره زخرف|زُخرُف]]، [[سوره دخان|دُخان]]، [[سوره جاثیه|جاثیه]] و [[سوره احقاف|احقاف]].<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۹۶۸.</ref> به مجموع این سوره‌ها ذوات حم یا آل حم<ref> رجوع کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۷۹۷؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۵، ص۲۸۸.</ref> و حامیمات نیز گفته‌اند.<ref>رجوع کنید به: خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۲۴۹-۱۲۵۰، در توضیح سوره‌های غافر تا احقاف.</ref>
حَوامیم، نام گروهی سوره‌های چهلم تا چهل وششم [[قرآن کریم]] است که با [[حروف مقطعه|حروف مُقَطَّعه]] «حم» (حامیم) آغاز می‌شوند. این سوره‌ها به ترتیب عبارتند از: [[سوره غافر|غافِر]] (مؤمن)، [[سوره فصلت|فُصِّلَت]]، [[سوره شوری|شوری]]، [[سوره زخرف|زُخرُف]]، [[سوره دخان|دُخان]]، [[سوره جاثیه|جاثیه]] و [[سوره احقاف|احقاف]].<ref>خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۹۶۸.</ref> به مجموع این سوره‌ها ذوات حم یا آل حم<ref>رجوع کنید به طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۸، ص۷۹۷؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ج۱۵، ص۲۸۸.</ref> و حامیمات نیز گفته‌اند.<ref>رجوع کنید به: خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن‌پژوهی، ج۲، ص۱۲۴۹-۱۲۵۰، در توضیح سوره‌های غافر تا احقاف.</ref>
   
   
این هفت [[سوره]]، جزو [[سوره‌های مکی]] هستند و ترتیب نزولشان همان ترتیب مصحف است<ref> رجوع کنید به مقدمتان فی علوم القرآن، ص۹، ۱۵؛ زرکشی، ج۱، ص۱۹۳؛ سیوطی، ۱۴۰۸، ص۱۱۸-۱۱۹؛ قس همو، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۱ </ref> و حتی نزول آنها را یکجا دانسته‌اند.<ref> رجوع کنید به سیوطی، ۱۴۰۸، ص۱۱۸ </ref> گفته شده جمع‌بستن «حم» به «حوامیم» از کلام عرب نیست، بلکه از کلام کودکان است که می‌گویند: «تَعَلَّمنا الْحَوامیم» و بهتر آن است که حم به ذوات حم یا آل حم جمع بسته شود.<ref>رجوع کنید به: جوهری، الصحاح، ذیل «حم»؛ زَبیدی، تاج العروس، «حم»؛ شرتونی، اقرب الموارد، ذیل «حم» </ref>
این هفت [[سوره]]، جزو [[سوره‌های مکی]] هستند و ترتیب نزولشان همان ترتیب مصحف است<ref> رجوع کنید به مقدمتان فی علوم القرآن، ص۹، ۱۵؛ زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ۱۹۸۸م، ج۱، ص۱۹۳؛ سیوطی، ۱۴۰۸، ص۱۱۸-۱۱۹؛ قس همو، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۴۱ </ref> و حتی نزول آنها را یکجا دانسته‌اند.<ref> رجوع کنید به سیوطی، ۱۴۰۸، ص۱۱۸ </ref> گفته شده جمع‌بستن «حم» به «حوامیم» از کلام عرب نیست، بلکه از کلام کودکان است که می‌گویند: «تَعَلَّمنا الْحَوامیم» و بهتر آن است که حم به ذوات حم یا آل حم جمع بسته شود.<ref>رجوع کنید به: جوهری، الصحاح، ذیل «حم»؛ زَبیدی، تاج العروس، ۱۹۹۴م، «حم»؛ شرتونی، اقرب الموارد، ۱۴۰۳ق، ذیل «حم».</ref>


== ویژگی‌ مشترک==
== ویژگی‌ مشترک==
خط ۱۶: خط ۱۶:
==تفسیر «حم» ==
==تفسیر «حم» ==
چون درباره معنای حروف مقطّعه رأی قاطع وجود ندارد، در تفسیر «حم» نیز تشتت آرا و اقوال به چشم می‌خورد، از جمله:
چون درباره معنای حروف مقطّعه رأی قاطع وجود ندارد، در تفسیر «حم» نیز تشتت آرا و اقوال به چشم می‌خورد، از جمله:
* حم را نامی از نام‌های [[خدا]]، نام سوره، نام قرآن و سوگند خدا به [[حلم]] و مُلک خویش دانسته‌اند. گفته‌اند از کنار هم گذاشتن «الر» و «حم» و «ن»، واژه «الرحمن» به دست می‌آید.<ref> رجوع کنید به ابن قتیبه، ص۳۶؛ میبدی، ج ۸، ص۴۴۷ ۴۴۸؛ ابوالفتوح رازی؛ قرطبی، ذیل غافر: ۱ </ref>
* حم را نامی از نام‌های [[خدا]]، نام سوره، نام قرآن و سوگند خدا به [[حلم]] و مُلک خویش دانسته‌اند. گفته‌اند از کنار هم گذاشتن «الر» و «حم» و «ن»، واژه «الرحمن» به دست می‌آید.<ref> رجوع کنید به ابن قتیبه، ص۳۶؛ میبدی، کشف الاسرار و عدةالابرار، ۱۳۶۱ش، ج۸، ص۴۴۷-۴۴۸؛ ابوالفتوح رازی؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ذیل غافر: ۱.</ref>
* بعضی هم گفته‌اند منظور از «حم» شخص [[پیامبر اکرم]] است،<ref> رجوع کنید به سیوطی، ۱۳۶۳ش، ج ۳، ص۳۳ </ref> که به نظر می‌رسد این رأی باعنوان آل حم برای این سوره‌ها بی‌ارتباط نباشد.
* بعضی هم گفته‌اند منظور از «حم» شخص [[پیامبر اکرم]] است،<ref> رجوع کنید به سیوطی، ۱۳۶۳ش، ج ۳، ص۳۳ </ref> که به نظر می‌رسد این رأی باعنوان آل حم برای این سوره‌ها بی‌ارتباط نباشد.
* برخی از مفسران نیز «حم» را جزو افعال دانسته و گفته‌اند «حُمَّ» یعنی «قُدِّر» یا «قُضِی ماهوکائن»،<ref> رجوع کنید به طبرسی، ذیل غافر: ۱؛ ابوالفتوح رازی؛ قرطبی، همانجا‌ها </ref> البته این رأی، شاذ و مخالف با نظر رایج است و با قرائات مشهور و معتبر نیز سازگار نیست.
* برخی از مفسران نیز «حم» را جزو افعال دانسته و گفته‌اند «حُمَّ» یعنی «قُدِّر» یا «قُضِی ماهوکائن»،<ref> رجوع کنید به طبرسی، ذیل غافر: ۱؛ ابوالفتوح رازی؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ذیل غافر: ۱.</ref> البته این رأی، شاذ و مخالف با نظر رایج است و با قرائات مشهور و معتبر نیز سازگار نیست.
* براساس نظریه‌ای مشهور درباره حروف مقطّعه، که این حروف را نشانه‌های اختصاری نام‌ها و اوصاف خدا می‌داند، برخی حرف «ح» را نشانه اوصافی چون حلیم و حکیم و حمید و حی و حنّان، و حرف «م» را نشانه اوصافی چون مَلِک و مجید و مُبدِء (خالق) و منّان دانسته‌اند<ref> رجوع کنید به طبرسی؛ قرطبی، همانجا‌ها </ref> یا گفته‌اند «ح» از الرحمن و «م» از الرحیم گرفته شده است.<ref> رجوع کنید به سیوطی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۶ </ref> بنابر روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام]] در پاسخ به پرسش سفیان ثوری درباره حروف مقطّعه، معنای «حم»، الحمید المجید است.<ref> رجوع کنید به ابنبابویه، ص۲۲؛ درباره این روایت رجوع کنید به طباطبائی، ذیل شوری: ۱ </ref>
* براساس نظریه‌ای مشهور درباره حروف مقطّعه، که این حروف را نشانه‌های اختصاری نام‌ها و اوصاف خدا می‌داند، برخی حرف «ح» را نشانه اوصافی چون حلیم و حکیم و حمید و حی و حنّان، و حرف «م» را نشانه اوصافی چون مَلِک و مجید و مُبدِء (خالق) و منّان دانسته‌اند<ref> رجوع کنید به طبرسی؛ ابوالفتوح رازی؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ۱۳۶۴ش، ذیل غافر: ۱.</ref> یا گفته‌اند «ح» از الرحمن و «م» از الرحیم گرفته شده است.<ref> رجوع کنید به سیوطی، ۱۳۶۳ش، ج۳، ص۲۶ </ref> بنابر روایتی از [[امام صادق علیه‌السلام]] در پاسخ به پرسش سفیان ثوری درباره حروف مقطّعه، معنای «حم»، الحمید المجید است.<ref> رجوع کنید به ابنبابویه، ص۲۲؛ درباره این روایت رجوع کنید به طباطبائی، ذیل شوری: ۱ </ref>
** نظریه نشانه اختصاری بودن حروف مقطّعه، باعث شده است که مفسران، به تناسب ذوق و سلیقه خود، فرضیه‌های مختلفی عرضه کنند. از جمله [[احمدبن محمد میبدی،|میبدی]] در تفسیر «حم» آرای متفاوتی دارد. مثلا، در جایی «ح» را اشاره به محبت و «م» را اشاره به منّت،<ref> رجوع کنید به میبدی، ج ۸ ص۴۵۶ </ref> در جایی دیگر «ح» را اشاره به حیات خدا و «م» را اشاره به مُلک او<ref> میبدی، ج۹، ص۵۹ </ref> و در موضعی دیگر «ح» را مفتاح حی و «م» را مفتاح مَلِک<ref> میبدی، ج۹، ص۱۵۳ </ref> دانسته است.<ref> قس ه‌مان، ج۹، ص۱۴۱۵، ۱۲۶؛ ابوالفتوح رازی، ذیل شوری: ۱ </ref> بر پایه همین نظریه، خاور‌شناسان نیز آرایی مطرح کرده‌اند. مثلا، [[هانس بوئر]] که آغاز هر سوره را نشانه محتوای آن می‌داند «حم» را ملخص واژه «جهنم» دانسته است، زیرا بنابه گفته او، حرف «ح» در کتابت عربی گاهی با حرف «ج» اشتباه می‌شود. هرچند خود او نیز به این قبیل تفسیر‌ها به دیده شک نگریسته است.<ref> رجوع کنید به بلاشر، ص۱۴۹، پانویس ۲۰۱ </ref>
** نظریه نشانه اختصاری بودن حروف مقطّعه، باعث شده است که مفسران، به تناسب ذوق و سلیقه خود، فرضیه‌های مختلفی عرضه کنند. از جمله [[احمدبن محمد میبدی،|میبدی]] در تفسیر «حم» آرای متفاوتی دارد. مثلا، در جایی «ح» را اشاره به محبت و «م» را اشاره به منّت،<ref> رجوع کنید به میبدی، ج ۸ ص۴۵۶ </ref> در جایی دیگر «ح» را اشاره به حیات خدا و «م» را اشاره به مُلک او<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدةالابرار، ۱۳۶۱ش،، ج۹، ص۵۹.</ref> و در موضعی دیگر «ح» را مفتاح حی و «م» را مفتاح مَلِک<ref>میبدی، کشف الاسرار و عدةالابرار، ۱۳۶۱ش، ج۹، ص۱۵۳.</ref> دانسته است.<ref> قس ه‌مان، ج۹، ص۱۴۱۵، ۱۲۶؛ ابوالفتوح رازی، ذیل شوری: ۱ </ref> بر پایه همین نظریه، خاور‌شناسان نیز آرایی مطرح کرده‌اند. مثلا، [[هانس بوئر]] که آغاز هر سوره را نشانه محتوای آن می‌داند «حم» را ملخص واژه «جهنم» دانسته است، زیرا بنابه گفته او، حرف «ح» در کتابت عربی گاهی با حرف «ج» اشتباه می‌شود. هرچند خود او نیز به این قبیل تفسیر‌ها به دیده شک نگریسته است.<ref> رجوع کنید به بلاشر، ص۱۴۹، پانویس ۲۰۱ </ref>


==فضیلت حوامیم==
==فضیلت حوامیم==
خط ۴۲: خط ۴۲:
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تناسق الدرر فی تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درویش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، تناسق الدرر فی تناسب السور، چاپ عبداللّه محمد درویش، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۷.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
* سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، چاپ نجدت نجیب، بیروت ۱۴۲۱/۲۰۰۱.
* شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فُصح العربیة و الشوارد، قم ۱۴۰۳.
* شرتونی، سعید، اقرب الموارد فی فُصح العربیة و الشوارد، قم، ۱۴۰۳ق.
* طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن.
* طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: فضل‏‌الله‏ یزدی طباطبایی، هاشم رسولی‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
* طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مصحح: فضل‏‌الله‏ یزدی طباطبایی، هاشم رسولی‏، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
کاربر ناشناس