پرش به محتوا

معاویة بن ابی‌سفیان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
imported>Bashiri
imported>Bashiri
خط ۴۷: خط ۴۷:
==عهد سه خلیفه اول==
==عهد سه خلیفه اول==
{{الگو:امامت و خلافت}}
{{الگو:امامت و خلافت}}
[[یزید بن ابی سفیان]] در فتح شامات فرهاندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.<ref>رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیه، ص۳۴۴</ref> پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح عمر نسبت به معاویه اظهار شگفتی کرده‌اند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص۲۴</ref> حسن بصری می‌گوید معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده می‌کرد.<ref>تثبیت دلائل النبوه، ص۵۹۳</ref> عمر تمام شامات را به معاویه سپرد.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۱۷، ۱۸، ۲۰؛ رسائل الجاحظ، الرسائل السیاسیه، ص۳۴۴</ref> معاویه می‌گفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد عمر داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص۱۵، ج ۵، ص۱۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص۱۸</ref> عثمان در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه می‌شد می‌گفت: چگونه او را عزل کنم در حالیکه عمر او را نصب کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج ۴، ص۵۵۰</ref> در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار می‌آمد. او قراء کوفه و نیز [[ابوذر غفاری|ابوذر]] را به آنجا تبعید کرد؛ گرچه معاویه برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از تأثیرگذاری اینان بر مردم، آنان را از شام بیرون کرد.<ref>نک: طبقات الکبری، ج ۴، ص۲۲۹؛ الغدیر، ج ۶، ص۳۰۴؛ ج ۹، ص۳۷۳</ref> شام تربیت شده معاویه بود، این امری است که در طی حکومت بنی امیه، در وفاداری کامل مردم شام به آن‌ها، آشکار شد. گفته‌اند که سران بنی امیه نزد [[سفاح]] شهادت دادند که جز بنی امیه اقوامی برای [[پیامبر(ص)]] نمی‌شناختند.<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۳۳؛ النزاع و التخاصم، ص۲۸</ref>
[[یزید بن ابی سفیان]] در فتح شامات فرماندهی داشته و ابوبکر معاویه را در کنار برادرش ولایت داده بود.<ref>رسائل جاحظ، الرسائل السیاسیه، ص۳۴۴</ref> پس از مرگ یزید معاویه در دوره عمر، به ولایت شام منصوب شد. برخی مورخان از تسامح عمر نسبت به معاویه اظهار شگفتی کرده‌اند.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص۲۴</ref> حسن بصری می‌گوید معاویه از همان زمان عمر خود را برای خلافت آماده می‌کرد.<ref>تثبیت دلائل النبوه، ص۵۹۳</ref> عمر تمام شامات را به معاویه سپرد.<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۱۷، ۱۸، ۲۰؛ رسائل الجاحظ، الرسائل السیاسیه، ص۳۴۴</ref> معاویه می‌گفت: به خدا سوگند که او تنها با منزلتی که نزد عمر داشت این چنین بر مردم تسلط یافت.<ref>العقد الفرید، ج ۱، ص۱۵، ج ۵، ص۱۱۴؛ مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص۱۸</ref> عثمان در برابر اعتراضاتی که نسبت به معاویه می‌شد می‌گفت: چگونه او را عزل کنم در حالیکه عمر او را نصب کرده است.<ref>انساب الاشراف، ج ۴، ص۵۵۰</ref> در دوره عثمان، شام منطقه امن او به شمار می‌آمد. او قراء کوفه و نیز [[ابوذر غفاری|ابوذر]] را به آنجا تبعید کرد؛ گرچه معاویه برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از تأثیرگذاری اینان بر مردم، آنان را از شام بیرون کرد.<ref>نک: طبقات الکبری، ج ۴، ص۲۲۹؛ الغدیر، ج ۶، ص۳۰۴؛ ج ۹، ص۳۷۳</ref> شام تربیت شده معاویه بود، این امری است که در طی حکومت بنی امیه، در وفاداری کامل مردم شام به آن‌ها، آشکار شد. گفته‌اند که سران بنی امیه نزد [[سفاح]] شهادت دادند که جز بنی امیه اقوامی برای [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] نمی‌شناختند.<ref>مروج الذهب، ج ۳، ص۳۳؛ النزاع و التخاصم، ص۲۸</ref>


از معاویه نقل شده که گفته بود: نحن شجرة رسول الله<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۱، ص۸۷</ref>. او همچنین با عنوان کاتب وحی و خال المؤمنین کوشید تا موقعیت دینی خود را تحکیم کند. او کسانی از راویان حدیث را واداشت تا ده‌ها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.<ref>نک: مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۵-۱۶؛ نمونه آن چنین است که از قول رسول خدا نقل شده: الامناء عندالله ثلاثه: جبرئیل وأنا و معاویه. ابن عساکر این قبیل روایات را به تفصیل یاد کرده است.</ref>
از معاویه نقل شده که گفته بود: نحن شجرة رسول الله<ref>مختصر تاریخ دمشق، ج ۱۱، ص۸۷</ref>. او همچنین با عنوان کاتب وحی و خال المؤمنین کوشید تا موقعیت دینی خود را تحکیم کند. او کسانی از راویان حدیث را واداشت تا ده‌ها حدیث در فضیلت او بسازند و در میان مردم رواج دهند.<ref>نک: مختصر تاریخ دمشق، ج ۲۵، صص ۵-۱۶؛ نمونه آن چنین است که از قول رسول خدا نقل شده: الامناء عندالله ثلاثه: جبرئیل وأنا و معاویه. ابن عساکر این قبیل روایات را به تفصیل یاد کرده است.</ref>


'''شورش علیه عثمان'''{{سخ}}
'''شورش علیه عثمان'''{{سخ}}
معاویه از آغاز شورش بر ضد عثمان، در پی بهره‎برداری از آن بود. او در برهه‎ای از زمان از عثمان خواست به شام نزد او بیاید تا از دست مخالفان در امان باشد. اما عثمان این پیشنهاد را نپذیرفت.<ref>ابن کثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۱۵۷</ref> بعدها که شورش سخت شد، معاویه تنها راه را در این دید که عثمان کشته شود. بنابراین هیچ کمکی به عثمان نکرد، تا جایی که عثمان در اوج گرفتاری خود متوجه این امر شد و نامه عتاب آمیزی به معاویه نوشت.<ref>ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، عهد الخلفاء الراشدین، ص۴۵۰-۴۵۱؛ نیز رک: بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص۱۹</ref> معاویه بعدها امویان را وارث عثمان می‌دانسته و به خونخواهی وی علیه امام علی شورش کرد. پس از کشته شدن عثمان و فرار همسرش به شام، معاویه از او خواستگاری کرد؛ اما او نپذیرفت.<ref>نثر الدر، ج ۴، ص۶۲؛ بلاغات النساء، ص۱۳۹؛ العقد الفرید، ج ۶، ص۹۰</ref>
معاویه از آغاز شورش بر ضد عثمان، در پی بهره‎برداری از آن بود. او در برهه‎ای از زمان از عثمان خواست به شام نزد او بیاید تا از دست مخالفان در امان باشد. اما عثمان این پیشنهاد را نپذیرفت.<ref>ابن کثیر، الکامل فی التاریخ، ج ۳، ص۱۵۷</ref> بعدها که شورش سخت شد، معاویه تنها راه را در این دید که عثمان کشته شود. بنابراین هیچ کمکی به عثمان نکرد، تا جایی که عثمان در اوج گرفتاری خود متوجه این امر شد و نامه عتاب آمیزی به معاویه نوشت.<ref>ذهبی، شمس الدین، تاریخ الاسلام، عهد الخلفاء الراشدین، ص۴۵۰-۴۵۱؛ نیز رک: بلاذری، انساب الاشراف، ج ۴، ص۱۹</ref> معاویه بعدها امویان را وارث عثمان می‌دانسته و به خونخواهی وی علیه [[امام علی(ع)]] شورش کرد. پس از کشته شدن عثمان و فرار همسرش به شام، معاویه از او خواستگاری کرد؛ اما او نپذیرفت.<ref>نثر الدر، ج ۴، ص۶۲؛ بلاغات النساء، ص۱۳۹؛ العقد الفرید، ج ۶، ص۹۰</ref>


معاویه در نامه‌های خود به امام علی بر این امر تکیه داشت که: خلیفه ما عثمان مظلوم کشته شده و خدا فرمود: «هر کسی مظلوم کشته شود، ما برای ولی او قدرتی قرار دادیم» پس ما به عثمان و فرزندان او سزاوارتریم.<ref>نک: الغارات، ص۷۰</ref> معاویه با تبلیغات فراوان خود را وارث عثمان می‌خواند.
معاویه در نامه‌های خود به امام علی بر این امر تکیه داشت که: خلیفه ما عثمان مظلوم کشته شده و خدا فرمود: «هر کسی مظلوم کشته شود، ما برای ولی او قدرتی قرار دادیم» پس ما به عثمان و فرزندان او سزاوارتریم.<ref>نک: الغارات، ص۷۰</ref> معاویه با تبلیغات فراوان خود را وارث عثمان می‌خواند.
کاربر ناشناس