پرش به محتوا

قبیله قریش: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۰۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۳۰ ژوئن ۲۰۱۷
اصلاح پاورقی و منابع
imported>Seamoosavi
imported>M.r.seifi
(اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۱۶: خط ۱۶:


==آغاز ریاست بر مکه==
==آغاز ریاست بر مکه==
قبل از قریش اداره [[کعبه]] بر عهده [[قبیله خزاعه]] بود.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۶.</ref> در این ایام قریش در اطراف مکه به سر می‌بردند و در امور کعبه دخالتی نداشتند، پس از مدتی قصی بن کلاب به مکه آمده و با دختر بزرگ قبیله خزاعه ازدواج کرد. قصی رفته رفته اداره امور کعبه را از آن خود کرد و از بنی کنانه و قریش کمک گرفت.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۱، ص۵۶؛ تاریخ یعقوبی، پیشین، ص۲۳۸.</ref>
قبل از قریش اداره [[کعبه]] بر عهده [[قبیله خزاعه]] بود.<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ص۱۲۶.</ref> در این ایام قریش در اطراف مکه به سر می‌بردند و در امور کعبه دخالتی نداشتند، پس از مدتی قصی بن کلاب به مکه آمده و با دختر بزرگ قبیله خزاعه ازدواج کرد. قصی رفته رفته اداره امور کعبه را از آن خود کرد و از بنی کنانه و قریش کمک گرفت.<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۱، ص۵۶؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دار صادر، ج۱، ص۲۳۸-۲۳۹.</ref>


==شغل==
==شغل==
خط ۲۲: خط ۲۲:
قریشیان مردمی تجارت‌پیشه بودند که به کشورهای [[یمن]]، [[شام]] و [[ایران]] سفر می‌کردند و بازارهای معروفی همچون [[بازار عکاظ]] و بازار ذی المجاز داشتند.
قریشیان مردمی تجارت‌پیشه بودند که به کشورهای [[یمن]]، [[شام]] و [[ایران]] سفر می‌کردند و بازارهای معروفی همچون [[بازار عکاظ]] و بازار ذی المجاز داشتند.


آنان در هر سال دو سفر تجاری تابستانی و زمستانی به مناطق دیگر جهان داشتند که در [[قرآن]] نیز از آن‌‌‌ سخن به میان آمده است. البته تجارت آنان از مکه عدول نمی‌کرد. تجار غیر عرب کالاهایشان را می‌خریدند و در کشورهای همجوار می‌فروختند،<ref>تاریخ یعقوبی، ص۲۴۲.</ref> تا اینکه هاشم بن‌ عبدمناف سنت تجارت قریش به شام و یمن را بنیان نهاد. هاشم از ملوک شام اجازه تجارت در بلاد [[شام]] را گرفت، سپس برادرش عبدالشمس موفق به کسب اجازه از حاکم حبشه جهت تجارت به آنجا شد و نوفل بن عبدمناف کوچکترین فرزند عبدمناف نیز با سفر به [[عراق]] از کسری نامه‌ای دریافت کرد جهت تجارت به عراق.<ref>انساب الاشراف، ص۵۹.</ref>
آنان در هر سال دو سفر تجاری تابستانی و زمستانی به مناطق دیگر جهان داشتند که در [[قرآن]] نیز از آن‌‌‌ سخن به میان آمده است. البته تجارت آنان از مکه عدول نمی‌کرد. تجار غیر عرب کالاهایشان را می‌خریدند و در کشورهای همجوار می‌فروختند،<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۴۲.</ref> تا اینکه هاشم بن‌ عبدمناف سنت تجارت قریش به شام و یمن را بنیان نهاد. هاشم از ملوک شام اجازه تجارت در بلاد [[شام]] را گرفت، سپس برادرش عبدالشمس موفق به کسب اجازه از حاکم حبشه جهت تجارت به آنجا شد و نوفل بن عبدمناف کوچکترین فرزند عبدمناف نیز با سفر به [[عراق]] از کسری نامه‌ای دریافت کرد جهت تجارت به عراق.<ref>انساب الاشراف، ص۵۹.</ref>


===مناصب مربوط به کعبه===
===مناصب مربوط به کعبه===
خط ۴۶: خط ۴۶:
*گوشت نمی‌خوردند.
*گوشت نمی‌خوردند.
*در خانه‌ای از خانه‌های مکه داخل نمی‌شدند.
*در خانه‌ای از خانه‌های مکه داخل نمی‌شدند.
*در حال انجام مناسک حج در خیمه‌های چرمی ساکن می‌شدند.<ref>تاریخ یعقوبی، ص۲۵۶؛ طبقات الکبری،ج۱، ص۵۹.</ref>
*در حال انجام مناسک حج در خیمه‌های چرمی ساکن می‌شدند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۵۶؛ابن سعد، طبقات الکبری،ج۱، ص۵۹.</ref>


===بت‌پرستی===
===بت‌پرستی===
خط ۵۷: خط ۵۷:
*مناة نیز از دیگر بتانی بود که علاوه بر دیگر اعراب، قریش نیز آن را بزرگ می‌داشتند.<ref>الاصنام، ص۱۱۱.</ref>
*مناة نیز از دیگر بتانی بود که علاوه بر دیگر اعراب، قریش نیز آن را بزرگ می‌داشتند.<ref>الاصنام، ص۱۱۱.</ref>


با این حال، بودند عده‌ای از قریش که از پرستش بتان سرباز زده بودند و بر پیرو دین حنیف مانده یا نصرانی شده بودند. علاوه بر این در بین قریش و بویژه در طایفه بنی‌هاشم آیین حنیف ابراهیم(ع) پیروانی داشته است. [[ورقة بن نوفل]] از جمله کسانی بود که از پرستش بتان سرباز زده آیین [[مسیحیت]] اختیار کرده بود.<ref>المعارف، ص۵۹؛اصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، ج۳، ص۱۱۹.</ref> و زید بن نفیل نیز از پرستش بتی سرباز زده بود و به دنبال دین بود تا اینکه در شام، توسط مسیحیان کشته شد.<ref>المعارف، ص۵۹؛ تاریخ یعقوبی، ص۲۵۷.</ref>
با این حال، بودند عده‌ای از قریش که از پرستش بتان سرباز زده بودند و بر پیرو دین حنیف مانده یا نصرانی شده بودند. علاوه بر این در بین قریش و بویژه در طایفه بنی‌هاشم آیین حنیف ابراهیم(ع) پیروانی داشته است. [[ورقة بن نوفل]] از جمله کسانی بود که از پرستش بتان سرباز زده آیین [[مسیحیت]] اختیار کرده بود.<ref>المعارف، ص۵۹؛اصفهانی، ابوالفرج؛ الاغانی، ج۳، ص۱۱۹.</ref> و زید بن نفیل نیز از پرستش بتی سرباز زده بود و به دنبال دین بود تا اینکه در شام، توسط مسیحیان کشته شد.<ref>المعارف، ص۵۹؛یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر، ج۱، ص۲۵۷.</ref>


==پیمان‌های قریش==
==پیمان‌های قریش==
خط ۷۵: خط ۷۵:
{{اصلی|حلف الفضول}}
{{اصلی|حلف الفضول}}
سبب این پیمان این بود که مردی از بنی‌زبید یمن به مکه آمده بود و کالایی را به [[عاص بن وائل سهمی]] فروخته بود؛ اما عاص در پرداخت پول آن، تعلل می‌ورزید به نحوی که مرد مایوس شد به ناچار بر کوه ابوقبیس رفته شکایت خود را ضمن اشعاری اعلام نمود. عده‌ای از قریشیان از این واقعه شرمنده شده به فکر چاره افتادند. اول کسی که در این کار پیش‌قدم شد، [[زبیر بن عبدالمطلب]] بود او طوایف قریش را در [[دارالندوه]] فراهم آورد و از آنجا به خانه [[عبدالله بن جدعان]] رفتند. آنجا پیمان بستند که «برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی هم‌داستان باشند و اجازه ندهند که در مکه بر احدی ستم شود». قریش این پیمان را [[حلف الفضول]] نامید.
سبب این پیمان این بود که مردی از بنی‌زبید یمن به مکه آمده بود و کالایی را به [[عاص بن وائل سهمی]] فروخته بود؛ اما عاص در پرداخت پول آن، تعلل می‌ورزید به نحوی که مرد مایوس شد به ناچار بر کوه ابوقبیس رفته شکایت خود را ضمن اشعاری اعلام نمود. عده‌ای از قریشیان از این واقعه شرمنده شده به فکر چاره افتادند. اول کسی که در این کار پیش‌قدم شد، [[زبیر بن عبدالمطلب]] بود او طوایف قریش را در [[دارالندوه]] فراهم آورد و از آنجا به خانه [[عبدالله بن جدعان]] رفتند. آنجا پیمان بستند که «برای یاری هر ستمدیده و گرفتن حق وی هم‌داستان باشند و اجازه ندهند که در مکه بر احدی ستم شود». قریش این پیمان را [[حلف الفضول]] نامید.
<ref>مسعودی؛ مروج الذهب، ص۲۷۱؛ تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۸.</ref>
<ref>مسعودی؛ مروج الذهب، ص۲۷۱؛ یعقوبی، تاریخ یعقوبی، دارصادر ج۲، ص۱۸.</ref>


==جنگ‌ها==
==جنگ‌ها==
خط ۹۲: خط ۹۲:
* سمعانی؛ الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیه، چاپ اول.
* سمعانی؛ الانساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیی المعلمی الیمانی، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیه، چاپ اول.
* معجم البلدان، شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت بن عبد الله الحموی (م ۶۲۶)، بیروت،‌دار صادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵.
* معجم البلدان، شهاب الدین ابو عبد الله یاقوت بن عبد الله الحموی (م ۶۲۶)، بیروت،‌دار صادر، ط الثانیة، ۱۹۹۵.
* یعقوبی؛ تاریخ یعقوبی، بیروت، دارالصادر، چاپ دوم، ۱۹۸۸.
*یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بی تا.
* مسعودی؛ مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر قم‌دار المجری، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
* مسعودی؛ مروج الذهب، تحقیق اسعد داغر قم‌دار المجری، چاپ دوم، ۱۴۰۹.
* مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، پورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه بی‌تا.
* مقدسی، مطهر بن طاهر؛ البدء و التاریخ، پورسعید، مکتبة الثقافة الدینیه بی‌تا.
کاربر ناشناس