کاربر ناشناس
برمکیان: تفاوت میان نسخهها
جز
←یحیی
imported>Fayaz جز (←منابع) |
imported>Fayaz جز (←یحیی) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
یحیینخالد در سال آخر حکومت منصور، عهدهدار ولایت [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] بود.<ref>ابن اثیر، ج ۶، ص ۱۶.</ref> از سوی [[مهدی عباسی]] (حکومت: ۱۵۸-۱۶۹ق.) مسئول تربیت و تعلیم [[هارون الرشید|هارون]] شد.<ref>طبری، ج ۸، ص ۱۴۰؛ ابن خلکان، ج ۶، ص ۲۲۱.</ref> هارون به پاس این خدمات، در سال ۱۷۰ق. با بخشیدن مُهر (خاتم) خویش به وی، حکم او را در سراسر قلمرو حکومتی نافذ ساخت،<ref>طبری، ج ۸، ص ۲۳۳.</ref> به گونهای که امور حکومتی با تدبیر یحیی، مقتدرترین وزیر در سراسر دوره عباسیان شکل میگرفت. بنا بر برخی گزارشها، وی اولین کسی بود که در نامهها عبارت «و أسأله أن یصلی علی محمد عبده و رسوله» را اضافه کرد و کتابی در این باره نوشت.<ref>جهشیاری، ص ۱۱۴.</ref> | یحیینخالد در سال آخر حکومت منصور، عهدهدار ولایت [[آذربایجان (منطقه)|آذربایجان]] بود.<ref>ابن اثیر، ج ۶، ص ۱۶.</ref> از سوی [[مهدی عباسی]] (حکومت: ۱۵۸-۱۶۹ق.) مسئول تربیت و تعلیم [[هارون الرشید|هارون]] شد.<ref>طبری، ج ۸، ص ۱۴۰؛ ابن خلکان، ج ۶، ص ۲۲۱.</ref> هارون به پاس این خدمات، در سال ۱۷۰ق. با بخشیدن مُهر (خاتم) خویش به وی، حکم او را در سراسر قلمرو حکومتی نافذ ساخت،<ref>طبری، ج ۸، ص ۲۳۳.</ref> به گونهای که امور حکومتی با تدبیر یحیی، مقتدرترین وزیر در سراسر دوره عباسیان شکل میگرفت. بنا بر برخی گزارشها، وی اولین کسی بود که در نامهها عبارت «و أسأله أن یصلی علی محمد عبده و رسوله» را اضافه کرد و کتابی در این باره نوشت.<ref>جهشیاری، ص ۱۱۴.</ref> | ||
از جمله فعالیتهای یحیی، فرستادن فردی به هند بود تا دواهای (عقاقیر) آنجا را بیاورد و نیز ادیان هندی را بشناسد. این فرد کتابی درباره ادیان هند نوشت.<ref>ابنندیم، الفهرست، | از جمله فعالیتهای یحیی، فرستادن فردی به هند بود تا دواهای (عقاقیر) آنجا را بیاورد و نیز ادیان هندی را بشناسد. این فرد کتابی درباره ادیان هند نوشت.<ref>ابنندیم، الفهرست، ۱۳۵۰ش، ص۳۰۰.</ref> سپس یحیی تعدادی از دانشمندان، حکیمان و پزشکان هندی را به خدمت حکومت بنیعباس درآورد.<ref>ابنندیم، الفهرست، ۱۳۵۰ش، ص۳۰۰.</ref> | ||
===جعفر=== | ===جعفر=== | ||
جعفر فرزند یحیی از دیگر شخصیتهای برمکیان است که نزد [[هارون الرشید|هارون]] بسیار محبوب بود. سیطره و نفوذ وی بر دستگاه خلافت بینظیر بود.<ref>جهشیاری، ص ۱۲۰-۱۲۱.</ref> با توجه به سن او در زمان مرگ که به گفته مسعودی ۴۵ سال بود،<ref>مسعودی، ج ۳، ص ۳۸۶</ref> و سال مرگش (۱۸۷ق.)<ref>ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۶.</ref>، احتمالا در ۱۴۳ق زاده شده است. در سال ۱۷۶ق. هارون ولایت بخش غربی قلمرو از شهر انبار تا شمال آفریقا را به جعفر بخشیده بود.<ref> جهشیاری، ص۱۲۲.</ref> حکومت مصر در همان سال<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۴۰.</ref> فرونشاندن اختلافات قبیلهای مردم شام در سال ۱۸۰ق<ref>طبری، ج۸، ص۲۶۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۱-۱۵۲.</ref> حکومت شامات و جزیره در همان سال<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۱۰.</ref> فرماندهی نگهبانان خاص خلیفه<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۲.</ref> ریاست دیوانهای مظالم (دیوان مسؤول رسیدگی به تخلفات کارگزاران حکومتی)،<ref>جهشیاری،، ص۱۳۱.</ref> خاتم (جهت مهر و امضای نامههای حکومتی و جلوگیری از جعل نامه)،<ref>جهشیاری، ص۱۳۳.</ref> برید، وزارت و سپهسالاری،<ref>بیهقی، ج۱، ص۲۲۷.</ref> از جمله مناصب و اقدامات حکومتی وی بودند. وی یحیی بن عبدالله علوی را به سفارش پدر از زندان آزاد کرد؛ ولی عبدالله افطس علوی را که هارون به وی سپرده بود به قتل رساند.<ref> ابوالفرج اصفهانی، ص۴۱۱.</ref> | جعفر فرزند یحیی از دیگر شخصیتهای برمکیان است که نزد [[هارون الرشید|هارون]] بسیار محبوب بود. سیطره و نفوذ وی بر دستگاه خلافت بینظیر بود.<ref>جهشیاری، ص ۱۲۰-۱۲۱.</ref> با توجه به سن او در زمان مرگ که به گفته مسعودی ۴۵ سال بود،<ref>مسعودی، ج ۳، ص ۳۸۶</ref> و سال مرگش (۱۸۷ق.)<ref>ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۶.</ref>، احتمالا در ۱۴۳ق زاده شده است. در سال ۱۷۶ق. هارون ولایت بخش غربی قلمرو از شهر انبار تا شمال آفریقا را به جعفر بخشیده بود.<ref> جهشیاری، ص۱۲۲.</ref> حکومت مصر در همان سال<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۴۰.</ref> فرونشاندن اختلافات قبیلهای مردم شام در سال ۱۸۰ق<ref>طبری، ج۸، ص۲۶۲؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۱-۱۵۲.</ref> حکومت شامات و جزیره در همان سال<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۴۱۰.</ref> فرماندهی نگهبانان خاص خلیفه<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۲.</ref> ریاست دیوانهای مظالم (دیوان مسؤول رسیدگی به تخلفات کارگزاران حکومتی)،<ref>جهشیاری،، ص۱۳۱.</ref> خاتم (جهت مهر و امضای نامههای حکومتی و جلوگیری از جعل نامه)،<ref>جهشیاری، ص۱۳۳.</ref> برید، وزارت و سپهسالاری،<ref>بیهقی، ج۱، ص۲۲۷.</ref> از جمله مناصب و اقدامات حکومتی وی بودند. وی یحیی بن عبدالله علوی را به سفارش پدر از زندان آزاد کرد؛ ولی عبدالله افطس علوی را که هارون به وی سپرده بود به قتل رساند.<ref> ابوالفرج اصفهانی، ص۴۱۱.</ref> |