پرش به محتوا

برمکیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۱ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۱ ژوئن ۲۰۱۷
imported>S.j.mousavi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>M.bahrami
خط ۹: خط ۹:


==مفهوم واژه برمک==
==مفهوم واژه برمک==
از میان معانی و تفاسیر مختلفی که در منابع تاریخی برای کلمه برمک بیان شده<ref>نک: ابن فقیه، ص ۶۱۷-۶۱۸؛ یاقوت حموی، ج ۵، ص ۳۰۷-۳۰۸؛ سجادی، ص ۲۹-۳۱</ref>، این قول صحیح‌تر دانسته شده که برمک لقب عمومی نگهبانان بودایی معبد نوبهار بلخ و مشتق از کلمه پارماکا در زبان سانسکریت به معنای پیشوای روحانی بودائیان است.<ref>سجادی، ص ۲۹-۳۰</ref>
از میان معانی و تفاسیر مختلفی که در منابع تاریخی برای کلمه برمک بیان شده<ref>نک: ابن فقیه، ص ۶۱۷-۶۱۸؛ یاقوت حموی، ج ۵، ص ۳۰۷-۳۰۸؛ سجادی، ص ۲۹-۳۱</ref>، این قول صحیح‌تر دانسته شده که برمک لقب عمومی نگهبانان [[بودایی]] [[معبد]] نوبهار بلخ و مشتق از کلمه پارماکا در زبان سانسکریت به معنای پیشوای روحانی [[بودائیان]] است.<ref>سجادی، ص ۲۹-۳۰</ref>


==آشنایی برمکیان با اسلام==
==آشنایی برمکیان با اسلام==
اولین فرد مسلمان شناخته شده از این خاندان، برمک جدّ خالد است. منابع تاریخی در چگونگی [[اسلام]] آوردن برمک اختلاف دارند. به گفته مورخان، او پس از فتح [[خراسان]] در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] به [[مدینه]] رفت و [[اسلام]] را پذیرفت و از سوی عثمان، عبدالله نامیده شد. بر اساس این گزارش‌ها، او در بازگشت به [[بلخ]] به دلیل ترک دین اجداد، به دست نیزک طرخان (حاکم ترکستان) به قتل رسید و همسر وی به همراه کودک خردسالش که او هم برمک نام داشت، به [[کشمیر]] گریخت و کودک با مراقبت مادر به تحصیل روی آورد. سرانجام [[بلخ|بلخیان]] او را برگردانده و منصب پدرش را به وی بازگرداندند.<ref>ابن فقیه، ص ۶۱۸؛ یاقوت حموی، ج ۵، ص ۳۰۸</ref>
اولین فرد مسلمان شناخته شده از این خاندان، برمک جدّ خالد است. منابع تاریخی در چگونگی [[اسلام]] آوردن برمک اختلاف دارند. به گفته مورخان، او پس از فتح [[خراسان]] در زمان [[عثمان بن عفان|عثمان]] به [[مدینه]] رفت و [[اسلام]] را پذیرفت و از سوی [[عثمان]]، عبدالله نامیده شد. بر اساس این گزارش‌ها، او در بازگشت به [[بلخ]] به دلیل ترک دین اجداد، به دست نیزک طرخان (حاکم ترکستان) به قتل رسید و همسر وی به همراه کودک خردسالش که او هم برمک نام داشت، به [[کشمیر]] گریخت و کودک با مراقبت مادر به تحصیل روی آورد. سرانجام [[بلخ|بلخیان]] او را برگردانده و منصب پدرش را به وی بازگرداندند.<ref>ابن فقیه، ص ۶۱۸؛ یاقوت حموی، ج ۵، ص ۳۰۸</ref>


==ورود برمکیان به دستگاه خلافت==
==ورود برمکیان به دستگاه خلافت==
خط ۲۲: خط ۲۲:
==برمکیان صاحب منصب==
==برمکیان صاحب منصب==
===خالد===
===خالد===
خالد پسر برمک مشهور به ابوالبرامکه در سال ۹۰ق. به دنیا آمد.<ref>ابن عساکر، ج ۱۶، ص ۸؛ ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۲</ref> وی مورد احترام امویان به ویژه فرزندان عبدالملک (هشام و مسلمه) بود. با ورود وی به جرگه طرفداران عباسیان و نشان دادن لیاقت در موارد متعددی مانند جمع‌آوری پول برای عباسیان در دوره دعوت پنهانی برای قیام عباسیان،<ref>ابن اثیر، ج ۵، ص ۳۶۳.</ref> شرکت در سرکوب مخالفان در [[طوس]] به فرمان [[ابومسلم]] در سال ۱۳۰ق،<ref>طبری، ج ۷، ص ۳۸۹؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج ۳، ص ۲۹۳.</ref> مجاب کردن والی طبرستان به طرفداری از قیام عباسیان در سال ۱۳۱ق، <ref>مولف نامعلوم، اخبار الدوله العباسیه، ص ۳۳۳</ref> تصدی سمت خزانه‌داری، گردآوری و ثبت غنائم در پیکارهای قحطبة بن شبیب در [[قم]]، [[اصفهان]] و [[خراسان]] در همان سال<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۴۳؛ مولف نامعلوم، اخبار الدوله العباسیه، ص ۳۴۹</ref>، سفاح اولین خلیفه عباسی (حکومت:۱۳۲-۱۳۶ق.)، اداره امور غنائم را به خالد واگذاشت.<ref>جهشیاری، ص ۵۹؛ ابن اثیر، ج ۵، ص ۴۴۵.</ref>
خالد پسر برمک مشهور به ابوالبرامکه در سال ۹۰ق. به دنیا آمد.<ref>ابن عساکر، ج ۱۶، ص ۸؛ ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۲</ref> وی مورد احترام [[امویان]] به ویژه فرزندان [[عبدالملک بن مروان|عبدالملک]] (هشام و مسلمه) بود. با ورود وی به جرگه طرفداران [[بنی عباس|عباسیان]] و نشان دادن لیاقت در موارد متعددی مانند جمع‌آوری پول برای عباسیان در دوره دعوت پنهانی برای قیام عباسیان،<ref>ابن اثیر، ج ۵، ص ۳۶۳.</ref> شرکت در سرکوب مخالفان در [[طوس]] به فرمان [[ابومسلم]] در سال ۱۳۰ق،<ref>طبری، ج ۷، ص ۳۸۹؛ ابن مسکویه، تجارب الامم، ج ۳، ص ۲۹۳.</ref> مجاب کردن والی [[طبرستان]] به طرفداری از قیام عباسیان در سال ۱۳۱ق، <ref>مولف نامعلوم، اخبار الدوله العباسیه، ص ۳۳۳</ref> تصدی سمت خزانه‌داری، گردآوری و ثبت غنائم در پیکارهای قحطبة بن شبیب در [[قم]]، [[اصفهان]] و [[خراسان]] در همان سال<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۴۳؛ مولف نامعلوم، اخبار الدوله العباسیه، ص ۳۴۹</ref>، سفاح اولین خلیفه عباسی (حکومت:۱۳۲-۱۳۶ق.)، اداره امور غنائم را به خالد واگذاشت.<ref>جهشیاری، ص ۵۹؛ ابن اثیر، ج ۵، ص ۴۴۵.</ref>


خالد با نشان دادن لیاقت و کاردانی توانست سرپرستی دیوان‌های خراج (جهت جمع‌آوری مالیات‌ها) و جند (دیوانی جهت اثبات انتساب سربازان به دیوان و پرداخت حقوق ایشان) را نیز عهده‌دار شود.<ref>جهشیاری، ص ۵۹.</ref> با وجود امتناع خالد از پذیرش عنوان وزیر و اعتقاد به بد یمن بودن آن به سبب قتل ابوسلمه خلال<ref>ابن طقطقی، ص ۱۵۳.</ref>، تمام کارهای وزیر را انجام می‌داد، از این رو برخی منابع او را وزیر خوانده‌اند.<ref>جهشیاری، ص ۵۹؛ ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۲ </ref> وزارت منصور (حکومت: ۱۳۶-۱۵۸ق.) هم از جمله مناصبی بود که در سال ۱۳۶ق. به خالد واگذار شد که مدت یک سال و اندی عهده‌دار آن بود تا اینکه ابوایوب سلیمان بن وهب موریانی، اولین وزیر منصور به قصد دور کردن خالد از پایتخت و تصدی منصب او، پیشنهاد اعطای ولایت فارس به خالد را داد و خالد چندین سال بر فارس حکم راند.<ref>جهشیاری، ص ۶۵</ref> منصور همچنین حکومت [[طبرستان]] و موصل را در سال ۱۴۸ق. به وی بخشید که ثروت فراوانی برای خالد به ارمغان آورد.<ref>ابن فقیه، صص ۵۷۴ و ۵۷۹</ref> در سال ۱۶۳ق. خالد و برادرانش سلیمان و حسن، هارون را در نبرد با روم همراهی کردند.<ref>طبری، ج ۸، ص ۱۴۶.</ref> سرانجام خالد که به حسن سیرت و سیاست‌مداری شهرت داشت در [[جمادی الاولی]] سال ۱۶۵ق. درگذشت.<ref>ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>
خالد با نشان دادن لیاقت و کاردانی توانست سرپرستی دیوان‌های خراج (جهت جمع‌آوری مالیات‌ها) و جند (دیوانی جهت اثبات انتساب سربازان به دیوان و پرداخت حقوق ایشان) را نیز عهده‌دار شود.<ref>جهشیاری، ص ۵۹.</ref> با وجود امتناع خالد از پذیرش عنوان وزیر و اعتقاد به بد یمن بودن آن به سبب قتل ابوسلمه خلال<ref>ابن طقطقی، ص ۱۵۳.</ref>، تمام کارهای وزیر را انجام می‌داد، از این رو برخی منابع او را وزیر خوانده‌اند.<ref>جهشیاری، ص ۵۹؛ ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۲ </ref> وزارت منصور (حکومت: ۱۳۶-۱۵۸ق.) هم از جمله مناصبی بود که در سال ۱۳۶ق. به خالد واگذار شد که مدت یک سال و اندی عهده‌دار آن بود تا اینکه ابوایوب سلیمان بن وهب موریانی، اولین وزیر منصور به قصد دور کردن خالد از پایتخت و تصدی منصب او، پیشنهاد اعطای ولایت فارس به خالد را داد و خالد چندین سال بر فارس حکم راند.<ref>جهشیاری، ص ۶۵</ref> منصور همچنین حکومت [[طبرستان]] و موصل را در سال ۱۴۸ق. به وی بخشید که ثروت فراوانی برای خالد به ارمغان آورد.<ref>ابن فقیه، صص ۵۷۴ و ۵۷۹</ref> در سال ۱۶۳ق. خالد و برادرانش سلیمان و حسن، هارون را در نبرد با روم همراهی کردند.<ref>طبری، ج ۸، ص ۱۴۶.</ref> سرانجام خالد که به حسن سیرت و سیاست‌مداری شهرت داشت در [[جمادی الاولی]] سال ۱۶۵ق. درگذشت.<ref>ابن خلکان، ج ۱، ص ۳۳۲.</ref>
کاربر ناشناس