پرش به محتوا

عبدالله بن حسن مثنی: تفاوت میان نسخه‌ها

منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
imported>M.r.seifi
(منبع یابی، اصلاح پاورقی و منابع)
خط ۷۲: خط ۷۲:
*'''[[ادریس بن عبدالله بن حسن مثنی|ادریس]]''': وی در [[واقعه فخ]] حضور داشت و سپس به [[مغرب عربی]] رفت و دولت شیعی [[ادریسیان]] را تأسیس کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۴۰۶-۴۰۸.</ref>
*'''[[ادریس بن عبدالله بن حسن مثنی|ادریس]]''': وی در [[واقعه فخ]] حضور داشت و سپس به [[مغرب عربی]] رفت و دولت شیعی [[ادریسیان]] را تأسیس کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۴۰۶-۴۰۸.</ref>
*'''[[سلیمان بن عبدالله بن حسن مثنی|سلیمان]]''': او در [[واقعه فخ]] به شهادت رسید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۳۶۵.</ref>
*'''[[سلیمان بن عبدالله بن حسن مثنی|سلیمان]]''': او در [[واقعه فخ]] به شهادت رسید.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۳۶۵.</ref>
*'''[[عیسی بن عبدالله بن حسن مثنی|عیسی]]''':<ref> أنساب‌الأشراف،ج۳، ص:۷۵(چاپزکار،ج۳، ص:۳۰۵)</ref>
*'''[[عیسی بن عبدالله بن حسن مثنی|عیسی]]''':<ref>بلاذری، أنساب‌الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۷۵.</ref>
*'''[[داود بن عبدالله بن حسن مثنی|داود]]''':<ref>ابن سعد، الطبقات‌الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۳۸۶.</ref>
*'''[[داود بن عبدالله بن حسن مثنی|داود]]''':<ref>ابن سعد، الطبقات‌الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۵، ص۳۸۶.</ref>
مادر آنها [[عاتکه بنت عبدالملک بن حرث]] بود.
مادر آنها [[عاتکه بنت عبدالملک بن حرث]] بود.
خط ۷۸: خط ۷۸:


==در محضر امام سجاد(ع)==
==در محضر امام سجاد(ع)==
عبدالله در نوجوانی در جلسات درس [[امام سجاد(ع)]] شرکت می‌کرد. از خود او نقل شده است: مادرم [[فاطمه دختر امام حسین(ع)]] همواره مرا به حضور در جلسات دایی‌ام علی بن حسین سفارش می‌کرد و در هر جلسه، بر علم و ترس من از خدا افزوده می‌شد.<ref>اربلی، کشف لغمه، ج۲، ص۸۴؛ قرشی، حیاة الامام زین العابدین، ج۲، ص۲۶۴؛ به نقل از اعیان الشیعه</ref>
عبدالله در نوجوانی در جلسات درس [[امام سجاد(ع)]] شرکت می‌کرد. از خود او نقل شده است: مادرم [[فاطمه دختر امام حسین(ع)]] همواره مرا به حضور در جلسات دایی‌ام علی بن حسین سفارش می‌کرد و در هر جلسه، بر علم و ترس من از خدا افزوده می‌شد.<ref>اربلی، کشف لغمه، ۱۴۲۷ق، ج۲، ص۸۴؛ قرشی، حیاة الامام زین العابدین، ۱۴۰۸ق، ج۲، ص۲۶۴.</ref>


==فعالیت سیاسی==
==فعالیت سیاسی==
از گزارش‌های تاریخی چنین برمی‌آید که عبدالله، در دوران زندگی [[زید بن علی]] به روش او (قیام) تمایل نداشته و حتی او را پیش از [[قیام زید بن علی|قیام]] در [[کوفه]]، از فریفته شدن به وعده‌های کوفیان برحذر داشته است.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۷۰؛ به نقل از ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۴۳</ref> همچنین نقل شده است که او بر سر صدقات [[امیرالمؤمنین]](ع) با زید اختلاف داشت.<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۲، ص۱۹۹</ref>
از گزارش‌های تاریخی چنین برمی‌آید که عبدالله، در دوران زندگی [[زید بن علی]] به روش او (قیام) تمایل نداشته و حتی او را پیش از [[قیام زید بن علی|قیام]] در [[کوفه]]، از فریفته شدن به وعده‌های کوفیان برحذر داشته است.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۰؛ به نقل از ابن اثیر، الکامل، ج۵، ص۱۴۳.</ref> همچنین نقل شده است که او بر سر صدقات [[امیرالمؤمنین]](ع) با زید اختلاف داشت.<ref>بلاذری، أنساب‌الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۹.</ref>


ولی پس از شهادت زید، عبدالله به اندیشه‌های او تمایل یافت و پسران خویش را آماده قیام کرد.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۷۰</ref>
ولی پس از شهادت زید، عبدالله به اندیشه‌های او تمایل یافت و پسران خویش را آماده قیام کرد.<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۰.</ref>
*'''بیعت گرفتن برای پسرش'''
*'''بیعت گرفتن برای پسرش'''
در اواخر حکومت [[امویان]] عده‌ای از [[بنی هاشم]] از جمله عبدالله و پسرانش و همچنین [[سفاح]] و [[منصور دوانیقی|منصور]] در [[ابواء]] گرد هم آمدند تا با یکی از خودشان [[بیعت]] کنند. در آن جلسه عبدالله پسرش [[نفس زکیه|محمد]] را به عنوان [[مهدی]] معرفی کرد و آنان را به بیعت با او فراخواند.
در اواخر حکومت [[امویان]] عده‌ای از [[بنی هاشم]] از جمله عبدالله و پسرانش و همچنین [[سفاح]] و [[منصور دوانیقی|منصور]] در [[ابواء]] گرد هم آمدند تا با یکی از خودشان [[بیعت]] کنند. در آن جلسه عبدالله پسرش [[نفس زکیه|محمد]] را به عنوان [[مهدی]] معرفی کرد و آنان را به بیعت با او فراخواند.
خط ۹۱: خط ۹۱:
امام صادق فرمود: به خدا آنچه گفتم از [[حسادت]] نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش (و دست بر دوش ابوالعباس سفاح نهاد، سپس دست بر دوش عبدالله بن حسن زد و گفت) آری به خدا (خلافت) از آنِ تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>
امام صادق فرمود: به خدا آنچه گفتم از [[حسادت]] نیست ولی این و برادرانش و فرزندانش (و دست بر دوش ابوالعباس سفاح نهاد، سپس دست بر دوش عبدالله بن حسن زد و گفت) آری به خدا (خلافت) از آنِ تو و فرزندانت نیست و از آن آنهاست، و دو پسر تو کشته خواهند شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۸۵-۱۸۶.</ref>


[[رسول جعفریان]] معتقد است: اختلاف میان فرزندان [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] از آنجا پدید آمد که عبدالله بن حسن بن حسن، فرزندش [[نفس زکیه|محمد]] را به عنوان [[قائم آل محمد]] معرفی کرد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص۳۷۱</ref>
[[رسول جعفریان]] ، مورّخ معاصر ایرانی معتقد است: اختلاف میان فرزندان [[امام حسن(ع)]] و [[امام حسین(ع)]] از آنجا پدید آمد که عبدالله بن حسن بن حسن، فرزندش [[نفس زکیه|محمد]] را به عنوان [[قائم آل محمد]] معرفی کرد.<ref>جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۱۳۸۷ش، ص۳۷۱</ref>


==زندان بنی عباس==
==زندان بنی عباس==
خط ۹۸: خط ۹۸:
ابوالعباس [[سفاح]] نخستین خلیفه [[عباسیان|عباسی]] هر چند در صدد یافتن پسران عبدالله بود ولی عبدالله را گرامی می‌داشت. وقتی ابو جعفر [[منصور دوانیقی|منصور]] به خلافت رسید، بزرگترین دغدغه‌اش یافتن محمد (نفس زکیه) بود و عبدالله نیز با وجود اصرار منصور، از نشان دادن مکان پنهان شدن آنها خودداری می‌کرد.
ابوالعباس [[سفاح]] نخستین خلیفه [[عباسیان|عباسی]] هر چند در صدد یافتن پسران عبدالله بود ولی عبدالله را گرامی می‌داشت. وقتی ابو جعفر [[منصور دوانیقی|منصور]] به خلافت رسید، بزرگترین دغدغه‌اش یافتن محمد (نفس زکیه) بود و عبدالله نیز با وجود اصرار منصور، از نشان دادن مکان پنهان شدن آنها خودداری می‌کرد.
[[پرونده:عبدالله محض2.jpg|بندانگشتی]]
[[پرونده:عبدالله محض2.jpg|بندانگشتی]]
در سال ۱۴۰ق منصور به حج رفت و عبدالله و برادرش حسن نزد او رفتند. منصور با اصرار از او خواست پسرش را نزد وی آورد. عبدالله گفت: اگر او زیر پای من بود نیز پای خود را از روی او بر نمی‌داشتم. منصور دستور داد او را به همراه برخی دیگر از آل حسن زندانی کنند. او سه سال در حبس ماند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۹۲-۱۹۳؛ تاریخ طبری، ج۷، ص۵۲۴</ref> در برخی منابع آمده است زندان به گونه‌ای بود که تشخیص روز و شب برای آنان امکان نداشت و اوقات نماز را با خواندن قرآن و تخمین ساعت آن تشخیص می‌دادند.<ref> ادب الطف، شبر،ج۱، ص:۱۶۷</ref> در سال ۱۴۰ق منصور دستور داد آنها را به ربذه و سپس به زندانی در نزدیکی [[کوفه]] منتقل کردند.
در سال ۱۴۰ق منصور به حج رفت و عبدالله و برادرش حسن نزد او رفتند. منصور با اصرار از او خواست پسرش را نزد وی آورد. عبدالله گفت: اگر او زیر پای من بود نیز پای خود را از روی او بر نمی‌داشتم. منصور دستور داد او را به همراه برخی دیگر از آل حسن زندانی کنند. او سه سال در حبس ماند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۹۲-۱۹۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۷، ص۵۲۴.</ref> در برخی منابع آمده است زندان به گونه‌ای بود که تشخیص روز و شب برای آنان امکان نداشت و اوقات نماز را با خواندن قرآن و تخمین ساعت آن تشخیص می‌دادند.<ref>شُبَّر، أدب الطّفّ، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۱۶۷.</ref> در سال ۱۴۰ق منصور دستور داد آنها را به ربذه و سپس به زندانی در نزدیکی [[کوفه]] منتقل کردند.


==درگذشت==
==درگذشت==
وی در سال [[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]]. در سن هفتاد و پنج سالگی در زندان هاشمیه در [[کوفه]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۱.</ref> و به روایتی نیز در [[بغداد]]<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ج۲، ص۷۰؛ به نقل از تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۳۱-۴۳۳ و تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۰</ref> به قتل رسید. سبط بن جوزی روز قتل او را [[عید قربان]] دانسته است.<ref>سبط بن الجوزي، تذكرة الخواص، ص۲۰۷</ref> گفته‌اند او و چند نفر دیگر از آل حسن در زندان به شیوه‌های گوناگون کشته شدند و عبدالله در اثر خراب کردن سقف بر سرش کشته شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>
وی در سال [[سال ۱۴۵ هجری قمری|۱۴۵ق]]. در سن هفتاد و پنج سالگی در زندان هاشمیه در [[کوفه]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۱۷۱.</ref> و به روایتی نیز در [[بغداد]]<ref>صابری، تاریخ فرق اسلامی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۷۰؛ به نقل از تاریخ بغداد، ج۹، ص۴۳۱-۴۳۳ و تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۳۶۰.</ref> به قتل رسید. سبط بن جوزی روز قتل او را [[عید قربان]] دانسته است.<ref>سبط بن الجوزي، تذكرة الخواص، ۱۴۱۸ق، ص۲۰۷.</ref> گفته‌اند او و چند نفر دیگر از آل حسن در زندان به شیوه‌های گوناگون کشته شدند و عبدالله در اثر خراب کردن سقف بر سرش کشته شد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۰۸ق، ص۲۰۲-۲۰۳.</ref>


آرامگاه او در ۹ کیلومتری غرب شهر شنافیه در استان دیوانیه [[عراق]]، واقع در ۷۰ کیلومتری جنوب [[نجف]]، به نام عبدالله ابونجم معروف است.<ref>[http://burathanews.com/news/50715.html خبرگزاری براثا]</ref>
آرامگاه او در ۹ کیلومتری غرب شهر شنافیه در استان دیوانیه [[عراق]]، واقع در ۷۰ کیلومتری جنوب [[نجف]]، به نام عبدالله ابونجم معروف است.<ref>[http://burathanews.com/news/50715.html خبرگزاری براثا]</ref>
خط ۱۱۷: خط ۱۱۷:
*ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
*ابن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
*ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، شرح و تحقیق: احمد صقر، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق.
*ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، مقاتل الطالبیین، شرح و تحقیق: احمد صقر، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، ۱۹۸۷م/۱۴۰۸ق.
*اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۴۲۷ ق.
*اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، نجف، مکتبه الحیدریه، ۱۴۲۷ق.
*بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
*بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
*جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان، چاپ یازدهم، ۱۳۸۷ش.
*جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انتشارات انصاریان، چاپ یازدهم، ۱۳۸۷ش.
*سبط بن جوزى‏،‌ یوسف بن قزاوغلی، تذكرة الخواص‏، قم، منشورات الشريف الرضى‏، ۱۴۱۸ق.
*سبط بن جوزى‏،‌ یوسف بن قزاوغلی، تذكرة الخواص‏، قم، منشورات الشريف الرضى‏، ۱۴۱۸ق.
*قرشی، باقر شریف، حیاة الامام زین العابدین، بیروت، دارالاضواء، ۱۹۸۸م/۱۴۰۸ق
*شُبَّر، جواد، أدب الطّفّ، بیروت، دار المرتضی، ۱۴۰۹ق.
 
*صابری، حسین، تاریخ فرق اسلامی فرق شیعه و فرقه‌های منسوب به آن، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۸ش.
*طبری، محمد بن جریر، تاریخ الرسل و الملوک، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
*قرشی، باقر شریف، حیاة الامام زین العابدین، بیروت، دارالاضواء، ۱۹۸۸م/۱۴۰۸ق.
{{امام صادق}}
{{امام صادق}}
{{زیدیه}}
{{زیدیه}}
کاربر ناشناس