پرش به محتوا

تعبد: تفاوت میان نسخه‌ها

۱٬۱۳۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۶ مهٔ ۲۰۲۱
درج الگوی درجه بندی
(درج الگوی درجه بندی)
خط ۱۹: خط ۱۹:
رویکرد قوی [[توحید|توحیدی]] در دین اسلام از مفهوم تعبد عنصری مهم و بنیادین ساخته که در متون مقدس دینی به روشنی قابل پی گیری و بازتاب فراگیر آن در حوزه‌های مختلف اندیشۀ اسلامی قابل ردیابی است.
رویکرد قوی [[توحید|توحیدی]] در دین اسلام از مفهوم تعبد عنصری مهم و بنیادین ساخته که در متون مقدس دینی به روشنی قابل پی گیری و بازتاب فراگیر آن در حوزه‌های مختلف اندیشۀ اسلامی قابل ردیابی است.
=== تعبد درقرآن ===
=== تعبد درقرآن ===
واژۀ تعبد و مشتقات آن از این مصدر در [[قرآن]] به کار نرفته است؛ اما دیگر مشتقات این ماده بیش از ۲۷۰ بار و غالبا در [[سوره‌های مکی]] به کار رفته‌اند. گفتمان تعبد به نوعی رابطۀ قدسی و معنوی میان انسان و خدا رهنمون است که در ارتباطی ساختاری با فلسفۀ آفرینش انسان است.<ref>نک: ذاریات ص۵۱-۵۶؛ نیز فیض، ج۲ص ۱۰۱</ref> آدم آفریده شد تا [[خلیفه]] خداوند در زمین باشد و در فرایند جای گیری در این مقام در نخستین آزمون، از او اطاعت مطلق و بی‌چون و چرا خواسته شد، اما بی‌درنگ پس از نافرمانی از [[بهشت]] رانده شد، تا این لغزش را با پیروی خود از هدایتهای الاهی جبران نماید؛ و بدین سان، نسل وی در زمین به دو دستۀ [[مؤمن]] و [[کافر]] تقسیم می‌شوند.<ref>بقره/۲/۳۰-۳۹</ref>
واژۀ تعبد و مشتقات آن از این مصدر در [[قرآن]] به کار نرفته است؛ اما دیگر مشتقات این ماده بیش از ۲۷۰ بار و غالبا در [[سوره‌های مکی]] به کار رفته‌اند. گفتمان تعبد به نوعی رابطۀ قدسی و معنوی میان انسان و خدا رهنمون است که در ارتباطی ساختاری با فلسفۀ آفرینش انسان است.<ref>نک: ذاریات ص۵۱-۵۶؛ نیز فیض، ج۲ص ۱۰۱</ref> آدم آفریده شد تا [[خلیفه]] خداوند در زمین باشد و در فرایند جای گیری در این مقام در نخستین آزمون، از او اطاعت مطلق و بی‌چون و چرا خواسته شد، اما بی‌درنگ پس از نافرمانی از [[بهشت]] رانده شد، تا این لغزش را با پیروی خود از هدایتهای الهی جبران نماید؛ و بدین سان، نسل وی در زمین به دو دستۀ [[مؤمن]] و [[کافر]] تقسیم می‌شوند.<ref>بقره/۲/۳۰-۳۹</ref>


در ادامۀ ماجرا [[پیامبر|پیامبران]] الاهی پیاپی برای ابلاغ فرمان تعبد انسان در برابر خدا و تجدید عهد با وی برانگیخته شدند.<ref>سوره بقره، آیه ۱۳۶ ۱۳۸؛ سوره نحل/۱۶/۳۶؛ مریم/۱۹/۳۰؛ سوره انبیاء/۲۱/۲۵</ref> این فرمان از معنایی ساده و روشن و در عین حال از گستره‌ای وسیع به‌اندازۀ تمام زندگی انسان برخوردار است و هیچ استثنا و تبصره‌ای نمی‌پذیرد؛ زیرا انسان همۀ هستی و هویت انسانی خود را از خداوند دارد و خود هیچ استقلالی در زندگی ندارد.<ref> سوره انعام ۱۷-۱۸، ۱۰۲؛ سوره یونس /۱۰/ ۳۱- ۳۵، ۱۰۷؛ سوره شعراء/ ۲۶/ ۷۷-۸۹</ref> از این روی خداوند حتی می‌تواند جان آدمی را نیز بی‌هیچ بحث و گفت وگویی از او طلب نماید که جریان [[ابراهیم]](ع) و [[اسماعیل(ع)]] نمونۀ روشن آن است.<ref>سوره صافات/۳۷/۱۰۲-۱۰۵</ref>  
در ادامۀ ماجرا [[پیامبر|پیامبران]] الهی پیاپی برای ابلاغ فرمان تعبد انسان در برابر خدا و تجدید عهد با وی برانگیخته شدند.<ref>سوره بقره، آیه ۱۳۶ ۱۳۸؛ سوره نحل/۱۶/۳۶؛ مریم/۱۹/۳۰؛ سوره انبیاء/۲۱/۲۵</ref> این فرمان از معنایی ساده و روشن و در عین حال از گستره‌ای وسیع به‌اندازۀ تمام زندگی انسان برخوردار است و هیچ استثنا و تبصره‌ای نمی‌پذیرد؛ زیرا انسان همۀ هستی و هویت انسانی خود را از خداوند دارد و خود هیچ استقلالی در زندگی ندارد.<ref> سوره انعام ۱۷-۱۸، ۱۰۲؛ سوره یونس /۱۰/ ۳۱- ۳۵، ۱۰۷؛ سوره شعراء/ ۲۶/ ۷۷-۸۹</ref> از این روی خداوند حتی می‌تواند جان آدمی را نیز بی‌هیچ بحث و گفت وگویی از او طلب نماید که جریان [[ابراهیم]](ع) و [[اسماعیل(ع)]] نمونۀ روشن آن است.<ref>سوره صافات/۳۷/۱۰۲-۱۰۵</ref>  


دین تنها از آن خداوند است<ref>نک: سوره زمر/۳۹/۲-۳، ۱۱، ۱۴؛ سوره غافر/۴۰/۶۵؛ سوره بینه/ ۹۸/۵</ref> و گوهر این دین، تسلیم و تعبد محض در برابر اوست<ref>سوره آل عمران/۳/۱۹-۲۰</ref>؛ <ref>برای آگاهی بیشتر، نک: طبرسی، فضل، ج۳ص۲۷۳؛ مجلسی، ج۸۳، ص۸۲؛ مازندرانی، ج۸، ص۲۷۲، ج۱۲ص۱۳۰</ref>. شرف و کمال انسانی در گرو این حس قدسی بوده <ref>نساء/۴/۱۷۱-۱۷۳؛ سوره زمر/ ۳۹/۱۵</ref>، و انسان بدون حس تعبد در برابر وی پوچ و بی‌معنی به شمار رفته <ref>قیامت/۷۵/ ۳۶</ref>؛ <ref>برای آگاهی بیشتر،: نک: طبری، ج۲۹ص ۲۴۹</ref>، و تحت عنوان استکبار مورد مذمت قرار گرفته است <ref>مؤمنون/۲۳/۴۶-۴۷</ref>. این احساس بندگی مطلق نه تنها با جنبۀ تعقل و خردورزی بشر ناسازگار نیست، که اقتضای طبیعی آن است.<ref>بقره/۲/۱۷۰-۱۷۱؛ انبیاء/۲۱/۶۷؛ زمر/۳۹/۱۱- ۱۸، ۶۴؛ غافر/۴۰/۶۵-۶۷؛ برای آگاهی بیشتر، نک: طباطبایی، ج۳ص۳۲۳</ref>
دین تنها از آن خداوند است<ref>نک: سوره زمر/۳۹/۲-۳، ۱۱، ۱۴؛ سوره غافر/۴۰/۶۵؛ سوره بینه/ ۹۸/۵</ref> و گوهر این دین، تسلیم و تعبد محض در برابر اوست<ref>سوره آل عمران/۳/۱۹-۲۰</ref>؛ <ref>برای آگاهی بیشتر، نک: طبرسی، فضل، ج۳ص۲۷۳؛ مجلسی، ج۸۳، ص۸۲؛ مازندرانی، ج۸، ص۲۷۲، ج۱۲ص۱۳۰</ref>. شرف و کمال انسانی در گرو این حس قدسی بوده <ref>نساء/۴/۱۷۱-۱۷۳؛ سوره زمر/ ۳۹/۱۵</ref>، و انسان بدون حس تعبد در برابر وی پوچ و بی‌معنی به شمار رفته <ref>قیامت/۷۵/ ۳۶</ref>؛ <ref>برای آگاهی بیشتر،: نک: طبری، ج۲۹ص ۲۴۹</ref>، و تحت عنوان استکبار مورد مذمت قرار گرفته است <ref>مؤمنون/۲۳/۴۶-۴۷</ref>. این احساس بندگی مطلق نه تنها با جنبۀ تعقل و خردورزی بشر ناسازگار نیست، که اقتضای طبیعی آن است.<ref>بقره/۲/۱۷۰-۱۷۱؛ انبیاء/۲۱/۶۷؛ زمر/۳۹/۱۱- ۱۸، ۶۴؛ غافر/۴۰/۶۵-۶۷؛ برای آگاهی بیشتر، نک: طباطبایی، ج۳ص۳۲۳</ref>


===تعبد در روایات===
===تعبد در روایات===
در روایات نیز در ادامۀ نگاه قرآنی به موضوع تعبد، آفرینش تمام هستی به منظور تعبد بشر در برابر خدا تلقی شده است <ref>طبرسی، احمد، ج۱ص۱۳۳؛ مجلسی، ج۲۹، ص۲۲۱</ref>. مفهوم [[سعادت]] در ترادف با تعبد مطرح شده <ref>الصحیفةالسجادیة، ص۲۱۱</ref> و در پرتو رویکرد توحیدی اسلام، مفهوم [[اخلاص]] در ارتباط با تعبد به جدا شدن از هرگونه گرایش غیرالاهی به پدیده‌های دنیوی اشاره دارد <ref>جزایری، ص۷۶؛ قس: نهج البلاغة، خطبۀ ۱۱۱</ref>.
در روایات نیز در ادامۀ نگاه قرآنی به موضوع تعبد، آفرینش تمام هستی به منظور تعبد بشر در برابر خدا تلقی شده است <ref>طبرسی، احمد، ج۱ص۱۳۳؛ مجلسی، ج۲۹، ص۲۲۱</ref>. مفهوم [[سعادت]] در ترادف با تعبد مطرح شده <ref>الصحیفةالسجادیة، ص۲۱۱</ref> و در پرتو رویکرد توحیدی اسلام، مفهوم [[اخلاص]] در ارتباط با تعبد به جدا شدن از هرگونه گرایش غیرالهی به پدیده‌های دنیوی اشاره دارد <ref>جزایری، ص۷۶؛ قس: نهج البلاغة، خطبۀ ۱۱۱</ref>.


تعبد فرایندی تنها یک طرفه به حساب آمده که در قبال آن بنده از هیچ استحقاقی برخوردار نشده است و خداوند از روی فضل خود در برابر آن پاداش می‌دهد؛ زیرا انسان هرچه دارد از آن اوست.<ref>الصحیفة السجادیة، ۱۸۷؛ نیز نک: طوسی، مصباح المتهجد، ص۲۶۳</ref>
تعبد فرایندی تنها یک طرفه به حساب آمده که در قبال آن بنده از هیچ استحقاقی برخوردار نشده است و خداوند از روی فضل خود در برابر آن پاداش می‌دهد؛ زیرا انسان هرچه دارد از آن اوست.<ref>الصحیفة السجادیة، ۱۸۷؛ نیز نک: طوسی، مصباح المتهجد، ص۲۶۳</ref>
خط ۳۲: خط ۳۲:
گرچه خداوند آزاد است که تعبد بشر نسبت به خود را در انجام هرگونه کاری قرار دهد <ref>ابن بابویه، ج۱ص۲۷۱، ج۲ص۴۰۶؛ برای آگاهی بیشتر، نک: ابن طاووس، ج۲، ص۲۱</ref>، اما او همواره در این فرایند علاوه بر مصلحت تعبد، به مصالح و مفاسد خود آن افعال نیز توجه دارد <ref>ابن طاووس، ج۲ص۵۹۲؛ مجلسی، ج۶، ص۹۳-۹۴</ref> همان گونه که [[عقل]] در نخستین گام به تعبد رهنمون است <ref>واسطی، ص۱۱۸</ref>، تعبد نیز باید همواره با تعقل و تدبر در مسیر فهم بهتر رابطۀ خود با خدا و مفهوم و مقصود از اعمال عبادی همراه باشد <ref>ابن بابویه، ج۲، ص۵۹۸؛ مجلسی، ج۱ص۲۰۸؛ نوری، ج۴ص۱۰۷</ref>، زیرا «‌تفقه در دین‌» به تعبد انسان معنا و ارزش می‌بخشد <ref>مناوی، ج۶ص۳۳۸</ref> و آن را از آفت مصون می‌دارد <ref>دارمی، ج۱ص۹۱</ref>.
گرچه خداوند آزاد است که تعبد بشر نسبت به خود را در انجام هرگونه کاری قرار دهد <ref>ابن بابویه، ج۱ص۲۷۱، ج۲ص۴۰۶؛ برای آگاهی بیشتر، نک: ابن طاووس، ج۲، ص۲۱</ref>، اما او همواره در این فرایند علاوه بر مصلحت تعبد، به مصالح و مفاسد خود آن افعال نیز توجه دارد <ref>ابن طاووس، ج۲ص۵۹۲؛ مجلسی، ج۶، ص۹۳-۹۴</ref> همان گونه که [[عقل]] در نخستین گام به تعبد رهنمون است <ref>واسطی، ص۱۱۸</ref>، تعبد نیز باید همواره با تعقل و تدبر در مسیر فهم بهتر رابطۀ خود با خدا و مفهوم و مقصود از اعمال عبادی همراه باشد <ref>ابن بابویه، ج۲، ص۵۹۸؛ مجلسی، ج۱ص۲۰۸؛ نوری، ج۴ص۱۰۷</ref>، زیرا «‌تفقه در دین‌» به تعبد انسان معنا و ارزش می‌بخشد <ref>مناوی، ج۶ص۳۳۸</ref> و آن را از آفت مصون می‌دارد <ref>دارمی، ج۱ص۹۱</ref>.


سفارش به کاربرد نامهای مرکب از عبد و یکی از اسامی الاهی در نام گذاری فرزندان به تقویت فرهنگ فروتنی نسبت به خدا در قلمرو روابط اجتماعی توجه داشته <ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱ص۷۴، المعجم الاوسط، ج۱ص۲۱۴؛ مناوی، ج۱ص ۲۱۹</ref>، و عمل نمادین [[سجده]] دربر دارندۀ فروتنی کامل و مطلق بشر در برابر خدا شمرده شده است <ref>حمیری، ص۵؛ فقه الرضا(ع)، ص۱۴۱؛ طوسی، همان، ص۱۷۴، ۵۷۰</ref>. گفتمان تعبد در [[دعا|ادعیه]] و مناجاتهای [[ماثور]] نیز نوع ویژه‌ای از گفت وگو میان انسان و خدا را ترسیم نموده که در عین حال از مایه‌های ژرف عاشقانه نیز برخوردار است <ref>برای نمونه، نک: مفاتیح...، ذیل دعای کمیل، مناجات شعبانیه، مناجات خمسة عشره</ref>.
سفارش به کاربرد نامهای مرکب از عبد و یکی از اسامی الهی در نام گذاری فرزندان به تقویت فرهنگ فروتنی نسبت به خدا در قلمرو روابط اجتماعی توجه داشته <ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۱ص۷۴، المعجم الاوسط، ج۱ص۲۱۴؛ مناوی، ج۱ص ۲۱۹</ref>، و عمل نمادین [[سجده]] دربر دارندۀ فروتنی کامل و مطلق بشر در برابر خدا شمرده شده است <ref>حمیری، ص۵؛ فقه الرضا(ع)، ص۱۴۱؛ طوسی، همان، ص۱۷۴، ۵۷۰</ref>. گفتمان تعبد در [[دعا|ادعیه]] و مناجاتهای [[ماثور]] نیز نوع ویژه‌ای از گفت وگو میان انسان و خدا را ترسیم نموده که در عین حال از مایه‌های ژرف عاشقانه نیز برخوردار است <ref>برای نمونه، نک: مفاتیح...، ذیل دعای کمیل، مناجات شعبانیه، مناجات خمسة عشره</ref>.


== تعبد دراسلام و دیگر ادیان==
== تعبد دراسلام و دیگر ادیان==
خط ۴۲: خط ۴۲:
در جریان دستور به تغییر قبله در قرآن، فلسفه صدور این دستور وسط نماز را خداوند علم به میزان تبعیت افراد بیان کرده است. <ref>وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‏ کُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي‏ عَقِبَيْهِ. ترجمه: و قبله‏ای را که [چندی‏] بر آن بودی، مقرر نکردیم جز برای آنکه کسی را که از پیامبر پیروی می‏کند، از آن کس که از عقیده خود برمی‏گردد بازشناسیم. سوره بقره، آیه۱۴۳.</ref>
در جریان دستور به تغییر قبله در قرآن، فلسفه صدور این دستور وسط نماز را خداوند علم به میزان تبعیت افراد بیان کرده است. <ref>وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‏ کُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي‏ عَقِبَيْهِ. ترجمه: و قبله‏ای را که [چندی‏] بر آن بودی، مقرر نکردیم جز برای آنکه کسی را که از پیامبر پیروی می‏کند، از آن کس که از عقیده خود برمی‏گردد بازشناسیم. سوره بقره، آیه۱۴۳.</ref>


در همین راستا [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز تنها، بندۀ او به شمار رفته، با پذیرش لقب «‌عبد‌» از هرگونه منصب الاهی برکنار دانسته می‌شود <ref>نساء/۴/۱۷۲؛ اسراء/۱۷/۱، ۳؛ مریم/۱۹/۳۰؛ برای آگاهی بیشتر، نک: حلبی، ص۵</ref> نیز به صراحت از تعبد انسانها نسبت به یکدیگر حتی در صورت برخورداری آنها از منصبی دینی پرهیز داده شده، و این عمل نوعی شرک تلقی گشته است <ref>آل عمران/۳/۶۴، ۷۹-۸۰؛ توبه/ ۹/۳۰-۳۳</ref>. با این حال، فرمان به پیروی مطلق از پیامبر(ص) نوعی اظهار تعبد، البته به تبع تعبد در برابر خداوند به شمار رفته است و منافاتی با تعبد مطلق و انحصاری در برابر خداوند ندارد <ref>احزاب/۳۳/۳۶؛ حشر/ ۵۹/۷</ref>.
در همین راستا [[پیامبر اکرم(ص)]] نیز تنها، بندۀ او به شمار رفته، با پذیرش لقب «‌عبد‌» از هرگونه منصب الهی برکنار دانسته می‌شود <ref>نساء/۴/۱۷۲؛ اسراء/۱۷/۱، ۳؛ مریم/۱۹/۳۰؛ برای آگاهی بیشتر، نک: حلبی، ص۵</ref> نیز به صراحت از تعبد انسانها نسبت به یکدیگر حتی در صورت برخورداری آنها از منصبی دینی پرهیز داده شده، و این عمل نوعی شرک تلقی گشته است <ref>آل عمران/۳/۶۴، ۷۹-۸۰؛ توبه/ ۹/۳۰-۳۳</ref>. با این حال، فرمان به پیروی مطلق از پیامبر(ص) نوعی اظهار تعبد، البته به تبع تعبد در برابر خداوند به شمار رفته است و منافاتی با تعبد مطلق و انحصاری در برابر خداوند ندارد <ref>احزاب/۳۳/۳۶؛ حشر/ ۵۹/۷</ref>.


==رابطۀ تعبد انسان و خدا==
==رابطۀ تعبد انسان و خدا==
رابطۀ تعبد انسان و خدا در۳ سطح [[حقوق|حقوقی]]، [[اخلاق|اخلاقی]] و [[سلوک|سلوکی]] در [[قرآن]] قابل پیگیری و البته نه چندان قابل تفکیک است: مفهوم عمومی اسلام به معنای لزوم تسلیم مطلق بشر در برابر خداوند<ref> نمل/۲۷/۹۱؛ عنکبوت/ ۲۹/۱۶؛ زمر/ ۳۹/۱۲؛ غافر/۴۰/۶۶</ref>در کنار مفاهیمی چون [[تقوا]]، [[خوف]] و [[خشیت]] <ref>برای نمونه، نک: آل عمران/ ۳/۱۰۲؛ یونس/۱۰/۳۱؛ عنکبوت/۲۹/۱۶</ref> در بسیاری از لایه‌های معنایی آنها، نوعی رابطۀ حقوقی میان انسان و خداوند را ترسیم می‌کنند.
رابطۀ تعبد انسان و خدا در۳ سطح [[حقوق|حقوقی]]، [[اخلاق|اخلاقی]] و [[سلوک|سلوکی]] در [[قرآن]] قابل پیگیری و البته نه چندان قابل تفکیک است: مفهوم عمومی اسلام به معنای لزوم تسلیم مطلق بشر در برابر خداوند<ref> نمل/۲۷/۹۱؛ عنکبوت/ ۲۹/۱۶؛ زمر/ ۳۹/۱۲؛ غافر/۴۰/۶۶</ref>در کنار مفاهیمی چون [[تقوا]]، [[خوف]] و [[خشیت]] <ref>برای نمونه، نک: آل عمران/ ۳/۱۰۲؛ یونس/۱۰/۳۱؛ عنکبوت/۲۹/۱۶</ref> در بسیاری از لایه‌های معنایی آنها، نوعی رابطۀ حقوقی میان انسان و خداوند را ترسیم می‌کنند.


در این فضا ست که اوامر و نواهی شرعی از سوی خداوند ابلاغ شده <ref>اعراف/۷/۳۱-۳۳</ref>، و تصریح به عادلانه بودن این رابطه و به دور بودن از ستم نسبت به بندگان شده است ا<ref>نفال/ ۸/۵۱؛ حج/۲۲/۱۰؛ غافر/۴۰/۳۱</ref>. در مرحلۀ بعد مفاهیم حمد و شکر <ref>برای نمونه، نک: بقره/۲/۱۷۲؛ زمر/۳۹/۷، ۶۶؛ غافر/ ۴۰/۶۵</ref> درصدد تعریف رابطه‌ای اخلاقی میان انسان و خدا هستند که در آن اظهار تعبد، وظیفۀ اخلاقی انسان در برابر نعمتهای الاهی شمرده شده است. و در مرحلۀ سوم مفهوم «‌حُب‌» <ref>بقره/۲/۱۶۵؛ آل عمران/۳/۳۱؛ مائده/۵/۵۴</ref> رابطه‌ای سلوکی تعریف می‌نماید که در فضای فرهنگی و اعتقادی [[عرب جاهلی]] امکان نمود نیافته است.
در این فضا ست که اوامر و نواهی شرعی از سوی خداوند ابلاغ شده <ref>اعراف/۷/۳۱-۳۳</ref>، و تصریح به عادلانه بودن این رابطه و به دور بودن از ستم نسبت به بندگان شده است ا<ref>نفال/ ۸/۵۱؛ حج/۲۲/۱۰؛ غافر/۴۰/۳۱</ref>. در مرحلۀ بعد مفاهیم حمد و شکر <ref>برای نمونه، نک: بقره/۲/۱۷۲؛ زمر/۳۹/۷، ۶۶؛ غافر/ ۴۰/۶۵</ref> درصدد تعریف رابطه‌ای اخلاقی میان انسان و خدا هستند که در آن اظهار تعبد، وظیفۀ اخلاقی انسان در برابر نعمتهای الهی شمرده شده است. و در مرحلۀ سوم مفهوم «‌حُب‌» <ref>بقره/۲/۱۶۵؛ آل عمران/۳/۳۱؛ مائده/۵/۵۴</ref> رابطه‌ای سلوکی تعریف می‌نماید که در فضای فرهنگی و اعتقادی [[عرب جاهلی]] امکان نمود نیافته است.
==اندیشه و فرهنگ اسلامی==
==اندیشه و فرهنگ اسلامی==
رویکرد معنوی قرآن به موضوع تعبد در عصر تدوین دانشهای اسلامی ناگزیر در قالب نظریه‌های پیچیده و فروعات متعدد علمی درآمده، و ساختار نسبتاً ساده و بسیط خود را از دست داده است <ref>نک: فیض، ج۱ص۲۶۷ برای آگاهی بیشتر، نک: شرفی، ص۵۹-۸۵</ref>. شاید مسئلۀ تعبد نسبت به [[سنت]] نبوی در کنار قرآن و میزان و محدودۀ آن، نخستین دگردیسی در این فرایند به شمار می‌رود که از یک سو به نفی اعتبار آن از سـوی گروه مـوسـوم به [[اهـل رای|اهـل رأی]] ــ احتمالاً پاره‌ای [[معتزله (اصول مذهب) |معتزلیان]] و [[حنفی|حنفیـان]] نخستین <ref>شـافعـی، الام، ج۷ص۲۸۷</ref> ــ و از سـوی دیگر به اعتبار حداکثری آن از سوی [[اهل حدیث]] انجامیده، و در طیفهای میانی، مکتب [[شافعی]] با نگاه شدیداً اعتبارآمیز<ref> نک: شـافعـی، الرسالة، ص۲۱۷-۲۱۸</ref> و در عین حال نسبتاً انتقادی به سنت <ref>شـافعـی، ۳۹۹، نیز الام، ج۶، ص۱۱۲، ج۷، ص۲۹۰، اختلاف الحدیث، ص۵۹</ref> را پدید آورده است.
رویکرد معنوی قرآن به موضوع تعبد در عصر تدوین دانشهای اسلامی ناگزیر در قالب نظریه‌های پیچیده و فروعات متعدد علمی درآمده، و ساختار نسبتاً ساده و بسیط خود را از دست داده است <ref>نک: فیض، ج۱ص۲۶۷ برای آگاهی بیشتر، نک: شرفی، ص۵۹-۸۵</ref>. شاید مسئلۀ تعبد نسبت به [[سنت]] نبوی در کنار قرآن و میزان و محدودۀ آن، نخستین دگردیسی در این فرایند به شمار می‌رود که از یک سو به نفی اعتبار آن از سـوی گروه مـوسـوم به [[اهـل رای|اهـل رأی]] ــ احتمالاً پاره‌ای [[معتزله (اصول مذهب) |معتزلیان]] و [[حنفی|حنفیـان]] نخستین <ref>شـافعـی، الام، ج۷ص۲۸۷</ref> ــ و از سـوی دیگر به اعتبار حداکثری آن از سوی [[اهل حدیث]] انجامیده، و در طیفهای میانی، مکتب [[شافعی]] با نگاه شدیداً اعتبارآمیز<ref> نک: شـافعـی، الرسالة، ص۲۱۷-۲۱۸</ref> و در عین حال نسبتاً انتقادی به سنت <ref>شـافعـی، ۳۹۹، نیز الام، ج۶، ص۱۱۲، ج۷، ص۲۹۰، اختلاف الحدیث، ص۵۹</ref> را پدید آورده است.
خط ۱۴۳: خط ۱۴۳:
*منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3008 دائره المعارف بزرگ اسلامی]
*منبع مقاله: [https://www.cgie.org.ir/fa/publication/entryview/3008 دائره المعارف بزرگ اسلامی]
{{فضائل اخلاقی}}
{{فضائل اخلاقی}}
<onlyinclude>{{درجه‌بندی
| پیوند = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| رده = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جعبه اطلاعات = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
| عکس = <!--نمی‌خواهد، ندارد، دارد-->نمی‌خواهد
| ناوبری = <!--ندارد، دارد-->دارد
| رعایت شیوه‌نامه ارجاع = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| کپی‌کاری = <!--از منبع مردود، از منبع خوب، ندارد-->از منبع خوب
| استناد به منابع مناسب = <!--ندارد، ناقص، کامل-->کامل
| جانبداری = <!--دارد، ندارد-->ندارد
| شناسه = <!--ناقص، کامل-->ناقص
| رسا بودن = <!--ندارد، دارد-->ندارد
| جامعیت = <!--ندارد، دارد-->دارد
| زیاده‌نویسی = <!--دارد، ندارد-->دارد
| تاریخ خوبیدگی =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| تاریخ برتر شدن =<!--{{subst:#time:xij xiF xiY}}-->
| توضیحات =
}}</onlyinclude>


[[رده:اصطلاحات اخلاقی]]
[[رده:اصطلاحات اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:فضایل اخلاقی]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ج]]
[[رده:مقاله‌های با درجه اهمیت ج]]
۶٬۴۶۴

ویرایش