پرش به محتوا

محمدحسین غروی نائینی: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح لینک
imported>S.bagheri
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح لینک)
خط ۲۸: خط ۲۸:
|امضا              =  <!-- [[پرونده:sign.jpg|70px]] -->
|امضا              =  <!-- [[پرونده:sign.jpg|70px]] -->
}}
}}
'''محمدحسین غروی نایینی'''([[سال ۱۲۷۶ هجری قمری|۱۲۷۶]]-[[سال ۱۳۵۵ هجری قمری|۱۳۵۵ق]]/۱۲۳۹-[[سال ۱۳۱۵ هجری شمسی|۱۳۱۵ش]])، از مراجع تقلید [[شیعه]] در قرن چهاردهم و از طرفداران [[نهضت مشروطه]]. نائینی دانش‎‌آموخته حوزه‎‌های علمیه [[حوزه علمیه اصفهان|اصفهان]]، [[حوزه علمیه سامرا|سامرا]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] بود و نزد [[جهانگیرخان قشقایی]]، [[میرزای شیرازی]]، [[آخوند خراسانی]] شاگردی کرد. وی پس از [[محمدتقی شیرازی]]، به همراه [[سید ابوالحسن اصفهانی]] عهده‎‌دار [[مرجعیت]] [[شیعه]] شد. شهرت علمی نایینی بیشتر به خاطر [[اصول فقه]] است. او از شارحان مکتب [[شیخ انصاری]] است و [[سید ابوالقاسم خویی]] شاگردش بود.
'''محمدحسین غروی نایینی'''([[سال ۱۲۷۶ هجری قمری|۱۲۷۶]]-[[سال ۱۳۵۵ هجری قمری|۱۳۵۵ق]]/۱۲۳۹-[[سال ۱۳۱۵ هجری شمسی|۱۳۱۵ش]])، از مراجع تقلید [[شیعه]] در قرن چهاردهم و از طرفداران [[نهضت مشروطه]]. نائینی دانش‎‌آموخته حوزه‎‌های علمیه [[حوزه علمیه اصفهان|اصفهان]]، [[حوزه علمیه سامرا|سامرا]] و [[حوزه علمیه نجف|نجف]] بود و نزد [[جهانگیرخان قشقایی]]، [[سید محمدحسن شیرازی|میرزای شیرازی]]، [[محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]] شاگردی کرد. وی پس از [[محمدتقی شیرازی]]، به همراه [[سید ابوالحسن اصفهانی]] عهده‎‌دار [[مرجعیت]] [[شیعه]] شد. شهرت علمی نایینی بیشتر به خاطر [[اصول فقه]] است. او از شارحان مکتب [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] است و [[سید ابوالقاسم خویی]] شاگردش بود.


همراهی با میرزای شیرازی در [[نهضت تنباکو]]، همکاری با آخوند خراسانی در نهضت مشروطه، و اعلام [[جهاد]] علیه [[انگلیس]] در [[عراق]] از فعالیت‌های سیاسی میرزای نایینی است. او کتاب معروف [[تنبیه الامه و تنزیه المله]] را در دفاع از مشروطه و نفی استبداد نوشت.
همراهی با میرزای شیرازی در [[نهضت تنباکو]]، همکاری با آخوند خراسانی در نهضت مشروطه، و اعلام [[جهاد]] علیه [[بریتانیا|انگلیس]] در [[عراق]] از فعالیت‌های سیاسی میرزای نایینی است. او کتاب معروف [[تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب)|تنبیه الامه و تنزیه المله]] را در دفاع از مشروطه و نفی استبداد نوشت.
==زندگی==
==زندگی==
محمدحسین غروی نائینی، در [[۱۵ ذی‌القعده]]<ref>حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۵.</ref> سال [[سال ۱۲۷۶ هجری قمری|۱۲۷۶]] قمری<ref> تاریخ ولادت او را در سال ۱۲۷۳ و ۱۲۷۷ نیز ثبت کرده‌اند. ر.ک: امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴؛ مجله  حوزه، ش۷۶-۷۷، ص۳۱؛ آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳؛ حائری، تشیع و مشروطیت، ص۱۵۳؛ ولی با استناد به دست‌خط پدرش، به تاریخ ۱۲۷۶ اطمینان بیشتری است. ر.ک: مجله حوزه،  ش۷۶-۷۷، ص۴۰۶. به نقل از ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص۱۷.</ref> در نائین به دنیا آمد. پدرش عبدالرحیم و جدش محمدسعید هر دو از طرف سلطان وقت به [[شیخ‌الاسلام|شیخ‌الاسلامی]] اصفهان منصوب شده بودند.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.</ref>
محمدحسین غروی نائینی، در [[۱۵ ذی‌القعده]]<ref>حائری، روزشمار قمری، ۱۳۸۱ش، ص۳۱۵.</ref> سال [[سال ۱۲۷۶ هجری قمری|۱۲۷۶]] قمری<ref> تاریخ ولادت او را در سال ۱۲۷۳ و ۱۲۷۷ نیز ثبت کرده‌اند. ر.ک: امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴؛ مجله  حوزه، ش۷۶-۷۷، ص۳۱؛ آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳؛ حائری، تشیع و مشروطیت، ص۱۵۳؛ ولی با استناد به دست‌خط پدرش، به تاریخ ۱۲۷۶ اطمینان بیشتری است. ر.ک: مجله حوزه،  ش۷۶-۷۷، ص۴۰۶. به نقل از ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص۱۷.</ref> در نائین به دنیا آمد. پدرش عبدالرحیم و جدش محمدسعید هر دو از طرف سلطان وقت به [[شیخ‌الاسلام|شیخ‌الاسلامی]] اصفهان منصوب شده بودند.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.</ref>
خط ۳۶: خط ۳۶:
محمدحسین تحصیل را از کودکی، در زادگاهش آغاز کرد و پس از فراگیری مقدمات، در هفده سالگی راهی اصفهان شد. پدرش با هدف تعلیم و تربیت وی، او را به [[محمدباقر آقا نجفی اصفهانی|شیخ محمدباقر اصفهانی]] سپرد. نائینی، هم در حوزه درس اصفهانی حاضر می‌شد و هم در خانه او و تحت سرپرستی‌اش زندگی می‌کرد. افزون بر آن، وی در اصفهان نزد [[ابوالمعالی کلباسی|میرزا ابوالمعالی کلباسی]]، میرزا [[محمدحسن هزارجریبی]] و [[جهانگیرخان قشقایی]]، در رشته‌های مختلف علمی مانند فقه، اصول، کلام و حکمت، تحصیلاتش را دنبال کرد. همچنین با ادبیات فارسی و عربی و ریاضی نیز آشنا شد.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.</ref>
محمدحسین تحصیل را از کودکی، در زادگاهش آغاز کرد و پس از فراگیری مقدمات، در هفده سالگی راهی اصفهان شد. پدرش با هدف تعلیم و تربیت وی، او را به [[محمدباقر آقا نجفی اصفهانی|شیخ محمدباقر اصفهانی]] سپرد. نائینی، هم در حوزه درس اصفهانی حاضر می‌شد و هم در خانه او و تحت سرپرستی‌اش زندگی می‌کرد. افزون بر آن، وی در اصفهان نزد [[ابوالمعالی کلباسی|میرزا ابوالمعالی کلباسی]]، میرزا [[محمدحسن هزارجریبی]] و [[جهانگیرخان قشقایی]]، در رشته‌های مختلف علمی مانند فقه، اصول، کلام و حکمت، تحصیلاتش را دنبال کرد. همچنین با ادبیات فارسی و عربی و ریاضی نیز آشنا شد.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.</ref>


میرازی نائینی در سال ۱۳۰۳ راهی [[عراق]] شد و به [[حوزه سامرا]] رفت.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴-۵۵</ref> او در درس میرزا محمدحسن شیرازی، رهبر [[نهضت تنباکو]] حاضر می‌شد، در اواخر عمر میرزای شیرازی، کاتب و محرر او نیز بود و در امور سیاسی و اجتماعی نیز طرف مشورت استاد قرار می‌گرفت.<ref> «حماسه فتوا»، ویژه‌نامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت سده وفات میرزای شیرازی، سال ۱۳۷۰، مصاحبه با  آیت‌اللَّه سیدرضی شیرازی.</ref>
میرازی نائینی در سال ۱۳۰۳ راهی [[عراق]] شد و به [[حوزه علمیه سامرا|حوزه سامرا]] رفت.<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴-۵۵</ref> او در درس میرزا محمدحسن شیرازی، رهبر [[نهضت تنباکو]] حاضر می‌شد، در اواخر عمر میرزای شیرازی، کاتب و محرر او نیز بود و در امور سیاسی و اجتماعی نیز طرف مشورت استاد قرار می‌گرفت.<ref> «حماسه فتوا»، ویژه‌نامه روزنامه جمهوری اسلامی به مناسبت سده وفات میرزای شیرازی، سال ۱۳۷۰، مصاحبه با  آیت‌اللَّه سیدرضی شیرازی.</ref>


پس از وفات میرزای شیرازی، در سال [[سال ۱۳۱۲ قمری|۱۳۱۲ق]]، مدتی نزد [[سید محمد فشارکی]] شاگردی کرد؛ اما با پراکندگی حوزه سامرا، او مدتی در [[کربلا]] اقامت کرد<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.</ref> سپس در سال ۱۳۱۴ راهی [[نجف]] شد و در درس آخوند خراسانی، حاضر و از خواص و اصحاب مجلس استفتای او گشت.<ref>آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳.</ref>  
پس از وفات میرزای شیرازی، در سال [[سال ۱۳۱۲ قمری|۱۳۱۲ق]]، مدتی نزد [[سید محمد فشارکی]] شاگردی کرد؛ اما با پراکندگی حوزه سامرا، او مدتی در [[کربلا]] اقامت کرد<ref>امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴.</ref> سپس در سال ۱۳۱۴ راهی [[نجف]] شد و در درس آخوند خراسانی، حاضر و از خواص و اصحاب مجلس استفتای او گشت.<ref>آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳.</ref>  
خط ۴۵: خط ۴۵:


==حیات علمی==
==حیات علمی==
در زمان حیات آخوند خراسانی، در نجف، تدریس را آغاز کرد که بیش از سیصد تن از شاگردان خراسانی، در درس او نیز حاضر می‌شدند.<ref> ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۸</ref> اگرچه شهرت نائینی در [[علم اصول]] است، به گونه‌ای که به «مجدد علم اصول» شهرت یافته، اما در رشته‌های دیگر، همچون [[فقه]]، [[کلام]]، حکمت، ریاضی، اخلاق و [[عرفان]] نیز صاحب‌نظر بوده است.<ref> ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۸</ref> حوزه درس او را، به علت دقت‎ها و غموض تحقیقات، محل اجتماع خواص و فضلای برجسته و صاحب‌نظر دانسته<ref>آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳</ref> و مجلس درسش را از بزرگ‌ترین مجالس تدریس در نجف اشرف معرفی کرده‌اند.<ref>امین،  اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵</ref>
در زمان حیات آخوند خراسانی، در نجف، تدریس را آغاز کرد که بیش از سیصد تن از شاگردان خراسانی، در درس او نیز حاضر می‌شدند.<ref> ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۸</ref> اگرچه شهرت نائینی در [[اصول فقه|علم اصول]] است، به گونه‌ای که به «مجدد علم اصول» شهرت یافته، اما در رشته‌های دیگر، همچون [[فقه]]، [[کلام اسلامی|کلام]]، حکمت، ریاضی، اخلاق و [[عرفان]] نیز صاحب‌نظر بوده است.<ref> ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۸</ref> حوزه درس او را، به علت دقت‎ها و غموض تحقیقات، محل اجتماع خواص و فضلای برجسته و صاحب‌نظر دانسته<ref>آقابزرگ تهرانی، نقباءالبشر، ج۲، ص۵۹۳</ref> و مجلس درسش را از بزرگ‌ترین مجالس تدریس در نجف اشرف معرفی کرده‌اند.<ref>امین،  اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵</ref>


او از دوران تحصیل در [[اصفهان]]، [[سامرا]] و [[نجف]]، مورد توجه اساتید خود بود. به گفته خود وی، از دو [[فقیه]] مشهور، میرزا حسین طهرانی نجفی، فرزند میرزا خلیل و [[محمد طه نجف]]، اجازه نقل روایت داشت و بر همین اساس، به برخی شاگردانش اجازه اجتهاد و نقل حدیث می‌داد.<ref>خیابانی تبریزی، علما معاصرین، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref>
او از دوران تحصیل در [[اصفهان]]، [[سامرا]] و [[نجف]]، مورد توجه اساتید خود بود. به گفته خود وی، از دو [[مجتهد|فقیه]] مشهور، میرزا حسین طهرانی نجفی، فرزند میرزا خلیل و [[محمد طه نجف]]، اجازه نقل روایت داشت و بر همین اساس، به برخی شاگردانش اجازه اجتهاد و نقل حدیث می‌داد.<ref>خیابانی تبریزی، علما معاصرین، ص۴۰۱-۴۰۲.</ref>


علمای بسیاری از او تجلیل کرده‌اند. [[سید محسن امین]]، او را «عالم جلیل، [[فقیه]]، اصولی، حکیم، عارف، ادیب، عابد و مدرس» معرفی کرده است.<ref> اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴</ref> [[مدرس تبریزی]] وی را از «فحول علما و فقهای امامیه عصر حاضر، که به کثرت تحقیق و زیادت تدقیق شهرت دارد» شمرده است.<ref>مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۴، ص۱۶۲</ref>
علمای بسیاری از او تجلیل کرده‌اند. [[سید محسن امین]]، او را «عالم جلیل، [[فقیه]]، اصولی، حکیم، عارف، ادیب، عابد و مدرس» معرفی کرده است.<ref> اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴</ref> [[محمدعلی مدرس تبریزی|مدرس تبریزی]] وی را از «فحول علما و فقهای امامیه عصر حاضر، که به کثرت تحقیق و زیادت تدقیق شهرت دارد» شمرده است.<ref>مدرس تبریزی، ریحانةالادب، ج۴، ص۱۶۲</ref>
پس از وفات میرزا محمدتقی شیرازی و [[شیخ‌الشریعه اصفهانی]]، میرزای نایینی همزمان با [[سید ابوالحسن اصفهانی]] [[مرجعیت]] را بر عهده گرفت.<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص ۵۴؛ ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۹</ref> گفته می‌شد که [[مرجعیت]] نایینی در میان فضلای حوزه بیشتر از اصفهانی بود و مرجعیت اصفهانی در میان عامه مردم.<ref>موسوعة‌ النجف الاشرف، ج۱۱، ص۲۴۰؛ اعیان الشیعه، ج۶، ص ۵۴</ref> پس از وفات نایینی، مرجعیت منحصره به سید ابوالحسن اصفهانی مختص شد.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵</ref>
پس از وفات میرزا محمدتقی شیرازی و [[فتح‌الله غروی اصفهانی|شیخ‌الشریعه اصفهانی]]، میرزای نایینی همزمان با [[سید ابوالحسن اصفهانی]] [[مرجعیت]] را بر عهده گرفت.<ref>اعیان الشیعه، ج۶، ص ۵۴؛ ورعی، پژوهشی در اندیشه سیاسی نایینی، ص ۱۹</ref> گفته می‌شد که [[مرجع تقلید|مرجعیت]] نایینی در میان فضلای حوزه بیشتر از اصفهانی بود و مرجعیت اصفهانی در میان عامه مردم.<ref>موسوعة‌ النجف الاشرف، ج۱۱، ص۲۴۰؛ اعیان الشیعه، ج۶، ص ۵۴</ref> پس از وفات نایینی، مرجعیت منحصره به سید ابوالحسن اصفهانی مختص شد.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵</ref>


گفته شده است او بسیار از آراء پیشین خود عدول و رأیی نو اختیار می‌کرد.<ref> امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴</ref>
گفته شده است او بسیار از آراء پیشین خود عدول و رأیی نو اختیار می‌کرد.<ref> امین، اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴</ref>
خط ۷۳: خط ۷۳:
* [[محمدکاظم خراسانی]]؛ نایینی در درس عمومی آخوند حاضر نمی‌شد؛ اما در مجلس خاص آخوند در خانه‌اش که برای حل مسائل مشکله بوده، شرکت می‌کرد.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴</ref>
* [[محمدکاظم خراسانی]]؛ نایینی در درس عمومی آخوند حاضر نمی‌شد؛ اما در مجلس خاص آخوند در خانه‌اش که برای حل مسائل مشکله بوده، شرکت می‌کرد.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۴</ref>


این سخن که وی شاگرد [[شیخ انصاری]] بوده، نادرست است؛ زیرا در زمان وفات شیخ انصاری در [[سال ۱۲۸۱ هجری قمری|۱۲۸۱ق]]، سن میرزای نایینی هفت سال بود.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵.</ref>  وی را نیز از شاگردان [[ملا حسینقلی همدانی]] نام برده‌اند.<ref>آقابزرگ طهرانی، ۱۳۷۳ق، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۷۸؛ امین، ج۶، ص۱۳۶؛ قائم‌مقامی، «‌دو سالک عارف»، ۱۳۶۶ش، ص۴۵ـ۴۷؛ برای اطلاع از شرح احوال شاگردان وی رجوع کنید به قائم‌مقامی، «‌دو سالک عارف»، ۱۳۶۶ش، ص۴۵ـ۴۷؛ صدوقی سها، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ۱۳۸۱ش. ص۲۱۹ـ۲۳۱
این سخن که وی شاگرد [[شیخ مرتضی انصاری|شیخ انصاری]] بوده، نادرست است؛ زیرا در زمان وفات شیخ انصاری در [[سال ۱۲۸۱ هجری قمری|۱۲۸۱ق]]، سن میرزای نایینی هفت سال بود.<ref>اعیان‌الشیعه، ج۶، ص۵۵.</ref>  وی را نیز از شاگردان [[ملا حسینقلی همدانی]] نام برده‌اند.<ref>آقابزرگ طهرانی، ۱۳۷۳ق، ج۱، ص۶۷۷ـ۶۷۸؛ امین، ج۶، ص۱۳۶؛ قائم‌مقامی، «‌دو سالک عارف»، ۱۳۶۶ش، ص۴۵ـ۴۷؛ برای اطلاع از شرح احوال شاگردان وی رجوع کنید به قائم‌مقامی، «‌دو سالک عارف»، ۱۳۶۶ش، ص۴۵ـ۴۷؛ صدوقی سها، تحریر ثانی تاریخ حکما و عرفای متأخر، ۱۳۸۱ش. ص۲۱۹ـ۲۳۱
</ref>
</ref>


خط ۱۳۵: خط ۱۳۵:
==اندیشه سیاسی==
==اندیشه سیاسی==
[[پرونده:TANBIH ALOMMAH.jpeg|بندانگشتی]]
[[پرونده:TANBIH ALOMMAH.jpeg|بندانگشتی]]
کتاب «[[تنبیه الامه و تنزیه المله]]» دربردارنده نگرش‌های سیاسی وی است. نائینی با بهره‌گیری از آیات و روایات در صدد آن است که در مخالفت با نظام و آموزه استبدادی، به تأسیس نظام مشروطه دست یابد. «تنبیه الامه» به معنای آگاه کردن امت اسلام به ضروریات شریعت و «تنزیه الملة» به معنای منزه دانستن دین اسلام از بدعت استبداد است.
کتاب «[[تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب)|تنبیه الامه و تنزیه المله]]» دربردارنده نگرش‌های سیاسی وی است. نائینی با بهره‌گیری از آیات و روایات در صدد آن است که در مخالفت با نظام و آموزه استبدادی، به تأسیس نظام مشروطه دست یابد. «تنبیه الامه» به معنای آگاه کردن امت اسلام به ضروریات شریعت و «تنزیه الملة» به معنای منزه دانستن دین اسلام از بدعت استبداد است.
وی در این کتاب حکومت‌ها را به عادل و غیرعادل تقسیم می‌کند و حکومت مشروطه را حکومتی غیر عادل می‌داند؛ ولی به نظر او حکومتی که در غیرعادل بودن از مشروطه بد‌تر است، حکومت استبدادی و مطلقه است. از این رو در زمانی که امر ما دایر مدار بین حکومت مشروطه و حکومت مستبده باشد، چون ضرر و فساد حکومت مشروطه کمتر است، باید بدان امید بست و حکومت استبدادی را طرد و نفی کرد.<ref>نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۴۰-۴۶.</ref> این مبنا از جهت دفع افسد به فاسد معنا پیدا می‌کند.
وی در این کتاب حکومت‌ها را به عادل و غیرعادل تقسیم می‌کند و حکومت مشروطه را حکومتی غیر عادل می‌داند؛ ولی به نظر او حکومتی که در غیرعادل بودن از مشروطه بد‌تر است، حکومت استبدادی و مطلقه است. از این رو در زمانی که امر ما دایر مدار بین حکومت مشروطه و حکومت مستبده باشد، چون ضرر و فساد حکومت مشروطه کمتر است، باید بدان امید بست و حکومت استبدادی را طرد و نفی کرد.<ref>نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، ۱۳۸۸، ص۴۰-۴۶.</ref> این مبنا از جهت دفع افسد به فاسد معنا پیدا می‌کند.


خط ۱۷۳: خط ۱۷۳:
نائینی نزدیک‌ترین رایزن آخوند خراسانی در انقلاب مشروطه بود. وی متن تلگراف‌ها و بیانیه‌های عمومی [[آخوند خراسانی|خراسانی]]، [[حسین خلیلی تهرانی|تهرانی]] و [[عبدالله مازندرانی|مازندارانی]] را در انقلاب مشروطیت انشا می‌کرد و این امر دشمنی فراوانی در میان رقیبان علمی و دشمنان سیاسی نائینی نسبت به او به وجود آورده بود.<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۶</ref>
نائینی نزدیک‌ترین رایزن آخوند خراسانی در انقلاب مشروطه بود. وی متن تلگراف‌ها و بیانیه‌های عمومی [[آخوند خراسانی|خراسانی]]، [[حسین خلیلی تهرانی|تهرانی]] و [[عبدالله مازندرانی|مازندارانی]] را در انقلاب مشروطیت انشا می‌کرد و این امر دشمنی فراوانی در میان رقیبان علمی و دشمنان سیاسی نائینی نسبت به او به وجود آورده بود.<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۶</ref>


از نظر تئوریک استوارترین متن سیاسی در حمایت از مشروطه را میرزای نائینی نگاشت. کتاب [[تنبیه الامه و تنزیه المله]] حاصل تلاش این [[فقیه]] برای مشروعیت دادن به آرمان‌های مشروطه بود. نائینی در این رساله می‌کوشد تا اثبات کند مبانی مشروطه در بطن شریعت وجود دارند. او در این کتاب به آرمان‌های مشروطه جنبه دینی بخشیده، وجود آنها را در شریعت مسلم و محرز انگاشته و با تسلطی که بر [[اصول فقه|اصول]]، [[فقه]] و تاریخ صدر اسلام داشته، مواردی را برای اثبات نظریات خود به عنوان شاهد یاد می‌کند.<ref>جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ص ۴۲</ref> خراسانی و مازندرانی دیدگاه های نائینی را با نامه‌های تقریظ در کتاب تنبیه الامه به طور کامل تأیید و تصویب کردند.<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۵۷ </ref>
از نظر تئوریک استوارترین متن سیاسی در حمایت از مشروطه را میرزای نائینی نگاشت. کتاب [[تنبیه الامة و تنزیه الملة (کتاب)|تنبیه الامه و تنزیه المله]] حاصل تلاش این [[مجتهد|فقیه]] برای مشروعیت دادن به آرمان‌های مشروطه بود. نائینی در این رساله می‌کوشد تا اثبات کند مبانی مشروطه در بطن شریعت وجود دارند. او در این کتاب به آرمان‌های مشروطه جنبه دینی بخشیده، وجود آنها را در شریعت مسلم و محرز انگاشته و با تسلطی که بر [[اصول فقه|اصول]]، [[فقه]] و تاریخ صدر اسلام داشته، مواردی را برای اثبات نظریات خود به عنوان شاهد یاد می‌کند.<ref>جمعی از نویسندگان، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، ص ۴۲</ref> خراسانی و مازندرانی دیدگاه های نائینی را با نامه‌های تقریظ در کتاب تنبیه الامه به طور کامل تأیید و تصویب کردند.<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۵۷ </ref>


آخوند خراسانی که می‌خواست برای تحکیم بنیان مشروطه یا رهبری کردن مبارزه با بیگانگان، ابتدا به [[کاظمین]] سپس به [[ایران]] برود، نائینی با دیگر روحانیون مشروطه خواه با او بودند ولی با مرگ مشکوک خراسانی این حرکت شکل نگرفت. سه هفته بعد از مرگ خراسانی علما به کاظمین رفتند و در این شهر از میان خود ۱۳ نفر، از جمله نائینی را برگزیدند و آنان هئیتی تشکیل دادند که کارهای لازم را انجام دهند. اعضای این هئیت [[سوگند]] یاد کردند که در مبارزه بر ضد بیگانگان امین و وفادار باشند. هیئت علما تلگراف‌های بسیاری به ایران فرستادند تا دولت ایران از روس‌ها بخواهد که هر چه زدوتر ایران را ترک گویند و تهدید کردند در غیر این صورت علما به سوی ایران حرکت خواهند کرد. همچنین از سران عشایر ایران خواستند تا بر ضد بیگانگان با یکدیگر متحد شوند. سرانجام علمای کاظمین از علمای تهران تلگرافی دریافت کردند که خبر از آرامش نسبی در ایران بود. همچنین تلگرافی دیگر از سوی وثوق الدوله مبنی بر خروج [[محمدعلی شاه|محمدعلی میرزا]] از ایران رسید و از علمای گرد آمده در کاظمین خواستند که به شهرهای خود بازگردند.
آخوند خراسانی که می‌خواست برای تحکیم بنیان مشروطه یا رهبری کردن مبارزه با بیگانگان، ابتدا به [[کاظمین]] سپس به [[ایران]] برود، نائینی با دیگر روحانیون مشروطه خواه با او بودند ولی با مرگ مشکوک خراسانی این حرکت شکل نگرفت. سه هفته بعد از مرگ خراسانی علما به کاظمین رفتند و در این شهر از میان خود ۱۳ نفر، از جمله نائینی را برگزیدند و آنان هئیتی تشکیل دادند که کارهای لازم را انجام دهند. اعضای این هئیت [[سوگند]] یاد کردند که در مبارزه بر ضد بیگانگان امین و وفادار باشند. هیئت علما تلگراف‌های بسیاری به ایران فرستادند تا دولت ایران از روس‌ها بخواهد که هر چه زدوتر ایران را ترک گویند و تهدید کردند در غیر این صورت علما به سوی ایران حرکت خواهند کرد. همچنین از سران عشایر ایران خواستند تا بر ضد بیگانگان با یکدیگر متحد شوند. سرانجام علمای کاظمین از علمای تهران تلگرافی دریافت کردند که خبر از آرامش نسبی در ایران بود. همچنین تلگرافی دیگر از سوی وثوق الدوله مبنی بر خروج [[محمدعلی شاه|محمدعلی میرزا]] از ایران رسید و از علمای گرد آمده در کاظمین خواستند که به شهرهای خود بازگردند.


حمله نظامی بیگانگان به ایران، کشتار بی‌رحمانه روس‌ها در شهرهای ایران و ادامه حملات علمای مخالف مشروطه به مشروطه خواهان علمای آزادی خواه را گوشه گیر کرد و نائینی نه تنها از فعالیت‌های مشروطه خواهی کناره گیری کرد بلکه دیگر حتی نام مشروطه را بر زبان نیاورد و بنا به نقلی نسخه‌های تنبیه الامه را جمع آوری کرد.<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۶۷ـ۱۶۰</ref> زمانی که نائینی به همراه عده‌ای از علمای [[عراق]] به دلیل مخالفت با دولت [[انگلیس]] به [[ایران]] تبعید شد و مدتی در [[قم]] اقامت کرد، سخنی از مشروطه به میان نیاورد و سیاست مماشات با [[رضاخان پهلوی|رضاشاه]] را پیشه کرد.<ref>فراتی، روحانیت و تجدد، ص ۷۶</ref>
حمله نظامی بیگانگان به ایران، کشتار بی‌رحمانه روس‌ها در شهرهای ایران و ادامه حملات علمای مخالف مشروطه به مشروطه خواهان علمای آزادی خواه را گوشه گیر کرد و نائینی نه تنها از فعالیت‌های مشروطه خواهی کناره گیری کرد بلکه دیگر حتی نام مشروطه را بر زبان نیاورد و بنا به نقلی نسخه‌های تنبیه الامه را جمع آوری کرد.<ref>حائری، تشیع و مشروطیت در ایران، ص ۱۶۷ـ۱۶۰</ref> زمانی که نائینی به همراه عده‌ای از علمای [[عراق]] به دلیل مخالفت با دولت [[بریتانیا|انگلیس]] به [[ایران]] تبعید شد و مدتی در [[قم]] اقامت کرد، سخنی از مشروطه به میان نیاورد و سیاست مماشات با [[رضاخان پهلوی|رضاشاه]] را پیشه کرد.<ref>فراتی، روحانیت و تجدد، ص ۷۶</ref>


'''جهاد علیه بیگانگان'''
'''جهاد علیه بیگانگان'''
خط ۱۸۹: خط ۱۸۹:
'''محکوم کردن اهانت به روحانیت'''
'''محکوم کردن اهانت به روحانیت'''


در ماجرای اهانت عده‌ای از اراذل و اوباش، به تحریک بعضی از جریانات سیاسی، به رهبر [[نهضت تنباکو]] در داخل کشور، [[میرزا حسن آشتیانی]] و عزیمت او به [[مشهد]]، برای اعتراض، نائینی در نجف نامه‌ای را در محکوم کردن این حرکت، به امضای چهار تن از مراجع بنام حوزه، یعنی [[محمدحسن مامقانی]]، [[سید اسماعیل صدر]]، شیخ محمد طه نجف و آخوند ملا [[محمدکاظم خراسانی]]  رساند و نامه‌ای نیز به میرزا حسن آشتیانی، در مشهد نوشته و از او دلجویی‌کرد.<ref>مجله کیهان اندیشه، ش۶۱، ص۱۵۰ - ۱۵۲، «دو نامه تاریخی منتشر نشده»، به کوشش محمدرضا انصاری قمی</ref>
در ماجرای اهانت عده‌ای از اراذل و اوباش، به تحریک بعضی از جریانات سیاسی، به رهبر [[نهضت تنباکو]] در داخل کشور، [[محمدحسن آشتیانی|میرزا حسن آشتیانی]] و عزیمت او به [[مشهد]]، برای اعتراض، نائینی در نجف نامه‌ای را در محکوم کردن این حرکت، به امضای چهار تن از مراجع بنام حوزه، یعنی [[محمدحسن مامقانی]]، [[سید اسماعیل صدر]]، شیخ محمد طه نجف و آخوند ملا [[محمدکاظم خراسانی]]  رساند و نامه‌ای نیز به میرزا حسن آشتیانی، در مشهد نوشته و از او دلجویی‌کرد.<ref>مجله کیهان اندیشه، ش۶۱، ص۱۵۰ - ۱۵۲، «دو نامه تاریخی منتشر نشده»، به کوشش محمدرضا انصاری قمی</ref>


==پانویس==
==پانویس==
Automoderated users، confirmed، templateeditor
۵۱۱

ویرایش