کاربر ناشناس
شورای ششنفره: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mashg |
imported>Mashg بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب]] دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری در پیش گرفت و با اعتراف به اینکه انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۴۴.</ref>، شورایی متشکل از ۶ نفر را انتخاب کرد تا یکی را از میان خود بهعنوان خلیفه برگزینند. | [[عمر بن خطاب|عمر بن خطاب]] دو روش سابق را کنار گذاشت و روش دیگری در پیش گرفت و با اعتراف به اینکه انتخاب ابوبکر با نظر مسلمانان نبود و از این پس باید با مشورت آنان باشد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۳، ص۳۴۴.</ref>، شورایی متشکل از ۶ نفر را انتخاب کرد تا یکی را از میان خود بهعنوان خلیفه برگزینند. | ||
با این حال او خطاب به عدهای گفته بود: : اگر آن اجلح(=مردی که جلوی سرش مو ندارد)- على بن أبي طالب- خليفه شود مردم را در راه حق رهنمون خواهد شد، پس پسرش عبد الله پرسید چرا عهد خود را به او نمىسپارى؟ وی جواب داد: خوش ندارم بار خلافت را در حال حيات و پس از مرگ بر دوش كشم.<ref>ابن ابی الحدید٬ شرح نهج البلاغه٬ ۱۴۰۴ق٬ ج۱۲ ٬ ص۲۶۰</ref> نیز وی خطاب به عثمان چنین پیش بینی کرد که گويا مىبينم قريش تو را به حكومت برگزيدهاند و تو «بنى اميّه» و «بنى ابى معيط» را بر مردم مسلط كردهاى و بيت المال را در انحصار آنها قرار دادهاى و گروههاى خشمگينى از عرب بر ضد تو شوريدهاند و تو را در خانهات كشتهاند.<ref>ابن ابی الحدید٬ شرح نهج البلاغه٬ ۱۴۰۴ق٬ ج۱ ٬ ص۱۸۵</ref> | |||
===اعضای شورا=== | ===اعضای شورا=== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۲: | ||
در «الامامة و السیاسة» آمده است که به دستور خلیفه دوم، [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|حسن بن علی(ع)]] و [[عبدالله بن عباس]] نیز در شورای شش نفره تعیین خلیفه حضور یافتند. البته حضور این دو صرفا به عنوان شاهد بوده و نقشی در تعیین خلیفه نداشتند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السياسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۲.</ref> | در «الامامة و السیاسة» آمده است که به دستور خلیفه دوم، [[امام حسن مجتبی علیهالسلام|حسن بن علی(ع)]] و [[عبدالله بن عباس]] نیز در شورای شش نفره تعیین خلیفه حضور یافتند. البته حضور این دو صرفا به عنوان شاهد بوده و نقشی در تعیین خلیفه نداشتند.<ref>ابن قتیبه، الامامة و السياسة، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۴۲.</ref> | ||
برخی نیز گفته اند عبد الله بن عمر نیز به عنوان مشاور توسط پدرش عمر انتخاب شده بود.<ref>بلاذرى، فتوح البلدان، ص ۱۶؛ يعقوبی، تاريخ اليعقوبى، ج۲، ص۱۶۰.</ref> | برخی نیز گفته اند عبد الله بن عمر نیز به عنوان مشاور توسط پدرش عمر انتخاب شده بود.<ref>بلاذرى، فتوح البلدان، ص ۱۶؛ يعقوبی، تاريخ اليعقوبى، ج۲، ص۱۶۰.</ref> او عقیده داشت که خداوند مقرر کرده است خلافت به عثمان برسد.<ref>ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۰ </ref> | ||
====شرایط عمر برای نتیجه شورا==== | ====شرایط عمر برای نتیجه شورا==== | ||
با تصمیم عمر، انتخاب خلیفه با موافقت اکثریت افراد شورا بود، اما چنانکه او خواسته بود، اگر ۲ گروه ۳ نفره، نظر متفاوتی درباره شخصی داشتند، رأی گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است.<ref>یعقوبی، تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۰. </ref> عمر همچنین گفته بود اگر فردی از اعضای شورا با رأی اکثریت مخالفت کرد، گردن او زده شود و در صورت دودستگی شورا، اگر گروه مقابل عبدالرحمن، نظر او را نپذیرفتند، ۳ مخالف کشته شوند و اگر اعضای شورا نتوانستند پس از ۳ روز فردی را برگزینند، همه آنان گردن زده شوند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۶۱ | با تصمیم عمر، انتخاب خلیفه با موافقت اکثریت افراد شورا بود، اما چنانکه او خواسته بود، اگر ۲ گروه ۳ نفره، نظر متفاوتی درباره شخصی داشتند، رأی گروهی پذیرفته شود که عبدالرحمان در آن است.<ref>یعقوبی، تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص ۱۶۰. </ref> عمر همچنین گفته بود اگر فردی از اعضای شورا با رأی اکثریت مخالفت کرد، گردن او زده شود و در صورت دودستگی شورا، اگر گروه مقابل عبدالرحمن، نظر او را نپذیرفتند، ۳ مخالف کشته شوند و اگر اعضای شورا نتوانستند پس از ۳ روز فردی را برگزینند، همه آنان گردن زده شوند.<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۰؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۲۶۱.</ref> | ||
بر اساس دستور عمر ابوطلحه انصاری با پنجاه مرد مسلح بر اطرااف محل شورا بودند تا خواسته او را اجرا کنند.<ref>سیوطی، تاریخ الخلفا، ۱۴۱۳ق، ص۱۲۹-۱۳۷.</ref> | |||
بر اساس دستور عمر ابوطلحه انصاری با پنجاه مرد مسلح بر اطرااف محل شورا بودند تا خواسته او را اجرا کنند. | |||
== جهتگیری شورا == | == جهتگیری شورا == | ||
خط ۳۲: | خط ۳۳: | ||
سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی(ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، مصر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد. | سعد از ابتدا رأی خود را به عبدالرحمان واگذار کرد. زبیر به طرفداری از علی(ع) از نامزدی خلافت انصراف داد. عبدالرحمان اعلام کرد که خواستار خلافت نیست. طلحه که پسرعموی ابوبکر و مخالف علی(ع) بود، به طرفداری از عثمان کنار رفت. بنابراین فقط علی (ع) و عثمان نامزد خلافت بودند<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، مصر، ج۱، ص۱۸۸.</ref> و رأی و نظر عبدالرحمن بسیار حائز اهمیت شد. | ||
برخی مورخین از گفتگوی عبدالرحمان با عده ای از مردم در مسجد گزارش دادهاند. بر این اساس عمّار به او هشدار داده است که اگر مىخواهد ميان مسلمانان شكاف ايجاد نشود، با على (ع) بيعت كند. و [[مقداد]] نیز سخن او را تایید کرده است. ابن ابى سرح (يكى از بنى اميه) نیز بدو نهیب زده که اگر مىخواهد ميان قريش اختلاف نشود با عثمان بيعت كند. [[عمار بن ياسر|عمّار]] که راستگوئی او توسط پیامبر اکرم تایید شده بود٬ خطاب به جمع حاضر گفت: خداوند به بركت پيامبر خود ما را گرامى داشت و عزّت بخشيد، چرا امر خلافت را از خاندان رسول خدا (ص) بيرون مىكنيد؟! <ref> المقدسى٬ البدء و التاريخ، مكتبة الثقافة الدينية، ج۵٬ ص۱۹۱ ؛ ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۰ </ref> | |||
===تصمیم عبدالرحمن=== | ===تصمیم عبدالرحمن=== | ||
[[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمن بن عوف]] پس از ۳ روز رایزنی با مردم، بهویژه اشراف و امرا، ابتدا از [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام [[خلافت]]، به [[قرآن|کتاب خدا]]، سیره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] عمل کند. علی(ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با [[عثمان بن عفان|عثمان]] در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن عوف با عثمان بیعت کرد و عثمان به خلافت انتخاب شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی تاریخ، ج ۳، ص ۶۶؛ طبری، تاريخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۰-۲۳۳؛ یعقوبی، تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص۱۶۲.</ref> | [[عبدالرحمن بن عوف|عبدالرحمن بن عوف]] پس از ۳ روز رایزنی با مردم، بهویژه اشراف و امرا، ابتدا از [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] خواست تا متعهد شود که در صورت نیل به مقام [[خلافت]]، به [[قرآن|کتاب خدا]]، سیره [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب|عمر]] عمل کند. علی(ع) در جواب گفت: «امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به [[قرآن|کتاب خدا]] و [[سنت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|رسول خدا(ص)]] عمل کنم». سپس عبدالرحمن شرط خود را با [[عثمان بن عفان|عثمان]] در میان گذاشت و او بلافاصله پذیرفت. به همین جهت، ابن عوف با عثمان بیعت کرد و عثمان به خلافت انتخاب شد.<ref>ابن اثیر، الکامل فی تاریخ، ج ۳، ص ۶۶؛ طبری، تاريخ طبری، ج ۴، ص ۲۳۰-۲۳۳؛ یعقوبی، تاريخ يعقوبی، ج ۲، ص۱۶۲.</ref> | ||
برخی از منابع آوردهاند که علی(ع)، شرط ابنعوف را نوعی فریب دانست و به وی فرمود: «تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند. این اولین بار نیست که در مخالفت با [[اهل بیت|ما]] اجتماع میکنید و ما را از حق خود بازمیدارید. این امر به سنتی بر ضد ما تبدیل شده است.»<ref group="یادداشت">طبری به نقش [[عمرو عاص]] در این ماجرا و شرط ابنعوف اشاره کرده است.</ref><ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶-۳۰۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، مصر، ج۱، ص۱۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۲؛ جوهری بصری، السقیفة و الفدک، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref>. | برخی از منابع آوردهاند که علی(ع)، شرط ابنعوف را نوعی فریب دانست و به وی فرمود: «تو عثمان را برگزیدی تا خلافت را به تو بازگرداند. این اولین بار نیست که در مخالفت با [[اهل بیت|ما]] اجتماع میکنید و ما را از حق خود بازمیدارید. این امر به سنتی بر ضد ما تبدیل شده است.»<ref group="یادداشت">طبری به نقش [[عمرو عاص]] در این ماجرا و شرط ابنعوف اشاره کرده است.</ref><ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۷ق، ج۳، ص۲۹۶-۳۰۲؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، دار صادر، ج۲، ص۱۶۲؛ ابن ابی الحدید، شرح نهجالبلاغه، مصر، ج۱، ص۱۹۴؛ مقدسی، البدء و التاریخ، مکتبة الثقافة الدینیة، ج۵، ص۱۹۲؛ جوهری بصری، السقیفة و الفدک، ۱۴۱۳ق، ص۸۷.</ref>. | ||
نیز گفته شده است مقداد خطاب به شش نفر شورا گفت با مردى كه در جنگ بدر شركت نكرده و از بيعت رضوان با رسول خدا امتناع ورزيده و در جنگ احد فرار كرده است، بيعت نكنيد. عثمان از سخنان وی بر آشفت و تهدید کرد اگر خلیفه شود او را خواهد کشت. <ref>القمي، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار٬ اسوه٬ ج۷ ٬ ص۲۳۵</ref> | |||
==موضع علی در انتخاب عثمان== | |||
امیرالمومنین در این داستان نیز برای حفظ اسلام سکوت پیشه کرد. او به عبد الرحمان بن عوف فرمود: نخستين روزى نيست كه شما بر ما چيره شدهايد (و دشمنى كرديد). «فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَ الله الْمُسْتَعانُ عَلى ما تَصِفُونَ»؛ پس صبر شايسته و خوب بايد كرد و از خداوند بر آنچه جارى و مقرر كرديد يارى مىخواهيم. به خدا سوگند تو عثمان را خليفه نكردى مگر اينكه اميدوار بودى كه او اين خلافت را بعد از اين به تو برگرداند. ولى خداوند هر روز يك اراده و شانى دارد.<ref>ابن اثیر٬ الكامل، ۱۳۸۵ق٬ ج۳، ص ۷۱</ref> | |||
نیز به هنگام بيعت مردم با عثمان فرمود: | |||
{{متن عربی|لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنى أَحَقُّ بِها مِنْ غَيْرى، وَ وَاللَّهِ لَأُسَلِّمَنَّ ما سَلِمَتْ أُمُورُ الْمُسْلِمينَ، وَ لَمْ يَكُنْ فيها جَوْرٌ الَّا عَلَىَّ خاصَّةً}} <ref>ابن ابی الحدید٬ شرح نهج البلاغه٬ ۱۴۰۴ق٬ ج۶ ٬ ص۱۶۸</ref> | |||
::ترجمه:خوب مىدانيد كه من از همه كس به خلافت شايستهترم، به خدا سوگند تا هنگامى كه اوضاع مسلمانان رو به راه باشد و در هم نريزد و به غير از من به ديگرى ستم نشود، همچنان خاموش خواهم ماند. | |||
==آثار شورا== | |||
معاویه سبب تفرق و پراكندگى مسلمين را شوراى شش نفره عمر میدانست٬ او میگفت: ابو بكر عمر را به عنوان خليفه بعد از خود معرفى نمود و هيچ مشكلى پيش نيامد، ولى عمر خلافت را در ميان شورا گذاشت، و اعضاى شورا هر كدام خود و قوم و قبيلهاش خلافت را براى خود آرزو داشته، در انتظارش بودند و همين سبب شد كه بين آنان رقابت و كشمكش پديد آيد.<ref>ابن عبد ربه٬ عقد الفريد، دارالکتب العلمیه٬ ج۵، ص ۳۳</ref> | |||
برخی اندیشمندان نیز با توجه به فضای حاکم بر شورای شش نفره و حوادثی که حول آن روی داد٬ آثاری را بر آن مترتب دانستهاند:<ref>شاوى، مع الركب الحسينى من المدينة الى المدينة٬ مركز الدراسات الإسلاميّة٬ ج۱ ٬ ص۱۰۶</ref> | |||
*استمرارِ بركنارى وصى شرعى پیامبر | |||
*استيلاى حزب اموى بر حكومت و دین | |||
*سرخوردگی انصار که دیدند عمر در طرح شورا حتى از حق مشورت هم آنان را محروم كرده است! | |||
*گشودن باب طمع در خلافت و ریاست به روى كسانى كه پيش از آن خود را در چنان جایگاهی نمیدانستند. | |||
*ایجاد زمينه گستردهاى را براى رقابت و اختلاف همه قبايل بر سر خلافت | |||
*اوج گرفتن منطق قبيلهاى که قريش بر دیگران برتری دارد. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۴۸: | خط ۶۸: | ||
* ابن قتیبة دینوری، عبدالله بن مسلم، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰. | * ابن قتیبة دینوری، عبدالله بن مسلم، الإمامة و السیاسة المعروف بتاریخ الخلفاء، تحقیق علی شیری، بیروت، دارالأضواء، ط الأولی، ۱۴۱۰/۱۹۹۰. | ||
* بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶. | * بلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر، کتاب جمل من انساب الأشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، بیروت، دار الفکر، ط الأولی، ۱۴۱۷/۱۹۹۶. | ||
* ابن عبد ربه٬ ابوعمر احمد٬ عقد الفريد، بیروت٬ دارالکتب العلمیه٬ بیتا. | |||
* جوهری بصری، ابیبکر احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و الفدک، بیروت، شرکة الکتبی، ۱۴۱۳ق. | * جوهری بصری، ابیبکر احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و الفدک، بیروت، شرکة الکتبی، ۱۴۱۳ق. | ||
* سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ الخلفا، حلب، دار القلم العربی، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م. | * سیوطی، جلالالدین عبدالرحمن بن ابی بکر، تاریخ الخلفا، حلب، دار القلم العربی، ۱۴۱۳ق/ ۱۹۹۳م. | ||
خط ۵۵: | خط ۷۶: | ||
* مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا. | * مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا. | ||
* یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا. | * یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ یعقوبی، بیروت، دار صادر، بیتا. | ||
* ابن ابی الحدید٬ عبد الحمید٬ شرح نهج البلاغه٬ قم٬ کتابخانه آیت الله مرعشی٬ ۱۴۰۴ق. | |||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
خط ۸۱: | خط ۱۰۳: | ||
| توضیحات = | | توضیحات = | ||
}}</onlyinclude> | }}</onlyinclude> | ||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[Category:حوادث سال ۲۳ قمری]] | |||
[[Category:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | |||
[[Category:خلافت اسلامی]] | |||
[[رده:حوادث سال ۲۳ قمری]] | [[رده:حوادث سال ۲۳ قمری]] | ||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | [[رده:مقالههای با درجه اهمیت الف]] | ||
[[رده:خلافت اسلامی]] | [[رده:خلافت اسلامی]] |