پرش به محتوا

میرزا مهدی اصفهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Lohrasbi
imported>Lohrasbi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۴: خط ۵۴:
اصفهانی در شرایطی که در کربلا به خدمت [[سید اسماعیل صدر]] رسید به حلقهٔ آخوند [[ملافتحعلی سلطان‌آبادی]] نیز وارد شد. او، در مدت حضورش در محضر سید اسماعیل صدر، به غیر از تحصیل علوم رایج به طی مقامات تربیت نفس مشغول بود. تا آنجا که نقل شده است وی به مقام تجرید و خلع بدن دست یافت.<ref>حسین مفید، مقدمه بر ابواب الهدی</ref>
اصفهانی در شرایطی که در کربلا به خدمت [[سید اسماعیل صدر]] رسید به حلقهٔ آخوند [[ملافتحعلی سلطان‌آبادی]] نیز وارد شد. او، در مدت حضورش در محضر سید اسماعیل صدر، به غیر از تحصیل علوم رایج به طی مقامات تربیت نفس مشغول بود. تا آنجا که نقل شده است وی به مقام تجرید و خلع بدن دست یافت.<ref>حسین مفید، مقدمه بر ابواب الهدی</ref>


اصفهانی سپس به [[نجف]] رفت و در درس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] [[آخوند خراسانی]] حاضر شد. او در این دوران با [[سید احمد کربلایی|سیّد احمد کربلایی]]، شیخ [[محمد بهاری]]، [[سید علی قاضی طباطبایی|سیّدعلی قاضی]] و [[سید جمال الدین گلپایگانی]] انس گرفت.<ref>محمد رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۷، ، محمدرضا حکیمی، «مکتب تفکیک»، ص ۲۱۳</ref> گفته اند او در مدت کوتاه حضورش در کنار سید احمد کربلایی، به اخذ مقام مرشدیت و راهبری مستعدّین موفق گشت.<ref>حسین مفید، مقدمه بر ابواب الهدی، ص ۲۶؛ حسین مفید می‌گوید: این نقل را نگارنده از خود آقای علی ملکی میانجی (فرزند  محمدباقر ملکی میانجی)، او از آقای علیرضا غروی (فرزند ارشد  میرزای اصفهانی)، و وی از  شیخ مجتبی قزوینی، شاگرد  میرزای اصفهانی، شنیده است؛ همچنین رک: الشیخ علی النمازی الشاهرودی، مستدرک سفینه‌البحار، ج ۱۰، ص ۵۱۸</ref><ref>مقدمه حسین مفید، ابواب الهدی</ref>
اصفهانی سپس به [[نجف]] رفت و در درس [[فقه]] و [[اصول فقه|اصول]] [[آخوند خراسانی]] حاضر شد. او در این دوران با [[سید احمد کربلایی|سیّد احمد کربلایی]]، شیخ [[محمد بهاری]]، [[سید علی قاضی طباطبایی|سیّدعلی قاضی]] و [[سید جمال الدین گلپایگانی]] انس گرفت.<ref>محمد رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۷، ، محمدرضا حکیمی، «مکتب تفکیک»، ص ۲۱۳</ref> گفته اند او در مدت کوتاه حضورش در کنار سید احمد کربلایی، به اخذ مقام مرشدیت و راهبری مستعدّین موفق گشت.<ref group="یادداشت">حسین مفید می‌گوید: این نقل را نگارنده از خود آقای علی ملکی میانجی (فرزند  محمدباقر ملکی میانجی)، او از آقای علیرضا غروی (فرزند ارشد  میرزای اصفهانی)، و وی از  شیخ مجتبی قزوینی، شاگرد  میرزای اصفهانی، شنیده است</ref><ref>حسین مفید، مقدمه بر ابواب الهدی، ص ۲۶؛ همچنین رک: الشیخ علی النمازی الشاهرودی، مستدرک سفینه‌البحار، ج ۱۰، ص ۵۱۸؛ مقدمه حسین مفید، ابواب الهدی</ref>
در ایام [[مشروطه]]<ref>محمدرضا حکیمی، «مکتب تفکیک (زندگی‌نامهٔ میرزای اصفهانی)», کیهان فرهنگی، سال نهم (۱۳۷۱)، ش ۱۲</ref> بین سالهای ۲۵ـ۱۳۲۲ق؛ به درس [[میرزای نائینی]] (۱۲۷۳ــ۱۳۵۵ق) رفت. سیّد جمال‌ گلپایگانی و [[سید محمود شاهرودی]] در آن درس حاضر بودند<ref> محمدرضا حکیمی،مکتب تفکیک، ص ۲۱۴</ref>  به نظر می‌رسد میرزای اصفهانی تا قبل از مهاجرتش از نجف به سوی مشهد در تمام ادوار درسی میرزای نائینی شرکت می­ کرد<ref>مفید، حسین، مقدمه بر ابواب الهدی</ref>در سال ۱۳۳۸ق از وی اجازهٔ اجتهاد یافت و [[آقا ضیاء عراقی]]، [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی]] نیز آن را در حاشیه تأیید کردند.<ref>محمدعلی رحیمیان فردوسی، متأله قرآنی، قم، دلیل ما، ۱۳۸۲، ص ۴۱۳ به بعد.</ref>  جزئیات زندگی میرزای اصفهانی در نجف اشرف روشن نیست.<ref>مقدمه ابواب الهدی، حسین مفید</ref>
در ایام [[مشروطه]] بین سالهای ۲۵ـ۱۳۲۲ق به درس [[میرزای نائینی]] (۱۲۷۳ــ۱۳۵۵ق) رفت.<ref>محمدرضا حکیمی، «مکتب تفکیک (زندگی‌نامهٔ میرزای اصفهانی)», کیهان فرهنگی، سال نهم (۱۳۷۱)، ش ۱۲</ref> سیّد جمال‌ گلپایگانی و [[سید محمود شاهرودی]] در آن درس حاضر بودند<ref> محمدرضا حکیمی،مکتب تفکیک، ص ۲۱۴</ref>  به نظر می‌رسد میرزای اصفهانی تا قبل از مهاجرتش از نجف به سوی مشهد در تمام ادوار درسی میرزای نائینی شرکت می­ کرد<ref>مفید، حسین، مقدمه بر ابواب الهدی</ref>در سال ۱۳۳۸ق از وی اجازهٔ اجتهاد یافت و [[آقا ضیاء عراقی]]، [[شیخ عبدالکریم حائری یزدی]] و [[سید ابوالحسن اصفهانی]] نیز آن را در حاشیه تأیید کردند.<ref>محمدعلی رحیمیان فردوسی، متأله قرآنی، قم، دلیل ما، ۱۳۸۲، ص ۴۱۳ به بعد.</ref>  جزئیات زندگی میرزای اصفهانی در نجف اشرف روشن نیست.<ref>مقدمه ابواب الهدی، حسین مفید</ref>


===مهاجرت به مشهد===
===مهاجرت به مشهد===
خط ۱۳۱: خط ۱۳۱:
گفته شده است  میرزای اصفهانی در ابتدای حضورش در نجف اشرف و رفاقتش با  سید احمد کربلایی و شیخ محمد بهاری، که بخشی مهم از روابطشان را به طی مراحل نفسانی اختصاص داده بودند، با مشکلاتی مواجه شد و به همین جهت به [[امام عصر]] توسل نمود. گفته شده است او در سال‌های حضور در [[نجف اشرف]] به محضر کسی رسید که خود به رمز، نام او را '''صاحب علم جمعی''' گذاشته است. گفته اند اصفهانی چندان از او یاد نمی‎­کرد و حتی نام او را  نیز بر زبان نمی آورد.
گفته شده است  میرزای اصفهانی در ابتدای حضورش در نجف اشرف و رفاقتش با  سید احمد کربلایی و شیخ محمد بهاری، که بخشی مهم از روابطشان را به طی مراحل نفسانی اختصاص داده بودند، با مشکلاتی مواجه شد و به همین جهت به [[امام عصر]] توسل نمود. گفته شده است او در سال‌های حضور در [[نجف اشرف]] به محضر کسی رسید که خود به رمز، نام او را '''صاحب علم جمعی''' گذاشته است. گفته اند اصفهانی چندان از او یاد نمی‎­کرد و حتی نام او را  نیز بر زبان نمی آورد.


با این حال، بنابر آنچه شاگردان وی نقل می‎­کنند، اگرچه صاحب علم جمعی تأثیر به سزایی در شکل‌گیری تفکرات و اندیشه‌های وی داشته است،  چنین نبوده است که اصفهانی در تمام جهات از او متأثر بوده و همسویی داشته باشد.<ref>مقدمه حسین مفید بر ابواب الهدی،؛ به عنوان نمونه نگارنده از جناب آقای حاج شیخ کاظم خراسانی شنیده که یکی از استادان وی یعنی  آیت الله مدرسی، که یکی از شاگردان میرزای اصفهانی بوده، در یکی از مجالس درس از میرزای اصفهانی شنیده است که وی در بحث ظل فرموده صاحب علم جمعی اینجا اشتباه کرده ­اند و ظل صورت بلاماده (نظر ابتدایی میرزای اصفهانی دربارهٔ ظل صورت بلاماده بوده است) نیست، بلکه همان روح است.</ref>
با این حال، بنابر آنچه شاگردان وی نقل می‎­کنند، اگرچه صاحب علم جمعی تأثیر به سزایی در شکل‌گیری تفکرات و اندیشه‌های وی داشته است،  چنین نبوده است که اصفهانی در تمام جهات از او متأثر بوده و همسویی داشته باشد.<ref>مقدمه حسین مفید بر ابواب الهدی</ref> <ref group="یادداشت">به عنوان نمونه نگارنده از جناب آقای حاج شیخ کاظم خراسانی شنیده که یکی از استادان وی یعنی  آیت الله مدرسی، که یکی از شاگردان میرزای اصفهانی بوده، در یکی از مجالس درس از میرزای اصفهانی شنیده است که وی در بحث ظل فرموده صاحب علم جمعی اینجا اشتباه کرده ­اند و ظل صورت بلاماده (نظر ابتدایی میرزای اصفهانی دربارهٔ ظل صورت بلاماده بوده است) نیست، بلکه همان روح است.</ref>


'''ادعای مکاشفه دست خط امام عصر'''{{سخ}}
'''ادعای مکاشفه دست خط امام عصر'''{{سخ}}
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
::«بالأخره در عالم رؤیا خود را در یکی از مدارس [[نجف اشرف]] در حجره‌ای دیدم، ورقه‌ای به دست حقیر رسیده کأنّه مثل ورق قرآن‌های باغچه‌سرائی روسی است، ولی ورق او بزرگ‌تر است از اوراق مصحف‌های فعلی. در طرفی از او در عرض ورقه نوشته شده به خط نسخ: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارهم» (مظنون حقیر آن است که «لإنکارهم» بود) و این ورقه خط دور او آب طلا بود و در ظهر ورقه در طول او قریب به آخر ورقه در گوشة چپ نوشته شده بود به خط نسخ: «و قد اقامنی الله و انا حجة بن الحسن». بعد از این رؤیا تغییری در حال فقیر به تدریج پیدا شد.»<ref>مقدمه ابواب الهدي، مقدّمه، ص ۲۷</ref>
::«بالأخره در عالم رؤیا خود را در یکی از مدارس [[نجف اشرف]] در حجره‌ای دیدم، ورقه‌ای به دست حقیر رسیده کأنّه مثل ورق قرآن‌های باغچه‌سرائی روسی است، ولی ورق او بزرگ‌تر است از اوراق مصحف‌های فعلی. در طرفی از او در عرض ورقه نوشته شده به خط نسخ: «طلب المعارف من غیر طریقنا اهل البیت مساوق لانکارهم» (مظنون حقیر آن است که «لإنکارهم» بود) و این ورقه خط دور او آب طلا بود و در ظهر ورقه در طول او قریب به آخر ورقه در گوشة چپ نوشته شده بود به خط نسخ: «و قد اقامنی الله و انا حجة بن الحسن». بعد از این رؤیا تغییری در حال فقیر به تدریج پیدا شد.»<ref>مقدمه ابواب الهدي، مقدّمه، ص ۲۷</ref>


این ماجرا را بر تفکر میرزا تأثیر گزار می دانند. خود او این مکاشفه را به معنای بطلان عرفان و فلسفه تفسیر می‌کند.<ref>ابواب الهدي، باب ۲۳، ص ۴۱۳</ref>این اتفاق در نگاه شاگردان و مخالفان میرزا مهدی پراهمیت است. حکیمی بر اساس این اتفاق او را در زمره تشرف یافتگان به محضر امام زمان مینویسد.<ref>محمدرضا حکیمی، مكتب تفكيك، ص۲۱۶</ref> حلبی مدعی است این داستان در بیداری بوده است نه رؤیا.<ref>دروس معرف الهيّه، جلسه اوّل، ص۷</ref> مخالفان  این روایت را از جهاتی انکار می کنند. واژه های معارف و مساوق در نقل را، بیگانه از لسان اهل بیت می شمرند.
این ماجرا را بر تفکر میرزا تأثیرگذار می دانند. خود او این مکاشفه را به معنای بطلان عرفان و فلسفه تفسیر می‌کند.<ref>ابواب الهدي، باب ۲۳، ص ۴۱۳</ref>این اتفاق در نگاه شاگردان و مخالفان میرزا مهدی پراهمیت است. حکیمی بر اساس این اتفاق او را در زمره تشرف یافتگان به محضر امام زمان مینویسد.<ref>محمدرضا حکیمی، مكتب تفكيك، ص۲۱۶</ref> حلبی مدعی است این داستان در بیداری بوده است نه رؤیا.<ref>دروس معرف الهيّه، جلسه اوّل، ص۷</ref> مخالفان  این روایت را از جهاتی انکار می کنند. واژه های معارف و مساوق در نقل را، بیگانه از لسان اهل بیت می شمرند.


==آثار==
==آثار==
خط ۱۶۴: خط ۱۶۴:
آشتیانی در تبیین سیر تاریخی ماجرای ضد فلسفه مشهد و نقش اصفهانی در آن می‌گوید:
آشتیانی در تبیین سیر تاریخی ماجرای ضد فلسفه مشهد و نقش اصفهانی در آن می‌گوید:
::«مخالفت با فلسفه در مشهد... برمی‌گردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی که شاگرد میرزا حسین نایینی بوده است. او در ابتدا می‌رود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی و‌آقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری را انتخاب می‌کند. روزه زیاد می‌گیرد. نماز زیاد می‌خواند. اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام می‌دهد. مدتی این کار را می‌کند. آقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی رحمة الله علیه بود میگفت: «مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجه اش کن. ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم. پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد می‌رود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی -که شاگرد نائینی بود و با وی دوست بود- و مهمان وی میشود. بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش از اصعب امور بود. [میرزای اصفهانی] در ابتدا چنین عقایدی نداشت. اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد.»<ref>کیهان اندیشه، ش ۱، پیرامون تفکر عقلی و فلسفی در اسلام، ص ۲۴-۲۵</ref>
::«مخالفت با فلسفه در مشهد... برمی‌گردد به زمان آقا میرزا مهدی اصفهانی که شاگرد میرزا حسین نایینی بوده است. او در ابتدا می‌رود و همان طریقه آخوند ملاحسینقلی همدانی و‌آقا شیخ محمد بهاری و آقا سید مرتضی کشمیری را انتخاب می‌کند. روزه زیاد می‌گیرد. نماز زیاد می‌خواند. اذکار و اوراد وارد شده از ائمه را انجام می‌دهد. مدتی این کار را می‌کند. آقای خوئی برای من نقل کرد، از آقای میلانی هم شنیدم که مرحوم آقا شیخ ابوالقاسم اصفهانی که استاد آقای بروجردی رحمة الله علیه بود میگفت: «مرحوم آقا میرزا حسین نائینی پنجاه دینار به من داد و گفت ایشان را به ایران ببر و معالجه اش کن. ما آمدیم شمیران. جایی گرفتیم. پس از مدتی حالش بهتر و سرانجام خوب شد. بعد می‌رود نزد مرحوم آقا میرزا احمد آشتیانی -که شاگرد نائینی بود و با وی دوست بود- و مهمان وی میشود. بعدها آقا میرزا احمد میگفت: شواهد الربوبیه را پیش من میخواند اما فهم مطالب فلسفی برایش از اصعب امور بود. [میرزای اصفهانی] در ابتدا چنین عقایدی نداشت. اما پس از آن که به اصفهان رفت، کارش به جایی رسید که از عرفان سرخورد و به جان فلسفه افتاد.»<ref>کیهان اندیشه، ش ۱، پیرامون تفکر عقلی و فلسفی در اسلام، ص ۲۴-۲۵</ref>
== یادداشت‌ها ==
{{ستون-شروع|2}}
{{پانویس|گروه="یادداشت"|اندازه=کوچک}}
{{پایان}}


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس|۲}}
{{پانویس۲}}


==منابع==
==منابع==
کاربر ناشناس