کاربر ناشناس
میمونه دختر حارث بن حزن: تفاوت میان نسخهها
جز
←ازدواج با پیامبر
imported>Emadmohseny جز (←ازدواج با پیامبر) |
imported>Emadmohseny جز (←ازدواج با پیامبر) |
||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
:::{{عربی|'''«وَ امرَأةٌ مُؤمِنَةٌ إن وَهَبَت نَفسَها لِلنَّبِیِّ»'''|ترجمه=و زن مؤمنی که خود را به پیامبر بخشید.}} | :::{{عربی|'''«وَ امرَأةٌ مُؤمِنَةٌ إن وَهَبَت نَفسَها لِلنَّبِیِّ»'''|ترجمه=و زن مؤمنی که خود را به پیامبر بخشید.}} | ||
میمونه اختیار ازدواج خود را به [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموی پیامبر(ص) سپرد. او نیز پس از انجام عمره القضا در منطقه سرف در ده میلی مکه میمونه را به همسری پیامبر درآورد<ref>الطبقات الكبرى/ | میمونه اختیار ازدواج خود را به [[عباس بن عبدالمطلب|عباس]] عموی پیامبر(ص) سپرد. او نیز پس از انجام عمره القضا در منطقه سرف در ده میلی مکه میمونه را به همسری پیامبر درآورد<ref>الطبقات الكبرى/ترجمه،ج۸،ص۱۳۵</ref> و چهارصد درهم<ref>سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۲، ص۶۴۶ </ref> و به نقلی پانصد درهم<ref>تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> را مهریهاش قرار داد. گفته شده او خود را به پیامبر هبه کرد و مهریهای از ایشان طلب نکرد.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶ و تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۱ </ref> گزارش دیگری حکایت از آن دارد که پيامبر (ص) پيش از بيرون آمدن از مدينه ابو رافع و مردى از انصار را به مكه گسيل داشت تا ميمونه را به عقد ايشان درآورند.<ref>الطبقات الكبرى/ترجمه،ج۸،ص۱۳۸</ref> حتی گفتهاندرسول خدا (ص) ميمونه را در ماه شوال سال عمره قضاء پيش از آنكه براى عمره احرام ببندد براى خود عقد كرد و در منطقه سرف با او عروسى كرد.<ref>الطبقات الكبرى/ترجمه،ج۸،ص۱۳۶</ref> بنابراین ازدواج وی وحتی عروسی قبل از احرام بستن در عمره القضاء بوده است. از صفيه دختر شيبه پرسیدند آيا رسول خدا(ص) در حالى كه براى عمره احرام بسته و محرم بود ميمونه را عقد کرد؟ گفت نه به خدا سوگند رسول خدا او را در حالى عقد کرد كه هيچ كدام محرم نبودند.<ref>الطبقات الكبرى/ترجمه،ج۸،ص۱۳۷</ref> این مسئله تا بدان جا مهم بوده که عمر بن عبدالعزیز به یکی از صحابه نامه می نویسد و در این مورد از وی سوال می کند. او در پاسخ می گوید: پيامبر (ص) در حالى كه محرم نبود از او خواستگارى فرمود و در حالى كه محرم نبود با او زفاف كرد. <ref>الطبقات الكبرى/ترجمه،ج۸،ص۱۳۷</ref> | ||
پیامبر پس از ازدواج با میمونه، تصمیم گرفت به مناسبت این عروسی، مهمانی ترتیب دهد و بزرگان و خویشان میمونه را به این مهمانی دعوت کند؛ ولی [[قریش]] این دعوت را نپذیرفتند و متذکر شدند که مهلت سه روزه پیامبر برای اقامت در مکه پایان یافته است، از این رو خواستار خروج وی و سایر مسلمانان از مکه شدند.<ref> دلائل النبوه، ج۴، ص۳۳۰.</ref> پیامبر(ص) از مکه خارج شد و به غلام آزاد شده خود [[ابورافع]] دستور داد تا میمونه را نزد او آورد.<ref>طبقات الکبری، ج۲، ص۹۳.</ref> بدین ترتیب مراسم عروسی در خارج از مکه در منطقهای به نام «سَرَف» در بین راه مکه و مدینه انجام شد<ref> السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶ و تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> و سپس میمونه به همراه رسول خدا به سوی مدینه رهسپار شد. | پیامبر پس از ازدواج با میمونه، تصمیم گرفت به مناسبت این عروسی، مهمانی ترتیب دهد و بزرگان و خویشان میمونه را به این مهمانی دعوت کند؛ ولی [[قریش]] این دعوت را نپذیرفتند و متذکر شدند که مهلت سه روزه پیامبر برای اقامت در مکه پایان یافته است، از این رو خواستار خروج وی و سایر مسلمانان از مکه شدند.<ref> دلائل النبوه، ج۴، ص۳۳۰.</ref> پیامبر(ص) از مکه خارج شد و به غلام آزاد شده خود [[ابورافع]] دستور داد تا میمونه را نزد او آورد.<ref>طبقات الکبری، ج۲، ص۹۳.</ref> بدین ترتیب مراسم عروسی در خارج از مکه در منطقهای به نام «سَرَف» در بین راه مکه و مدینه انجام شد<ref> السیرة النبویه، ج۲، ص۶۴۶ و تاریخ طبری، ج۱۱، ص۶۱۱.</ref> و سپس میمونه به همراه رسول خدا به سوی مدینه رهسپار شد. |