پرش به محتوا

ابوموسی اشعری: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۷ فوریهٔ ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
امارت ابوموسی بر بصره با وقفه ای کوتاه که عمر او را به جای عمار یاسر به کوفه فرستاد و سپس به بصره بازگرداند همراه بود.<ref>طبری، ج 4، ص 161، 164ـ163</ref> وی از جانب عمر قضای بصره را بر عهده داشت و در بررسی متون به راهنماییهای قضایی خلیفه بر می خوریم که خطاب به او نوشته شده اند.<ref>ابویوسف، ص 117، 135؛ جاحظ، ص 237؛ ابن قتیبه، همان، ج 1، ص 11، 66، ج 3، ص 88</ref>
امارت ابوموسی بر بصره با وقفه ای کوتاه که عمر او را به جای عمار یاسر به کوفه فرستاد و سپس به بصره بازگرداند همراه بود.<ref>طبری، ج 4، ص 161، 164ـ163</ref> وی از جانب عمر قضای بصره را بر عهده داشت و در بررسی متون به راهنماییهای قضایی خلیفه بر می خوریم که خطاب به او نوشته شده اند.<ref>ابویوسف، ص 117، 135؛ جاحظ، ص 237؛ ابن قتیبه، همان، ج 1، ص 11، 66، ج 3، ص 88</ref>
===در عصر خلیفه سوم===
===در عصر خلیفه سوم===
ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت عثمان هم بر استانداری بصره باقی ماند امری که عمر در وصیت خویش به مدت 4 سال (ابن سعد ج 5 ص 45 ذهبی سیر ج 2 ص 391) یا به روایتی یک سال (ابن سعد ج 4 ص 109)برای او خواستار شده بود این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست.عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود( خلیفه تاریخ ج 1 ص 196 وکیع ج 1 ص 283)
ابوموسی اشعری در سالهای نخست خلافت عثمان هم بر استانداری بصره باقی ماند امری که عمر در وصیت خویش به مدت 4 سال<ref>ابن سعد، ج ص 45؛ ذهبی، سیر، ج ص 391</ref> یا به روایتی یک سال<ref>ابن سعد، ج ص 109</ref> برای او خواستار شده بود این نکته حاکی از اعتماد بسیار خلیفه به اوست.عثمان امارت و قضای بصره را نیز بر وظایف ابوموسی افزود.<ref>خلیفه، تاریخ، ج ص 196؛ وکیع، ج ص 283</ref>
استمرار امارت او بر بصره تا 6 سال پس از مرگ عمر به درستی نزدیک تر می نماید چون همگان عزل او را به سبب شکایت مردم بصره در 29 قمری می دانند(خلیفه همان ج 1 ص 167 طبری ج 4 ص 264ـ265) ابوموسی پس از معزول شدن تفقد مالی خلیفه را نپذیرفت و در کوفه ساکن شد (ابن سعد ج 5 ص 45) پس از 5 سال کوفیان در 34 قمری به رهبری یزید بن قیس و مالک اشتر نخعی بر سعید بن عاص شوریدند و او را از کوفه راندند و ابوموسی را به امارت برگزیدند به روایت سیف(طبری ج 4 ص 332ـ331، 336) از آنجا که شورشیان در واقع به دنبال خلع عثمان بودند ابوموسی به دفاع از عثمان پرداخت و قبول امارت را مشروط به بیعت مجدد کوفیان کرد و خلیفه از حمایت او چنان شاد شد که گفت سال ها او را بر امارت خواهد گماشت و بدین سان ابوموسی بار دیگر بر کرسی حکومت کوفه نشست و تا قتل عثمان در این سمت باقی ماند(ر.ک: ابن سعد ج 5 ص 35ـ34 خلیفه همان ج 1 ص 180 بلاذری انساب ج 4 ص 536ـ535)
استمرار امارت او بر بصره تا 6 سال پس از مرگ عمر به درستی نزدیک تر می نماید چون همگان عزل او را به سبب شکایت مردم بصره در 29 قمری می دانند<ref>خلیفه، همان، ج ص 167؛ طبری، ج ص 264ـ265</ref> ابوموسی پس از معزول شدن تفقد مالی خلیفه را نپذیرفت و در کوفه ساکن شد<ref>ابن سعد، ج ص 45</ref> پس از 5 سال کوفیان در 34 قمری به رهبری یزید بن قیس و مالک اشتر نخعی بر سعید بن عاص شوریدند و او را از کوفه راندند و ابوموسی را به امارت برگزیدند به روایت سیف<ref>طبری، ج ص 332ـ331، 336</ref> از آنجا که شورشیان در واقع به دنبال خلع عثمان بودند ابوموسی به دفاع از عثمان پرداخت و قبول امارت را مشروط به بیعت مجدد کوفیان کرد و خلیفه از حمایت او چنان شاد شد که گفت سال ها او را بر امارت خواهد گماشت و بدین سان ابوموسی بار دیگر بر کرسی حکومت کوفه نشست و تا قتل عثمان در این سمت باقی ماند.<ref>ر.ک: ابن سعد، ج ص 35ـ34؛ خلیفه، همان، ج ص 180؛ بلاذری، انساب، ج ص 536ـ535</ref>
==در عصر حضرت علی(ع)==
==در عصر حضرت علی(ع)==
هنگامی که علی به خلافت برگزیده شد ابوموسی در نامه ای بیعت مردم کوفه را اعلام کرد (طبری ج 4 ص 443) علی در حالی که تمام کارگزاران عثمان را معزول کرده بود به درخواست مالک اشتر و بر خلاف میل درونی او را بر امارت ابقا کرد(یعقوبی ج 2 ص 179 طبری ج 4 ص 499) با این همه حوادث بعدی نشان داد که بیعت ابوموسی چندان هم از روی رغبت صورت نگرفت چنانکه بعدها در جریان ستیزه جوییهای طلحه و زبیر در حالی که هنوز والی کوفه بود سخنی بدین مضمون گفت که حکومت از آن کسی است که فرمان دهد و غلبه کند(ر.ک: بلاذری ج 2 ص 213)
هنگامی که علی به خلافت برگزیده شد ابوموسی در نامه ای بیعت مردم کوفه را اعلام کرد.<ref>طبری، ج ص 443</ref> علی در حالی که تمام کارگزاران عثمان را معزول کرده بود به درخواست مالک اشتر و بر خلاف میل درونی او را بر امارت ابقا کرد<ref>یعقوبی، ج ص 179؛ طبری، ج ص 499</ref> با این همه حوادث بعدی نشان داد که بیعت ابوموسی چندان هم از روی رغبت صورت نگرفت چنانکه بعدها در جریان ستیزه جوییهای طلحه و زبیر در حالی که هنوز والی کوفه بود سخنی بدین مضمون گفت که حکومت از آن کسی است که فرمان دهد و غلبه کند.<ref>ر.ک: بلاذری، ج ص 213</ref>
===در جنگ جمل===
===در جنگ جمل===
هنگامی که علی به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار بصره شد در توقفگاه ذی قار در نزدیکی کوفه محمد بن جعفر و محمد بن ابی بکر را به کوفه فرستاد تا مردم را برای ختم غائله، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسی در کار بسیج نیرو با این گفته که راه آخرت در گرو خانه نشینی است و جنگ دنیا خواهی است و هنوز بیعت عثمان بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشده اند با کسی نخواهیم جنگید طفره رفت و حتی پیک علی را به زندان و قتل تهدید کرد(طبری ج 4 ص 482ـ481 مفید 243ـ242 ابن ابی الحدید ج 14 ص 9ـ8) و آنگاه که علی دومین بار عبدالله بن عباس و مالک اشتر را به کوفه فرستاد ابوموسی با استناد به حدیثی که خود از پیامبر روایت می کرد اوضاع را به فتنه ای تشبیه کرد که می باید مردمان تا روشن شدن حقیقت چون پیکره های بی جان بر جای بمانند.ک: طبری همانجا)
هنگامی که علی به قصد مقابله با فتنه طلحه و زبیر رهسپار بصره شد در توقفگاه ذی قار در نزدیکی کوفه محمد بن جعفر و محمد بن ابی بکر را به کوفه فرستاد تا مردم را برای ختم غائله، تجهیز و ترغیب کنند. ابوموسی در کار بسیج نیرو با این گفته که راه آخرت در گرو خانه نشینی است و جنگ دنیا خواهی است و هنوز بیعت عثمان بر گردن ماست و تا کشندگان او مجازات نشده اند با کسی نخواهیم جنگید طفره رفت و حتی پیک علی را به زندان و قتل تهدید کرد.<ref>طبری، ج ص 482ـ481؛ مفید، 243ـ242؛ ابن ابی الحدید، ج 14، ص 9ـ8</ref> و آنگاه که علی دومین بار عبدالله بن عباس و مالک اشتر را به کوفه فرستاد ابوموسی با استناد به حدیثی که خود از پیامبر روایت می کرد اوضاع را به فتنه ای تشبیه کرد که می باید مردمان تا روشن شدن حقیقت چون پیکره های بی جان بر جای بمانند.<ref>طبری، ج 4، ص 482ـ481</ref>
علی این بار فرمان عزل وی را به فرزندش حس داد و او را به همراه عمار یاسر به کوفه فرستاد ابوموسی دوباره با ایراد خطبه ای کوفیان را از مداخله در آنچه وی آن را نزاعی بین قریش نامید ـ که خود باید به اصلاح آن بپردازند ـ بر حذر داشت، اما سرانجام پس از آنکه حسن بن علی فران عزل را به وی ابلاغ کرد مالک اشتر او را از قصر حکومتی بیرون راند و مانع غارت اموال او به وسیله مردم شد(بلاذری همان ج 2 ص 231ـ230 یعقوبی ج 2 ص 181 دینوری ص 145 طبری ج 4 ص 487ـ486، 499 ـ 500؛ مفید ص 253ـ243) از یک روایت چنین بر می آید که ابوموسی مدتی متواری بود اما بعدها ـ شاید بعد از جنگ جمل علی وی را امان داده بود.(ر.ک: ابن اعثم ج4 ص 2)
علی این بار فرمان عزل وی را به فرزندش حس داد و او را به همراه عمار یاسر به کوفه فرستاد ابوموسی دوباره با ایراد خطبه ای کوفیان را از مداخله در آنچه وی آن را نزاعی بین قریش نامید ـ که خود باید به اصلاح آن بپردازند ـ بر حذر داشت، اما سرانجام پس از آنکه حسن بن علی فران عزل را به وی ابلاغ کرد مالک اشتر او را از قصر حکومتی بیرون راند و مانع غارت اموال او به وسیله مردم شد.<ref>بلاذری، همان، ج ص 231ـ230؛ یعقوبی، ج ص 181؛ دینوری، ص 145؛ طبری، ج ص 487ـ486، 499 ـ 500؛ مفید ص 253ـ243</ref> از یک روایت چنین بر می آید که ابوموسی مدتی متواری بود اما بعدها ـ شاید بعد از جنگ جمل علی وی را امان داده بود.<ref>ر.ک: ابن اعثم، ج4، ص 2</ref>
===در جنگ صفین===
===در جنگ صفین===
علت شهرت خاص ابوموسی در منابع تاریخی نقش سیاسی مهمی است که در امر حکمیت پس از جنگ صفین ایفا کرد و خواه ناخواه از عوامل موثر انتقال خلافت به بنی امیه شد. هنگامی که با خدعه عمرو عاص و کوته فکری و دسته بندی های فرماندهان سپاه عراق سر انجام نبرد به حکمیت کشد، ابوموسی از جانب فرماندهانی از سپاه عراق، چون اشعث بن قیس، زید بن حصین و مسعربن فدکی ـ که همه آنها یمانی ودند ـ به رغم ناخوشنودی و هشدار امیرالمومنین علی به عنوان حکم برگزیده شد.
علت شهرت خاص ابوموسی در منابع تاریخی نقش سیاسی مهمی است که در امر حکمیت پس از جنگ صفین ایفا کرد و خواه ناخواه از عوامل موثر انتقال خلافت به بنی امیه شد. هنگامی که با خدعه عمرو عاص و کوته فکری و دسته بندی های فرماندهان سپاه عراق سر انجام نبرد به حکمیت کشد، ابوموسی از جانب فرماندهانی از سپاه عراق، چون اشعث بن قیس، زید بن حصین و مسعربن فدکی ـ که همه آنها یمانی ودند ـ به رغم ناخوشنودی و هشدار امیرالمومنین علی به عنوان حکم برگزیده شد.
کاربر ناشناس