سکینه دختر امام حسین(ع): تفاوت میان نسخهها
جز
اصلاح فاصله ابن
(ویرایش جعبه اطلاعات) |
Hasanejraei (بحث | مشارکتها) جز (اصلاح فاصله ابن) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
سکینه دختر امام حسین(ع) از [[رباب دختر امرؤ القیس]] بود.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲؛ | سکینه دختر امام حسین(ع) از [[رباب دختر امرؤ القیس]] بود.<ref>اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ۱۴۱۹ق، ج۴، ص۱۹۲؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۹۴.</ref> نام او را آمنه، امینه و امیمه ذکر کردهاند و گفتهاند به سبب سکون، آرامش و وقاری که داشت، مادرش او را سکینه لقب داده بود.<ref>ابنخلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۴ش، ج۲، ص۳۹۷؛ ابنجوزی، المنتظم، ۱۹۹۲م، ج۷، ص۱۷۵؛ اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۰.</ref> در منابع تاریخی زمان تولد او مشخص نشده اما او را کوچکتر از خواهرش [[فاطمه دختر امام حسین|فاطمه]] معرفی کردهاند.<ref>طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۵، ص۴۶۴؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۱۹۶۵م، ج۴، ص۸۶.</ref> از کتابهای تاریخی برمیآید سکینه در زمان حرکت امام حسین(ع) به [[کربلا]]، بالغ و در سن [[ازدواج]] بوده؛ زیرا زمانیکه [[حسن مثنی]] یکی از دختران امام حسین را خواستگاری کرد، امام او را در انتخاب بین سکینه و فاطمه مخیر کرد.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲۱، ص۷۹؛ شیخ مفید، الارشاد، ۱۳۸۰ش، ص۳۶۶؛ ابنعنبه، عمدة الطالب، ۱۴۱۷ق، ص۹۰؛ ابنصباغ، الفصول المهمه، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۷۵۱.</ref> | ||
بر پایه برخی منابع، امام حسین(ع) سکینه را زیاد دوست میداشت و سرودهای در توصیف دارد: | بر پایه برخی منابع، امام حسین(ع) سکینه را زیاد دوست میداشت و سرودهای در توصیف دارد: | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
=== ازدواج === | === ازدواج === | ||
{{سوگواری محرم}} | {{سوگواری محرم}} | ||
مورخان درباره [[ازدواج]] سکینه اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام حسین(ع) سکینه را به ازدواج پسر عموی خود [[عبدالله بن حسن]] درآورد؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵؛ اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> اما[[شیخ مفید]]، عبدالله بن حسن را در زمان [[واقعه کربلا]] کودکی که به سن [[بلوغ]] و ازدواج نرسیده، توصیف میکند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۸۰ش، ص۴۶۵</ref> برخی منابع همسر سکینه را [[ابوبکر بن حسن بن علی]] معرفی کردهاند؛ البته بر اساس همین منابع ابوبکر [[کنیه]] عبدالله بن حسن بوده است.<ref> | مورخان درباره [[ازدواج]] سکینه اختلاف دارند. بعضی معتقدند امام حسین(ع) سکینه را به ازدواج پسر عموی خود [[عبدالله بن حسن]] درآورد؛<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ۱۴۱۷ق، ج۲، ص۱۹۵؛ اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۶.</ref> اما[[شیخ مفید]]، عبدالله بن حسن را در زمان [[واقعه کربلا]] کودکی که به سن [[بلوغ]] و ازدواج نرسیده، توصیف میکند.<ref>مفید، الارشاد، ۱۳۸۰ش، ص۴۶۵</ref> برخی منابع همسر سکینه را [[ابوبکر بن حسن بن علی]] معرفی کردهاند؛ البته بر اساس همین منابع ابوبکر [[کنیه]] عبدالله بن حسن بوده است.<ref>ابنصوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۲۰۱؛ ابنحزم، جمهرة انساب العرب، ۱۹۸۳م، ص۱۰۵.</ref> برخی مورخان معتقدند قبل از آن که ازدواج آنان به زفاف بینجامد، عبدالله در [[واقعه کربلا]] به شهادت رسید.<ref>مغربی، شرح الاخبار، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۱۸۰-۱۸۱؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۰۵؛ طبرسی، اعلام الوری، ۱۳۹۰ق، ج۱، ص۴۱۸.</ref> در [[ریاحین الشریعه]]، [[عبدالله بن مسلم بن عقیل]] همسر وی معرفی شده است.<ref>محلاتی، ریاحینالشریعة، ۱۳۷۰ش، ج۴، ص۲۵۵.</ref> | ||
برخی از منابع تاریخی همسر سکینه را [[مصعب بن زبیر]]، دانستهاند.<ref>قمی، تاریخ قم، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۶.</ref> در کتاب الطبقات الکبری و الاعلام آمده است که بعد از قتل مصعب، سکینه به همسری عبدالله بن عثمان درآمد و بعد از مرگ عبدالله، زید بن عمر بن عثمان بن عفان با او ازدواج کرد. در این کتاب از نقل بعضی گفته شده سکینه در اواخر عمر به همسری اصبغ بن عبدالعزیز نیز درآمده است.<ref> | برخی از منابع تاریخی همسر سکینه را [[مصعب بن زبیر]]، دانستهاند.<ref>قمی، تاریخ قم، ۱۳۶۱ش، ص۱۹۶.</ref> در کتاب الطبقات الکبری و الاعلام آمده است که بعد از قتل مصعب، سکینه به همسری عبدالله بن عثمان درآمد و بعد از مرگ عبدالله، زید بن عمر بن عثمان بن عفان با او ازدواج کرد. در این کتاب از نقل بعضی گفته شده سکینه در اواخر عمر به همسری اصبغ بن عبدالعزیز نیز درآمده است.<ref>ابنسعد، الطبقات الکبری، ۱۴۱۰ق، ج۸، ص۳۴۷؛ زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۰۶.</ref> برخی از [[فقیه|فقیهان]] شیعه از ازدواج سکینه دختر امام حسین(ع) با مصعب بن زبیر برداشت کردهاند که ازدواج زنان شیعه با مسلمانان غیر شیعه اشکالی ندارد.<ref>خوانساری، جامع المدارک، ۱۴۰۵ق، ج۴، ص۲۵۹؛ روحانی، فقه الصادق، ۱۴۱۲ق، ج۲۱، ص۴۷۷.</ref> | ||
برخی از مورخان ازدواجهای متعددی که به ویژه در منابع اهل سنت به سکینه نسبت داده شده را مردود میدانند؛ زیرا در این میان نام افرادی به چشم میخورد که سابقه دشمنی با اهل بیت داشته و ازدواج سکینه با آنان بعید به نظر میرسد. در این منابع آمده است که سکینه پس از ازدواج با [[عبدالله بن حسن]] دیگر ازدواج نکرد.<ref>حلو، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۵.</ref> همچنین درباره ازدواجهای مکرر سکینه گفتهاند که در صدر اسلام رسم بر این بوده که زنان بعد از مرگ همسرانشان بدون شوهر نمانند و ازدواج مجدد امری طبیعی بوده است.<ref>ذاکری، «سکینه دختر امام حسین(ع) بانوی ادب و شجاعت»، ۱۳۸۸ش.</ref> برخی نیز نسب و موقعیت اجتماعی سکینه را از علتهای ازدواجهای مجدد او دانستهاند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۹۲؛ قمی، منتهی الامال، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۱.</ref> همچنین گفتهاند دختران امام حسین(ع) پس از درگذشت شوهرانشان از سوی [[حاکمان بنیامیه]] خواستگاری میشدند آنان برای پاسخ منفی به خواستگاری کسانی که با اهلبیت(ع) دشمنی داشتند با افراد دیگری ازدواج میکردند.<ref> | برخی از مورخان ازدواجهای متعددی که به ویژه در منابع اهل سنت به سکینه نسبت داده شده را مردود میدانند؛ زیرا در این میان نام افرادی به چشم میخورد که سابقه دشمنی با اهل بیت داشته و ازدواج سکینه با آنان بعید به نظر میرسد. در این منابع آمده است که سکینه پس از ازدواج با [[عبدالله بن حسن]] دیگر ازدواج نکرد.<ref>حلو، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، ۱۳۸۲ش، ص۱۴۵.</ref> همچنین درباره ازدواجهای مکرر سکینه گفتهاند که در صدر اسلام رسم بر این بوده که زنان بعد از مرگ همسرانشان بدون شوهر نمانند و ازدواج مجدد امری طبیعی بوده است.<ref>ذاکری، «سکینه دختر امام حسین(ع) بانوی ادب و شجاعت»، ۱۳۸۸ش.</ref> برخی نیز نسب و موقعیت اجتماعی سکینه را از علتهای ازدواجهای مجدد او دانستهاند.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۲، ص۹۲؛ قمی، منتهی الامال، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۲۳۱.</ref> همچنین گفتهاند دختران امام حسین(ع) پس از درگذشت شوهرانشان از سوی [[حاکمان بنیامیه]] خواستگاری میشدند آنان برای پاسخ منفی به خواستگاری کسانی که با اهلبیت(ع) دشمنی داشتند با افراد دیگری ازدواج میکردند.<ref>ابناثیر، الکامل، ۱۹۶۵م، ج۵، ص۱۱۳؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۷م، ج۲، ص۴۷.</ref> | ||
=== درگذشت === | === درگذشت === | ||
سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در [[مدینه]] تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۲.</ref> چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را [[۵ ربیعالاول]] سال ۱۱۷ قمری در [[مدینه]] نقل کردهاند.<ref> | سکینه پس از اسارت به همراه کاروان اسرا به مدینه بازگشت. از زندگی او در [[مدینه]] تا زمان وفات، در منابع تاریخی گزارش چندانی در دست نیست و تنها به ذکر بعضی از مناظرات و مجالس علمی اکتفا شده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱۶، ص۳۶۲.</ref> چگونگی وفات و محل دفن سکینه نیز مورد اختلاف مورخان بوده است. برخی از منابع تاریخی وفات سکینه را [[۵ ربیعالاول]] سال ۱۱۷ قمری در [[مدینه]] نقل کردهاند.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۲۱۸؛ ابنخلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۹۶؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۱۹۷۴م ج۲، ص۱۹۷؛ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۹۶۷م، ج۷، ص۱۰۷.</ref> بنا بر نقل این منابع، خالد بن عبدالله(حاکم وقت) بر او [[نماز میت|نماز]] خواند و او را در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپردند. برخی نیز گفتهاند وقتی سکینه با اصبغ بن عبدالعزیز ازدواج کرد، از مدینه به طرف [[مصر]] حرکت کرده و در [[دمشق]] درگذشت.<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹، ص۴۲۱</ref> و در [[قبرستان باب الصغیر|قبرستان باب الصغیر دمشق]]، قبری منسوب به سکینه وجود دارد. عدهای نیز گفتهاند پس از ازدواج با اصبغ بن عبدالعزیز به مصر رفته و در آنجا مدفون شده است. بقعهای در [[قاهره]] نیز به سکینه بنت الحسین منسوب است.<ref>خسروشاهی، اهل البیت فی مصر، ۱۴۲۷ق، ص۲۱۶</ref> | ||
== حضور در واقعه کربلا == | == حضور در واقعه کربلا == | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
|سَيَطُولُ بَعْدِى يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِى|مِنْكِ الْبُكَاءُ إذَا الْحَمَامُ دَهَانِى | |سَيَطُولُ بَعْدِى يَا سُكَيْنَةُ فَاعْلَمِى|مِنْكِ الْبُكَاءُ إذَا الْحَمَامُ دَهَانِى | ||
|لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى بِدَمْعِكِ حَسْرَةً|مَا دَامَ مِنِّى الرُّوحُ فِى جُثْمَانِى | |لاَ تُحْرِقِى قَلْبِى بِدَمْعِكِ حَسْرَةً|مَا دَامَ مِنِّى الرُّوحُ فِى جُثْمَانِى | ||
|فَإذَا قُتِلْتُ فَأنْتِ أوْلَى بِالَّذِى|تَبْكِيَنهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَانِ<ref> | |فَإذَا قُتِلْتُ فَأنْتِ أوْلَى بِالَّذِى|تَبْكِيَنهُ يَا خَيْرَةَ النِّسْوَانِ<ref>ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۱۳۷۹ق، ج۴، ص۱۰۹-۱۱۰؛ موسوی المقرم، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۹۷۹م، ص۲۷۷؛ قندوزی، ینابیع الموده، ۱۴۱۶ق، ج۳، ص۷۹.</ref> | ||
|تک مصرع= | |تک مصرع= | ||
|ترجمه= <small>ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.{{سخ}}تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.{{سخ}}ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.</small> | |ترجمه= <small>ای سکینه! بدان که پس از من، گریه تو طولانی خواهد بود.{{سخ}}تا زمانی که جان در بدن دارم مرا با اشک حسرت بار خود مسوزان.{{سخ}}ای بهترین زنان! آنگاه که من کشته شدم، تو برای گریه سزاوارتری.</small> | ||
خط ۸۲: | خط ۸۲: | ||
=== ایام اسارت === | === ایام اسارت === | ||
پس از [[واقعه عاشورا]]، سکینه همراه دیگر [[اسیران کربلا]] به [[کوفه]] و [[شام]] برده شدند. از [[سهل بن سعد ساعدی]] [[صحابه|صحابه پیامبر اسلام(ص)]] روایت شده که روز ورود اسرا به شام در [[دروازه ساعات]] دختری را دیدم که بر شتری بیمحمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزهداران سرهای [[شهدای کربلا]] را از اطراف اسیران دور کنند. سهل میگوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸؛ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۶؛ بحرانی، العوالم الامام الحسین، ۱۴۰۷ق، ص۳۹۵.</ref> در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن [[پیامبر اسلام(ص)]] همراه برخی از [[پیامبران]] و [[فاطمه زهراء(س)]] با همراهی عدهای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین(ع) در دست مادرش بود به سمت [[کربلا]] میروند.<ref> | پس از [[واقعه عاشورا]]، سکینه همراه دیگر [[اسیران کربلا]] به [[کوفه]] و [[شام]] برده شدند. از [[سهل بن سعد ساعدی]] [[صحابه|صحابه پیامبر اسلام(ص)]] روایت شده که روز ورود اسرا به شام در [[دروازه ساعات]] دختری را دیدم که بر شتری بیمحمل سوار بود؛ او خود را سکینه دختر امام حسین(ع) معرفی کرد و از من خواست برای حفظ حرمت خاندان رسول خدا(ص) کاری کنم که نیزهداران سرهای [[شهدای کربلا]] را از اطراف اسیران دور کنند. سهل میگوید من با پرداخت مقداری دینار توانستم خواسته او را برآورده کنم.<ref>خوارزمی، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۴۱۸ق، ص۶۰- ۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۴۵، ص۱۲۷-۱۲۸؛ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۶؛ بحرانی، العوالم الامام الحسین، ۱۴۰۷ق، ص۳۹۵.</ref> در برخی از منابع تاریخی نیز خوابی از سکینه در دمشق نقل شده که در آن [[پیامبر اسلام(ص)]] همراه برخی از [[پیامبران]] و [[فاطمه زهراء(س)]] با همراهی عدهای از زنان بهشتی در حالی که پیراهن خونی امام حسین(ع) در دست مادرش بود به سمت [[کربلا]] میروند.<ref>ابننما حلی، مثیر الاحزان، ۱۴۰۶ق، ص۱۰۵-۱۰۶.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
== ویژگیهای اجتماعی، علمی و معنوی == | == ویژگیهای اجتماعی، علمی و معنوی == | ||
سکینه دختر [[امام حسین(ع)]] را از باهوشترین، زیباترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانستهاند.<ref> زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۰۶؛ | سکینه دختر [[امام حسین(ع)]] را از باهوشترین، زیباترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ زنان زمانه خویش دانستهاند.<ref> زرکلی، الاعلام، ۱۹۸۹م، ج۳، ص۱۰۶؛ ابنخلکان، وفیات الاعیان، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۳۹۴؛ صفدی، الوافی بالوفیات، ۲۰۰۰م، ص۱۸۲؛ امین، اعیان الشیعه، ۱۴۲۰ق، ج۱۱، ص۲۵۷.</ref> امام حسین(ع) سکینه را بندهای غرق در ذات الهی معرفی کرده که نشان دهنده فضل و کمال اوست.<ref>المقرم، مقتل الحسین علیهالسلام، ۱۹۷۹م، ص۳۴۹.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
[[سخاوت]] سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. او هزینه سفر [[حج]] برادرش [[امام سجاد(ع)]] را پرداخته است.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۲۰۰۰م، ج۱۵، ص۱۸۳.</ref> | [[سخاوت]] سکینه نیز در کتب تاریخی مورد اشاره قرار گرفته است. او هزینه سفر [[حج]] برادرش [[امام سجاد(ع)]] را پرداخته است.<ref>صفدی، الوافی بالوفیات، ۲۰۰۰م، ج۱۵، ص۱۸۳.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
در [[علم رجال|کتابهای رجالی]] از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که [[کوفیان]] از او روایت کردهاند.<ref> | در [[علم رجال|کتابهای رجالی]] از سکینه به عنوان یکی از راویان حدیث یاد شده که [[کوفیان]] از او روایت کردهاند.<ref>ابنحبان، الثقات، ۱۹۷۳ق، ج۴، ص۳۵۲.</ref> سکینه همراه خواهر خود [[فاطمه بنت الحسین|فاطمه]] از راویان حدیث پدر خود [[امام حسین(ع)]] به شمار میآیند<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۳۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ص۲۰۶</ref> و راویانی همچون [[عبیدالله بن ابیارفع]]، فائد مدنی، سکینه دختر اسماعیل بن ابیخالد و سکینه دختر قاضی ابیذر از او روایت نقل کردهاند.<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ۱۴۱۵ق، ج۳، ص۱۳۲؛ ابنماکولا، الاکمال، ۱۴۱۱ق، ج۴، ص۳۱۶؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۶۹ ص۲۰۶-۲۰۷.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارشهای او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است. شعر زیر از جمله این اشعار است: | همچنین از تسلط بر ادبیات و شعر عرب و بلاغت و فصاحت سکینه سخن به میان آمده است. گزارشهای او از واقعه کربلا در قالب شعر، اشعار و قصاید او در رثای پدرش امام حسین(ع) معروف است. شعر زیر از جمله این اشعار است: | ||
خط ۹۹: | خط ۹۹: | ||
|یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم|غدا و جلکم بالسیف قد صفقه | |یا امة السوء هاتوا ما احتجاجکم|غدا و جلکم بالسیف قد صفقه | ||
}} | }} | ||
{{وسطچین}}<small>ترجمه: «او را سرزنش مکن؛ چرا که آنها راه را بر او بستند. و او از چشمانش اشک فراوان میبارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد که خطا نمیرود و از حدقه چشم او دور نمیشود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و از نسل ظالمان و از سپاهیان [[فاسق]] بودند.ای بدترین امت! دلیلهایتان را در رستاخیز اقامه کنید. شما برهانی ندارید؛ زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»<ref> | {{وسطچین}}<small>ترجمه: «او را سرزنش مکن؛ چرا که آنها راه را بر او بستند. و او از چشمانش اشک فراوان میبارد. در روز طف (عاشورا) تیری به سوی امام حسین(ع) پرتاب شد که خطا نمیرود و از حدقه چشم او دور نمیشود. این کار به دست کسانی انجام شد که بدترین مردم و از نسل ظالمان و از سپاهیان [[فاسق]] بودند.ای بدترین امت! دلیلهایتان را در رستاخیز اقامه کنید. شما برهانی ندارید؛ زیرا همه شما او را با شمشیرتان زدید.»<ref>ابنصوفی، المجدی فی انساب الطالبیین، ۱۴۲۲ق، ص۵۸۲-۵۸۳؛ شوشتری، احقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۲۷، ص۴۹۲.</ref> | ||
</small>{{پایان}} | </small>{{پایان}} | ||
بر اساس گزارشات تاریخی تسلط سکینه بر ادبیات عرب باعث شد برخی از شاعران مانند [[فرزدق]]، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی و سنجش اشعار خود، آنها را به سکینه ارائه میدادند تا مورد داوری قرار بگیرد.<ref> | بر اساس گزارشات تاریخی تسلط سکینه بر ادبیات عرب باعث شد برخی از شاعران مانند [[فرزدق]]، جریر، کثیر، نصیب و جمیل برای ارزیابی و سنجش اشعار خود، آنها را به سکینه ارائه میدادند تا مورد داوری قرار بگیرد.<ref>ابنجوزی، المنتظم، ۱۴۱۲ق، ج۷، ص۱۷۸.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
در برخی منابع اهل سنت و کتابهای تاریخی مطالبی درباره سکینه دختر [[امام حسین(ع)]] مطرح شده که از طرف دیگر مورخان مورد مناقشه قرار گرفته شده است. [[ابوالفرج اصفهانی]] مدعی شده سکینه اهل تغزل و شعرگویی بوده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۷۰، ۵۷۷-۵۷۸؛ ج۱۶، ص۳۷۴-۳۷۵، ۳۷۹-۳۸۰.</ref> | در برخی منابع اهل سنت و کتابهای تاریخی مطالبی درباره سکینه دختر [[امام حسین(ع)]] مطرح شده که از طرف دیگر مورخان مورد مناقشه قرار گرفته شده است. [[ابوالفرج اصفهانی]] مدعی شده سکینه اهل تغزل و شعرگویی بوده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۵۷۰، ۵۷۷-۵۷۸؛ ج۱۶، ص۳۷۴-۳۷۵، ۳۷۹-۳۸۰.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
ابوالفرج اصفهانی این روایت را از زبیر بن بکار که دشمنی او با [[بنیهاشم]] معروف بوده، نقل کرده است.<ref>الحلو، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، ۱۳۸۲ش، ص۵۳-۵۵.</ref> همچنین در سلسله سند این روایات، عمر بن ابیبکر مؤملی وجود دارد که روایات او از نظر علمای [[اهل سنت]] مخدوش و ضعیف است.<ref> | ابوالفرج اصفهانی این روایت را از زبیر بن بکار که دشمنی او با [[بنیهاشم]] معروف بوده، نقل کرده است.<ref>الحلو، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، ۱۳۸۲ش، ص۵۳-۵۵.</ref> همچنین در سلسله سند این روایات، عمر بن ابیبکر مؤملی وجود دارد که روایات او از نظر علمای [[اهل سنت]] مخدوش و ضعیف است.<ref>ابنحجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ۱۴۰۴ق، ج۹، ص۱۰۲؛ ابنعساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۴۳، ص۵۵۲.</ref>ابوالفرج اصفهانی به این امر نیز اشاره کرده که مانند مجالسی که به سکینه بنت الحسین(ع) منتسب شده، توسط زنی اموی نیز برپا گردیده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | ||
<br /> | <br /> | ||
درباره بسیاری از اشعار منتسب به سکینه بنت الحسین(ع) گفته شده، این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیر است که ملاقاتها و مغازلاتش با عمر بن ابیربیعه شاعر، مشهور است و تشابه اسمی سکینه بنت الحسین(ع) با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابیربیعه باعث چنین نسبتهایی به سکینه دختر امام حسین(ع) شده است. از طرف دیگر بسیاری از اشعار و اجتماعاتی که منسوب به سکینه است، اشعار و اجتماعاتی است که توسط عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر برگزار گردیده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | درباره بسیاری از اشعار منتسب به سکینه بنت الحسین(ع) گفته شده، این اشعار متعلق به سکینه بنت خالد بن مصعب زبیر است که ملاقاتها و مغازلاتش با عمر بن ابیربیعه شاعر، مشهور است و تشابه اسمی سکینه بنت الحسین(ع) با سکینه بنت خالد بن مصعب همسر عمر بن ابیربیعه باعث چنین نسبتهایی به سکینه دختر امام حسین(ع) شده است. از طرف دیگر بسیاری از اشعار و اجتماعاتی که منسوب به سکینه است، اشعار و اجتماعاتی است که توسط عائشه دختر طلحة بن عبیدالله همسر مصعب بن زبیر برگزار گردیده است.<ref>اصفهانی، الاغانی، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۲۸۱-۲۸۲.</ref> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* | * ابناثیر، علی بن ابی الکرم، الکامل فی التاریخ، بیروت، دارصادر-دار، بیروت، ۱۹۶۵م. | ||
* | * ابنجوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق: محمد عبدالقادر عطا و مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
* | * ابنصباغ، الفصول المهمه فی معرفة الائمه، تحقیق سامی الغریری، قم، دار الحدیث، ۱۴۲۲ق. | ||
* | * ابنحبان، محمد، الثقات، حیدرآباد، چاپخانه مجلس دائرة المعارف العثمانیه، ۱۹۷۳م. | ||
* | * ابنحزم، جمهرة انساب العرب، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۹۸۳م. | ||
* | * ابنخلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان و أنباء أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، قم، الشریف الرضی، ۱۳۶۴ش. | ||
* | * ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۹۹۰م. | ||
* | * ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، قم، انتشارات علامه، ۱۳۷۶ق. | ||
* | * ابنصوفی نسابه، علی بن محمد، المجدی فی انساب الطالبیین، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق. | ||
* | * ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، ۱۴۱۵ق. | ||
* | * ابنکثیر، اسماعیل بن عمر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۹۸۶م. | ||
* | * ابنماکولا، سعد الملک، الإکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف والمختلف فی الأسماء والکنی والأنساب، بیروت،دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق. | ||
* | * ابننما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الاحزان، قم، مدرسه امام مهدی، ۱۴۰۶ق. | ||
* | * ابنحجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر للطباعة و النشر، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابوالفرج اصفهانی الاصفهانی، علی بن الحسین، الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق. | * ابوالفرج اصفهانی الاصفهانی، علی بن الحسین، الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، ۱۴۱۵ق. | ||
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۹ق. | * ابوالفرج اصفهانی، علی بن الحسین، مقاتل الطالبیین، تحقیق احمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۹ق. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
* بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷م. | * بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد باقر محمودی، بیروت، دارالتعارف، چاپ اول، ۱۹۷۷م. | ||
* شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق. | * شوشتری، قاضی نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، قم، کتابخانه مرعشی نجفی، ۱۴۰۹ق. | ||
* حسنی، | * حسنی، ابنعنبه، عمدة الطالب فی انساب آل ابیطالب، قم، انصاریان، ۱۴۱۷ق. | ||
* حلو، محمد علی السید یحیی، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، قم، مؤسسه السبطین العالمیه، ۱۳۸۲ش. | * حلو، محمد علی السید یحیی، عقیله قریش آمنه بنت الحسین الملقبه بسکینه، قم، مؤسسه السبطین العالمیه، ۱۳۸۲ش. | ||
* خسروشاهی، سیدهادی، اهل البیت فی مصر، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب، ۱۴۲۷ق. | * خسروشاهی، سیدهادی، اهل البیت فی مصر، تهران، مجمع جهانی تقریب مذاهب، ۱۴۲۷ق. | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
* شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۰ش. | * شیخ مفید، محمد بن محمد، الارشاد، تهران، انتشارات اسلامیه، ۱۳۸۰ش. | ||
* صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد ارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، داراحیاء التراث، ۲۰۰۰م. | * صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد ارنؤوط و ترکی مصطفی، بیروت، داراحیاء التراث، ۲۰۰۰م. | ||
* طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبد المجید، قاهره، مکتبة | * طبرانی، سلیمان بن احمد، المعجم الکبیر، تحقیق: حمدی بن عبد المجید، قاهره، مکتبة ابنتیمیة، ۱۴۱۵ق. | ||
* طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰ق. | * طبرسی، اعلام الوری بأعلام الهدی، تهران، اسلامیه، ۱۳۹۰ق. | ||
* طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷م. | * طبری، محمد بن جریر، تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ۱۹۶۷م. |