کاربر ناشناس
حسن بن بویه: تفاوت میان نسخهها
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mgolpayegani جز (←منابع) |
imported>Mgolpayegani جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
==همکاری با مرداویج== | ==همکاری با مرداویج== | ||
مرداویج، [[علی بن بویه]] (عمادالدوله) را به حکومت کرجِ ابودُلَف (شهری نزدیک اراک کنونی) منصوب کرد.<ref>رجوع کنید به همدانی، ج۱، ص۸۸؛ تتوی و همکاران، ج۳، ص۱۷۶۱.</ref> علی پس از غلبه بر ارَّجان و نوبندجان در ۳۲۱ق، حسن را به کازرون فرستاد. حسن بن بویه پس از جمع آوری خراج منطقه، با حمله یاقوت (عامل خلیفه در فارس) روبه رو شد، اما بر او غلبه یافت و سپس نزد علی برگشت.<ref>مسکویه، ج۵، ص۳۷۱؛ ابن اثیر، ج۸، | مرداویج، [[علی بن بویه]] (عمادالدوله) را به حکومت کرجِ ابودُلَف (شهری نزدیک اراک کنونی) منصوب کرد.<ref>رجوع کنید به همدانی، ج۱، ص۸۸؛ تتوی و همکاران، ج۳، ص۱۷۶۱.</ref> علی پس از غلبه بر ارَّجان و نوبندجان در ۳۲۱ق، حسن را به کازرون فرستاد. حسن بن بویه پس از جمع آوری خراج منطقه، با حمله یاقوت (عامل خلیفه در فارس) روبه رو شد، اما بر او غلبه یافت و سپس نزد علی برگشت.<ref>مسکویه، ج۵، ص۳۷۱؛ ابن اثیر، ج۸، ص۲۷۰-۲۷۲.</ref> | ||
===به گروگان گرفته شدنِ حسن=== | ===به گروگان گرفته شدنِ حسن=== | ||
در ۳۲۲ق، علی به همراه برادرانش، یاقوت را از فارس بیرون کرد و فرمان ولایت آنجا را از خلیفه عباسی، الراضی باللّه، گرفت،<ref>رجوع کنید به مسکویه، ج۵، | در ۳۲۲ق، علی به همراه برادرانش، یاقوت را از فارس بیرون کرد و فرمان ولایت آنجا را از خلیفه عباسی، الراضی باللّه، گرفت،<ref>رجوع کنید به مسکویه، ج۵، ص۳۷۳-۳۷۴، ۳۹۰؛ همدانی، ج۱، ص۸۸.</ref> اما تهدید جدّی مرداویج ــ که از به قدرت رساندن علی پشیمان بودــ او را ناچار به اطاعت از مرداویج کرد و سبب شد که حسن بن بویه را به عنوان گروگان و ضامن صلح به دربار وی در [[اصفهان]] بفرستد.<ref>رجوع کنید به مسکویه، ج۵، ص۴۰۷؛ ابن اثیر ج۸، ص۲۸۶؛ قس همدانی، ج۱، ص۸۹-۹۰، ۲۹۳، که شرح واقعه را به تفصیل آورده اما از گروگان بودن حسن سخن نگفته است.</ref> | ||
==فتح اصفهان و جبال== | ==فتح اصفهان و جبال== | ||
با کشته شدن مرداویج، حسن گریخت و به [[فارس]] بازگشت. او با یاری علی، اصفهان را فتح کرد و بلافاصله سرزمینهای غربی منطقه جبال، همچون [[همدان]] و [[قم]] و کرج ابودلف، را نیز به تصرف درآورد،<ref>حمزه اصفهانی، ص۱۵۴؛ مسکویه، همانجا؛ تتوی و همکاران، ج۳، ص۱۷۸۳.</ref> اما حمله وشمگیر بن زیاد، در ۳۲۸ق سبب شد تا حسن بن بویه اصفهان را رها کند و به فارس بگریزد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۸ـ۱۹؛ همدانی، ج۱، ص۱۱۴.</ref> | با کشته شدن مرداویج، حسن گریخت و به [[فارس]] بازگشت. او با یاری علی، اصفهان را فتح کرد و بلافاصله سرزمینهای غربی منطقه جبال، همچون [[همدان]] و [[قم]] و کرج ابودلف، را نیز به تصرف درآورد،<ref>حمزه اصفهانی، ص۱۵۴؛ مسکویه، همانجا؛ تتوی و همکاران، ج۳، ص۱۷۸۳.</ref> اما حمله وشمگیر بن زیاد، در ۳۲۸ق سبب شد تا حسن بن بویه اصفهان را رها کند و به فارس بگریزد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۸ـ۱۹؛ همدانی، ج۱، ص۱۱۴.</ref> | ||
در همین هنگام برادر کوچک ترش، احمد (معزّالدوله)، برای استحکام موقعیت خود در برابر ابوعبداللّه بریدی، از حسن یاری خواست و او به حمایت احمد شتافت.<ref>مسکویه، ج۶، | در همین هنگام برادر کوچک ترش، احمد (معزّالدوله)، برای استحکام موقعیت خود در برابر ابوعبداللّه بریدی، از حسن یاری خواست و او به حمایت احمد شتافت.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۸-۱۹.</ref> حسن پس از رسیدن به [[اهواز]] (خوزستان)، تصمیم به تصرف واسط گرفت، اما واکنش تند الراضی باللّه و امیرالامرا بَجْکم، او را وادار به عقب نشینی کرد. وی بلافاصله، با استفاده از غیبت وشمگیر که درگیر جنگ با سپاه سامانی در گرگان بود، اصفهان و جبال را گرفت. حسن بن بویه ضمن تحریک ابوعلی چغانی (رجوع کنید به چغانیان) بر ضد وشمگیر، برای تصرف ری با وشمگیر به نبرد پرداخت.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۳۶۰ـ۳۶۱، ۳۶۹؛ ابن اسفندیار، ج۱، ص۲۹۶.</ref> | ||
==تصرف ری و طبرستان== | ==تصرف ری و طبرستان== | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
==رقیبی به نام وشمگیر== | ==رقیبی به نام وشمگیر== | ||
حسن بن بویه در ۳۳۶ق، با یاری حسن بن فیروزان، مجدداً طبرستان و گرگان را تصرف کرد.<ref>ابن اثیر، ج۸، | حسن بن بویه در ۳۳۶ق، با یاری حسن بن فیروزان، مجدداً طبرستان و گرگان را تصرف کرد.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۴۷۵-۴۷۶؛ قس مسکویه، ج۶، ص۱۴۵-۱۴۶، که بدون ذکر نام وشمگیر، فقط هزیمت علویان را ثبت کرده است.</ref> اما یک سال بعد، دوباره این مناطق به تصرف وشمگیر در آمد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۴۹-۱۵۰؛ ابن اثیر، ج۸، ص۴۷۷-۴۷۸.</ref> | ||
در اواخر ۳۳۷ق، حسن بن بویه طبرستان را پس گرفت، اما خبر درگذشت عمادالدوله در فارس، حسن را ناچار به بازگشت کرد. وی علی بن کامه را به جانشینی خود در ری گماشت و پسر خود، فناخسرو (ملقب به عضدالدوله)، را در فارس به قدرت رساند.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۷۱؛ ابن اسفندیار، ج۱، ص۳۰۰.</ref> با درگذشت عمادالدوله، ریاست خاندان بویه و مقام امیرالامرایی به حسن بن بویه رسید.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۵۲؛ ابن اثیر، ج۸، | در اواخر ۳۳۷ق، حسن بن بویه طبرستان را پس گرفت، اما خبر درگذشت عمادالدوله در فارس، حسن را ناچار به بازگشت کرد. وی علی بن کامه را به جانشینی خود در ری گماشت و پسر خود، فناخسرو (ملقب به عضدالدوله)، را در فارس به قدرت رساند.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۷۱؛ ابن اسفندیار، ج۱، ص۳۰۰.</ref> با درگذشت عمادالدوله، ریاست خاندان بویه و مقام امیرالامرایی به حسن بن بویه رسید.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۵۲؛ ابن اثیر، ج۸، ص۴۸۳-۴۸۴؛ قس ابن اسفندیار، همانجا، که به نقل از ابواسحاق صابی، احمد را امیرالامرا و حسن را نایب وی در ری دانسته است.</ref> | ||
با رفتن حسن بن بویه به فارس، الثائر فی اللّه علوی و وشمگیر در اواخر ۳۳۸ طبرستان را گرفتند.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۳۰۰.</ref> در ۳۳۹ق سپاهیان سامانی، به فرماندهی منصور بن قراتگین، جبال را تصرف کردند و آل بویه را از آن سرزمین راندند. با عزیمت حسن از فارس<ref>قس مسکویه، ج۶، ص۱۵۶، که حسن را در این زمان مقیم طبرستان دانسته است.</ref> و حرکت سپاهیان معزّالدوله از [[کرمانشاه]]، سامانیان مناطق غربی جبال را تخلیه و به اصفهان حمله کردند.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۷۳؛ ابن اثیر، ج۸، ص۴۸۷.</ref> | با رفتن حسن بن بویه به فارس، الثائر فی اللّه علوی و وشمگیر در اواخر ۳۳۸ طبرستان را گرفتند.<ref>ابن اسفندیار، ج۱، ص۳۰۰.</ref> در ۳۳۹ق سپاهیان سامانی، به فرماندهی منصور بن قراتگین، جبال را تصرف کردند و آل بویه را از آن سرزمین راندند. با عزیمت حسن از فارس<ref>قس مسکویه، ج۶، ص۱۵۶، که حسن را در این زمان مقیم طبرستان دانسته است.</ref> و حرکت سپاهیان معزّالدوله از [[کرمانشاه]]، سامانیان مناطق غربی جبال را تخلیه و به اصفهان حمله کردند.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۷۳؛ ابن اثیر، ج۸، ص۴۸۷.</ref> | ||
سلطه سپاه سامانی بر اصفهان، به سبب کمبود آذوقه، طولی نکشید و آنان در [[محرّم]] ۳۳۹ق به [[خراسان]] عقب نشستند .<ref>ابن اثیر، ج۸، | سلطه سپاه سامانی بر اصفهان، به سبب کمبود آذوقه، طولی نکشید و آنان در [[محرّم]] ۳۳۹ق به [[خراسان]] عقب نشستند .<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۴۸۶-۴۸۸؛ ابن خلّکان، ج۲، ص۱۱۸.</ref> بدین ترتیب، باردیگر سلطنت حسن بن بویه در جبال استحکام یافت و در ۳۴۱، او با راندن وشمگیر، طبرستان و گرگان را نیز ضمیمه قلمرو خود نمود.<ref>ابن اسفندیار، ج۲، ص۲.</ref> | ||
===تثبیت ری با خراج به سامانیان=== | ===تثبیت ری با خراج به سامانیان=== | ||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
===چیره شدن آل بویه بر مصر و حجاز=== | ===چیره شدن آل بویه بر مصر و حجاز=== | ||
حسن در ۳۴۳ق طبرستان را از وشمگیر بازستاند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۰۴.</ref> در همین هنگام احمد معزّالدوله بر سپاه مصر چیره گردید و در مکه و حجاز به نام حسن رکن الدوله خطبه خوانده شد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۵.</ref> در پی عصیان مجدد ابوعلی چغانی بر امیر سامانی، حسن با حمایت از ابوعلی چغانی و گرفتن فرمان حکومت خراسان از خلیفه برای وی، مایه دل مشغولی سامانیان شد، اما با درگذشت نوح بن نصر در ۳۴۴ق<ref>مسکویه، ج۶، | حسن در ۳۴۳ق طبرستان را از وشمگیر بازستاند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۰۴.</ref> در همین هنگام احمد معزّالدوله بر سپاه مصر چیره گردید و در مکه و حجاز به نام حسن رکن الدوله خطبه خوانده شد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۵.</ref> در پی عصیان مجدد ابوعلی چغانی بر امیر سامانی، حسن با حمایت از ابوعلی چغانی و گرفتن فرمان حکومت خراسان از خلیفه برای وی، مایه دل مشغولی سامانیان شد، اما با درگذشت نوح بن نصر در ۳۴۴ق<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۳-۱۹۴؛ ابن اثیر، ج۸، ص۵۰۷.</ref> و به حکومت رسیدن ابوالفوارس عبدالملک بن نوح، سامانیان در ۳۴۴ق از دو سو به قلمرو حسن بن بویه تاختند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۱۱.</ref> | ||
سپهسالار جدید سامانی، بکر بن مالک، به مقر حکومت او در ری حمله کرد و محمد بن ماکان، از سرداران سامانی، نیز در رأس سپاهی به اصفهان یورش برد و حاکم آنجا (ابومنصور، فرزند حسن بن بویه) را عقب راند، اما با حمله ابوالفضل ابن عمید، وزیر حسن، سرانجام سپاه سامانی مغلوب گردید. در ری نیز حسن با بهرهمندی از سپاه اعزامی معزّالدوله، ضمن مقاومت، با تطمیع سپهسالار و وعده گرفتن لوای حکومت خراسان از خلیفه برای او، صلح نمود.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۷؛ گردیزی، | سپهسالار جدید سامانی، بکر بن مالک، به مقر حکومت او در ری حمله کرد و محمد بن ماکان، از سرداران سامانی، نیز در رأس سپاهی به اصفهان یورش برد و حاکم آنجا (ابومنصور، فرزند حسن بن بویه) را عقب راند، اما با حمله ابوالفضل ابن عمید، وزیر حسن، سرانجام سپاه سامانی مغلوب گردید. در ری نیز حسن با بهرهمندی از سپاه اعزامی معزّالدوله، ضمن مقاومت، با تطمیع سپهسالار و وعده گرفتن لوای حکومت خراسان از خلیفه برای او، صلح نمود.<ref>مسکویه، ج۶، ص۱۹۷؛ گردیزی، ص۳۵۰-۳۵۱.</ref> | ||
در این زمان، با مرگ ابوعلی چغانی و پراکندگی سپاه او از پیرامون حسن بن بویه، گرگان و طبرستان چند بار بین حسن و وشمگیر دست به دست شد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن اثیر، ج۸، ص۵۲۷، ۵۳۳، ۵۴۲؛ ابن اسفندیار، ج۲، ص۳.</ref> | در این زمان، با مرگ ابوعلی چغانی و پراکندگی سپاه او از پیرامون حسن بن بویه، گرگان و طبرستان چند بار بین حسن و وشمگیر دست به دست شد.<ref>مسکویه، ج۶، ص۲۳۱؛ ابن اثیر، ج۸، ص۵۲۷، ۵۳۳، ۵۴۲؛ ابن اسفندیار، ج۲، ص۳.</ref> | ||
خط ۵۰: | خط ۵۰: | ||
از آن پس تا حدود یک دهه آرامش بر قلمرو حسن بن بویه حاکم شد. در ۳۵۵ق، بر اثر کشمکشهای جانشینی میان اعضای خاندان مسافریان، ابراهیم بن مرزبان ناچار به حسن پناه برد. حسن نیز وی را یاری داد تا جلوس کند و برای تحکیم دوستی با وی، با خواهر او ازدواج کرد (ابن اثیر، ج۸، ص۵۶۹). در ۳۵۶، با تحریکات علی بن الیاس (حکمران رانده شده کرمان) و وشمگیر، سپاه سامانی به فرماندهی ابوالحسن سیمجور باردیگر به قلمرو حسن حمله کردند و در همین هنگام مخالفان داخلی او نیز، با استفاده از فرصت، سر به شورش برداشتند. حسن از پسرش عضدالدوله و عزّالدوله بختیار (فرزند و جانشین معزّالدوله) یاری خواست. | از آن پس تا حدود یک دهه آرامش بر قلمرو حسن بن بویه حاکم شد. در ۳۵۵ق، بر اثر کشمکشهای جانشینی میان اعضای خاندان مسافریان، ابراهیم بن مرزبان ناچار به حسن پناه برد. حسن نیز وی را یاری داد تا جلوس کند و برای تحکیم دوستی با وی، با خواهر او ازدواج کرد (ابن اثیر، ج۸، ص۵۶۹). در ۳۵۶، با تحریکات علی بن الیاس (حکمران رانده شده کرمان) و وشمگیر، سپاه سامانی به فرماندهی ابوالحسن سیمجور باردیگر به قلمرو حسن حمله کردند و در همین هنگام مخالفان داخلی او نیز، با استفاده از فرصت، سر به شورش برداشتند. حسن از پسرش عضدالدوله و عزّالدوله بختیار (فرزند و جانشین معزّالدوله) یاری خواست. | ||
===مرگ وشمگیر=== | ===مرگ وشمگیر=== | ||
با مرگ وشمگیر در محرّم ۳۵۷ق، سپاه سامانی بازگشت و دیگر مخالفان نیز کشته شدند یا سکوت کردند.<ref>ابن اثیر، ج۸، | با مرگ وشمگیر در محرّم ۳۵۷ق، سپاه سامانی بازگشت و دیگر مخالفان نیز کشته شدند یا سکوت کردند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۵۷۷-۵۷۹.</ref> در منازعه بر سر جانشینی میان قابوس و بیستون (فرزندان وشمگیر)، بیستون از حسن بن بویه اطاعت کرد.<ref>گردیزی، ص۳۵۸.</ref> | ||
در ۳۶۱ق، به سبب کوششهای ابوالحسن سیمجور، میان حسن بن بویه و منصور بن نوح سامانی صلح دائم برقرار گردید و حسن، ضمن تجدید تعهد پرداخت خراج ری به سامانیان، نوه خود (دختر عضدالدوله) را به عقد همسری امیر سامانی درآورد (همدانی، ج۱، ص۲۱۰؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۲۶؛ گردیزی، ص۳۶۰، با این توضیح که صلح را بعد از ۳۶۴ق و به سبب تلاشهای وزیران حسن بن بویه و وزیران سامانی دانسته است). | در ۳۶۱ق، به سبب کوششهای ابوالحسن سیمجور، میان حسن بن بویه و منصور بن نوح سامانی صلح دائم برقرار گردید و حسن، ضمن تجدید تعهد پرداخت خراج ری به سامانیان، نوه خود (دختر عضدالدوله) را به عقد همسری امیر سامانی درآورد (همدانی، ج۱، ص۲۱۰؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۲۶؛ گردیزی، ص۳۶۰، با این توضیح که صلح را بعد از ۳۶۴ق و به سبب تلاشهای وزیران حسن بن بویه و وزیران سامانی دانسته است). | ||
==سالهای پایانی== | ==سالهای پایانی== | ||
دو سال پایانی عمر حسن بن بویه با حوادثی ناخوشایند همراه بود. در ۳۶۳ق، عزّالدوله بختیار با شورش سپاهیان خود مواجه شد و از حسن یاری خواست. حسن نیز وزیر خود (ابوالفتح ابن عمید فرزند ابوالفضل) و عضدالدوله را به یاری بختیار فرستاد،<ref>همدانی، ج۱، ص۲۱۵، ۲۱۸؛ ابن اثیر، ج۸، | دو سال پایانی عمر حسن بن بویه با حوادثی ناخوشایند همراه بود. در ۳۶۳ق، عزّالدوله بختیار با شورش سپاهیان خود مواجه شد و از حسن یاری خواست. حسن نیز وزیر خود (ابوالفتح ابن عمید فرزند ابوالفضل) و عضدالدوله را به یاری بختیار فرستاد،<ref>همدانی، ج۱، ص۲۱۵، ۲۱۸؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۴۳-۶۴۴.</ref> اما پس از رفع غائله، آنان به قلمرو بختیار طمع کردند و او را حبس نمودند.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۴۹-۶۵۰.</ref> حسن با شنیدن این خبر بیمار شد که به مرگ وی، در محرّم ۳۶۶ق، انجامید.<ref>مسکویه، ج۶، ص۳۹۷؛ ابن اثیر، ج۸، ص۶۵۱.</ref> | ||
با واکنش تند حسن بن بویه و اعلام آمادگی برای اخراج عضدالدوله از عراق، عضدالدوله به فارس بازگشت.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۵۲ـ۶۵۳.</ref> اما در ۳۶۵ق، با وساطت اعیان و بزرگان، حسن او را به حضور پذیرفت و قلمرو خود را میان سه فرزند خویش تقسیم نمود. وی عضدالدوله را به جانشینی خود برگزید و به نیابت از او، مؤیدالدوله را به حکومت اصفهان و همدان، و فخرالدوله را به حکومت ری گماشت.<ref>ابن اثیر، ج۸، | با واکنش تند حسن بن بویه و اعلام آمادگی برای اخراج عضدالدوله از عراق، عضدالدوله به فارس بازگشت.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۵۲ـ۶۵۳.</ref> اما در ۳۶۵ق، با وساطت اعیان و بزرگان، حسن او را به حضور پذیرفت و قلمرو خود را میان سه فرزند خویش تقسیم نمود. وی عضدالدوله را به جانشینی خود برگزید و به نیابت از او، مؤیدالدوله را به حکومت اصفهان و همدان، و فخرالدوله را به حکومت ری گماشت.<ref>ابن اثیر، ج۸، ص۶۶۹-۶۷۰؛ ابن اسفندیار، ج۲، ص۴؛ میرخواند، ج۴، ص۱۴۸.</ref> | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
* محمدبن عبدالملک همدانی، تکمله تاریخ الطبری، ج۱، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م. | * محمدبن عبدالملک همدانی، تکمله تاریخ الطبری، ج۱، چاپ البرت یوسف کنعان، بیروت، ۱۹۶۱م. | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* منبع مقاله: [http://rch.ac.ir/article/Details/12244 دانشنامۀ جهان اسلام] | * منبع مقاله: [http://rch.ac.ir/article/Details/12244 دانشنامۀ جهان اسلام] | ||
[[رده:آل بویه]] | |||
[[رده:مقالههای با درجه اهمیت ب]] |