پرش به محتوا

تکبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

۲۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۹ دسامبر ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
imported>Mahboobi
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
'''تکبیر'''، در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و '''اللّه اکبر''' گفتن است و تنها یک بار در [[قرآن]] ذکر شده است.
'''تکبیر'''، در لغت به معنای بزرگ شمردن، بزرگ داشتن خداوند، به بزرگی یادکردن و '''اللّه اکبر''' گفتن است و تنها یک بار در [[قرآن]] ذکر شده است.


ذكر{اللّهُ أَكْبَر}داراى فضيلت و [[ثواب]] فراوانى است و گفتن؛ بلكه مداومت بر آن در همه احوال، [[مستحب]] است. و از اجزاى بسيارى از دعاها و اذكار واجب همچون تسبيحات اربعه، و مستحب مانند [[تسبیحات فاطمه زهرا|تسبيحات حضرت فاطمه(س)]] و نيز از فصول [[اذان]] و [[اقامه]] به‌شمار مى‌رود.
ذكر اللّهُ أَكْبَر داراى فضيلت و [[ثواب]] فراوانى است و گفتن؛ بلكه مداومت بر آن در همه احوال، [[مستحب]] است. و از اجزاى بسيارى از دعاها و اذكار واجب همچون تسبيحات اربعه، و مستحب مانند [[تسبیحات فاطمه زهرا|تسبيحات حضرت فاطمه(س)]] و نيز از فصول [[اذان]] و [[اقامه]] به‌شمار مى‌رود.


واژه تکبیر از صدر [[اسلام]] تا به امروز در جنگ ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شده است و در پرچم کشورهای [[ایران]]، [[افغانستان]] و [[عراق]] به کار رفته است.
واژه تکبیر از صدر [[اسلام]] تا به امروز در جنگ‌ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شده است و در پرچم کشورهای [[ایران]]، [[افغانستان]] و [[عراق]] به کار رفته است.


==در لغت و اصطلاح==
==در لغت و اصطلاح==
خط ۱۲: خط ۱۲:
==تکبیر در قرآن==
==تکبیر در قرآن==


ریشه کبر در باب های گوناگون (کبر، استکبار، تکبر، إکبار) در [[قرآن]] فراوان به کار رفته، اما واژه تکبیر تنها یک بارآمده است.<ref>رجوع کنید به اسراء: 111</ref> مفسران در تفسیر آن گفته اند که به معنای تعظیم و بزرگ دانستن خداوند<ref>طبرسی، ج 6، ص 689</ref> و مطابق برخی روایات، به معنای اللّه اکبر گفتن است؛<ref>رجوع کنید به حویزی، ج 3، ص 239</ref> جمع میان این دو وجه امکان پذیر است.
ریشه کبر در باب‌های گوناگون (کبر، استکبار، تکبر، إکبار) در [[قرآن]] فراوان به کار رفته، اما واژه تکبیر تنها یک بارآمده است.<ref>رجوع کنید به اسراء: 111</ref> مفسران در تفسیر آن گفته اند که به معنای تعظیم و بزرگ دانستن خداوند<ref>طبرسی، ج 6، ص 689</ref> و مطابق برخی روایات، به معنای اللّه اکبر گفتن است؛<ref>رجوع کنید به حویزی، ج 3، ص 239</ref> جمع میان این دو وجه امکان پذیر است.


در آیات دیگری از قرآن، واژه تکبیر در قالب صیغه امر بیان شده و عموماً [[پیامبر(ص)]] و مؤمنان مخاطبان آن هستند.<ref>رجوع کنید به بقره: 185؛ حج: 37؛ مدّثّر: 3</ref> در همه این موارد، واژه تکبیر تنها در باره خداوند به کار رفته است و برای بزرگ داشتن غیرخداوند، به جای باب تفعیل، از باب اِفعال استفاده شده است.<ref>رجوع کنید به یوسف: 31</ref>
در آیات دیگری از قرآن، واژه تکبیر در قالب صیغه امر بیان شده و عموماً [[پیامبر(ص)]] و مؤمنان مخاطبان آن هستند.<ref>رجوع کنید به بقره: 185؛ حج: 37؛ مدّثّر: 3</ref> در همه این موارد، واژه تکبیر تنها در باره خداوند به کار رفته است و برای بزرگ داشتن غیرخداوند، به جای باب تفعیل، از باب اِفعال استفاده شده است.<ref>رجوع کنید به یوسف: 31</ref>
خط ۱۸: خط ۱۸:
==تکبیر در احادیث==
==تکبیر در احادیث==


در متون [[حدیث|حدیثی]]، تکبیر غالباً مترادفِ اللّه اکبر گفتن یا بزرگ دانستن و تعظیم خداوند است؛ چنانکه در روایتی<ref>رجوع کنید به حرّ عاملی، ج 7، ص 433</ref> به معنای بزرگ شمردن خداوند آمده، به سبب هدایتی که کرده و عافیتی که بخشیده است. در برخی روایات دیگر نیز واژه اللّه اکبر به این معناست که خداوند بزرگتر از آن است که در وهم و وصف بگنجد<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، 1361ش، ص 11ـ12</ref> یا با بت ها و خدایان دیگر قیاس شود.<ref>رجوع کنید به همو، 1401، ج 2، ص 239</ref>
در متون [[حدیث|حدیثی]]، تکبیر غالباً مترادفِ اللّه اکبر گفتن یا بزرگ دانستن و تعظیم خداوند است؛ چنانکه در روایتی<ref>رجوع کنید به حرّ عاملی، ج 7، ص 433</ref> به معنای بزرگ شمردن خداوند آمده، به سبب هدایتی که کرده و عافیتی که بخشیده است. در برخی روایات دیگر نیز واژه اللّه اکبر به این معناست که خداوند بزرگتر از آن است که در وهم و وصف بگنجد<ref>رجوع کنید به ابن بابویه، 1361ش، ص 11ـ12</ref> یا با بت‌ها و خدایان دیگر قیاس شود.<ref>رجوع کنید به همو، 1401، ج 2، ص 239</ref>


==در ابواب فقهی==
==در ابواب فقهی==
خط ۴۰: خط ۴۰:
====آداب تكبير در نماز====
====آداب تكبير در نماز====


بنابر مشهور مستحب است نمازگزار هنگام تكبير دست هايش را تا محاذى نرمى گوش يا صورت يا فرورفتگى گلو (موضع نحر) بالا ببرد.<ref>جواهرالکلام، ج 9، ص 229 ـ 233؛ مستمسك العروة، ج 6، ص 82 ـ 85</ref> مشهور آن است كه تكبير، هم‌زمان با بالابردن دست ها آغاز گردد و با پايان يافتن رفع، پايان يابد؛ سپس دست ها به پايين انداخته شود.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 235</ref> برخى گفته‌اند: جايگاه تكبير به مقتضاى نصوص، بعد از تحقق كامل بالابردن دست است.<ref>مستمسك العروة، ج 6، ص 85؛ العروة الوثقى (و حواشى)، ج 1، ص 631</ref>
بنابر مشهور مستحب است نمازگزار هنگام تكبير دست هايش را تا محاذى نرمى گوش يا صورت يا فرورفتگى گلو (موضع نحر) بالا ببرد.<ref>جواهرالکلام، ج 9، ص 229 ـ 233؛ مستمسك العروة، ج 6، ص 82 ـ 85</ref> مشهور آن است كه تكبير، هم‌زمان با بالابردن دست‌ها آغاز گردد و با پايان يافتن رفع، پايان يابد؛ سپس دست‌ها به پايين انداخته شود.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 235</ref> برخى گفته‌اند: جايگاه تكبير به مقتضاى نصوص، بعد از تحقق كامل بالابردن دست است.<ref>مستمسك العروة، ج 6، ص 85؛ العروة الوثقى (و حواشى)، ج 1، ص 631</ref>


از ديگر مستحبات تكبير، چسبيده بودن انگشتان ـ جز انگشت شصت ـ به يكديگر و رو به [[قبله]] بودن كف دست ها است.<ref>مستمسك العروة، ج 6، ص 86</ref> در [[استحباب]] باز يا چسبيده بودن انگشت شصت (ابهام)، اختلاف وجود دارد.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 236 ـ 237؛ العروة الوثقى، ج 1، ص 631</ref> بالاتر بردن دست از گوش مكروه است؛ بلكه به برخى قدما ـ بر حسب ظاهر كلمات آنان ـ قول به حرمت نسبت داده شده است.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 232</ref>
از ديگر مستحبات تكبير، چسبيده بودن انگشتان ـ جز انگشت شصت ـ به يكديگر و رو به [[قبله]] بودن كف دست‌ها است.<ref>مستمسك العروة، ج 6، ص 86</ref> در [[استحباب]] باز يا چسبيده بودن انگشت شصت (ابهام)، اختلاف وجود دارد.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 236 ـ 237؛ العروة الوثقى، ج 1، ص 631</ref> بالاتر بردن دست از گوش مكروه است؛ بلكه به برخى قدما ـ بر حسب ظاهر كلمات آنان ـ قول به حرمت نسبت داده شده است.<ref>جواهر الكلام، ج 9، ص 232</ref>


===در سجده تلاوت، سهو و شكر===
===در سجده تلاوت، سهو و شكر===
خط ۸۶: خط ۸۶:
[[پرونده:تکبیر 2.jpg|بندانگشتی|تکبیر گفتن نمازگزاران در نماز جمعه ]]
[[پرونده:تکبیر 2.jpg|بندانگشتی|تکبیر گفتن نمازگزاران در نماز جمعه ]]
در تاریخ و آداب رسوم جوامع اسلامی، تکبیر (اللّه اکبر گفتن) پیشینه ای طولانی و جایگاهی مهم دارد.
در تاریخ و آداب رسوم جوامع اسلامی، تکبیر (اللّه اکبر گفتن) پیشینه ای طولانی و جایگاهی مهم دارد.
* بنا بر منابع حدیثی، سنّت تکبیر به پیش از [[اسلام]] باز می گردد؛ چنانکه در برخی روایات از تکبیر [[حضرت آدم (ع)|آدم علیه السلام]]، در مقابل [[حجرالاسود]]، سخن به میان آمده است.<ref>مجلسی، ج 26، ص 270</ref> عبدالمطلب نیز به هنگام بازسازی [[چاه زمزم]] تکبیر گفت و [[قریش]] با وی هم نوا شدند.<ref>کلینی ، ج 4، ص 220</ref>
* بنا بر منابع حدیثی، سنّت تکبیر به پیش از [[اسلام]] باز می‌گردد؛ چنانکه در برخی روایات از تکبیر [[حضرت آدم (ع)|آدم علیه السلام]]، در مقابل [[حجرالاسود]]، سخن به میان آمده است.<ref>مجلسی، ج 26، ص 270</ref> عبدالمطلب نیز به هنگام بازسازی [[چاه زمزم]] تکبیر گفت و [[قریش]] با وی هم نوا شدند.<ref>کلینی ، ج 4، ص 220</ref>
* در تاریخ صدر اسلام، بجز در موارد فقهی پیشین، تکبیر از همان آغاز به سنّت دینی و اجتماعی بدل شد؛ چنانکه [[رسول اکرم]](ص) پس از انقطاع نزول [[وحی]] تکبیر گفت.<ref>ابن کثیر، ج 1، ص 413</ref> همچنین ایشان در [[جنگ خندق]] (احزاب) در موارد متعددی به مسلمانان فرمود تا به صورت جمعی تکبیر گویند<ref>طبری، ج 2، ص 235ـ236؛ مجلسی، ج 17، ص 170، ج 20، ص 189</ref> و در نبرد با یهودیان [[بنی نضیر|بنی نَضیر]]<ref>قمی، ج 2، ص 359</ref> و [[خیبر]]<ref>مجلسی، ج 21، ص 40</ref> تکبیر گفت.
* در تاریخ صدر اسلام، بجز در موارد فقهی پیشین، تکبیر از همان آغاز به سنّت دینی و اجتماعی بدل شد؛ چنانکه [[رسول اکرم]](ص) پس از انقطاع نزول [[وحی]] تکبیر گفت.<ref>ابن کثیر، ج 1، ص 413</ref> همچنین ایشان در [[جنگ خندق]] (احزاب) در موارد متعددی به مسلمانان فرمود تا به صورت جمعی تکبیر گویند<ref>طبری، ج 2، ص 235ـ236؛ مجلسی، ج 17، ص 170، ج 20، ص 189</ref> و در نبرد با یهودیان [[بنی نضیر|بنی نَضیر]]<ref>قمی، ج 2، ص 359</ref> و [[خیبر]]<ref>مجلسی، ج 21، ص 40</ref> تکبیر گفت.
* همچنین نقل است که پیامبر(ص) در شب [[ازدواج]] [[حضرت علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]] تکبیر گفت و از آن پس گفتن تکبیر در اینگونه مجالس رایج شد.<ref>حرّعاملی، ج 14، ص 63</ref>
* همچنین نقل است که پیامبر(ص) در شب [[ازدواج]] [[حضرت علی(ع)]] و [[فاطمه(س)]] تکبیر گفت و از آن پس گفتن تکبیر در اینگونه مجالس رایج شد.<ref>حرّعاملی، ج 14، ص 63</ref>
* پیامبر به هنگام شنیدن خبر فوت [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] چهار مرتبه تکبیر گفت.<ref>بخاری جعفی، ج 2، ص 71</ref> روایت شده است که آن حضرت در [[تشییع جنازه|تشییع جنازه ها]]، چهار یا پنج مرتبه تکبیر می گفت<ref>ابن حنبل، ج 4، ص 367، 372؛ مسلم بن حجاج، ج 1، ص 657</ref> و از همان زمان تکبیرهای چهارگانه در [[نماز میت]] سنّت شد.
* پیامبر به هنگام شنیدن خبر فوت [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] چهار مرتبه تکبیر گفت.<ref>بخاری جعفی، ج 2، ص 71</ref> روایت شده است که آن حضرت در [[تشییع جنازه|تشییع جنازه ها]]، چهار یا پنج مرتبه تکبیر می‌گفت<ref>ابن حنبل، ج 4، ص 367، 372؛ مسلم بن حجاج، ج 1، ص 657</ref> و از همان زمان تکبیرهای چهارگانه در [[نماز میت]] سنّت شد.
* [[امام علی(ع)]] در رزم غالباً [[تهلیل]] و تکبیر می گفت و مردم با وی هم صدا می شدند.<ref>مجلسی، ج 32، ص 508</ref> علاوه بر این نقل است که از همان روزگار تاکنون تکبیر در جنگ ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شد.<ref>رجوع کنید به جبرتی ، ج 1، ص 78</ref>
* [[امام علی(ع)]] در رزم غالباً [[تهلیل]] و تکبیر می‌گفت و مردم با وی هم صدا می‌شدند.<ref>مجلسی، ج 32، ص 508</ref> علاوه بر این نقل است که از همان روزگار تاکنون تکبیر در جنگ‌ها و اجتماعات مسلمانان، به شعاری رایج بدل شد.<ref>رجوع کنید به جبرتی ، ج 1، ص 78</ref>
* پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] (1357ش) نیز حاضران غالباً برای تأیید سخنان خطیب و پس از قرائت هر بندی از بیانیه یا قطعنامه، مشت ها را گره کرده با صدای بلند، تکبیر می گویند.
* پس از پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران]] (1357ش) نیز حاضران غالباً برای تأیید سخنان خطیب و پس از قرائت هر بندی از بیانیه یا قطعنامه، مشت‌ها را گره کرده با صدای بلند، تکبیر می‌گویند.




کاربر ناشناس