پرش به محتوا

عهد الست: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۲۱ آوریل ۲۰۱۸
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''عَهد اَلَسْت''' یا '''اَلَسْت'''، اصطلاحی برگرفته از تعبیر قرآنی «اَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ؛<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref> آیا من پروردگار شما نیستم؟» که تفسیرهای متعددی از آن شده است. بنابر نظر برخی از [[حدیث|محدثان]]، [[تفسیر|مفسران]] و [[عرفان|عارفان]]، الست به عهد و پیمانی اشاره دارد كه خداوند در عالمی خاص به نام [[عالم ذر|عالم ذرّ]] از همه آدمیان گرفته است. بر اساس این آیات، [[خداوند]] در یک زمان از فرزندان [[آدم]] نسبت به [[ربوبیت]] خود اقرار گرفته است.
'''عَهد اَلَسْت''' یا '''اَلَسْت'''، اصطلاحی برگرفته از تعبیر قرآنی «اَلَسْتُ بِرَبِّکمْ؛<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref> آیا من پروردگار شما نیستم؟» که تفسیرهای متعددی از آن شده است. بنابر نظر برخی از [[حدیث|محدثان]]، [[تفسیر|مفسران]] و [[عرفان|عارفان]]، الست به عهد و پیمانی اشاره دارد که خداوند در عالمی خاص به نام [[عالم ذر|عالم ذرّ]] از همه آدمیان گرفته است. بر اساس این آیات، [[خداوند]] در یک زمان از فرزندان [[آدم]] نسبت به [[ربوبیت]] خود اقرار گرفته است.


==واژه شناسی==
==واژه شناسی==
این تعبیر ترکیبی از حرف استفهام «أ»، فعل ناقص «لَیسَ» و ضمیر متصل مرفوع «ـتُ» است.
این تعبیر ترکیبی از حرف استفهام «أ»، فعل ناقص «لَیسَ» و ضمیر متصل مرفوع «تُ» است.


كاربرد همزه در اینجا برای استفهام حقیقی نیست، بلكه برای انكار ابطالی است. این همزه، در مواردی به کار می‌رود كه کلمه بعد از آن، تحقق نمی‌یابد و مدعی واقع شدنش دروغگوست.<ref>ابن هشام، ص۲۴.</ref>
کاربرد همزه در اینجا برای استفهام حقیقی نیست، بلکه برای انکار ابطالی است. این همزه، در مواردی به کار می‌رود که کلمه بعد از آن، تحقق نمی‌یابد و مدعی واقع شدنش دروغگوست.<ref>ابن هشام، ص۲۴.</ref>


==جایگاه قرآنی==
==جایگاه قرآنی==
تعبیر «اَلَسْت» از سوره اعراف گرفته شده است: {{عربی|«وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّك مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهِم ذُرّیتَهُم وَ اَشْهَدَهُم عَلی اَنْفُسِهِم اَلَسْت بِرَبَّكُم قالُوا بَلی شَهِدْنا اَن تَقُولُوا یوْم القیامَةِ اِنّا كُنّا عَن هذا غافِلین اَوْ تَقُولُوا اِنَّما اَشْرَك آباؤنا مِن قَبْل و كُنّا ذُرّیةً مِن بَعْدِهم اَفَتُهْلِكُنا بِما فَعَل الْمُبْطِلُون».<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref>}}
تعبیر «اَلَسْت» از سوره اعراف گرفته شده است: {{عربی|«وَ اِذْ اَخَذَ رَبُّک مِن بَنی آدَم مِن ظُهورِهِم ذُرّیتَهُم وَ اَشْهَدَهُم عَلی اَنْفُسِهِم اَلَسْت بِرَبَّکم قالُوا بَلی شَهِدْنا اَن تَقُولُوا یوْم القیامَةِ اِنّا کنّا عَن هذا غافِلین اَوْ تَقُولُوا اِنَّما اَشْرَک آباؤنا مِن قَبْل و کنّا ذُرّیةً مِن بَعْدِهم اَفَتُهْلِکنا بِما فَعَل الْمُبْطِلُون».<ref>سوره اعراف: آیه۱۷۱و ۱۷۲.</ref>}}


كاربرد این واژه در تركیب‌هایی چون «عالم الست »، «روز الست » یا «بزم الست » - كه شكل اخیر بیشتر در ادبیات [[عثمانی]] به كار رفته<ref> نگاه کنید: IA ذیل بزم الست.</ref> - موجب شده تا واژه الست به صورت اسم خاص درآید و نامی باشد برای مرحله‌ای از جهان هستی كه به آن «عالم ذر» نیز می‌گویند.
کاربرد این واژه در ترکیب‌هایی چون «عالم الست »، «روز الست » یا «بزم الست » - که شکل اخیر بیشتر در ادبیات [[عثمانی]] به کار رفته<ref> نگاه کنید: IA ذیل بزم الست.</ref> - موجب شده تا واژه الست به صورت اسم خاص درآید و نامی باشد برای مرحله‌ای از جهان هستی که به آن «عالم ذر» نیز می‌گویند.


بر اساس این آیه، خداوند از پشت فرزندان آدم، فرزندان و نواده‌های آنان را خارج کرده است و همه آنان را كه باید تا روز قیامت در جهان بi وجود بیایند، در یک زمان مخاطب قرار داده و در همان زمان از تمام آنان نسبت به ربوبیت خود اقرار گرفته است.
بر اساس این آیه، خداوند از پشت فرزندان آدم، فرزندان و نواده‌های آنان را خارج کرده است و همه آنان را که باید تا روز قیامت در جهان بi وجود بیایند، در یک زمان مخاطب قرار داده و در همان زمان از تمام آنان نسبت به ربوبیت خود اقرار گرفته است.


==حکمت اقرار گرفتن در عهد الست==
==حکمت اقرار گرفتن در عهد الست==
این کار خداوند، در حقیقت بیانگر این است كه اگر این اقرار گرفته نمی‌شد، انسان‌ها می‌توانستند در روز قیامت برای [[شرک]] ورزیدن به خدا، عدم آگاهی خود نسبت به [[خداوند]] را عذر و بهانه قرار دهند.<ref> نگاه كنید: طباطبایی، ج۸، ص۳۰۶-۳۰۹.</ref>
این کار خداوند، در حقیقت بیانگر این است که اگر این اقرار گرفته نمی‌شد، انسان‌ها می‌توانستند در روز قیامت برای [[شرک]] ورزیدن به خدا، عدم آگاهی خود نسبت به [[خداوند]] را عذر و بهانه قرار دهند.<ref> نگاه کنید: طباطبایی، ج۸، ص۳۰۶-۳۰۹.</ref>


==جایگاه بحث در علوم اسلامی==
==جایگاه بحث در علوم اسلامی==
این موضوع از یک سو بحثی است مربوط به [[علوم قرآن]] و [[علوم حدیث|حدیث]] و از سوی دیگر در [[عرفان]] و [[کلام]] نیز جایگاهی ویژه دارد و هر یک از صاحبان نظر به تناسب گرایشی كه داشته‌اند، درباره آن تحلیلی ارائه كرده‌اند.
این موضوع از یک سو بحثی است مربوط به [[علوم قرآن]] و [[علوم حدیث|حدیث]] و از سوی دیگر در [[عرفان]] و [[کلام]] نیز جایگاهی ویژه دارد و هر یک از صاحبان نظر به تناسب گرایشی که داشته‌اند، درباره آن تحلیلی ارائه کرده‌اند.


دانشمندان مسلمان در مورد این مسأله تفسیرهایی ارائه کرده‌اند که به هیچ وجه قابل سازش با یکدیگر نیست. شاید به همین جهت بوده که [[محمد باقر مجلسی]] تصریح می‌كند: «عقل انسان‌های زیادی از حل این مسأله درمانده است.»<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۷، ص۳۷- ۳۸.</ref> و «بهتر آن است كه اندیشیدن در مورد چنین مسائلی را رها كنیم، چرا كه چندان پیچیده است كه عقل‌های ما از دریافت كُنه آن ناتوان است».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۲۶۱.</ref>
دانشمندان مسلمان در مورد این مسأله تفسیرهایی ارائه کرده‌اند که به هیچ وجه قابل سازش با یکدیگر نیست. شاید به همین جهت بوده که [[محمد باقر مجلسی]] تصریح می‌کند: «عقل انسان‌های زیادی از حل این مسأله درمانده است.»<ref>مجلسی، مرآة العقول، ج۷، ص۳۷- ۳۸.</ref> و «بهتر آن است که‌اندیشیدن در مورد چنین مسائلی را رها کنیم، چرا که چندان پیچیده است که عقل‌های ما از دریافت کنه آن ناتوان است».<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۵، ص۲۶۱.</ref>


==مسائل و ابهام‌های عالم ذر==
==مسائل و ابهام‌های عالم ذر==
در مورد [[عالم ذر]] و عهد الست، مسائل و ابهام‌های زیادی برای عالمان علوم [[دین|دینی]] وجود داشته است. برخی از این سؤال‌ها عبارتند از:
در مورد [[عالم ذر]] و عهد الست، مسائل و ابهام‌های زیادی برای عالمان علوم [[دین|دینی]] وجود داشته است. برخی از این سؤال‌ها عبارتند از:
* بیرون آوردن فرزندان آدم از پشت پدرانشان و گواهی گرفتن از آنان بر خودشان چگونه بوده است؟
* بیرون آوردن فرزندان آدم از پشت پدرانشان و گواهی گرفتن از آنان بر خودشان چگونه بوده است؟
* آیا این آفرینش پیش از آفرینش كنونی انسان و در همین عالم دنیا بوده است؟
* آیا این آفرینش پیش از آفرینش کنونی انسان و در همین عالم دنیا بوده است؟
* آیا این آفرینش در نشئه و عالمی دیگر ورای این عالم دنیا، مثلا در [[عالم ملكوت]] یا [[عالم مثال|مثال]] روی داده است؟
* آیا این آفرینش در نشئه و عالمی دیگر ورای این عالم دنیا، مثلا در [[عالم ملکوت]] یا [[عالم مثال|مثال]] روی داده است؟


گزینش هر یک از این موارد در مورد تفسیر آیه‌ها، موجب ایجاد دیدگاه خاصی نسبت به آیات شده است.
گزینش هر یک از این موارد در مورد تفسیر آیه‌ها، موجب ایجاد دیدگاه خاصی نسبت به آیات شده است.


==نظرات درباره جایگاه پیمان==
==نظرات درباره جایگاه پیمان==
در میان متكلمان و مفسران چند گونه تفسیر درباره عالم ذر وجود دارد.
در میان متکلمان و مفسران چند گونه تفسیر درباره عالم ذر وجود دارد.


===تفسیر سنت گرایان===
===تفسیر سنت گرایان===
[[تفسیر]] نخست این است كه جایگاه این پیمان پیش از آفرینش دنیوی انسان‌ها و در [[عالم ذر]] بوده است. این تفسیر، هم در منابع [[اهل سنت]] و هم در منابع [[شیعه]] وجود دارد و از سوی كسانی مطرح شده است كه در فضای فكری آنان گرایش‌های سنتی و [[اخباری]]‌گری حاكم بوده است.
[[تفسیر]] نخست این است که جایگاه این پیمان پیش از آفرینش دنیوی انسان‌ها و در [[عالم ذر]] بوده است. این تفسیر، هم در منابع [[اهل سنت]] و هم در منابع [[شیعه]] وجود دارد و از سوی کسانی مطرح شده است که در فضای فکری آنان گرایش‌های سنتی و [[اخباری]]‌گری حاکم بوده است.


نقطه مشترک این دو نگاه و روایت‌هایی که در منابع این دو وجود دارد، پیوند میان سرنوشت و [[تقدیر]] انسان‌ها با این میثاق است. بر اساس ظاهر تمامی این روایات، همه رخدادها از آغاز مشخص شده و قلم تقدیر جزئیات حوادث را از قبل نگاشته است و سرنوشت انسان‌ها بر اساس آن مشخص شده است. همه افراد انسانی در یک مسیر گریزناپذیر و غیرقابل تغییر گام برمی‌دارند. این مطلب، همان چیزی است كه پایه و مایه تفكر كلامی سنت گرایان را تشكیل می‌دهد.
نقطه مشترک این دو نگاه و روایت‌هایی که در منابع این دو وجود دارد، پیوند میان سرنوشت و [[تقدیر]] انسان‌ها با این میثاق است. بر اساس ظاهر تمامی این روایات، همه رخدادها از آغاز مشخص شده و قلم تقدیر جزئیات حوادث را از قبل نگاشته است و سرنوشت انسان‌ها بر اساس آن مشخص شده است. همه افراد انسانی در یک مسیر گریزناپذیر و غیرقابل تغییر گام برمی‌دارند. این مطلب، همان چیزی است که پایه و مایه تفکر کلامی سنت گرایان را تشکیل می‌دهد.


====تفسیر سنت گرایانه منابع سنی====
====تفسیر سنت گرایانه منابع سنی====
بر اساس این دیدگاه، پس از آنكه [[حضرت آدم(ع) |حضرت آدم]] از [[بهشت]] [[هبوط]] كرد و بر زمین آمد، خداوند او را در نزدیكی [[عرفه]] در [[مکه]] یا دجنی<ref>مكانی در هند.</ref> ساكن كرد.
بر اساس این دیدگاه، پس از آنکه [[حضرت آدم(ع)|حضرت آدم]] از [[بهشت]] [[هبوط]] کرد و بر زمین آمد، خداوند او را در نزدیکی [[عرفه]] در [[مکه]] یا دجنی<ref>مکانی در هند.</ref> ساکن کرد.


آنگاه خدا ذریه او، یعنی همه افراد انسانی كه تا روز [[قیامت]] از نسل او به وجود خواهند آمد را از حضرت آدم بیرون كشید. سپس همه آنان را به دو گروه تقسیم كرد، خوبان را در دست راست و بدان را در دست دیگر قرار داد. سپس درباره گروه نخست گفت كه اینان را برای بهشت آفریدم و اینان در دنیا همانند بهشتیان عمل خواهند کرد، و درباره اهل جهنم نیز حکمی برای آنان جاری ساخت.
آنگاه خدا ذریه او، یعنی همه افراد انسانی که تا روز [[قیامت]] از نسل او به وجود خواهند آمد را از حضرت آدم بیرون کشید. سپس همه آنان را به دو گروه تقسیم کرد، خوبان را در دست راست و بدان را در دست دیگر قرار داد. سپس درباره گروه نخست گفت که اینان را برای بهشت آفریدم و اینان در دنیا همانند بهشتیان عمل خواهند کرد، و درباره اهل جهنم نیز حکمی برای آنان جاری ساخت.


سپس از تمامی آنان پیمانی گرفت، پیمانی كه معنا و حقیقت آن، ایمان و معرفت و تصدیق ربوبیت خدا بود. آنگاه همگی دیدند كه همه رویدادها تا روز قیامت را [[قلم تقدیر]] الهی نوشت. بدین سان اموری که محقق می‌شوند و [[اجل|اجل‌ها]]، [[روزی|روزی‌ها]] و مصیبت‌ها همه معین گردید. سپس خداوند ذریه آدم را به پشت او بازگرداند.
سپس از تمامی آنان پیمانی گرفت، پیمانی که معنا و حقیقت آن، ایمان و معرفت و تصدیق ربوبیت خدا بود. آنگاه همگی دیدند که همه رویدادها تا روز قیامت را [[قلم تقدیر]] الهی نوشت. بدین سان اموری که محقق می‌شوند و [[اجل|اجل‌ها]]، [[روزی|روزی‌ها]] و مصیبت‌ها همه معین گردید. سپس خداوند ذریه آدم را به پشت او بازگرداند.


در این تفسیر، مسأله [[فطرت]] بر همین پیمان منطبق شده است.<ref> طبری، ج۹، ص۷۵-۸۱؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۲.</ref>
در این تفسیر، مسأله [[فطرت]] بر همین پیمان منطبق شده است.<ref> طبری، ج۹، ص۷۵-۸۱؛ احمد بن حنبل، ج۱، ص۲۷۲.</ref>


====تفسیر سنت گرایانه در منابع شیعی====
====تفسیر سنت گرایانه در منابع شیعی====
در تفسیری که در منابع حدیثی شیعی درباره عالم ذر و عهد الست آمده، بیان شده است که خداوند خاک اهل [[گناه]] و [[دوزخ|دوزخیان]] را با آبی تلخ و شور، و خاک اهل [[بهشت]] را با آبی شیرین عجین كرد. سپس از آن گل، انسان‌هایی شبیه مورچه آفرید و از آنان به ربوبیت خود و [[نبوت]] [[حضرت محمد(ص) |محمد (ص)]] و [[ولایت]] [[حضرت علی(ع) |علی (ع)]] و اوصیاء او تا [[امام زمان (عج) |حضرت مهدی(ع)]] اقرار گرفت. نخستین كسی كه در عالم ذر ایمان آورد، حضرت محمد بود.<ref>مقایسه کنید: آیه «اِن كان لِلرَّحْمن وَلَدٌ فَاَنَا اَوَّل الْعابِدین »، زخرف: ۸۱.</ref>
در تفسیری که در منابع حدیثی شیعی درباره عالم ذر و عهد الست آمده، بیان شده است که خداوند خاک اهل [[گناه]] و [[دوزخ|دوزخیان]] را با آبی تلخ و شور، و خاک اهل [[بهشت]] را با آبی شیرین عجین کرد. سپس از آن گل، انسان‌هایی شبیه مورچه آفرید و از آنان به ربوبیت خود و [[نبوت]] [[حضرت محمد(ص)|محمد(ص)]] و [[ولایت]] [[حضرت علی(ع)|علی(ع)]] و اوصیاء او تا [[امام زمان(عج)|حضرت مهدی(ع)]] اقرار گرفت. نخستین کسی که در عالم ذر ایمان آورد، حضرت محمد بود.<ref>مقایسه کنید: آیه «اِن کان لِلرَّحْمن وَلَدٌ فَاَنَا اَوَّل الْعابِدین »، زخرف: ۸۱.</ref>


در برخی از روایات سخن از آفرینش روح‌ها پیش از آفرینش بدن آنها و نیز گرفتن میثاق از ارواح به میان آمده است. همچنین در برخی روایات به سرنوشت و [[تقدیر]] از پیش تعیین شده اشاره شده است.<ref> كلینی، ج۲، ص۸، ۱۰، ۱۲؛ مجلسی، بحار، ج۵، ص۲۲۶، ۲۳۴- ۲۳۵، جاهای مختلف، ج۱۷، ص۱۲۰-۱۲۱، ج۳۹، ص۱۷۸-۱۷۹، ج۵۸، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref>
در برخی از روایات سخن از آفرینش روح‌ها پیش از آفرینش بدن آنها و نیز گرفتن میثاق از ارواح به میان آمده است. همچنین در برخی روایات به سرنوشت و [[تقدیر]] از پیش تعیین شده اشاره شده است.<ref> کلینی، ج۲، ص۸، ۱۰، ۱۲؛ مجلسی، بحار، ج۵، ص۲۲۶، ۲۳۴- ۲۳۵، جاهای مختلف، ج۱۷، ص۱۲۰-۱۲۱، ج۳۹، ص۱۷۸-۱۷۹، ج۵۸، ص۱۳۵-۱۳۶.</ref>


البته جالب توجه است كه این روایات، هم از نظر سند و هم از جهت دلالت مفاهیم، مورد اشکال و ایراد قرار گرفته است.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۹-۱۰.</ref>
البته جالب توجه است که این روایات، هم از نظر سند و هم از جهت دلالت مفاهیم، مورد اشکال و ایراد قرار گرفته است.<ref>تفسیر نمونه، ج۷، ص۹-۱۰.</ref>


====نگاه سنت گرایانه عرفانی====
====نگاه سنت گرایانه عرفانی====
خط ۵۹: خط ۵۹:
چند ایراد بر تفسیر سنتی از پیمان الست گرفته شده است:
چند ایراد بر تفسیر سنتی از پیمان الست گرفته شده است:


'''ایراد اول''' اینكه بر اساس تفسیر نخست، حالت این فرزندان كه از پشت حضرت آدم بیرون كشیده شده و مورد خطاب قرار گرفته‌اند، از دو صورت بیرون نیست: یا اینان عاقل و بالغ بوده‌اند؛ یا نابالغ و غیرعاقل. اگر در آن حالت عاقل و بالغ بودند، پس اكنون كه در این دنیا به سر می‌برند، باید آن گفتگو و اعتراف را به یاد آورند، چرا كه شخص عاقل چنین ماجرایی را هر چند پس از گذشت سالیان دراز فراموش نمی‌كند.
'''ایراد اول''' اینکه بر اساس تفسیر نخست، حالت این فرزندان که از پشت حضرت آدم بیرون کشیده شده و مورد خطاب قرار گرفته‌اند، از دو صورت بیرون نیست: یا اینان عاقل و بالغ بوده‌اند؛ یا نابالغ و غیرعاقل. اگر در آن حالت عاقل و بالغ بودند، پس اکنون که در این دنیا به سر می‌برند، باید آن گفتگو و اعتراف را به یاد آورند، چرا که شخص عاقل چنین ماجرایی را هر چند پس از گذشت سالیان دراز فراموش نمی‌کند.


از این گذشته، اگر بگوییم آدمیان چنان عهدی را فراموش كرده‌اند، در این صورت هدف خداوند از گرفتن چنین پیمانی از بین می‌رود، زیرا بنابر مفاد آیه، غرض از اقرار و گواهی گرفتن این بوده است كه آدمیان در روز قیامت، بهانه نگیرند که از چنین رویدادی غافل بوده‌اند و حجت از آنان ساقط نگردد.
از این گذشته، اگر بگوییم آدمیان چنان عهدی را فراموش کرده‌اند، در این صورت هدف خداوند از گرفتن چنین پیمانی از بین می‌رود، زیرا بنابر مفاد آیه، غرض از اقرار و گواهی گرفتن این بوده است که آدمیان در روز قیامت، بهانه نگیرند که از چنین رویدادی غافل بوده‌اند و حجت از آنان ساقط نگردد.


اما اگر در آن حالت، عاقل و بالغ نبوده‌اند، در این صورت، این فرزندان در حال خطاب و جواب و گفتگو با خدا، فاقد عقل و شرایط تكلیف بوده‌اند، در این صورت اقرار گرفتن از آنان و مورد خطاب قرار دادن شان كاری بیهوده و بی‌وجه است.
اما اگر در آن حالت، عاقل و بالغ نبوده‌اند، در این صورت، این فرزندان در حال خطاب و جواب و گفتگو با خدا، فاقد عقل و شرایط تکلیف بوده‌اند، در این صورت اقرار گرفتن از آنان و مورد خطاب قرار دادن شان کاری بیهوده و بی‌وجه است.


'''ایراد دیگر''' این تفسیر این است که عقل نمی‌تواند چنین تفسیری را بپذیرد و آنرا رد می‌کند؛ زیرا:
'''ایراد دیگر''' این تفسیر این است که عقل نمی‌تواند چنین تفسیری را بپذیرد و آنرا رد می‌کند؛ زیرا:


اولا: چگونه می‌توان گفت ذره‌ای از ذره‌های بدن یک شخص مثلا زید (یعنی همان جزء و ذره‌ای كه از پشت حضرت آدم و از طریق نطفه‌اش به پسرش منتقل شده، و از طریق پسرش به پسرش انتقال یافته... تا سرانجام به زید رسیده است) عینا خود زید است و توان درک و عقل و گوش و چشم زید را دارد؟ یا چگونه می‌توان گفت كه این جزء از اجزاء وجود هر فرد انسانی از سوی خداوند مورد تكلیف قرار گرفته و حجت بر او تمام شده است و با او پیمان بسته‌اند و ثواب و عقاب را در مورد او اجرا كرده‌اند.
اولا: چگونه می‌توان گفت ذره‌ای از ذره‌های بدن یک شخص مثلا زید (یعنی همان جزء و ذره‌ای که از پشت حضرت آدم و از طریق نطفه‌اش به پسرش منتقل شده، و از طریق پسرش به پسرش انتقال یافته... تا سرانجام به زید رسیده است) عینا خود زید است و توان درک و عقل و گوش و چشم زید را دارد؟ یا چگونه می‌توان گفت که این جزء از اجزاء وجود هر فرد انسانی از سوی خداوند مورد تکلیف قرار گرفته و حجت بر او تمام شده است و با او پیمان بسته‌اند و ثواب و عقاب را در مورد او اجرا کرده‌اند.


ثانیا: دلایل عقلی گویای این است كه انسان بودن انسان به روح و نفس اوست و نفس و روح، مادی نیست و با پدید آمدن همین بدن حادث می‌شود، نه اینکه قبل از ایجاد بدن، به صورت مستقل آفریده شده باشد.<ref>سید مرتضی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ فخرالدین، ج۱۵، ص۴۷-۴۹؛ شیخ طوسی، ج۵، ص۲۷- ۲۸؛ طباطبایی، ج۸، ص۳۱۶- ۳۱۸.</ref>
ثانیا: دلایل عقلی گویای این است که انسان بودن انسان به روح و نفس اوست و نفس و روح، مادی نیست و با پدید آمدن همین بدن حادث می‌شود، نه اینکه قبل از ایجاد بدن، به صورت مستقل آفریده شده باشد.<ref>سید مرتضی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ فخرالدین، ج۱۵، ص۴۷-۴۹؛ شیخ طوسی، ج۵، ص۲۷- ۲۸؛ طباطبایی، ج۸، ص۳۱۶- ۳۱۸.</ref>


===تفسیر عقل گرایانه===
===تفسیر عقل گرایانه===
در این دیدگاه، بیشتر از اینکه توجه به ظاهر [[روایات|احادیث]] و قبول آنها باشد، پیروی از عقل و استدلال به چشم می‌خورد. این گروه از [[تفسیر |مفسران]] چندین نکته درباره این آیه و تفسیر سنتی از آیه بیان کرده‌اند:
در این دیدگاه، بیشتر از اینکه توجه به ظاهر [[روایات|احادیث]] و قبول آنها باشد، پیروی از عقل و استدلال به چشم می‌خورد. این گروه از [[تفسیر|مفسران]] چندین نکته درباره این آیه و تفسیر سنتی از آیه بیان کرده‌اند:


اول اینکه متن آیه گویای این است كه خداوند ذریه آدمیان را از پشت‌های فرزندان آدم گرفت، نه از پشت خود آدم. در حالی که در تفسیرهای سنتی، ذریه آدمیان تنها از پشت حضرت آدم گرفته شده است.
اول اینکه متن آیه گویای این است که خداوند ذریه آدمیان را از پشت‌های فرزندان آدم گرفت، نه از پشت خود آدم. در حالی که در تفسیرهای سنتی، ذریه آدمیان تنها از پشت حضرت آدم گرفته شده است.


دوم اینکه در آیه از قول فرزندان آمده است كه گفته‌اند: «همانا پیش از ما پدرانمان مشرک بودند...»، و چنین نسبتی سزاوار حضرت آدم و همگی فرزندان او نیست.<ref> سید مرتضی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ فخرالدین، ج۱۵، ص۴۷-۴۹؛ شیخ طوسی، ج۵، ص۲۷- ۲۸؛ طباطبایی، ج۸، ص۳۱۶- ۳۱۸</ref>
دوم اینکه در آیه از قول فرزندان آمده است که گفته‌اند: «همانا پیش از ما پدرانمان مشرک بودند...»، و چنین نسبتی سزاوار حضرت آدم و همگی فرزندان او نیست.<ref> سید مرتضی، ج۱، ص۲۸-۳۰؛ فخرالدین، ج۱۵، ص۴۷-۴۹؛ شیخ طوسی، ج۵، ص۲۷- ۲۸؛ طباطبایی، ج۸، ص۳۱۶- ۳۱۸</ref>


بنابراین، خلاصه دیدگاه عقل گرایانه این است که این پیمان در همین دنیا گرفته شده است و مراد از پیمان نیز فطرتی است که در نهاد تمام انسان‌ها قرار داده شده است.
بنابراین، خلاصه دیدگاه عقل گرایانه این است که این پیمان در همین دنیا گرفته شده است و مراد از پیمان نیز فطرتی است که در نهاد تمام انسان‌ها قرار داده شده است.
خط ۸۵: خط ۸۵:
مهمترین ایراد تفسیر دوم این است که این تفسیر با ظاهر آیه سازگار نیست. زیرا این آیه با کلمه «اذ» شروع می‌شود و این واژه، ظرف زمانی است که بر زمان ماضی یا زمانی که تحقق یافته، دلالت دارد. از سوی دیگر بستر زمانی خطاب این آیه به مخاطبانش، زمان دنیایی است که قرآن کریم نازل شده است.
مهمترین ایراد تفسیر دوم این است که این تفسیر با ظاهر آیه سازگار نیست. زیرا این آیه با کلمه «اذ» شروع می‌شود و این واژه، ظرف زمانی است که بر زمان ماضی یا زمانی که تحقق یافته، دلالت دارد. از سوی دیگر بستر زمانی خطاب این آیه به مخاطبانش، زمان دنیایی است که قرآن کریم نازل شده است.


بنابراین اگر روی سخن این آیه ما باشیم که آنرا می‌شنویم، و مراد از این خطاب، خطابی دنیایی و برای ما اهل دنیا باشد و بستر زمانی گرفتن این عهد و پیمان نیز همین زمان زندگی انسان در دنیا باشد، پس زمان خطاب با زمان این عهد یکی می‌شود و دیگر استفاده از ظرف زمانی «اذ» معنایی نخواهد داشت، چرا كه «اذ» بیانگر این است كه زمان آفرینش بر زمان خطاب تقدم دارد.
بنابراین اگر روی سخن این آیه ما باشیم که آنرا می‌شنویم، و مراد از این خطاب، خطابی دنیایی و برای ما اهل دنیا باشد و بستر زمانی گرفتن این عهد و پیمان نیز همین زمان زندگی انسان در دنیا باشد، پس زمان خطاب با زمان این عهد یکی می‌شود و دیگر استفاده از ظرف زمانی «اذ» معنایی نخواهد داشت، چرا که «اذ» بیانگر این است که زمان آفرینش بر زمان خطاب تقدم دارد.


به هر روی، آیات مورد بحث در عین اینكه بر داستان آفرینش انسان توسط خداوند، به صورت زاد و ولد دلالت دارد، بر این نیز دلالت می‌كند كه این رویداد به گونه‌ای بر جریان آفرینش به صورتی که دیده می‌شود، مقدم است. البته آن تقدم زمانی كه مفسران دیدگاه اول از آن دم می‌زنند، به دلیل اشکال‌هایی که در رد تفسیر اول بیان شد، مورد قبول نیست.<ref>طباطبایی، ج۸، ص۳۱۸-۳۲۱</ref>
به هر روی، آیات مورد بحث در عین اینکه بر داستان آفرینش انسان توسط خداوند، به صورت زاد و ولد دلالت دارد، بر این نیز دلالت می‌کند که این رویداد به گونه‌ای بر جریان آفرینش به صورتی که دیده می‌شود، مقدم است. البته آن تقدم زمانی که مفسران دیدگاه اول از آن دم می‌زنند، به دلیل اشکال‌هایی که در رد تفسیر اول بیان شد، مورد قبول نیست.<ref>طباطبایی، ج۸، ص۳۱۸-۳۲۱</ref>


===تفسیر علامه طباطبایی===
===تفسیر علامه طباطبایی===
[[محمد حسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] با تفسیری جدید از این آیه معتقد است اینکه انسان در سیر به سوی [[خداوند]] و بازگشتش به جانب او، در جهان‌هایی كه از لحاظ نظام و احكام با عالم دنیا متفاوتند وجود داشته باشد، امر محالی نیست.
[[محمد حسین طباطبایی|علامه طباطبایی]] با تفسیری جدید از این آیه معتقد است اینکه انسان در سیر به سوی [[خداوند]] و بازگشتش به جانب او، در جهان‌هایی که از لحاظ نظام و احکام با عالم دنیا متفاوتند وجود داشته باشد، امر محالی نیست.


همانطور که اشیاء در دو نشئه و ظرف وجودی تحقق دارد. نزد خداوند وجودی بی‌حد و بی‌اندازه دارد و زمانی که به دنیا می‌آیند، دارای اندازه می‌شود: {{عربی|«وَ اِن مِن شَی ء اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُه و مانُنَزَّلُه اِلاّ بِقَدَر مَعْلوم»}}.<ref>حجر: آیه۲۱.</ref>
همانطور که اشیاء در دو نشئه و ظرف وجودی تحقق دارد. نزد خداوند وجودی بی‌حد و بی‌اندازه دارد و زمانی که به دنیا می‌آیند، دارای اندازه می‌شود: {{عربی|«وَ اِن مِن شَی ء اِلاّ عِنْدَنا خَزائِنُه و مانُنَزَّلُه اِلاّ بِقَدَر مَعْلوم»}}.<ref>حجر: آیه۲۱.</ref>


به همین صورت، عالم انسانی با همه وسعتش، وجودی پیشین نزد خدا در گنجینه‌های او دارد كه خدا آن را به این نشأه تنزل می‌دهد. یعنی قبل از اینکه انسان در این دنیا حاضر شود، در ظرف و نشئه وجودی دیگری تحقق داشته است که آن ظرف علم الهی است. علاوه براین، در پاره‌ای از آیات به «ملكوت » این عالم اشاره شده است.<ref>مثلاً یس: آیه ۸۳.</ref> بر اساس این مبانی می‌توان گفت که هستی همه چیزها از جمله انسان، دو جنبه و دو سیما دارد:
به همین صورت، عالم انسانی با همه وسعتش، وجودی پیشین نزد خدا در گنجینه‌های او دارد که خدا آن را به این نشأه تنزل می‌دهد. یعنی قبل از اینکه انسان در این دنیا حاضر شود، در ظرف و نشئه وجودی دیگری تحقق داشته است که آن ظرف علم الهی است. علاوه براین، در پاره‌ای از آیات به «ملکوت » این عالم اشاره شده است.<ref>مثلاً یس: آیه ۸۳.</ref> بر اساس این مبانی می‌توان گفت که هستی همه چیزها از جمله انسان، دو جنبه و دو سیما دارد:


سیمایی رو به دنیا كه حكم خاص خود را دارد، یعنی با خروج تدریجی از حالت قوه و استعداد به جانب فعل پدید می‌آید؛
سیمایی رو به دنیا که حکم خاص خود را دارد، یعنی با خروج تدریجی از حالت قوه و استعداد به جانب فعل پدید می‌آید؛


سیمایی نیز رو به خدا دارد كه همه كمالات آن وجود دنیوی را داراست، بدون اینكه زحمت بیرون رفتن از قوه و كشیده شدن به سوی فعل را تحمل كند.
سیمایی نیز رو به خدا دارد که همه کمالات آن وجود دنیوی را داراست، بدون اینکه زحمت بیرون رفتن از قوه و کشیده شدن به سوی فعل را تحمل کند.


این جهت دوم غیر از جنبه نخست است هر چند كه هر دو آنها دو جنبه از یك چیزند.
این جهت دوم غیر از جنبه نخست است هر چند که هر دو آنها دو جنبه از یک چیزند.


حاصل همه این مقدمه‌ها این است كه قبل از این عالم و نشئه انسانی نشئه انسانی دیگری بوده است که گرچه هر دو عینا یکی هستند ولی تفاوت آنها در این است که در نشئه [[ملكوت]]، پرده‌ای میان افراد انسانی و پروردگارشان نیست و آنان در آن عالم از راه مشاهده، [[توحید|یكتایی]] خدا را در [[ربوبیت]] می‌بینند. این دیدن از راه استدلال نیست، بلكه در آنجا در می‌یابند كه از خدا جدایی ندارند و بی‌او نیستند و از این روست كه به خدا و هر حقیقت دیگر، اقرار و اعتراف می‌كنند.<ref>طباطبایی، ج۸، ص۳۱۸-۳۲۱.</ref>
حاصل همه این مقدمه‌ها این است که قبل از این عالم و نشئه انسانی نشئه انسانی دیگری بوده است که گرچه هر دو عینا یکی هستند ولی تفاوت آنها در این است که در نشئه [[ملکوت]]، پرده‌ای میان افراد انسانی و پروردگارشان نیست و آنان در آن عالم از راه مشاهده، [[توحید|یکتایی]] خدا را در [[ربوبیت]] می‌بینند. این دیدن از راه استدلال نیست، بلکه در آنجا در می‌یابند که از خدا جدایی ندارند و بی‌او نیستند و از این روست که به خدا و هر حقیقت دیگر، اقرار و اعتراف می‌کنند.<ref>طباطبایی، ج۸، ص۳۱۸-۳۲۱.</ref>
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس۲}}
{{پانویس۲}}
==منابع==
==منابع==
{{منابع}}
{{منابع}}
*ابن هشام، عبدالله، مغنی اللبیب، به كوشش مازن مبارك و محمدعلی حمدالله، بیروت، ۱۹۷۹م.
*ابن هشام، عبدالله، مغنی اللبیب، به کوشش مازن مبارک و محمدعلی حمدالله، بیروت، ۱۹۷۹م.
*احمد بن حنبل، مسند، استانبول، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م.
*احمد بن حنبل، مسند، استانبول، ۱۴۰۲ق /۱۹۸۲م.
*تفسیر نمونه، به كوشش ناصر مكارم شیرازی، تهران، ۱۳۶۳ش.
*تفسیر نمونه، به کوشش ناصر مکارم شیرازی، تهران، ۱۳۶۳ش.
*سید مرتضی، علی، امالی، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق /۱۹۵۳م.
*سید مرتضی، علی، امالی، به کوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، ۱۳۷۳ق /۱۹۵۳م.
*شیخ طوسی، محمد، التبیان، به كوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
*شیخ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
*طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۱م.
*طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق /۱۹۷۱م.
*طبری، تفسیر؛ فخرالدین رازی، التفسیر الكبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
*طبری، تفسیر؛ فخرالدین رازی، التفسیر الکبیر، بیروت، داراحیاء التراث العربی.
*فرغانی، سعید، مشارق الدراری، به كوشش جلال الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۹۸ق.
*فرغانی، سعید، مشارق الدراری، به کوشش جلال الدین آشتیانی، مشهد، ۱۳۹۸ق.
*قرآن كریم.
*قرآن کریم.
*قیصری، داوود، شرح فصوص الحكم، چ تصویری، قم، ۱۳۶۳ش.
*قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، چ تصویری، قم، ۱۳۶۳ش.
*كلینی، محمد، الاصول من الكافی، به كوشش علی اكبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق.
*کلینی، محمد، الاصول من الکافی، به کوشش علی اکبر غفاری، تهران، ۱۳۸۸ق.
*مجتبائی، فتح الله، «نكته‌هایی درباره رستم و سهراب »، سخن، تهران، ۱۳۵۳ش، شم ۷.
*مجتبائی، فتح الله، «نکته‌هایی درباره رستم و سهراب »، سخن، تهران، ۱۳۵۳ش، شم ۷.
*مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
*مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق.
*همو، مرآه العقول، به كوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالكتب الاسلامیه.
*همو، مرآه العقول، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
*مهروداد و بهار (یادنامه دكتر مهرداد بهار)، به كوشش امیر كاووس بالازاده، تهران، ۱۳۷۷ش.
*مهروداد و بهار (یادنامه دکتر مهرداد بهار)، به کوشش امیر کاووس بالازاده، تهران، ۱۳۷۷ش.
 
{{چپ چین}}
{{چپ چین}}
* - o - Dad - o - Bahar (PB) Mojtab ? 'i, F., X The Iranian Background of the Judeo - Christian Concept of R ? z (Mysterion) n , Mehr.
* - o - Dad - o - Bahar (PB) Mojtab ? 'i, F., X The Iranian Background of the Judeo - Christian Concept of R ? z (Mysterion) n , Mehr.
Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۲۱۵

ویرایش