Automoderated users، confirmed، مدیران، templateeditor
۶٬۰۷۱
ویرایش
imported>Smnazem جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
}} | }} | ||
'''غزوه بنی قُرَیظه'''، نام آخرین غزوه از غزوههای [[پیامبر اکرم]] (ص) با یهودیان [[مدینه]] که در سال پنجم هجری و به دلیل پیمانشکنی یهودیان بنی قُرَیظه و همپیمانشدن آنان با مشرکان در [[غزوه خندق]] روی داد. در این غزوه مسلمانان قلعههای بنی قُرَیظه را محاصره کردند. پس از حدود یک ماه، یهودیان تسلیم شدند و حکمیت [[سعد بن معاذ]] را به [[پیامبر(ص)]] پیشنهاد کردند. طبق برخی نقلها، سَعد با استناد به پیمان یهودیان با پیامبر | '''غزوه بنی قُرَیظه'''، نام آخرین غزوه از غزوههای [[پیامبر اکرم]](ص) با یهودیان [[مدینه]] که در سال پنجم هجری و به دلیل پیمانشکنی یهودیان بنی قُرَیظه و همپیمانشدن آنان با مشرکان در [[غزوه خندق]] روی داد. در این غزوه مسلمانان قلعههای بنی قُرَیظه را محاصره کردند. پس از حدود یک ماه، یهودیان تسلیم شدند و حکمیت [[سعد بن معاذ]] را به [[پیامبر(ص)]] پیشنهاد کردند. طبق برخی نقلها، سَعد با استناد به پیمان یهودیان با پیامبر و نیز حکم تورات، به قتل مردان جنگجوی قبیله، اسارت زنان و کودکان و مصادره اموال حکم کرد و رسول خدا این حکم را پذیرفت. برخی دیگر در اینکه سعد به قتل همه مردان حکم کرده باشد، تردید کردهاند. | ||
==تاریخچه قبیله بنی قریظه== | ==تاریخچه قبیله بنی قریظه== | ||
دربارۀ منشأ قبیله بنی قُرَیظه و مهاجرتشان به [[یثرب]] گزارشهای متفاوتی وجود دارد. بر اساس برخی روایات شفاهی یهود، بنی قریظه از اعقاب [[حضرت هارون|هارون]] برادر حضرت [[حضرت موسی|موسی]] (ع) به شمار میروند که پیش از رویداد [[سیل عرم|سیل عَرِم]] که به مهاجرت قبایل عربِ [[قبیله اوس|اَوْس]] و [[قبیله خزرج|خَزْرَجْ]] به [[مدینه |یثرب]] انجامید، در آنجا سکونت گزیده بودند. <ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۱۰۷؛ مقدسی، ج۴، | دربارۀ منشأ قبیله بنی قُرَیظه و مهاجرتشان به [[یثرب]] گزارشهای متفاوتی وجود دارد. بر اساس برخی روایات شفاهی یهود، بنی قریظه از اعقاب [[حضرت هارون|هارون]] برادر حضرت [[حضرت موسی|موسی]](ع) به شمار میروند که پیش از رویداد [[سیل عرم|سیل عَرِم]] که به مهاجرت قبایل عربِ [[قبیله اوس|اَوْس]] و [[قبیله خزرج|خَزْرَجْ]] به [[مدینه|یثرب]] انجامید، در آنجا سکونت گزیده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۱۰۷؛ مقدسی، ج۴، ص۱۲۹ ۱۳۰؛ یاقوت حموی، ج۵، ص۸۴.</ref> | ||
بنا بر بعضی روایات، به دنبال جنگ رومیان با یهود(۷۰ میلادی)، بنی قریظه به [[حجاز]] گریخته و در مَهزور از نواحی یثرب ساکن شده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، | بنا بر بعضی روایات، به دنبال جنگ رومیان با یهود(۷۰ میلادی)، بنی قریظه به [[حجاز]] گریخته و در مَهزور از نواحی یثرب ساکن شده بودند.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۲۲، ص۱۰۸ ۱۰۹.</ref> در مقابل، برخی منابع، بنی قریظه را از طایفه جُذام ساکن [[فلسطین]] میدانند که در عهد عادیا بن سموئل (شموئل؛ حکومت حدود ۱۰۷۵-۱۰۴۵ ق.م) به دین یهود گرویدند.<ref>یعقوبی، ج۱، ص۴۰۸.</ref> | ||
بنی قریظه در کنار دیگر قبایل یهود توانستند اداره و حکومت شهر را به دست گیرند. فرمانروای آنان القیطوان یا فطیون خراجگزار مرزبان ایرانی الزاره (در [[بحرین]]) بود.<ref>یاقوت حموی، ج۵، ص۸۳، ۸۵.</ref> شکست دولت یهودی [[یمن]] از پادشاه مسیحی [[حبشه]] که تحت حمایت [[روم]] بود (سال ۵۲۵ میلادی)، قدرت یهودیان را در [[مدینه]] کاهش داد. سرانجام، در جنگ قبیله [[خزرج]] با یهودیان، فرمانروای یهود به قتل رسید و اعراب اداره شهر را به دست گرفتند.<ref>مقدسی، ج۴، ص۱۳۰.</ref> | بنی قریظه در کنار دیگر قبایل یهود توانستند اداره و حکومت شهر را به دست گیرند. فرمانروای آنان القیطوان یا فطیون خراجگزار مرزبان ایرانی الزاره (در [[بحرین]]) بود.<ref>یاقوت حموی، ج۵، ص۸۳، ۸۵.</ref> شکست دولت یهودی [[یمن]] از پادشاه مسیحی [[حبشه]] که تحت حمایت [[روم]] بود (سال ۵۲۵ میلادی)، قدرت یهودیان را در [[مدینه]] کاهش داد. سرانجام، در جنگ قبیله [[خزرج]] با یهودیان، فرمانروای یهود به قتل رسید و اعراب اداره شهر را به دست گرفتند.<ref>مقدسی، ج۴، ص۱۳۰.</ref> | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
==دلیل وقوع غزوه== | ==دلیل وقوع غزوه== | ||
دلیل اصلی جنگ با بنیقریظه، پیمانشکنی آنان و همکاری با مشرکان در [[جنگ احزاب]] علیه مسلمانان بود. بر اساس گزارش منابع تاریخ اسلام، هنگامی که سپاه مشرکان مکه و همپیمانان آنان به مدینه نزدیک شدند، حیی بن اخطب -از یهودیان [[بنی نضیر]] که در ساماندهی جنگ احزاب نقشی عمده داشت - به نمایندگی از قریش به دیدار بنی قریظه رفت و موافقت آنان را برای همکاری با [[قریش]] در جنگ با مسلمانان جلب کرد.<ref>واقدی، المغازی، | دلیل اصلی جنگ با بنیقریظه، پیمانشکنی آنان و همکاری با مشرکان در [[جنگ احزاب]] علیه مسلمانان بود. بر اساس گزارش منابع تاریخ اسلام، هنگامی که سپاه مشرکان مکه و همپیمانان آنان به مدینه نزدیک شدند، حیی بن اخطب -از یهودیان [[بنی نضیر]] که در ساماندهی جنگ احزاب نقشی عمده داشت - به نمایندگی از قریش به دیدار بنی قریظه رفت و موافقت آنان را برای همکاری با [[قریش]] در جنگ با مسلمانان جلب کرد.<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص ۴۵۴-۴۵۶؛ ابن هشام، السیره النبویه، چاپ بیروت، ج۲، ص ۲۲۰-۲۲۱</ref> | ||
هنگامی که این خبر به پیامبر(ص) رسید گروهی از صحابه از جمله [[سعد بن معاذ]]، [[سعد بن عباده]] و [[اسید بن حضیر]] را برای تحقیق درباره درستی خبر به قلعه بنیقریظه فرستاد. نقل شده که بنیقریظه در دیدار با این گروه به پیامبر(ص) | هنگامی که این خبر به پیامبر(ص) رسید گروهی از صحابه از جمله [[سعد بن معاذ]]، [[سعد بن عباده]] و [[اسید بن حضیر]] را برای تحقیق درباره درستی خبر به قلعه بنیقریظه فرستاد. نقل شده که بنیقریظه در دیدار با این گروه به پیامبر(ص) بیاحترامی کرده و پیمان خود با مسلمانان را انکار کردند.<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ۴۵۸-۴۵۹؛ ابن هشام، السیره النبویه، چاپ بیروت، ج۲، ص ۲۲۱-۲۲۲</ref> | ||
به دلیل موقعیت جغرافیایی محل سکونت بنیقریظه آنان | به دلیل موقعیت جغرافیایی محل سکونت بنیقریظه آنان میتوانستند در حالی که مسلمانان مشغول دفاع از خندق بودند از پشت سر به مدینه حمله کنند؛ از همین رو خبر پیمانشکنی بنیقریظه تاثیر مخربی بر روحیه مسلمانان داشت. بر اساس برخی گزارشها زمانی که مدینه از سوی مشرکان در محاصره بود، بنی قریظه تصمیم گرفتند شبانه به مدینه حمله کنند و برای این مقصود پیامهایی به مشرکان فرستادند و از آنان طلب نیرو کردند. با شنیدن این خبر پیامبر(ص) ۲۰۰ تن از مسلمانان را برای دفاع از مدینه فرستاد که تا صبح تکبیر گفتند و با روشن شدن هوا خطر از میان رفت.<ref>واقدی، المغازی، ج۲، ص ۴۶۰</ref> یک شب نیز حدود ده نفر از شجاعان و جنگجویان یهودی به شهر حمله کردند اما بعد از ساعتی درگیری با گروهی از مسلمانان بازگشتند.<ref>واقدی، المعازی، ج۲، ص ۴۶۲</ref> از [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر]] نقل شده که درباره خطر بنی قریظه میگفت: ما برای کودکان و زنان خود در مدینه، از بنی قریظه بیشتر میترسیدیم تا از [[قریش]] و [[غطفان]].<ref> مغازی ج ۱ ص۴۶۰</ref> | ||
به همین دلیل، [[پیامبر(ص)]] در همان روز پراکندهشدن دشمنان در [[غزوه خندق]] به جنگ بنی قریظه رفت. | |||
[[پرونده:قلعههای بنی قریظه.jpg|بندانگشتی|۳۰۰px|آثار باقیمانده از قلعههای بنی قریظه]] | |||
==جنگ و سرنوشت آن== | ==جنگ و سرنوشت آن== | ||
مسلمانان قلعهها و خانههای بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]] تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و [[مدینه]] را ترک کرده بودند. ولی [[رسول خدا]] جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد. <ref>واقدی، ج۲، ص۵۰۱.</ref> | مسلمانان قلعهها و خانههای بنی قریظه را محاصره کردند. مدت محاصره بین ۱۵ تا ۲۵ روز گزارش شده است. بنی قریظه خود پیشنهاد دادند که با همان شرایط [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]] تسلیم شوند. بنی نضیر از اموال و دارایی خود چشم پوشیده و [[مدینه]] را ترک کرده بودند. ولی [[رسول خدا]] جز این که به حکم او گردن نهند، هر پیشنهادی را رد کرد.<ref>واقدی، ج۲، ص۵۰۱.</ref> | ||
به پیشنهاد خود بنی قریظه، رسول اکرم حکمیت را به [[سعد بن معاذ]]، رئیس قبیله [[بنی عبد اشهل]] از اشراف [[اوس]]، واگذار نمود.<ref>الصحیح، ج ۱۲ص۹۰</ref> بدین جهت بنی قریظه حکمیت سعد بن معاذ را پیشنهاد دادند که اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد با استناد به احکام [[تورات]] و پیمانی که بنی قریظه قبل از جنگ با پیامبر بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر(ص) تجمع کرده کشته شود<ref>الصحیح، ج۱۲ص ۸۸</ref> و زنان و کودکان اسیر شوند. رسول اکرم این حکم را مطابق خواست پروردگار دانست. آیات ۵۶ تا ۵۸ سوره [[انفال]] و ۲۶ و ۲۷ [[سوره احزاب]] راجع به جنگ بنی قریظه است. <ref>طبری، سلسلة اول، ص۱۴۹۳؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶؛ ابن سعد، ج۲، ص۷۵. </ref> | به پیشنهاد خود بنی قریظه، رسول اکرم حکمیت را به [[سعد بن معاذ]]، رئیس قبیله [[بنی عبد اشهل]] از اشراف [[اوس]]، واگذار نمود.<ref>الصحیح، ج ۱۲ص۹۰</ref> بدین جهت بنی قریظه حکمیت سعد بن معاذ را پیشنهاد دادند که اوس قبل از اسلام متحد ایشان بود. سعد با استناد به احکام [[تورات]] و پیمانی که بنی قریظه قبل از جنگ با پیامبر بسته بودند، حکم کرد که هر کسی علیه پیامبر(ص) تجمع کرده کشته شود<ref>الصحیح، ج۱۲ص ۸۸</ref> و زنان و کودکان اسیر شوند. رسول اکرم این حکم را مطابق خواست پروردگار دانست. آیات ۵۶ تا ۵۸ سوره [[انفال]] و ۲۶ و ۲۷ [[سوره احزاب]] راجع به جنگ بنی قریظه است.<ref>طبری، سلسلة اول، ص۱۴۹۳؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۶۵-۲۶۶؛ ابن سعد، ج۲، ص۷۵. </ref> | ||
اظهار نظر در مورد کشتهها متفاوت است، بعضی گفتهاند: مردان بنی قریظه و پسران بالغشان، که تعداد آنان بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر گزارش شده است، به قتل رسیدند. یک زن قریظی نیز، که یک مسلمان را کشته بود، به قتل رسید. یکی از مردان قبیله به نام رفاعة بن سِموال به وساطت سَلمی دختر قیس، از خالههای [[رسول اکرم]] بخشیده شد. <ref>طبری، سلسلة اول، ص۱۴۹۷، ۱۵۰۰؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> ولی گزارشها بیان میکنند که فقط مردان جنگوی قبیله که علیه [[پیامبر(ص)]] اقداماتی انجام داده بودند کشته شدند. <ref>الصحیح، ج۱۲ص ۸۸</ref> | اظهار نظر در مورد کشتهها متفاوت است، بعضی گفتهاند: مردان بنی قریظه و پسران بالغشان، که تعداد آنان بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ نفر گزارش شده است، به قتل رسیدند. یک زن قریظی نیز، که یک مسلمان را کشته بود، به قتل رسید. یکی از مردان قبیله به نام رفاعة بن سِموال به وساطت سَلمی دختر قیس، از خالههای [[رسول اکرم]] بخشیده شد.<ref>طبری، سلسلة اول، ص۱۴۹۷، ۱۵۰۰؛ ابن هشام، ج۳، ص۲۶۳-۲۶۴.</ref> ولی گزارشها بیان میکنند که فقط مردان جنگوی قبیله که علیه [[پیامبر(ص)]] اقداماتی انجام داده بودند کشته شدند.<ref>الصحیح، ج۱۲ص ۸۸</ref> | ||
اموال بنی قریظه بین مسلمانان تقسیم شد. برای اولین بار، سهم سوار و پیاده مشخص گردید؛ به سوار دو سهم و به پیاده یک سهم تعلق گرفت. از فهرست اموال، به خصوص فهرست سلاح، که منابع ذکر کردهاند، برمیآید که مقدار غنایم به دست آمده از بنی قریظه چشمگیر بوده و به احتمال، همین امر شیوه جدید تقسیم غنایم را ممکن ساخته است. | اموال بنی قریظه بین مسلمانان تقسیم شد. برای اولین بار، سهم سوار و پیاده مشخص گردید؛ به سوار دو سهم و به پیاده یک سهم تعلق گرفت. از فهرست اموال، به خصوص فهرست سلاح، که منابع ذکر کردهاند، برمیآید که مقدار غنایم به دست آمده از بنی قریظه چشمگیر بوده و به احتمال، همین امر شیوه جدید تقسیم غنایم را ممکن ساخته است. | ||
== بررسی تاریخی == | == بررسی تاریخی == | ||
از مجموع گزارشها میتوان نتیجهگیری کرد که مسلمانان به دلیل تجربههای گذشته که از اخراج [[غزوه بنی قینقاع|بنی قینقاع]] و [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]] داشتند، دیگر به خروج بنی قریظه از [[مدینه]] رضایت نمیدادند، زیرا آنان نیز در صورت خروج از شهر مانند بنی نضیر به مخالفان مسلمانان در [[مکه]] و یهودیان بیرون [[مدینه]] میپیوستند. به هر حال، بیان [[قرآن]] [[سوره احزاب]] آیات ۲۷-۲۶ حکایت از تأیید و اجرای حکم یادشده دارد.<ref>قطب، ج۶، ص۵۶۹.</ref> ولی نه کشتن شدن همه مردان بلکه کشته شدن مردانی که علیه پیامبر(ع) اقداماتی انجام داده بودند، | از مجموع گزارشها میتوان نتیجهگیری کرد که مسلمانان به دلیل تجربههای گذشته که از اخراج [[غزوه بنی قینقاع|بنی قینقاع]] و [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]] داشتند، دیگر به خروج بنی قریظه از [[مدینه]] رضایت نمیدادند، زیرا آنان نیز در صورت خروج از شهر مانند بنی نضیر به مخالفان مسلمانان در [[مکه]] و یهودیان بیرون [[مدینه]] میپیوستند. به هر حال، بیان [[قرآن]] [[سوره احزاب]] آیات ۲۷-۲۶ حکایت از تأیید و اجرای حکم یادشده دارد.<ref>قطب، ج۶، ص۵۶۹.</ref> ولی نه کشتن شدن همه مردان بلکه کشته شدن مردانی که علیه پیامبر(ع) اقداماتی انجام داده بودند، [[سیدجعفر مرتضی عاملی|سیدجعفر مرتضی]] در [[الصحیح من سیرة النبی الاعظم (کتاب)|الصحیح]] در تفسیر آیه ۲۶ [[سوره احزاب]] یاد آور میشود، منظور از آیۀ {{متن قرآن|... فَرِیقًا تَقْتُلُونَ وَتَأْسِرُونَ فَرِیقًا ﴿۲۶﴾|ترجمه=...گروهی را میکشتید و گروهی را اسیر میکردید.|سوره=[[سوره احزاب|احزاب]]|آیه=۲۶}}، فقط مردان هستند، زیرا تاسرون با اسارت مردان تناسب دارد و برای اسارت در زنان از واژۀ سبایا استفاده میشود، اما بعضی به اشتباه تاسرون را به زنان و کودکان حمل کرده و تقتلون را به مردان.<ref>الصحیح، ج ۱۲، ص ۱۴۸. </ref> بدین ترتیب تعداد کشته شدگان چهار صد نفر میشود همان طور که [[ابن شهر آشوب]] تعداد کل مردان را هفتصد نفر و تعداد کشته شدگان آنان را چهار صد و پنجاه نفر دانسته است.<ref> مناقب، ج ۳ص ۱۷۱ به نقل از الصحیح ج ۱۲ص ۱۴۸</ref> | ||
=== تردید در کشته شدن یهودیان === | === تردید در کشته شدن یهودیان === | ||
* دکتر شهیدی | * دکتر شهیدی مینویسد: به نظر میرسد ماجرای این غزوه، سالها پس از تاریخ واقعه، به وسیله داستانگویی که از تیره [[طایفه خزرج|خزرج]] بوده است دستکاری شده و به تحریر درآمده باشد. هدف این داستانگو این بوده است که به این وسیله نشان دهند حرمت طایفه [[طایفه اوس|اوس]] نزد پیامبر(ص) بهاندازه طایفه خزرج نبود و برای همین است که پیغمبر هم پیمانهای خزرج را نکشت، اما هم پیمانان اوس را گردن زد. و نیز خواسته است نشان دهد که رئیس قبیله اوس جانب هم پیمانهای خود را رعایت کرده است.<ref>شهیدی، تاریخ تحلیلی اسلام، ص ۹۰.</ref> | ||
* [[مالک بن انس]]، ابن اسحاق راوی اصلی این جریان را دجال مینامد،<ref> تهذیب، ج ۹ص۳۶</ref> دلیل این نامگذاری، نقل داستان غزوات پیامبر(ص) با یهودیان از قول فرزندان یهودی عنوان شده است <ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> لذا مالک را میتوان یکی از مخالفین این داستان دانست. | * [[مالک بن انس]]، ابن اسحاق راوی اصلی این جریان را دجال مینامد،<ref> تهذیب، ج ۹ص۳۶</ref> دلیل این نامگذاری، نقل داستان غزوات پیامبر(ص) با یهودیان از قول فرزندان یهودی عنوان شده است<ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> لذا مالک را میتوان یکی از مخالفین این داستان دانست. | ||
* [[ابن حجر عسقلانی]]، علت تضعیف ابن اسحاق از سوی مالک را نقل اینگونه داستانها میداند<ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> پس خود نیز جزء مخالفین این داستان قرار میگیرد. | * [[ابن حجر عسقلانی]]، علت تضعیف ابن اسحاق از سوی مالک را نقل اینگونه داستانها میداند<ref>التهذیب، ج۹ص ۴۰-۳۹</ref> پس خود نیز جزء مخالفین این داستان قرار میگیرد. | ||
*سید احمد برکات نیز با دلایل مختلف داستان نقل شده از طرف ابن اسحاق نسبت به یهودیان بنی قریظه را نفی میکند. <ref>Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination, p. 24</ref> | *سید احمد برکات نیز با دلایل مختلف داستان نقل شده از طرف ابن اسحاق نسبت به یهودیان بنی قریظه را نفی میکند.<ref>Barakat Ahmad, Muhammad and the Jews: A Re-examination, p. 24</ref> | ||
*ولید عرفات نیز با بیان فاصله زیاد بین ابن اسحاق و جریان بنی قریظه، نداشتن سند صحیح از سوی ابن اسحاق را دلیلی بر ضعف این داستان دانسته و دلایل دیگری نیز اقامه کرده است. <ref>W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107</ref> | *ولید عرفات نیز با بیان فاصله زیاد بین ابن اسحاق و جریان بنی قریظه، نداشتن سند صحیح از سوی ابن اسحاق را دلیلی بر ضعف این داستان دانسته و دلایل دیگری نیز اقامه کرده است.<ref>W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976), pp. 100-107</ref> | ||
== حکم سعد طبق منابع یهودی == | == حکم سعد طبق منابع یهودی == | ||
[[سعد بن معاذ]] با استناد به پیمان بنی قریظه با پیامبر و منابع دین یهود چنین حکمی صادر کرد<ref>حسنی، ص۵۱۹ | [[سعد بن معاذ]] با استناد به پیمان بنی قریظه با پیامبر و منابع دین یهود چنین حکمی صادر کرد<ref>حسنی، ص۵۱۹ ۵۲۱.</ref> این حکم از نظر خود آنان کیفری شرعی تلقی میشد.<ref>ابوزهره، ج۲، ص۶۷۱۶۷۲.</ref> در توراتِ موجود، درباره شهری که به زور وارد آن شدهاند چنین گفته شده است: «اگر پروردگارت، آن را به تو واگذار کرد، همه مردان را از دم شمشیر بگذران، اما زنان و کودکان و حیوانات و هر آنچه در شهر است، همه غنیمت میباشد، پس همه را به عنوان غنیمت بردارید و غنیمتی که پروردگار نصیب کرده بخورید».<ref>کتاب مقدس، سفر تثنیه، باب ۲۰، فقره ۱۴-۱۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{ | {{پانویس2}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
{{ستون-شروع| | {{ستون-شروع|۲}} | ||
* ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۳۷۶/۱۹۵۷. | * ابن سعد، الطبقات الکبری، بیروت، ۱۳۷۶/۱۹۵۷. | ||
* ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بیتا. | * ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ محمد محیی الدین عبدالحمید، قاهره، بیتا. | ||
* ابن هشام، السیره النبویه، | * ابن هشام، السیره النبویه، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبد الحفیظ شلبی، بیروت،دار المعرفة، بیتا | ||
* ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۴. | * ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۴. | ||
* ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، بیروت، بیتا. | * ابوالفرج اصفهانی، علی بن حسین، کتاب الاغانی، بیروت، بیتا. | ||
خط ۸۲: | خط ۷۸: | ||
* سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۶۷. | * سید قطب، فی ظلال القرآن، بیروت، ۱۳۸۶/۱۹۶۷. | ||
* شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۰ش. | * شهیدی، سیدجعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۹۰ش. | ||
* عاملی، سید | * عاملی، سید جعفرمرتضی، الصحیح من سیره النبی الاعظم، دارالحدیث، قم، ۱۳۸۵ش. | ||
* کتاب مقدس، انشارات ایلام | * کتاب مقدس، انشارات ایلام | ||
* مقدسی، مطهر بن طاهر، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ۱۸۹۹-۱۹۱۹، چاپ افست تهران، ۱۹۶۲. | * مقدسی، مطهر بن طاهر، کتاب البدء و التاریخ، پاریس، ۱۸۹۹-۱۹۱۹، چاپ افست تهران، ۱۹۶۲. | ||
خط ۹۳: | خط ۸۹: | ||
*W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976) | *W. N. Arafat, New Light on the Story of Banu Qurayza and the Jews of Medina, Journal of the Royal Asiatic Society of Great Britain and Ireland (1976) | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوندبه بیرون== | ==پیوندبه بیرون== | ||
منبع مقاله: (با اضافات) [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=1983 دانشنامه جهان اسلام] | منبع مقاله: (با اضافات) [http://www.encyclopaediaislamica.com/madkhal2.php?sid=1983 دانشنامه جهان اسلام] |