confirmed، protected، templateeditor
۱٬۵۵۹
ویرایش
(←منابع) |
(اصلاح لینکهای سبز) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
}} | }} | ||
'''هند دختر ابوامیة بن مغیرة''' مشهور به '''أُمّ سَلَمه''' از [[همسران پیامبر(ص)]] که [[امالمؤمنین]] خوانده شدهاند. | '''هند دختر ابوامیة بن مغیرة''' مشهور به '''أُمّ سَلَمه''' از [[همسران پیامبر(ص)]] که [[امالمؤمنین]] خوانده شدهاند. | ||
وی با پذیرش اسلام، در سالهای نخستین [[بعثت]] [[حضرت محمد(ص)]]، در زمره اولین مسلمانان در آمد و به دستور پیامبر همراه با عدهای از مسلمانان به سرپرستی [[جعفر بن ابیطالب]] به [[حبشه]] مهاجرت کرد. او که قبل از پیامبر ازدواج کرده بود، در [[سال چهارم هجری]] پس از وفات شوهرش به عقد پیامبر در آمد. ام سلمه همواره در همراهی [[اهل بیت]] میکوشید و پس از رحلت پیامبر(ص) نیز یکی از مدافعان اهل بیت(ع) به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه(س)]] در مسأله میراث پیامبر(ص) دفاع کرد. اکثر مورخان، تاریخ رحلت ام سلمه را بعد از [[واقعه عاشورا]] دانستهاند. | وی با پذیرش اسلام، در سالهای نخستین [[بعثت]] [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]]، در زمره اولین مسلمانان در آمد و به دستور پیامبر همراه با عدهای از مسلمانان به سرپرستی [[جعفر بن ابیطالب|جعفر بن ابیطالب]] به [[حبشه]] مهاجرت کرد. او که قبل از پیامبر ازدواج کرده بود، در [[سال ۴ هجری قمری|سال چهارم هجری]] پس از وفات شوهرش به عقد پیامبر در آمد. ام سلمه همواره در همراهی [[اهلبیت(ع)|اهل بیت]] میکوشید و پس از رحلت پیامبر(ص) نیز یکی از مدافعان اهل بیت(ع) به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] در مسأله میراث پیامبر(ص) دفاع کرد. اکثر مورخان، تاریخ رحلت ام سلمه را بعد از [[واقعه کربلا|واقعه عاشورا]] دانستهاند. | ||
==نام و نسب== | ==نام و نسب== | ||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
{{همسران پیامبر}} | {{همسران پیامبر}} | ||
==اسلام و هجرت به حبشه== | ==اسلام و هجرت به حبشه== | ||
ام سلمه که پیش از ازدواج با [[حضرت محمد(ص)]]، همسر برادر رضاعی آن حضرت، [[عبدالله بن عبدالاسد]] بود،<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۲.</ref> در [[مکه]] به همراه شوهرش به جمع مسلمانان پیوست. ام سلمه و شوهرش هنگام هجرت مسلمانان به [[حبشه]] با آنان هجرت کردند.<ref>بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.</ref> همه روایات مربوط به سفیران [[قریش]] در حبشه و مناظرات ایشان با [[جعفر بن ابی طالب]] در حضور [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] پادشاه حبشه از طریق ام سلمه نقل شده است. [[ابن هشام]] داستان ورود مهاجرین به حبشه و برخورد همراه با مهربانی پادشاه حبشه با آنان را از قول ام سلمه نقل میکند.<ref>ابن هشام سیره النبویه، ج ا، ص۳۳۴.</ref> | ام سلمه که پیش از ازدواج با [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]]، همسر برادر رضاعی آن حضرت، [[عبدالله بن عبدالاسد]] بود،<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۲.</ref> در [[مکه]] به همراه شوهرش به جمع مسلمانان پیوست. ام سلمه و شوهرش هنگام هجرت مسلمانان به [[حبشه]] با آنان هجرت کردند.<ref>بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۲۸.</ref> همه روایات مربوط به سفیران [[قبیله قریش|قریش]] در حبشه و مناظرات ایشان با [[جعفر بن ابیطالب|جعفر بن ابی طالب]] در حضور [[نجاشی (پادشاه حبشه)|نجاشی]] پادشاه حبشه از طریق ام سلمه نقل شده است. [[ابن هشام]] داستان ورود مهاجرین به حبشه و برخورد همراه با مهربانی پادشاه حبشه با آنان را از قول ام سلمه نقل میکند.<ref>ابن هشام سیره النبویه، ج ا، ص۳۳۴.</ref> | ||
==هجرت به مدینه== | ==هجرت به مدینه== | ||
پس از دستور [[پیامبر اسلام(ص)]] مبنی بر [[هجرت به مدینه]]، اولین کسی که به مدینه هجرت نمود [[ | پس از دستور [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] مبنی بر [[هجرت به مدینه]]، اولین کسی که به مدینه هجرت نمود [[عبدالله بن عبدالاسد|ابو سلمه]] بود. ام سلمه و پسرش سلمه نیز به همراه او عازم مدینه بودند، ولی [[بنی مغیره]] که از نزدیکان ام سلمه بودند مانع رفتن او به مدینه شدند. ام سلمه درباره جدایی از فرزند و شوهرش میگوید تا یک سال یا نزدیک به آن شب و روز میگریستم و هر روز بر سر راه میرفتم و از هر کس که از [[مدینه]] میآمد خبر آنان را میگرفتم؛ چون پسرعمویم بیتابی مرا دید دلش برایم سوخت و وساطت کرد و به من اجازه دادند که به مدینه سفر کنم و پس از یک سال من نیز همراه فرزند کوچکم به مدینه مهاجرت کردم و با کمک [[عثمان بن طلحه بن ابی طلحه]] نزد شوهرم رفتم.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، نشر دارالمعرفه، ج۱، ص۴۶۹ .</ref> | ||
== در مدینه== | == در مدینه== | ||
===ازدواج با پیامبر(ص)=== | ===ازدواج با پیامبر(ص)=== | ||
ام سلمه قبل از پیامبر با [[عبدالله بن عبدالاسد|ابوسلمه]] ازدواج کرده بود، پس از درگذشت ابوسلمه در ۴ق بر اثر جراحتی که در [[جنگ احد]] برداشته بود، [[پیامبر اسلام(ص)]] با ام سلمه ازدواج کردند. گفتهاند، پس از انقضای [[عده]]، [[ابوبکر بن | ام سلمه قبل از پیامبر با [[عبدالله بن عبدالاسد|ابوسلمه]] ازدواج کرده بود، پس از درگذشت ابوسلمه در ۴ق بر اثر جراحتی که در [[غزوه احد|جنگ احد]] برداشته بود، [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر اسلام(ص)]] با ام سلمه ازدواج کردند. گفتهاند، پس از انقضای [[عده]]، [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] و سپس [[عمر بن خطاب|عمر]] از او خواستگاری کردند، و ام سلمه نپذیرفت. آنگاه پیامبر خواستگار فرستاد و وی قبول کرد.<ref> ذهبی، سیراعلام النبلاء، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۲۰۳-۲۰۴.</ref> به نقل [[شیخ صدوق]] از [[امام صادق علیهالسلام|امام صادق(ع)]]، ام سلمه پس از [[حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها|خدیجه(س)]]، بافضیلت ترین زنان پیامبر(ص) بوده است.<ref>صدوق، الخصال، ۱۴۰۳ق، ج۲، ص۴۱۹.</ref> ام سلمه دارای فضائل و کمالاتی بود که مورد حسادت [[عایشه]] و مایه اندوه او میشد.<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹.</ref>ام سلمه میگوید: آیه برای پذیرش توبه [[ابولبابه انصاری|ابولبابه]] در منزل من نازل شد وماجرا این گونه بود که در سحرگاهی دیدم رسول خدا خندان است از او سبب را پرسیدم فرمود [[توبه]] ابولبابه پذیرفته شد و من با اذن حضرت از دریچهای که از منزلم به مسجد بود خبر را به او دادم.يَا أَبَا لُبَابَةَ، أَبْشِرْ فقد تاب الله عليك. <ref>واقدی، مغازی، ج۲، ص۵۰۸. | ||
</ref> | </ref> | ||
===شرکت در غزوات و سریهها=== | ===شرکت در غزوات و سریهها=== | ||
ام سلمه در [[غزوات]] و [[سریه]]های متعددی چون [[غزوه بنیمصطلق|مُرَیسیع]]، [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[غزوه خندق|خندق]]، [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین|حنین]]، رسول خدا را همراهی کرد.<ref> واقدی محمد، المغازی، ج۲، ص۴۶۷.</ref>{{یادداشت| همراهی زنان با پیامبر(ص) در جنگها هم به صورت همیشگی نبوده تا به عنوان سنت وبرنامه ثابت تلقی نشود و هم به منظور جنگ و رزم در میدان نبرد نبوده بلکه به قصد خدمت رسانی به سپاه اسلام مانند مداوای مجروحان، آبرسانی، آشپزی و... بوده است. واقدی، المغازی، ناشر اعلمی، ج۲، ص۶۸۵؛https://fa.shafaqna.com/news/169145/نقش-نظامی-زنان-در-زمان-پیامبرص/ }} بعدها هر ماه به میدان جنگ احد میرفت و بر شهیدان سلام میفرستاد.<ref>واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۳۱۴ .</ref> | ام سلمه در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه]]های متعددی چون [[غزوه بنیمصطلق|مُرَیسیع]]، [[غزوه خیبر|خیبر]]، [[حدیبیه]]، [[غزوه خندق|خندق]]، [[فتح مکه]] و [[غزوه حنین|حنین]]، رسول خدا را همراهی کرد.<ref> واقدی محمد، المغازی، ج۲، ص۴۶۷.</ref>{{یادداشت| همراهی زنان با پیامبر(ص) در جنگها هم به صورت همیشگی نبوده تا به عنوان سنت وبرنامه ثابت تلقی نشود و هم به منظور جنگ و رزم در میدان نبرد نبوده بلکه به قصد خدمت رسانی به سپاه اسلام مانند مداوای مجروحان، آبرسانی، آشپزی و... بوده است. واقدی، المغازی، ناشر اعلمی، ج۲، ص۶۸۵؛https://fa.shafaqna.com/news/169145/نقش-نظامی-زنان-در-زمان-پیامبرص/ }} بعدها هر ماه به میدان جنگ احد میرفت و بر شهیدان سلام میفرستاد.<ref>واقدی محمد، المغازی، ج۱، ص۳۱۴ .</ref> | ||
==ام سلمه و اهلبیت== | ==ام سلمه و اهلبیت== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
كنتُ أؤدّب فاطمة و هي أدأبُ منّي» | كنتُ أؤدّب فاطمة و هي أدأبُ منّي» | ||
من فاطمه را تربيت میكردم وبه او آداب زندگی می آموختم ولی او از من با آشناتر به آداب و رسوم بود.{{منبع}} | من فاطمه را تربيت میكردم وبه او آداب زندگی می آموختم ولی او از من با آشناتر به آداب و رسوم بود.{{منبع}} | ||
ام سلمه همواره در همراهی [[اهل بیت]] میکوشید. | ام سلمه همواره در همراهی [[اهلبیت(ع)|اهل بیت]] میکوشید. | ||
بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت [[پیامبر(ص)]] یکی از مدافعان [[اهل بیت]] به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه(س)]] در برابر انکار [[ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) دفاع کرد و در آن سال خود از عطاء محروم ماند.<ref>ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹ .</ref> | بنابر روایات، ام سلمه پس از رحلت [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] یکی از مدافعان [[اهلبیت(ع)|اهل بیت]] به شمار میرفت، چنانکه از [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] در برابر انکار [[ابوبکر بن ابیقحافه|ابوبکر]] نسبت به میراث پیامبر(ص) دفاع کرد و در آن سال خود از عطاء محروم ماند.<ref>ابن رستم طبری محمد، دلائل الامامة، ج۱، ص۳۹ .</ref> | ||
===جنگ جمل=== | ===جنگ جمل=== | ||
پس از [[قتل عثمان]] وقتی که [[طلحه]] و [[زبیر]] به [[مکه]] رفتند و [[عایشه]] را به جنگ با [[علی(ع)]] تشویق کردند. عایشه نیز قصد داشت ام سلمه را برای جنگ برانگیزد، اما وی آن را نپذیرفت و عایشه را نیز از این کار بر حذر داشت.<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۷۸، ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷وابن بابویه محمد، معانی الاخبار، ج۱، ص۳۵۷.</ref> | پس از [[ماجرای قتل عثمان|قتل عثمان]] وقتی که [[طلحة بن عبیدالله|طلحه]] و [[زبیر بن عوام|زبیر]] به [[مکه]] رفتند و [[عایشه]] را به جنگ با [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] تشویق کردند. عایشه نیز قصد داشت ام سلمه را برای جنگ برانگیزد، اما وی آن را نپذیرفت و عایشه را نیز از این کار بر حذر داشت.<ref> یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۷۸، ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج۱، ص۵۷ - ۵۸، ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۴، ص۳۱۶-۳۱۷وابن بابویه محمد، معانی الاخبار، ج۱، ص۳۵۷.</ref> | ||
سپس که از عایشه مأیوس شد، [[امام علی(ع)]] را از قصد اصحاب جمل آگاه کرد و پسرش [[عمر بن ابی سلمه]] را به خدمت آن حضرت فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) بعداً این پسر را والی [[بحرین]]، سپس والی [[فارس]] و بنابر قولی، والی [[حلوان]] و ماه و ماسبذان کرد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref> | سپس که از عایشه مأیوس شد، [[امام علی علیهالسلام|امام علی(ع)]] را از قصد اصحاب جمل آگاه کرد و پسرش [[عمر بن ابی سلمه]] را به خدمت آن حضرت فرستاد. امیرالمؤمنین(ع) بعداً این پسر را والی [[بحرین]]، سپس والی [[فارس]] و بنابر قولی، والی [[حلوان]] و ماه و ماسبذان کرد.<ref>بلاذری احمد، انساب الاشراف، ج۱، ص۴۳۰طبری، تاریخ، ج۴، ص۴۵۱-۴۵۲.</ref> | ||
===محبت به امام حسین(ع)=== | ===محبت به امام حسین(ع)=== | ||
محبت وی به اهلبیت تا بدانجا بود که تربیت [[امام حسین(ع)]] -در دوران کودکی- به ایشان محول شده بود<ref>ابن حمزه عبدالله، الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۳۳۰.</ref> وحتی در دوران [[یزید بن معاویه|یزید]] پس از شهادت حضرت امام حسین(ع)، به عزاداری پرداخت.<ref> ابن اثیر علی، اسد الغابة، ج۲، ص۲۲.</ref> | محبت وی به اهلبیت تا بدانجا بود که تربیت [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] -در دوران کودکی- به ایشان محول شده بود<ref>ابن حمزه عبدالله، الثاقب فی المناقب، ج۱، ص۳۳۰.</ref> وحتی در دوران [[یزید بن معاویه|یزید]] پس از شهادت حضرت امام حسین(ع)، به عزاداری پرداخت.<ref> ابن اثیر علی، اسد الغابة، ج۲، ص۲۲.</ref> | ||
====ام سلمه و [[واقعه کربلا]]==== | ====ام سلمه و [[واقعه کربلا]]==== | ||
امام حسین(ع) پیش از سفر به [[کربلا]]، علم و سلاح [[پیامبر(ص)]] و [[ودایع امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود.<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۰۹، اصول کافی، ج۱، ص۲۳۵، اثبات الهداة، ج۵، ص۲۱۶. .</ref> | امام حسین(ع) پیش از سفر به [[کربلا]]، علم و سلاح [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|پیامبر(ص)]] و [[ودایع امامت]] را به او سپرد تا از بین نرود.<ref>بحار الانوار، ج۲۶، ص۲۰۹، اصول کافی، ج۱، ص۲۳۵، اثبات الهداة، ج۵، ص۲۱۶. .</ref> | ||
طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را بهام سلمه داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به «[[حدیث قاروره]]» معروف است.<ref>برای آگاهی از روایتهای مختلف حدیث قاروره و خواب امّ سلمه در منابع شیعه و اهل سنت نگاه کنید به: ری شهری، الصحیح من مقتل سید الشهداء، ص۹۴۳ـ۹۴۸. .</ref> | طبق بعضی از نقلها پیامبر، مقداری از خاک کربلا را بهام سلمه داده بود و او نیز آن را در شیشهای نگهداری میکرد. حضرت فرموده بود هرگاه دیدی که این خاک، به خون تبدیل شد، بدان که فرزندم [[امام حسین|حسین]] کشته شده است. روزی ام سلمه در خواب، رسول خدا را با چهرهای غمگین و لباسی خاکآلود دید، که حضرت به او فرمود: از کربلا و از دفن شهدا میآیم. ناگهان از خواب برخاست، نگاه به آن شیشه کرد، خاک را خونین یافت، دانست که حسین(ع) شهید شده است. آنگاه شیون و زاری نمود و وقتی همسایهها آمدند، ماجرا را به آنان بیان کرد.<ref>بحار، ج۴۵، ص۸۹، ۲۲۷ و ۲۳۲، ج۴۴، ص۲۲۵، ۲۳۱، ۲۳۶ و ۲۳۹، اثبات الهداة، ج۵، ص۱۹۲، امالی صدوق، ص۱۲۰.</ref> این ماجرا در روایات، به «[[حدیث قاروره|حدیث قاروره]]» معروف است.<ref>برای آگاهی از روایتهای مختلف حدیث قاروره و خواب امّ سلمه در منابع شیعه و اهل سنت نگاه کنید به: ری شهری، الصحیح من مقتل سید الشهداء، ص۹۴۳ـ۹۴۸. .</ref> | ||
==مخالفت با معاویه== | ==مخالفت با معاویه== | ||
پس از [[صلح امام حسن(ع)]] با [[معاویه]]، ام سلمه به [[جابر بن عبدالله انصاری]] و برادرزادهاش توصیه کرد تا برای حفظ جانشان با [[ | پس از [[صلح امام حسن علیه السلام|صلح امام حسن(ع)]] با [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]]، ام سلمه به [[جابر بن عبدالله انصاری]] و برادرزادهاش توصیه کرد تا برای حفظ جانشان با [[معاویة بن ابیسفیان|معاویه]] [[بیعت]] کنند.<ref> بخاری محمد، التاریخ الصغیر، ج۱، ص۱۴۱وثقفی ابراهیم، الغارات، ج۱، ص۴۱۵والاختصاص، منسوب به شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۳-۱۱۶.</ref> اما وی در مقابل معاویه ساکت ننشست؛ او پس از دستور معاویه، مبنی بر [[لعن]] [[امام علی علیهالسلام|حضرت علی(ع)]] بر روی منبر، نامهای به معاویه نوشت و وی را سخت سرزنش کرد.<ref>ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۶۶وخطیب بغدادی احمد، تاریخ بغداد، ج۷، ص۴۰۱.</ref> | ||
==وفات == | ==وفات == | ||
[[پرونده:مرقد ام سلمه.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به ام سلمه در [[باب الصغیر]] [[سوریه]]]] | [[پرونده:مرقد ام سلمه.jpg|بندانگشتی|مرقد منسوب به ام سلمه در [[قبرستان بابالصغیر|باب الصغیر]] [[سوریه]]]] | ||
سال رحلت ام سلمه محل اختلاف است، چنانکه آن را از [[سال ۵۹ هجری قمری|۵۹]] تا [[سال ۶۲ قمری]] گفتهاند.<ref> واقدی محمد،المغازی، ج۱، ص۳۴۴وابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۴۱و ابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷وص۲۱ابن جوزی عبدالرحمان، صفة الصفوة، ج۲، ص۴۲.</ref> ولی به نظر میرسد که سال ۶۲ از بقیه نقلها درستتر است؛ زیرا بر اساس برخی نقلها او پس از [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]] نیز زنده بوده است.<ref>حرعاملی محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷.</ref> بدین ترتیب ام سلمه آخرین همسر [[حضرت محمد(ص)]] است که از دنیا رفته است. | سال رحلت ام سلمه محل اختلاف است، چنانکه آن را از [[سال ۵۹ هجری قمری|۵۹]] تا [[سال ۶۲ هجری قمری|سال ۶۲ قمری]] گفتهاند.<ref> واقدی محمد،المغازی، ج۱، ص۳۴۴وابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۴، ص۳۴۱و ابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷وص۲۱ابن جوزی عبدالرحمان، صفة الصفوة، ج۲، ص۴۲.</ref> ولی به نظر میرسد که سال ۶۲ از بقیه نقلها درستتر است؛ زیرا بر اساس برخی نقلها او پس از [[شهادت]] [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] نیز زنده بوده است.<ref>حرعاملی محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۷.</ref> بدین ترتیب ام سلمه آخرین همسر [[حضرت محمد صلی الله علیه و آله|حضرت محمد(ص)]] است که از دنیا رفته است. | ||
درباره سن ام سلمه، از پسرش عمر نقل شده که وی هنگام مرگ ۸۴ سال داشته است.<ref>ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۲.</ref> مقبره ام سلمه در [[بقیع]] در کنار بزرگان صدر اسلام است.<ref>ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹وابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱.</ref> | درباره سن ام سلمه، از پسرش عمر نقل شده که وی هنگام مرگ ۸۴ سال داشته است.<ref>ابن سعد محمد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۹۶وذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۲.</ref> مقبره ام سلمه در [[بقیع]] در کنار بزرگان صدر اسلام است.<ref>ذهبی محمد، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۲۰۹وابن عبدالبر یوسف، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۴، ص۱۹۲۱.</ref> | ||
قبری در [[قبرستان باب الصغیر]] به وی منسوب است.<ref>[http://elib.anhar.ir/pageview.asp?ID=37648 قائدان، اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق]، کتابخانه الکترونیکی انهار.</ref> | قبری در [[قبرستان بابالصغیر|قبرستان باب الصغیر]] به وی منسوب است.<ref>[http://elib.anhar.ir/pageview.asp?ID=37648 قائدان، اماکن سیاحتی و زیارتی دمشق]، کتابخانه الکترونیکی انهار.</ref> | ||
==مسند ام سلمه == | ==مسند ام سلمه == | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
#شأن نزول [[آیه تطهیر]]؛<ref>احزاب(۲۲): آیه۳۳.</ref> | #شأن نزول [[آیه تطهیر]]؛<ref>احزاب(۲۲): آیه۳۳.</ref> | ||
#[[حدیث کساء]]؛<ref> کتاب سلیم بن قیس، به کوشش علوی حسنی نجفی، ج۱، ص۵۹ -۶۰و احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۲-۲۹۶-۲۹۸وطبرانی سلیمان، المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۶-۴۹،حاکم نیشابوری محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۶.</ref> | #[[حدیث کساء]]؛<ref> کتاب سلیم بن قیس، به کوشش علوی حسنی نجفی، ج۱، ص۵۹ -۶۰و احمد بن حنبل، مسند، ج۶، ص۲۹۲-۲۹۶-۲۹۸وطبرانی سلیمان، المعجم الکبیر، ج۳، ص۴۶-۴۹،حاکم نیشابوری محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۴۶.</ref> | ||
#روایت نبوی درباره وقایع [[کربلا]] و [[شهادت]] [[امام حسین(ع)]].<ref>خصیبی حسین، الهدایة الکبری، ج۱، ص۲۰۳- ۲۰۴،مسعودی علی،اثبات الوصیة، ج۱، ص۱۴۱، قم، ۱۴۰۴ق.ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۸۳یعقوبی احمد، تاریخ، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref> | #روایت نبوی درباره وقایع [[کربلا]] و [[شهادت]] [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]].<ref>خصیبی حسین، الهدایة الکبری، ج۱، ص۲۰۳- ۲۰۴،مسعودی علی،اثبات الوصیة، ج۱، ص۱۴۱، قم، ۱۴۰۴ق.ابن عبدربه احمد، العقد الفرید، ج۴، ص۳۸۳یعقوبی احمد، تاریخ، ج۲، ص۱۸۲-۱۸۳.</ref> | ||
ام سلمه همچنین از [[ | ام سلمه همچنین از [[عبدالله بن عبدالاسد|ابوسلمة بن عبدالاسد]] و [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|حضرت فاطمه(س)]] حدیث روایت کرده است و گروهی از او حدیث شنیده و نقل کردهاند، که نام آنان در منابع آمده است.<ref>ابن حجر عسقلانی احمد، تهذیب التهذیب، ج۱۲، ص۴۵۶وحکیمی محمدرضا، اعیان النساء، ج۱، ص۶۲۷ - ۶۲۸ابن عساکر عبدالرحمان، کتاب الاربعین فی مناقب امهات المؤمنین، ج۱، ص۷۱وص۷۴،وص۱۰۴.</ref> | ||
===توثیق ام سلمه=== | ===توثیق ام سلمه=== | ||
وقتی [[امام حسین(ع)]] از [[مدینه]] به قصد [[مکه]] خارج شدند، [[ودایع امامت]] را به ام سلمه سپردند، پس از بازگشت [[امام سجاد(ع)]] از سفر کربلا، ام سلمه کتابهای علم [[امیرالمؤمنین(ع)]] و ذخایر نبوت و خصایص امامت را که نزد او به امانت گذاشته بود را به آن حضرت سپرد و از اینجا میتوان به [[وثاقت]] او نزد ائمه پی برد و نیازی به توثیق دیگری در مورد او نیست.<ref>حرعاملی محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳.</ref> | وقتی [[امام حسین علیهالسلام|امام حسین(ع)]] از [[مدینه]] به قصد [[مکه]] خارج شدند، [[ودایع امامت]] را به ام سلمه سپردند، پس از بازگشت [[امام سجاد علیهالسلام|امام سجاد(ع)]] از سفر کربلا، ام سلمه کتابهای علم [[امام علی علیهالسلام|امیرالمؤمنین(ع)]] و ذخایر نبوت و خصایص امامت را که نزد او به امانت گذاشته بود را به آن حضرت سپرد و از اینجا میتوان به [[ثقه|وثاقت]] او نزد ائمه پی برد و نیازی به توثیق دیگری در مورد او نیست.<ref>حرعاملی محمد، وسائل الشیعة، ج۲۰، ص۱۴۳.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== |