پرش به محتوا

محمدامین استرآبادی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Baqer h
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۳: خط ۴۳:
| پانویس =
| پانویس =
}}
}}
'''محمدامین بن محمد شریف''' (درگذشت۱۰۳۶ق)، معروف به '''اَمین اِستَرآبادی ''' از علمای نامدار امامی و بنیان‌گذار گرایش [[اخباری گری]] است. وی سعی داشت که در محافل [[امامیه]]، [[اجتهاد]] اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد تا با رجوع به [[حدیث|روایات]]، مذهب گذشتگان را احیا کند. در سراسر کتاب [[الفوائد المدنیة]]، برخورد انتقادی استرآبادی با روش [[اجتهاد|اجتهادی]] [[محقق کرکی]] و گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود.


'''محمدامین بن محمد شریف''' (درگذشت۱۰۳۶ق)، معروف به '''اَمین اِستَرآبادی ''' از علمای نامدار امامی و بنیان‌گذار گرایش [[اخباری گری]] است. وی سعی داشت که در محافل [[امامیه]]، [[اجتهاد]] اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد و قصد داشت با رجوع به [[حدیث|روایات]]، مذهب گذشتگان را احیا کند. در سراسر کتاب [[الفوائد المدنیة|الفوائد]]، برخورد انتقادی امین استرابادی با روش [[اجتهاد|اجتهادی]] [[محقق کرکی]] و‌ گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود.
او مخاطب اصلی [[قرآن]] را [[اهل بیت|معصومین(ع)]] دانسته و استنباط احکام نظری از آیات قرآنی که چند احتمال دارند را مختص ایشان می‌دانست. از منظر او همه احادیث [[کتب اربعه]] صحیح هستند.
 
او مخاطب اصلی [[قرآن]] را [[اهل بیت|معصومین(ع)]] دانسته و استنباط احکام نظری از آیات قرآنی که متحمل وجوه متعدد است را مختص ایشان می‌دانست. از منظر او همه احادیث [[کتب اربعه]] صحیح هستند.


==دوران تحصیل==
==دوران تحصیل==
از آغاز زندگی او اطلاعی در دست نیست، ولی می‌دانیم که مدتی از دوره جوانی خویش را در [[شیراز]] سپری کرده، نزد شاه [[تقی الدین محمد نسابه]] مدت ۴ سال دانش اندوخته و از [[علوم عقلی]] بهره گرفته است.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۳۳.</ref> وی گویا سپس به [[نجف]] رفته و از [[سیدمحمد عاملی]] که از او به عنوان نخستین استاد خود در [[حدیث]] و [[علم رجال|رجال]] نام برده، به فراگیری علوم نقلی پرداخته است.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۳۳.</ref> او در نجف از محضر شیح حسن [[صاحب معالم]] نیز استفاده علمی برده و از او اجازه‌ای نیز دریافت داشته است.<ref>خوانساری، ج۱، ص۳۰۹؛ نوری، ج۳، ص۴۱۲؛ قس: امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۸۵.</ref>
از آغاز زندگی او اطلاعی در دست نیست، ولی می‌دانیم که مدتی از دوره جوانی خویش را در [[شیراز]] سپری کرده، نزد شاه [[تقی الدین محمد نسابه]] مدت ۴ سال دانش اندوخته و از [[علوم عقلی]] بهره گرفته است.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۳۳.</ref> وی گویا سپس به [[نجف]] رفته و از [[سیدمحمد عاملی]] که از او به عنوان نخستین استاد خود در [[حدیث]] و [[علم رجال|رجال]] نام برده، به فراگیری علوم نقلی پرداخته است.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۳۳.</ref> او در نجف از محضر شیح حسن [[صاحب معالم]] نیز استفاده علمی برده و از او اجازه‌ای نیز دریافت داشته است.<ref>خوانساری، ج۱، ص۳۰۹؛ نوری، ج۳، ص۴۱۲؛ قس: امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۸۵.</ref>


از عبارتی که در کتاب الفوائد امین استرابادی<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۲۷۸.</ref> آمده، چنین برمی‌آید که او ظاهراً در نوبت دوم اقامتش در شیراز (از حدود سال ۱۰۱۰ق /۱۶۰۱م) به [[مکه]] رفته و مدتی در آنجا اقامت نموده است.<ref>علی خان مدنی، سلافه العصر، ص۴۹۱.</ref> البته سال ورود او به مکه روشن نیست، ولی ظاهراً زودتر از ۱۰۱۴ق نبوده است، زیرا نسخه‌ای از آثارش در همین سال در شیراز کتابت شده است.<ref>آستان...، ص۴۹۰.</ref>
از عبارتی که در کتاب الفوائد امین استرابادی<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۲۷۸.</ref> آمده، چنین برمی‌آید که او ظاهراً در نوبت دوم اقامتش در شیراز (از حدود سال ۱۰۱۰ق /۱۶۰۱م) به [[مکه]] رفته و مدتی در آنجا اقامت نموده است.<ref>علی خان مدنی، سلافه العصر، ص۴۹۱.</ref> سال ورود او به مکه روشن نیست، ولی ظاهراً زودتر از ۱۰۱۴ق نبوده است، زیرا نسخه‌ای از آثارش در همین سال در شیراز کتابت شده است.<ref>آستان...، ص۴۹۰.</ref>


آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، [[میرزا محمد استرآبادی|میرزا محمد اِستَرآبادی]]، عالم مقیم مکه بوده و او در آنجا از اوایل سال ۱۰۱۵ق تا حدود ۱۰ سال نزد وی دانش آموخته است.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۷، ۱۸۵.</ref>
آخرین استاد وی در فقه و حدیث و رجال، [[میرزا محمد استرآبادی|میرزا محمد اِستَرآبادی]]، عالم مقیم مکه بوده و او در آنجا از اوایل سال ۱۰۱۵ق تا حدود ۱۰ سال نزد وی دانش آموخته است.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدینه، ص۱۷، ۱۸۵.</ref>


==شاگردان==
==شاگردان==
از شاگردان وی در مکه، زین العابدین بن نورالدین علی کاشانی (م.۱۰۴۰ق.)<ref>http://news.hajj.ir/99/3326 ؛ نقل از: طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۲۳۸؛ الذریعه، ج۲۱، ص۳۶۲-۳۶۳</ref> و حسین ظهیری عاملی هستند و رسالة فی السؤال عن بعض المسائل المعضلة من الاصلیة و الفرعیه حاصل مباحثات ظهیری و استادش استرآبادی است.<ref>http://news.hajj.ir/99/3326 ؛ نقل از: طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۱۷۴</ref>ملا محسن فیض کاشانی نیز مدتی در مکه از استرآبادی دانش آموخته است.<ref>http://news.hajj.ir/99/3326 ؛ نقل از: الحق المبین، ص۱۲</ref>
از شاگردان وی در مکه، زین العابدین بن نورالدین علی کاشانی (م.۱۰۴۰ق)<ref>http://news.hajj.ir/99/3326 ؛ نقل از: طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۲۳۸؛ الذریعه، ج۲۱، ص۳۶۲-۳۶۳</ref> و حسین ظهیری عاملی هستند و ''رسالة فی السؤال عن بعض المسائل المعضلة من الاصلیة و الفرعیه'' حاصل مباحثات ظهیری و استادش استرآبادی است.<ref>http://news.hajj.ir/99/3326 ؛ نقل از: طبقات اعلام الشیعه، ج۵، ص۱۷۴</ref>ملا محسن [[فیض کاشانی]] نیز مدتی در مکه از استرآبادی دانش آموخته است.<ref>http://news.hajj.ir/99/3326 ؛ نقل از: الحق المبین، ص۱۲</ref>


==سابقه اخباریگری==
==سابقه اخباریگری==
طریقه‌ای که امین استرابادی بنیان نهاد، در سنت [[فقه|فقهی]] – [[کلام|کلامی]] [[امامیه|امامیان]] بی‌سابقه نبود و او خود نیز سعی داشت تا خویش را دنباله رو شیوه [[کلینی]] و صدوقین ([[علی‌ بن حسین بن موسی بن بابویه|ابن بابویه]] و [[شیخ صدوق]]) از قدمای اصحاب حدیث امامیه قلمداد نماید.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۴۰.</ref> البته این ادعا از سوی مخالفان او پذیرفته نشده است. <ref>کاظمی، کشف القناع، ص۲۰۷؛ نیز بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۱۷- ۱۸.</ref> بی‌تردید پیش از امین اِستَرآبادی فکر [[اخباری|اخباریگری]] وجود داشت، اما این طریقه به گونه‌ای که امین استرابادی بنیان نهاد، ویژه خود اوست.
طریقه‌ای که امین استرابادی بنیان نهاد، در سنت [[فقه|فقهی]] – [[کلام|کلامی]] [[امامیه|امامیان]] بی‌سابقه نبود و او خود نیز سعی داشت تا خویش را دنباله رو شیوه [[کلینی]] و صدوقین ([[علی‌ بن حسین بن موسی بن بابویه|ابن بابویه]] و [[شیخ صدوق]]) از قدمای اصحاب حدیث امامیه قلمداد نماید.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۴۰.</ref> این ادعا از سوی مخالفان او پذیرفته نشده است. <ref>کاظمی، کشف القناع، ص۲۰۷؛ نیز بحرانی، لؤلؤة البحرین، ص۱۷- ۱۸.</ref> بی‌تردید پیش از امین اِستَرآبادی فکر [[اخباری|اخباریگری]] وجود داشت، اما این طریقه به گونه‌ای که امین استرابادی بنیان نهاد، ویژه خود اوست.


==مقابله با اصولیون==
==مقابله با اصولیون==
امین اِستَرآبادی سعی داشت که در محافل [[امامیه]]، [[اجتهاد]] اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح سازد و می‌خواست با رجوع به اخبار، مذهب سلف را احیا کند.
امین اِستَرآبادی سعی داشت که در محافل [[امامیه]]، [[اجتهاد]] اصولیان را به عنوان یک خطر مطرح ساخته و با رجوع به اخبار، مذهب سلف را احیا کند.


درباره زمینه‌های ظهور افکار امین استرابادی، این نکته مسلم است که فضای فکر دینی [[صفویه|عصر صفوی]] و نقش عالمانی همچون [[محقق کرکی]] و روش اجتهادی ایشان در این باره مؤثر بوده است. به هر حال، در سراسر کتاب الفوائد، برخورد انتقادی امین اِستَرآبادی با روش اجتهادی محقق کرکی و‌ گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، صص۴۹، ۹۲، ۱۹۳-۱۹۴، جاهای مختلف.</ref>
درباره زمینه‌های ظهور افکار امین استرابادی، این نکته مسلم است که فضای فکر دینی [[صفویه|عصر صفوی]] و نقش عالمانی همچون [[محقق کرکی]] و روش اجتهادی ایشان در این باره مؤثر بوده است. به هر حال، در سراسر کتاب الفوائد، برخورد انتقادی امین اِستَرآبادی با روش اجتهادی محقق کرکی و‌ گاه به طور کلی اصولیان دیده می‌شود.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، صص۴۹، ۹۲، ۱۹۳-۱۹۴، جاهای مختلف.</ref>
خط ۷۶: خط ۷۵:
امین اِستَرآبادی درباره [[سنت|سنت نبوی]] نیز معتقد است که استنباط احکام نظری از آن، بدون تفحص از احوال سنت و [[ناسخ و منسوخ]] آن جایز نیست و این تفحص، تنها به واسطه رجوع به اهل بیت(ع) ممکن خواهد بود.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۱۳۶.</ref>
امین اِستَرآبادی درباره [[سنت|سنت نبوی]] نیز معتقد است که استنباط احکام نظری از آن، بدون تفحص از احوال سنت و [[ناسخ و منسوخ]] آن جایز نیست و این تفحص، تنها به واسطه رجوع به اهل بیت(ع) ممکن خواهد بود.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۱۳۶.</ref>


در واقع امین استرابادی نظریه خویش درباره شریعت را بر دو پایه استوار کرده است: یکی کمال شریعت در کتاب و سنت و دیگر اعتقاد به اینکه کلید معرفت شریعت، رجوع به علم امام معصوم است که وارث [[پیامبراکرم(ص)]] به شمار می‌رود.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۴۴- ۴۵، ۴۷، ۵۲ -۵۳.</ref>
در واقع امین استرابادی نظریه خویش درباره شریعت را بر دو پایه استوار کرده است: یکی کمال شریعت در کتاب و سنت و دیگر اعتقاد به اینکه کلید معرفت شریعت، رجوع به علم امام معصوم است که وارث [[پیامبر اکرم(ص)]] به شمار می‌رود.<ref>امین استرابادی، الفوائد المدنیه، ص۴۴- ۴۵، ۴۷، ۵۲ -۵۳.</ref>


===حدیث===
===حدیث===
خط ۸۶: خط ۸۵:


==آثار==
==آثار==
تنها اثر انتشار یافته امین استرابادی، الفوائد المدنیه فی الرد علی من قال بالاجتهاد و التقلید فی نفس الاحکام الالهیه است که به خصوص معرف مبانی فکری او در رد بر شیوه فقهی اصولیان است.<ref>برای حواشی و ردیه‌ها، نک: آقابزرگ، الذریعه، ج۵، ص۷۴، ج۶، ص۱۶۸، ج۱۰، ص۱۸۶.</ref>
{{همچنین ببینید|الفوائد المدنیه (کتاب)}}
تنها اثر انتشار یافته امین استرابادی، ''الفوائد المدنیه فی الرد علی من قال بالاجتهاد و التقلید فی نفس الاحکام الالهیه'' است که در خصوص معرفی مبانی فکری او در رد شیوه فقهی اصولیان است.<ref>برای حواشی و ردیه‌ها، نک: آقابزرگ، الذریعه، ج۵، ص۷۴، ج۶، ص۱۶۸، ج۱۰، ص۱۸۶.</ref>


از میان آثار خطی، مهم‌ترین نوشته‌های او عبارتند از:
از میان آثار خطی، مهم‌ترین نوشته‌های او عبارتند از:
# شرح [[الاستبصار]]، یا الفوائد المکیه، که شرحی است ناتمام بر استبصار [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] و مقدمه آن مباحثی در علم حدیث و [[درایه]] را در بردارد.<ref>برای نسخه خطی، نک: مرعشی، ج۱۲، ص۱۷۰.</ref> او حواشی و تعلیقاتی نیز بر الاستبصار داشته است.<ref>افندی، تعلیقه امل الامل، ص۲۴۷.</ref>
# شرح [[الاستبصار]]، یا الفوائد المکیه، که شرحی است ناتمام بر استبصار [[شیخ طوسی|شیخ طوسی]] و مقدمه آن مباحثی در علم حدیث و [[درایه]] را در بردارد.<ref>برای نسخه خطی، نک: مرعشی، ج۱۲، ص۱۷۰.</ref> او حواشی و تعلیقاتی نیز بر الاستبصار داشته است.<ref>افندی، تعلیقه امل الامل، ص۲۴۷.</ref>
# شرح [[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]، شرحی ناتمام بر تهذیب شیخ طوسی <ref>حر عاملی، امل الامل،؛ برای نسخه‌ها، نک: مرعشی، ج۱۰، ص۱۷۴، ج۱۲، ص۱۷۱.</ref> حواشی وی بر تهذیب و [[استبصار]] را مؤلفی در ۱۱۳۳ق در مجموعه‌ای با عنوان جامع الحواشی گرد آورده است.<ref>آقابزرگ، ج۵، ص۵۱.</ref>
# شرح [[تهذیب الاحکام|تهذیب الاحکام]]، شرحی ناتمام بر تهذیب شیخ طوسی <ref>حر عاملی، امل الامل،؛ برای نسخه‌ها، نک: مرعشی، ج۱۰، ص۱۷۴، ج۱۲، ص۱۷۱.</ref> حواشی وی بر تهذیب و [[استبصار]] را مؤلفی در ۱۱۳۳ق در مجموعه‌ای با عنوان جامع الحواشی گرد آورده است.<ref>آقابزرگ، ج۵، ص۵۱.</ref>
# حاشیه بر [[الکافی|الکافی]] [[کلینی|کلینی]]، که [[فاضل قزوینی]] آن را جمع آوری کرده است.<ref>افندی، همانجا؛ برای نسخه، نک: مرعشی، ج۱۲، ص۱۶۳؛ برای اثری دیگر با عنوان شرح اصول الکافی، نک: امین استرابادی، ص۴؛ حر عاملی، همانجا.</ref>
# حاشیه بر [[الکافی|کافی]] [[کلینی|کلینی]]، که [[فاضل قزوینی]] آن را جمع آوری کرده است.<ref>افندی، همانجا؛ برای نسخه، نک: مرعشی، ج۱۲، ص۱۶۳؛ برای اثری دیگر با عنوان شرح اصول الکافی، نک: امین استرابادی، ص۴؛ حر عاملی، همانجا.</ref>
# دانشنامه شاهی، رساله‌ای است به فارسی که در آن از مباحث کلامی و غیر آن سخن رفته و آن را به نام [[سلطان محمد قطب شاه دکنی]] نوشته بوده است. امین استرابادی این کتاب را در [[مکه]] و پس از تحریر اول یا دوم الفوائد المدنیه به نگارش آورده است.<ref>دبستان مذاهب، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۹؛ آقابزرگ، ج۸، ص۴۶؛ برای برخی نسخ، نک: شورا، ج۱۰، ص۶۲۳؛ ملک، ج۹، ص۱۳۸؛ آستان، ص۲۴۳؛ مرکزی، ج۱۴، ص۳۶۱۸؛ منزوی، ج۱، ص۶۶۴.</ref> کلبرگ برپایه اهدای کتاب، احتمال داده است که شاید استرابادی چند سالی را در [[هند]] گذرانیده باشد.<ref> ص۸۴۵.</ref>
# دانشنامه شاهی، رساله‌ای است به فارسی که در آن از مباحث کلامی و غیر آن سخن رفته و آن را به نام [[سلطان محمد قطب شاه دکنی]] نوشته بوده است. امین استرابادی این کتاب را در [[مکه]] و پس از تحریر اول یا دوم الفوائد المدنیه به نگارش آورده است.<ref>دبستان مذاهب، ج۱، ص۲۴۷-۲۴۹؛ آقابزرگ، ج۸، ص۴۶؛ برای برخی نسخ، نک: شورا، ج۱۰، ص۶۲۳؛ ملک، ج۹، ص۱۳۸؛ آستان، ص۲۴۳؛ مرکزی، ج۱۴، ص۳۶۱۸؛ منزوی، ج۱، ص۶۶۴.</ref> کلبرگ برپایه اهدای کتاب، احتمال داده است که شاید استرابادی چند سالی را در [[هند]] گذرانیده باشد.<ref> ص۸۴۵.</ref>


خط ۱۰۲: خط ۱۰۲:


==وفات==
==وفات==
امین استرابادی به گفته [[سید علی خان مدنی]] در ۱۰۳۶ق درگذشت.<ref>علی خان مدنی، سلافه العصر، ص۲۹۱؛ قس: بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۱۱۹، که سال ۱۰۳۳ق را آورده است.</ref> و پیکرش را در کنار مقابر [[عبدالمطلب]] و [[ابوطالب]] در [[مکه]] به خاک سپردند.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۴۱۲.</ref>
امین استرابادی به گفته [[سید علی خان مدنی]] در ۱۰۳۶ق درگذشت<ref>علی خان مدنی، سلافه العصر، ص۲۹۱؛ قس: بحرانی، لؤلؤه البحرین، ص۱۱۹، که سال ۱۰۳۳ق را آورده است.</ref> و پیکرش را در کنار مقابر [[عبدالمطلب]] و [[ابوطالب]] در [[مکه]] به خاک سپردند.<ref>نوری، مستدرک الوسائل، ج۳، ص۴۱۲.</ref>


== پانویس ==
== پانویس ==
کاربر ناشناس