کاربر ناشناس
اوس و خزرج: تفاوت میان نسخهها
جز
←پانویس
imported>Smnazem بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>Aghaie جز (←پانویس) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
==نسب== | ==نسب== | ||
نسب اوس و خزرج به قبیله بزرگ یمانی [[ازد]] میرسید و بیشتر نسب نگاران و مورخان سدههای نخستین هجری به سلسله نسب این دو تیره از طریق بنومازن بن ازد اشاره كردهاند.<ref>مثلاً نك: كلبی، جمهره...، | نسب اوس و خزرج به قبیله بزرگ یمانی [[ازد]] میرسید و بیشتر نسب نگاران و مورخان سدههای نخستین هجری به سلسله نسب این دو تیره از طریق بنومازن بن ازد اشاره كردهاند.<ref>مثلاً نك: كلبی، جمهره...، ص۶۲۱؛ خلیفه، الطبقات، ج۱، ص۱۷۵؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۲.</ref> | ||
نیای بزرگ دو تیره، عمروبن عامر مشهور به مُزَیقیاست و اوس و خزرج دو پسر حارثه بن ثعلبه بن عمروبن عامر بودهاند. نسب این دو، از طریق مادر كه قیله بنت كاهل نام داشت، به قبیله [[بنی قضاعه]] میرسید.<ref>نك: كلبی، همانجا، نسب...، | نیای بزرگ دو تیره، عمروبن عامر مشهور به مُزَیقیاست و اوس و خزرج دو پسر حارثه بن ثعلبه بن عمروبن عامر بودهاند. نسب این دو، از طریق مادر كه قیله بنت كاهل نام داشت، به قبیله [[بنی قضاعه]] میرسید.<ref>نك: كلبی، همانجا، نسب...، ج۱، صص۳۶۳-۳۶۴؛ ابن قتیبه، المعارف، ص۱۰۹؛ ابن حزم، جمهره انساب العرب، ص۳۳۱</ref> و بدین سبب، اوس و خزرج خود را بنی قیله نیز میخواندهاند <ref>علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۳۳.</ref> | ||
عنوان اوس مختصر شده «اوس مناه» است كه وابستگی و نسبت ایشان را به یكی از [[بت |بُتان]] مشهور [[دوره جاهلی]] نشان میدهد.<ref>علی، | عنوان اوس مختصر شده «اوس مناه» است كه وابستگی و نسبت ایشان را به یكی از [[بت |بُتان]] مشهور [[دوره جاهلی]] نشان میدهد.<ref>علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۳۵؛ درباره اعتقاد خاص اوس و خزرج به این بُت، نك: كلبی، الاصنام، صص۱۳-۱۴، ۲۷</ref> خزرج را به معنای باد تند یا نسیم جنوب آوردهاند.<ref>ابن منظور،لسان، ذیل خزرج</ref> | ||
==تاریخ اقامت اوس و خزرج در شهر یثرب== | ==تاریخ اقامت اوس و خزرج در شهر یثرب== | ||
تاریخ اقامت اوس و خزرج در شهر یثرب، با پراكندگی قوم ازد - كه در نواحی [[یمن]] سكنی داشتند - در مناطق گوناگون شبه جزیره و پارهای | تاریخ اقامت اوس و خزرج در شهر یثرب، با پراكندگی قوم ازد - كه در نواحی [[یمن]] سكنی داشتند - در مناطق گوناگون شبه جزیره و پارهای سرزمینهای اطراف آن پیوندی نزدیك دارد. | ||
شایعترین روایات در مآخذ كهن حاكی از آن است كه مهاجرت گروهیِ «ازدیان» از یمن، به سبب ویرانی [[سدّ مأرب]] بر اثر سیل بوده است،<ref>ابن رسته، | شایعترین روایات در مآخذ كهن حاكی از آن است كه مهاجرت گروهیِ «ازدیان» از یمن، به سبب ویرانی [[سدّ مأرب]] بر اثر سیل بوده است،<ref>ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۷، صص۶۲ -۶۳؛ یعقوبی، تاریخ، ج۱، ص۲۰۳.</ref> اما درباره سبب اصلی مهاجرت ایشان و تاریخ وقوع آن میان محققان معاصر، اتفاق نظری وجود ندارد.<ref>مثلاً نك: مهران، تاریخ العرب القدیم، صص۴۵۵- ۴۵۸؛ شریف، مكه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، صص۳۱۳-۳۱۶؛ ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب، ص۶۳</ref> از بعضی روایت های دیگر چنین برمیآید كه اوس و خزرج، پیش از ویرانی سد به یثرب مهاجرت كردند.<ref> ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب، ص۵۲</ref> | ||
[[پرونده:مارب.jpg|بندانگشتی|مأرب]] | [[پرونده:مارب.jpg|بندانگشتی|مأرب]] | ||
محققان گفتهاند، هجرتِ ازدیان از یمن یكباره اتفاق نیفتاد.<ref>شریف، | محققان گفتهاند، هجرتِ ازدیان از یمن یكباره اتفاق نیفتاد.<ref>شریف، مكه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، ص۳۱۵</ref> بعدها، دستههایی از این مهاجران در شمال [[جزیره العرب]] و در جوار سرزمین [[شام]] دولت كوچك [[غسانی]]، و دستههایی دیگر در بخش هایی از [[عراق]] فعلی ([[حیره]]) دولت [[آل منذر]] یا [[لخمیان]] را تشكیل دادند و هر یك، دست نشانده یكی از دو دولت بزرگ وقت، یعنی[[ایران]] و [[روم]] بودند. | ||
به احتمال بسیار، پس از برپایی این | به احتمال بسیار، پس از برپایی این دولتها، هجرت اقوام ازد، از آن جمله اوس و خزرج یا اجداد ایشان، به جاهایی از جزیرهالعرب فزونی گرفت. به گفته برخی محققان، شاید هجرت اوس و خزرج دیرتر از دیگر اقوام ازدی و احتمالاً در اواخر سده ۴م انجام شده باشد.<ref>شریف، مكه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، ص۳۱۴-۳۱۶</ref> این قوم، یثرب را برای اقامت برگزید كه از حیث شرایط اقلیمی برای كشاورزی مناسب به نظر میرسید. | ||
چون این دسته از ازدیان به یثرب رسیدند و در آنجا سكنی گزیدند، گروهی از [[یهود|یهودیان]] در شهر به سر میبردند و اداره آنجا از حیث سیاسی و اقتصادی یكسره به دست ایشان بود.<ref>ابن رسته، | چون این دسته از ازدیان به یثرب رسیدند و در آنجا سكنی گزیدند، گروهی از [[یهود|یهودیان]] در شهر به سر میبردند و اداره آنجا از حیث سیاسی و اقتصادی یكسره به دست ایشان بود.<ref>ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۷، ص۶۲؛ نیز نك: بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۷</ref> | ||
==روابط میان یهودیان و اوس و خزرج== | ==روابط میان یهودیان و اوس و خزرج== | ||
روابط میان یهودیان و اوس و خزرج، نخست بر مبنای همكاری، به ویژه در كشاورزی شكل گرفت، اما اندك اندك با فزونی یافتن شمار مهاجران، تسلط یهودیان رو به كاهش نهاد. بعید نیست از همین دوران، با تشكیل بطون و شاخههای گوناگون، روند جدایی دو تیره از یكدیگر آغاز شده باشد. | روابط میان یهودیان و اوس و خزرج، نخست بر مبنای همكاری، به ویژه در كشاورزی شكل گرفت، اما اندك اندك با فزونی یافتن شمار مهاجران، تسلط یهودیان رو به كاهش نهاد. بعید نیست از همین دوران، با تشكیل بطون و شاخههای گوناگون، روند جدایی دو تیره از یكدیگر آغاز شده باشد. | ||
تسلط اوس و خزرج بر یثرب، موجب پدیده دیگری شد كه در تعلق این شهر به حوزه دو حكومت دست نشانده غسانی و لخمی ارتباط دارد. طبق یك روایت، یهودیان به عامل دولت [[ساسانی]] [[خراج]] و مالیات می پرداختند و از سوی ایشان، حكمرانی یثرب به یهودیان سپرده شده بود.<ref>ابن رسته، | تسلط اوس و خزرج بر یثرب، موجب پدیده دیگری شد كه در تعلق این شهر به حوزه دو حكومت دست نشانده غسانی و لخمی ارتباط دارد. طبق یك روایت، یهودیان به عامل دولت [[ساسانی]] [[خراج]] و مالیات می پرداختند و از سوی ایشان، حكمرانی یثرب به یهودیان سپرده شده بود.<ref>ابن رسته، الاعلاق النفیسه، ج۷، ص۶۴.</ref> | ||
بنابر روایت دیگری، اوس و خزرج پس از آنكه از ستم فرماندار یهودی شهر به ستوه آمدند، از غسانیان یاری طلبیدند. مالك بن عجلان از بنی غسان به یاری ایشان آمد و از آن پس دوره سیادت اوس و خزرج بر یثرب آغاز شد.<ref>نك: سمهودی، | بنابر روایت دیگری، اوس و خزرج پس از آنكه از ستم فرماندار یهودی شهر به ستوه آمدند، از غسانیان یاری طلبیدند. مالك بن عجلان از بنی غسان به یاری ایشان آمد و از آن پس دوره سیادت اوس و خزرج بر یثرب آغاز شد.<ref>نك: سمهودی، وفاء الوفاء، ج۱، صص۱۷۸ بب؛ قس: مهران، تاریخ العرب القدیم، صص۴۶۲-۴۶۴</ref> | ||
به هر حال، براساس پارهای نشانهها، اوس و خزرج خود را به [[غسانیان]] - كه مانند آنها به ازد نسب میبردند - نزدیكتر احساس میكردند.<ref>برای تفصیل، نك: علی، | به هر حال، براساس پارهای نشانهها، اوس و خزرج خود را به [[غسانیان]] - كه مانند آنها به ازد نسب میبردند - نزدیكتر احساس میكردند.<ref>برای تفصیل، نك: علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۳، ص۳۹۱.</ref> و اگر هم تا اواسط سده ۶م - چنانكه برخی محققان حدس زدهاند<ref>نك: كستر، ۱۱-۱۴؛ علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، صص۱۲۹-۱۳۰.</ref> - كارگزاران دولت ساسانی توسط یهودیان بر یثرب تسلط داشتند، از همین زمان، با ورود اوس و خزرج به یثرب، اوضاع به نفع غسانیان میبایست دگرگون شده باشد و در این زمینه روایتهایی نیز در دست است.<ref>نك: ابن حبیب، «اسماء المغتالین»، صص۱۳۶- ۱۳۷؛ نیز نك: علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۲، ص۵۷۸، ج۴، ص۱۳۴؛ ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب، صص۵۹ -۶۱</ref> | ||
==روابط اوس با خزرج== | ==روابط اوس با خزرج== | ||
در مدتی كه اوس و خزرج بر یثرب تسلط داشتند، از چگونگی اداره شهر اطلاع دقیقی در دست نیست، به ویژه آنكه میان دو تیره چنان رقابتی درگرفت كه به جنگها و نزاعهای خونین و دراز مدت منتهی شد و یهودیان بیگمان در افروختن آتش فتنه میان دو تیره نقش فعال داشتند.<ref>مهران، | در مدتی كه اوس و خزرج بر یثرب تسلط داشتند، از چگونگی اداره شهر اطلاع دقیقی در دست نیست، به ویژه آنكه میان دو تیره چنان رقابتی درگرفت كه به جنگها و نزاعهای خونین و دراز مدت منتهی شد و یهودیان بیگمان در افروختن آتش فتنه میان دو تیره نقش فعال داشتند.<ref>مهران، تاریخ العرب القدیم، ص۴۸۱؛ وكیل، ص۷۵</ref> | ||
از آنجا كه قدرت دو تیره تقریباً برابر بود، هر یك میكوشیدند با انعقاد پیمان با گروهی از قبایل مشهور یهودی در یثرب، بر دیگری تفوق یابند، چنانكه اوسیان با [[بنیقریظه|بنی قریظه]] هم پیمان شدند و خزرجیان با [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]]<ref>مهران، | از آنجا كه قدرت دو تیره تقریباً برابر بود، هر یك میكوشیدند با انعقاد پیمان با گروهی از قبایل مشهور یهودی در یثرب، بر دیگری تفوق یابند، چنانكه اوسیان با [[بنیقریظه|بنی قریظه]] هم پیمان شدند و خزرجیان با [[غزوه بنی نضیر|بنی نضیر]]<ref>مهران، تاریخ العرب القدیم، ص۴۸۱؛ وكیل، ص۷۵</ref> | ||
حاصل این رقابتها، بروز جنگهای خونین میان طوایف این دو تیره بود كه در «[[ایام العرب]]» دوره جاهلی، برای هر یك نامی خاص هست، ولی روایات مربوط به آن، آمیخته با افسانه است.<ref>نک: ه د، ایامالعرب؛ نیز مهران، | حاصل این رقابتها، بروز جنگهای خونین میان طوایف این دو تیره بود كه در «[[ایام العرب]]» دوره جاهلی، برای هر یك نامی خاص هست، ولی روایات مربوط به آن، آمیخته با افسانه است.<ref>نک: ه د، ایامالعرب؛ نیز مهران، تاریخ العرب القدیم، ص۴۸۰</ref> | ||
در نخستین جنگ به نام «حرب سُمیر» ، پیروزی از آن اوس شد، اما در بیشتر جنگهای بعدی، خزرجیان تسلط یافتند.<ref>ابن اثیر، | در نخستین جنگ به نام «حرب سُمیر» ، پیروزی از آن اوس شد، اما در بیشتر جنگهای بعدی، خزرجیان تسلط یافتند.<ref>ابن اثیر، ج۱، صص۶۵۸ - ۶۵۹، نیز برای جنگهای دیگر، نك: ج۱، صص۶۶۰ بب.</ref> | ||
در واپسین جنگ این هر دو تیره به نام «[[حرب بُعاث]]» كه اندكی پیش از [[هجرت]] [[حضرت محمد (ص) |حضرت رسول (ص)]] به یثرب اتفاق افتاد، اوسیان برای كسب پیروزی بر رقیب، به [[مكه]] آمدند و خواهان انعقاد پیمان با قریش شدند، اما اعتنایی ندیدند. در همین اوقات بود كه میان برخی از ایشان و [[پیامبر (ص) |پیامبر (ص)]] ارتباط حاصل شد.<ref>ابن حبیب، المنمق، ۲۶۸؛ بلاذری، انساب | در واپسین جنگ این هر دو تیره به نام «[[حرب بُعاث]]» كه اندكی پیش از [[هجرت]] [[حضرت محمد (ص) |حضرت رسول (ص)]] به یثرب اتفاق افتاد، اوسیان برای كسب پیروزی بر رقیب، به [[مكه]] آمدند و خواهان انعقاد پیمان با قریش شدند، اما اعتنایی ندیدند. در همین اوقات بود كه میان برخی از ایشان و [[پیامبر (ص) |پیامبر (ص)]] ارتباط حاصل شد.<ref>ابن حبیب، المنمق، ۲۶۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۸؛ ابن اثیر، ج۱، صص۶۸۰ -۶۸۱؛ نیز نک: ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب، ص۶۸.</ref> | ||
ظاهراً خزرجیان برآن بودند تا [[عبدالله بن اُبَی]] ابن سلول را - كه بعدها از منافقان مشهور شد<ref>بلاذری، | ظاهراً خزرجیان برآن بودند تا [[عبدالله بن اُبَی]] ابن سلول را - كه بعدها از منافقان مشهور شد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۷۴.</ref> - تاج بر سر نهند و فرمانروایی شهر بدو بسپرند.<ref>ابن سعید، نشوه الطرب، ج۱، ص۱۹۰؛ نیز نك: ولفنسون، تاریخ الیهود فی بلاد العرب، ص۷۰</ref> | ||
==پس از قبول اسلام== | ==پس از قبول اسلام== | ||
با هجرت پیامبر (ص) به یثرب، اوس و خزرج اسلام آوردند و «انصار» عنوان یافتند و خود بدان افتخار میكردند<ref>علی، | با هجرت پیامبر (ص) به یثرب، اوس و خزرج اسلام آوردند و «انصار» عنوان یافتند و خود بدان افتخار میكردند<ref>علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، صص۱۴۰-۱۴۱؛ برای تفصیل، نك: ه د، انصار</ref> با این همه، در برخی مواقع، رقابتهای دیرین میان دو تیره سر بر میآورد، چنانكه بر سر اینكه كدام یك در [[پیمان عقبه]] زودتر با آن حضرت دست بیعت دادند، اختلاف و تفاخر داشتند. | ||
این اختلاف درباره حضور ایشان در دیگر مواقع دوره اسلامی نیز وجود داشت.<ref>نك: ابن سعد، ۴ (۱) /۴؛ ابن قدامه، ۴۹۹</ref> البته به نظر میرسد كه در دوره اسلامی نیز اكثریت با خزرجیان بود، چنانكه در میان [[نقیب|نقیبان]] ۱۲ گانه - در آغاز ارتباط با پیامبر (ص) - ۳ تن از اوسیان بودند و بقیه از خزرج <ref> بلاذری، | این اختلاف درباره حضور ایشان در دیگر مواقع دوره اسلامی نیز وجود داشت.<ref>نك: ابن سعد، الطبقات الكبری، ۴ (۱) /۴؛ ابن قدامه، التبیین فی انساب القرشیین، ص ۴۹۹.</ref> البته به نظر میرسد كه در دوره اسلامی نیز اكثریت با خزرجیان بود، چنانكه در میان [[نقیب|نقیبان]] ۱۲ گانه - در آغاز ارتباط با پیامبر (ص) - ۳ تن از اوسیان بودند و بقیه از خزرج <ref> بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۵۲؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۳۶۳.</ref> و در [[جنگ بدر]] نیز شمار افراد خزرج بیشتر از اوس بود.<ref>ابن اسحاق، سیره، ص۲۸۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۰.</ref> | ||
در جنگهای [[مریسیع]] و [[بنیقریظه|بنی قریظه]] و قضیه [[افك]] نیز اختلاف میان اوس و خزرج ظاهر شد، ولی پیامبر (ص) آتش فتنه را خاموش كرد.<ref>واقدی، | در جنگهای [[مریسیع]] و [[بنیقریظه|بنی قریظه]] و قضیه [[افك]] نیز اختلاف میان اوس و خزرج ظاهر شد، ولی پیامبر (ص) آتش فتنه را خاموش كرد.<ref>واقدی، المغازی، ج۲، صص۴۱۵، ۴۳۱، ۵۱۵؛ نیز نك: ابن سعد، الطبقات الكبری، ۱ (۲) /۴۶؛ طبری، همان، ج۲، ص۶۱۴؛ احمد بن حنبل، ج۶، صص۵۹، ۱۹۶</ref> پس از وفات آن حضرت نیز، در ماجرای [[سقیفه بنی ساعده|سقیفه]] ، [[ابوبكر]] و یارانش از رقابت اوس و خزرج بر سر جانشینی پیامبر (ص) سود بردند.<ref>طبری، همان، ج۳، صص۲۲۱-۲۲۲؛ مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳۰۴.</ref> | ||
اوس و خزرج هر یك دارای ۵ [[بطن]] بودند.<ref>نك: شریف، | اوس و خزرج هر یك دارای ۵ [[بطن]] بودند.<ref>نك: شریف، مكه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، صص۳۱۰- ۳۱۱ ببعد.</ref> این بطون خود به عشایر و شاخههای دیگری كه شمار آنها بالغ بر ۴۰ شاخه میشد، به جز عشایر دیگری از اعراب كه با دو تیره رابطه ولاء داشتند، تقسیم میشدند.<ref>شریف، مكه و المدینه فی الجاهلیه و عهد الرسول، ص ۳۰۹.</ref> | ||
==افتخارات== | ==افتخارات== | ||
اوس و خزرج علاوه بر آنكه به جنگاوری و دلیری شهره بودند<ref>ابن عبدربه، | اوس و خزرج علاوه بر آنكه به جنگاوری و دلیری شهره بودند<ref>ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۲، صص۱۹۲-۱۹۳؛ بلاذری، فتوح البلدان، ص۱۷.</ref> هر یك شاعرانی داشتند. از میان اوسیان، قیس بن خَطیم كه به «زبان اوس» شهره بود، و ابوقیس ابن اسلت، مشهورند؛<ref>علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۱، ص۴۷۵؛ ابوالفرج، الاغانی، ج۲، صص۱۵۹ بب، ج۱۵، صص۱۶۰ بب.</ref> و از خزرجیان نیز باید به [[حسان بن ثابت|حسان بن ثابت]] - كه مدایح او در حق حضرت رسول (ص) شهره است - و كعب بن مالك اشاره كرد.<ref>ذهبی، سیراعلام النبلاء، ج۲، ص۵۱۲ بب، ج۲، صص۵۲۳ بب؛ نیز نك: علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۹، ص۶۵۴.</ref> برخی از وجوه اصحاب پیامبر (ص) نیز به دو تیره اوس و خزرج تعلق داشتند و بعدها اعضای دو تیره، هر یك به سببی به ایشان افتخار میكردند. در اوس كسانی مانند [[غسیل الملائکه|حنظله غسیل الملائكه]] ، عاصم بن ثابت، [[سعد بن معاذ]]، و در خزرج، زید بن ثابت، معاذ بن جبل، [[اُبَیّ بن كعب]]<ref>ابن عبدربه، العقد الفرید، ج۳، ص۳۳۱؛ نیز نك: علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، ج۴، ص۱۳۷.</ref> را باید نام برد. | ||
گفتهاند برخی از آیات قرآن كریم، به ویژه آیه ۱۰۳ از سوره آل عمران كه مؤمنان را به وحدت و پرهیز از تفرقه دعوت میكند، در شأن اوس و خزرج نازل شده است.<ref>شیخ طوسی، | گفتهاند برخی از آیات قرآن كریم، به ویژه آیه ۱۰۳ از سوره آل عمران كه مؤمنان را به وحدت و پرهیز از تفرقه دعوت میكند، در شأن اوس و خزرج نازل شده است.<ref>شیخ طوسی، التبیان، ج۲، صص۵۴۵ -۵۴۶؛ قرطبی، الجامع لاحكام القرآن، ج۴، ص۱۵۵؛ نیز نك: طبری، تفسیر، ج۴، ص۱۷.</ref> | ||
از میان مؤلفان و مورخان قدیم، كسانی چون ابوعبیده معمر بن مثنی، واقدی (د ۲۰۷ق) و علاّن شعوبی (د اواخر قرن ۲ق) ، آثاری درباره اوس و خزرج و انساب و | از میان مؤلفان و مورخان قدیم، كسانی چون ابوعبیده معمر بن مثنی، واقدی (د ۲۰۷ق) و علاّن شعوبی (د اواخر قرن ۲ق) ، آثاری درباره اوس و خزرج و انساب و جنگها و مثالب ایشان داشتهاند.<ref>نک: ابن ندیم،الفهرست، صص۶۰، ۱۱۱، ۱۱۸.</ref> | ||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
<div class="reflist4" style="height: 300px; overflow: auto; padding: 3px" > | |||
{{ | {{پانویس|اندازه=ریز|3}} | ||
</div> | |||
< | |||
==منابع== | ==منابع== | ||
خط ۷۳: | خط ۷۰: | ||
*ابن اسحاق، محمد، سیره، به كوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. | *ابن اسحاق، محمد، سیره، به كوشش محمد حمیدالله، قونیه، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م. | ||
*ابن حبیب، محمد، «اسماء المغتالین» ، ضمن نوادر المخطوطات، به كوشش محمد عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م. | *ابن حبیب، محمد، «اسماء المغتالین» ، ضمن نوادر المخطوطات، به كوشش محمد عبدالسلام هارون، قاهره، ۱۳۷۳ق/۱۹۵۴م. | ||
* | *همو، المنمق، به كوشش خورشید احمد فارق، بیروت، ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م. | ||
*ابن حزم، علی، جمهره انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | *ابن حزم، علی، جمهره انساب العرب، بیروت، ۱۴۰۳ق/۱۹۸۳م. | ||
*ابن درید، محمد، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م. | *ابن درید، محمد، الاشتقاق، به كوشش عبدالسلام محمد هارون، قاهره، ۱۳۷۸ق/۱۹۵۸م. | ||
خط ۸۷: | خط ۸۴: | ||
*ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق. | *ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م؛ احمد بن حنبل، مسند، قاهره، ۱۳۱۳ق. | ||
*بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م. | *بلاذری، احمد، انساب الاشراف، به كوشش محمد حمیدالله، قاهره، ۱۹۵۹م. | ||
* | *همو، فتوح البلدان، به كوشش دخویه، لیدن، ۱۸۶۵م. | ||
*خلیفه بن خیاط، الطبقات، به كوشش سهیل زكار، دمشق، ۱۹۶۶م. | *خلیفه بن خیاط، الطبقات، به كوشش سهیل زكار، دمشق، ۱۹۶۶م. | ||
*ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. | *ذهبی، محمد، سیراعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط و دیگران، بیروت، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م. | ||
خط ۱۰۰: | خط ۹۷: | ||
*كلبی، محمد، الاصنام، به كوشش احمد زكی پاشا، قاهره، ۱۹۲۴م. | *كلبی، محمد، الاصنام، به كوشش احمد زكی پاشا، قاهره، ۱۹۲۴م. | ||
*كلبی، محمد، جمهره النسب، به كوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. | *كلبی، محمد، جمهره النسب، به كوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۷ق/۱۹۸۷م. | ||
* | *همو، نسب معدوالیمن الكبیر، به كوشش ناجی حسن، بیروت، ۱۴۰۸ق/۱۹۸۸م. | ||
*مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. | *مسعودی، علی، مروج الذهب، به كوشش یوسف اسعد داغر، بیروت، ۱۳۸۵ق/۱۹۶۵م. | ||
*مهران، محمد بیومی، تاریخ العرب القدیم، اسكندریه، ۱۹۸۹م. | *مهران، محمد بیومی، تاریخ العرب القدیم، اسكندریه، ۱۹۸۹م. |