پرش به محتوا

تعطیل صفات: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۳ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۳ نوامبر ۲۰۱۴
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Smnazem
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>Pourrezaei
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{بهبود منبع}}
'''تعطیل صفات''' نظریه‌ای در باب شناخت صفات [[خداوند]] است. بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد. در مقابل این نظریه، نظریه [[تشبیه صفات|تشبیه]] و نظریه [[تنزیه صفات|اثبات بدون تشبیه]] یا [[تنزیه صفات]] قرار دارند.
{{ویکی‌سازی}}
'''تعطیل صفات''' نظریه ای در باب شناخت صفات حق تعالی است. بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد. در مقابل این نظریه، نظریه [[تشبیه صفات|تشبیه]] و نظریه [[تنزیه صفات|اثبات بدون تشبیه]] یا [[تنزیه صفات]] قرار دارند.


== تبیین نظریه ==
== تبیین نظریه ==
بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها کار ممکن آن است که اجمالاً به ثبوت صفات مذکور در [[قرآن]] و [[روایات]] برای خداوند اعتراف کنیم و به آن [[ایمان]] بیاوریم، در حالی که از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم. روش این گروه را از آن رو که به معطل ماندن عقل و ادراک انسان در راه شناخت اوصاف الهی حکم می‌کنند، روش «تعطیل» و پیروان آن را «مُعَطِّلِه» می‌نامند.


بر طبق این دیدگاه، عقل انسان راهی به شناخت اوصاف الهی ندارد و تنها كار ممكن آن است كه اجمالاً به ثبوت صفات مذكور در [[قرآن]] و [[روایات]] برای خداوند اعتراف كنیم و به آن [[ایمان]] بیاوریم، در حالی كه از درک حقیقت معانی این صفات عاجزیم. روش این گروه را از آن رو كه به معطل ماندن عقل و ادراك انسان در راه شناخت اوصاف الهی حكم می‌كنند، روش «تعطیل» و پیروان آن را «مُعَطِّلِه» می‌نامند.
دلیل این گروه بر روش خودشان آن است که انسان مفاهیمی را که با آنها سر و کار دارد از موجودات محدود و محسوس پیرامون خود فرا می‌گیرد و جایز نیست این مفاهیم را به خدا نسبت دهد، زیرا خداوند هیچ شباهتی با مخلوقات ندارد و از آنجا که مفاهیم دیگری غیر از این مفاهیم در اختیار ما نیست چاره‌ای جز این نداریم که در مورد اوصاف الهی سکوت کرده و به تصدیق اجمالی اوصافی که در قرآن و روایات وارد شده بسنده کنیم. چنان که از سُفیان بن عُیینَه نقل شده که گفت: [[تفسیر]] آنچه در کتاب الهی (قرآن) خداوند خود را به آن توصیف کرده این است که آن را [[تلاوت]] کنیم و بر آن سکوت اختیار کنیم.<ref>ابن تیمیه، الرسائل الکبری، ج۱، ص۳۲ به نقل از، الالهیات، ج۱، ص۸۷.</ref>


دلیل این گروه بر روش خودشان آن است كه انسان مفاهیمی را كه با آنها سر و كار دارد از موجودات محدود و محسوس پیرامون خود فرا می‌گیرد و جایز نیست این مفاهیم را به خدا نسبت دهد، زیرا خداوند هیچ شباهتی با مخلوقات ندارد و از آنجا كه مفاهیم دیگری غیر از این مفاهیم در اختیار ما نیست چاره‌ای جز این نداریم كه در مورد اوصاف الهی سكوت كرده و به تصدیق اجمالی اوصافی كه در قرآن و روایات وارد شده بسنده كنیم. چنان كه از سُفیان بن عُیَینَه نقل شده كه گفت: تفسیر آنچه در كتاب الهی (قرآن) خداوند خود را به آن توصیف كرده این است كه آن را تلاوت كنیم و بر آن سكوت اختیار كنیم.<ref>ابن تیمیه، الرسائل الكبری، ج1، ص32 به نقل از ، الالهیات، ج1، ص87.</ref>
در نظر این گروه حداکثر کاری که در توصیف خداوند ار عقل برمی‌آید آن است که مفاهیم و اوصافی را که از نقص و محدودیت حکایت دارند از ذات الهی سلب کنیم. بر این اساس معنای این سخن که «خدا عالم است» یا «خدا قادر است» بیش از این نیست که خدا جاهل یا عاجز نیست. به بیان دیگر، آنچه در قالب صفات ثبوتی طرح می‌شود در حقیقت چیزی جز سلب پاره‌ای مفاهیم عدمیِ بیانگر نقص و ضعف از ذات الهی نیست. بنابراین عقل ما نمی‌تواند وصفی را برای خدا اثبات کند و از این رهگذر به درک حقایق مربوط به خداوند دست یابد، بلکه صرفا حکم می‌کند که خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است.<ref> آموزش کلام اسلامی، ص۲۰۲-۲۰۳ و اندیشه اسلامی، ج۱، ص۸۵-۸۶‌ و آموزش فلسفه، ج ۲، ص۳۶۸.</ref>
 
در نظر این گروه حداكثر كاری كه در توصیف خداوند ار عقل برمی‌آید آن است كه مفاهیم و اوصافی را كه از نقص و محدودیت حكایت دارند از ذات الهی سلب كنیم. بر این اساس معنای این سخن كه «خدا عالم است» یا «خدا قادر است» بیش از این نیست كه خدا جاهل یا عاجز نیست. به بیان دیگر، آنچه در قالب صفات ثبوتی طرح می‌شود در حقیقت چیزی جز سلب پاره‌ای مفاهیم عدمی دال بر نقص و ضعف از ذات الهی نیست. بنابراین عقل ما نمی‌تواند وصفی را برای خدا اثبات كند و از این رهگذر، به درك حقایق مربوط به ذات خداوند دست یابد، بلكه صرفا حكم می‌كند كه ذات خداوند از هر نقص و محدودیتی منزه است.<ref> آموزش كلام اسلامی، ص202-203 و ‌‌اندیشه اسلامی، ج1، ص85-86‌ و آموزش فلسفه، ج 2، ص 368.</ref>


== نقد و بررسی ==
== نقد و بررسی ==
در نقد این نظریه می‌توان به مطالب زیر اشاره كرد:
در نقد این نظریه می‌توان به مطالب زیر اشاره کرد:


# هنگامی كه انسان اوصافی همچون وجود، علم، ‌قدرت، حیات، و... را به خداوند نسبت می‌دهیم، به صورت بدیهی فهمی از آنها داریم وآنها را از همدیگر تمییز می‌دهیم. لذا اگر كسی بگوید كه ما هیچ معنایی از این صفات نمی‌فهمیم، ‌بر خلاف بداهت عقل سخن گفته است. <ref>‌اندیشه اسلامی، ‌ص86</ref>
# هنگامی که اوصافی همچون وجود، علم، ‌قدرت، حیات، و... به خداوند نسبت داده می‌شود، به صورت بدیهی فهمی از آنها وجود دارد و آنها را از همدیگر متمایز هستند. لذا اگر کسی بگوید که ما هیچ معنایی از این صفات نمی‌فهمیم، ‌بر خلاف بداهت عقل سخن گفته است.<ref>‌اندیشه اسلامی، ‌ص۸۶</ref>
# تفاوت خالق و مخلوق بدین معنا نیست كه هر صفتی كه درباره مخلوق صدق می‌كند درباره خالق صدق نكند بلكه تفاوت این دو در وجوب و امكان، قدم و حدوث ذاتی، تناهی و لایتناهی، و در بالذات و بالغیر بودن است. بر این اساس خداوند و انسان هر دو عالمند و علم نیز چیزی جز آگاهی نیست ولی خداوند عالم بالوجوب است و انسان عالم بالامكان، علم او قدیمی است ولی علم انسان حادث، علم او مطلق است و به همه چیز علم دارد ولی علم انسان محدود.<ref> مطهری، ‌مرتضی، مجموعه آثار، ج6، صی1033-1034.</ref>
# تفاوت خالق و مخلوق بدین معنا نیست که هر صفتی که درباره مخلوق صدق می‌کند درباره خالق صدق نکند بلکه تفاوت این دو در وجوب و امکان، قدم و حدوث ذاتی، تناهی و لایتناهی، و در بالذات و بالغیر بودن است. بر این اساس خداوند و انسان هر دو عالمند و علم نیز چیزی جز آگاهی نیست ولی خداوند عالم بالوجوب است و انسان عالم بالامکان، علم او قدیم است ولی علم انسان حادث، علم او مطلق است و به همه چیز علم دارد ولی علم انسان محدود.<ref> مطهری، ‌مرتضی، مجموعه آثار، ج۶، صی۱۰۳۳-۱۰۳۴.</ref>
# طبق مبنای دیدگاه تعطیل،‌معنای جمله «خدا موجود است» این است كه خداوند معدوم نیست اما نمی‌توانیم بگوییم خداوند واقعاً موجود است، معنای جمله «خدا واحد است» این است كه خداوند متعدد نیست ولی نمی‌توانیم بگوییم كه خداوند واقعاً یگانه است زیرا مستلزم تشبیه خداوند به مخلوقات می‌باشد. بدیهی است كه تفسیر جملات فوق بدین صورت،‌نوعی انكار خدا و یگانگی اوست.<ref> همان،‌ص1035.</ref>
# طبق مبنای دیدگاه تعطیل،‌معنای جمله «خدا موجود است» این است که خداوند معدوم نیست اما نمی‌توانیم بگوییم خداوند واقعاً موجود است، معنای جمله «خدا [[توحید|واحد]] است» این است که خداوند متعدد نیست ولی نمی‌توانیم بگوییم که خداوند واقعاً یگانه است زیرا مستلزم تشبیه خداوند به مخلوقات می‌باشد. بدیهی است که تفسیر جملات فوق بدین صورت،‌نوعی انکار خدا و یگانگی اوست.<ref> همان،‌ص۱۰۳۵.</ref>
# قرآن كریم از یك سو انسان را به تدبر و تأمل در آیات خود فرمان می‌دهد و از سوی دیگر آیات متعددی از قرآن به بیان اوصاف و اسمای الهی می‌پردازد. اگر بر طبق مبنای دیدگاه تعطیل انسان از این اوصاف الهی معنایی را درنیابد،‌دیگر دستور به تدبر در این‌گونه آیات وجهی نخواهد داشت؛ زیرا تدبر در مورد چیزی كه برای انسان ناشناخته است‌معنایی ندارد. بنابراین می‌توان گفت كه روش قرآن در ذكر اوصاف الهی با نظریه تعطیل ناسازگار است و بر بطلان آن گواهی می‌دهد.<ref> آموزش كلام اسلامی،صص 205-206.</ref>
# قرآن کریم از یک سو انسان را به تدبر و تأمل در آیات خود فرمان می‌دهد و از سوی دیگر آیات متعددی از قرآن به بیان [[اسما و صفات|اوصاف و اسمای]] الهی می‌پردازد. اگر بر طبق مبنای دیدگاه تعطیل انسان از این اوصاف الهی معنایی را درنیابد، دیگر دستور به تدبر در این‌گونه آیات وجهی نخواهد داشت؛ زیرا تدبر در مورد چیزی که برای انسان ناشناخته است‌معنایی ندارد. بنابراین می‌توان گفت که روش قرآن در ذکر اوصاف الهی با نظریه تعطیل ناسازگار است و بر بطلان آن گواهی می‌دهد.<ref> آموزش کلام اسلامی،صص ۲۰۵-۲۰۶.</ref>


==پانویس==
==پانویس==
<references/>
<references/>




[[UR:تعطیل صفات]]
[[UR:تعطیل صفات]]
[[رده:اسما و صفات الهی]]
کاربر ناشناس